کشورهایی که اقصاد روبهرشدی دارند به شهرهای درجۀ دو و سه خود توجه ویژهای میکنند
فرانسه را به پاریس میشناسیم، مصر را به قاهره و جمهوری چک را به پراگ. بخشی از این مسئله طبیعی است، چون بههرحال در هر کشور یک یا چند شهر به نمادهای ملی آن سرزمین تبدیل میشوند. اما این اتفاق اگر در اقتصاد ملی کشورها نیز رخ بدهد، نشانۀ نگرانکنندهای است. یک متخصص اقتصاد جهانی معتقد است اگر میخواهید اقتصادهای شکوفا را پیدا کنید، به جای شهرهای بزرگ، باید به شهرهای کوچک و گمنام نگاه کنید.
نیکلاس برگروئن، واشنگتنپست — در یک بازار گاوی۱، سهامها با هم افزایش مییابد، چرا که جزر و مد یک اقتصاد شکوفا قایقهای زیادی را با هم بالا میبرد. بالعکس در بازاری راکد، تعداد سهامهایی که سود میآورند کمتر وکمتر میشود، چون داشتن اقتصاد و بازاری سالم نیازمند چیزی بیشتر از چند شرکت غولآسای موفق همچون گوگل، آمازون و اپل است. باید طیف وسیعی از کسبوکارهای شکوفا هم وجود داشته باشند که راه را برای آیندهای متنوع هموار کنند.
همین الگو در شهرهای یک کشور هم رخ میدهد. در کشوری که اقتصاد و سیاست سالم باشند، تقریباً همیشه تعداد قابل توجهی شهرِ شکوفا وجود دارد، شهرهایی با رهبری در صنایع مختلف، با صحنههای فرهنگی مجزا و همبستگی اجتماعی. اما وقتی کشوری رو به افول میرود، معمولاً تعداد شهرهای سالم کاهش مییابد. حتی اگر یک شهر درجه یک رونق داشته باشد، باز هم وقتی شهرهای درجه دو و سه شروع به رکود کنند، نشانهای بد است.
یونان باستان را درنظر بگیرید، مهد دموکراسی، فلسفه، پزشکی و ریاضیات در غرب. در دوران کلاسیک، آتن را گل سرسبد شهرهای یونان به حساب میآورند، اما چندین دولتشهر شکوفای دیگر هم در منطقه وجود داشت. از کانونهای شبهجزیرهای میتوان به اسپارت، رقیب مشهور آتن اشاره کرد، اما دلفی، تبس و کورینت هم مکانهایی با نوآوری فرهنگی و فکری بالا بودند. شهرهای دوردستتری نظیر رودز، پرگامون در آسیای صغیر و سیراکیوز در سیسیل هم به همین شکل بودند. ویژگی شاخص افول یونان کلاسیک کمشدن سرزندگی بسیاری از این شهرها بود، بهخصوص پس از اینکه سولا، ژنرال رومی، شورش آنها را در سال ۸۸ ق. م. درهم شکست.
در دوران اوج صنعت آمریکا، شهرهای مختلف در حال شکوفایی بودند: از بوستون تا بالتیمور در کرانۀ شرقی دریا تا مناطق مرکزیِ بزرگ آمریکای شمالی. در ایالت اهایو، میتوان به کلیولند در شمال، سینسیناتی در جنوب و تولدو، آکرون، کلمبوس و دیتن اشاره کرد. در اوایل قرن بیستم، هریک از این شهرها میزبان کسبوکارهای پویا با دامنهای ملی یا جهانی بود. همین امر دربارۀ شهرهای واقع در ایالتهای صنعتی غیرساحلی، از دیترویت و ایندیاناپلیس تا لوئیویل و سنتلوئیس تا میلواکی و کانزاسسیتی هم صدق میکرد. در سالهای پس از جنگ، شهرهای واقع در کمربند آفتاب از جکسون ویل تا هیوستن و فینیکس هم رونق یافتند.
اما به مرور زمان که رشد کشورها و امپراطوریها توقف مییابد، انرژی فرهنگی و اقتصادی در شهرهای کمتر و کمتری متمرکز میشود، به طوریکه سرانجام فقط چند یا حتی یک شهر شکوفا باقی میماند. در آمریکای امروز، شکاف مشهور میان «ایالات آبی» و «ایالات قرمز» گاهی بهصورت شکاف میان شهر و روستا جلوه داده میشود تا از اهمیت آن چشمپوشی شود، اما درواقع این شکاف میان انگشتشماری شهرهای شکوفا و بیشمار شهرهایی است که درجا میزنند، بهخصوص شهرها و شهرکهای کوچک غرب میانه و جنوب.
همین الگو در بسیاری از کشورهای صنعتی غرب هم درحال رخدادن است. مثلاً در فرانسه و بریتانیا مقدار زیادی از پویایی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جذب پاریس و لندن شده است، درحالیکه شهرهای کوچکتر رو به تحلیل و افول میروند. بخش بزرگی از رأیهای برکسیت از رأیدهندگان ناراضی در شهرهای کمربند زنگار میدلندز و شمال به صندوق ریخته شد، در حالیکه لندن رأی به ماندن داد.
