مجموعه یادداشتهایی دربارۀ حماقت
بیشعور کسی است که دیگران را یکریز تحقیر میکند، حق و حقوشان را نادیده میگیرد و به آنها میگوید «شما هیچی نیستید». او کاری میکند که احساس کنید وجودتان هیچ ارزشی ندارد. حتی بالاتر: از این کار لذت هم میبرد. خطر ماجرا آنجاست که در مواجهه با این آدمها، خودمان هم به حماقت آنها مبتلا شویم. اما چگونه میتوان حیلۀ بیشعورها را خنثی کرد و دربرابر