به موازات آنکه در آمریکای شمالی و اروپا، پویایی به این شکل در شهرهای کمتر و کمتری متمرکز میشود، در سمت مقابل، یعنی در چین و آسیای جنوبی، مراکز شهری بسیار کارآفرینانهای در حال ظهور هستند. گرچه غرب توجه زیادی به ظهور کلانشهرهای چین همچون پکن و شانگهای و منطقه گوانگژو-دنگگوان-شنژن-هنگکنگ نشان داده است -شهرهایی که امروزه به اندازۀ بسیاری از شهرهای غربی ثروتمند و تکنولوژیک هستند- اما شاید شگفتانگیزتر از آن، ظهور شهرها و مناطق به اصطلاح درجه دو و سه باشد.
شهرهای درجه دوم چین همچون ووهان، شنیانگ، نانجینگ، هاربین، چنگدو، چونگچین و شیان همگی بیش از ۵ میلیون نفر در مناطق شهری خود دارند و میزبان بخشهای تخصصی پررونق، دانشگاههای بهسرعتروبهپیشرفت و صحنههای فرهنگی جذاب هستند. شهرهای درجه سوم مانند پوتیان (در استان فوجیان)، سوچیان و لیانیونگانگ (در استان جیانگسو) و چینگدائو و یانتای (در استان شاندونگ) هم همگی انتظار میرود طی چندسال آینده شاهد رشد حداقل ۳۰درصدی تولید ناخالص داخلی خود باشند. دولت چین کمر همت بسته تا تدابیری تشویقی برای بهبود اوضاع این شهرها فراهم نماید.
همین امر دربارۀ هند هم صدق میکند. شاخص شهرهای جهانی دانشگاه لافبورو درحال حاضر تنها به دوشهر جنوب آسیا وضعیت «آلفا» داده است: بمبئی و دهلی نو. اما چهار شهر «بتا» هم در کنار آنها هستند. شهرهایی نظیر بنگلور، چنای، حیدرآباد و نیز پونه، سورات، پاتنا و لکهنو همگی صحنههای فرهنگی پررونق و کارخانههای صنعتی تخصصی در سطح جهانی دارند. آنچه دانشپژوه هندی، کانکانتی چاندراشکار اسمیتا، آن را شهرنشینی کارآفرینانۀ هند مینامد به پیشرفت پیوستۀ هند بهعنوان یکی از قدرتهای بزرگ اقتصادی و سیاسی قرن بیستویکم ارجاع دارد.
بهطور خلاصه، پویایی شهری مقیاسی برای انرژیهای حیاتی یک منطقه یا کشور است. یک کشور سالم برای اینکه بهطور کامل استوار باشد به چیزی بیشتر از تعداد انگشتشماری شهرهای پررونق نیاز دارد. کشورهایی که بیشترین تعداد شهرهای سالم را توسعه و تعادل میدهند برندگان صحنۀ روزگار خواهند بود. درحال حاضر بهنظر میرسد که شرق درحال سالمترشدن است و همواره نقاط شهری جدیدی را به شبکۀ همگانی شهرهای متصل میافزاید و این درحالی است که غرب درحال از دست دادن این نقاط است.
پینوشتها:
• این مطلب را نیکلاس برگروئن نوشته است و در تاریخ ۲۱ آگوست ۲۰۱۸ با عنوان «What your city reveals about the national economy» در وبسایت واشنگتنپست منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۹۷ با عنوان «شهرهای هر کشور دربارۀ اقتصاد ملیاش چه میگویند؟» و با ترجمۀ علیرضا شفیعینسب منتشر کرده است.
•• نیکلاس برگروئن (Nicolas Berggruen) رئیس مؤسسۀ برگروئن و ناشر مشترک ورلدپست، رسانهای مختص مسائل جهانی است.
[۱] Bull market: اصطلاحی در میان اهالی کسبوکار. به عبارت ساده، هنگامی که بازار رو به رشد باشد و قیمت سهام روندی صعودی دارد میگویند بازار گاوی است [مترجم].
بهجای گوشدادن به ماجراهای درخشش مطلق ماسک، بیایید داستان خودمان را بگوییم
جوزف استیگلیتز در کتاب جدید خود در پی بازپسگیری زبان آزادی از راستهاست
سندروم ایمپاستر به یکی از محبوبترین توضیحات برای احساس بیکفایتی زنان تبدیل شده است
گربههای سرگردان در شهر، هم برای شهروندان مضرند، هم برای طبیعت، هم حتی برای خود گربهها
ترجمه عالی است، به استثنای ترجمه bull market به «بازار گاوی» که جالب نیست. Bull با cow تفاوت دارد. یک معنی Bull گاو نر (و نه هر گاوی) است که مظهر قدرت است، ولی در امریکا معنی دیگری هم دارد و آن انسانی است که سهام شرکت ها را میخرد به این امید که آنها را با قیمت خیلی بالاتر بفروشد. در نتیجه ترجمه بهتر bull market میشود بازار سهام داغ، یا بازار سهام پر رونق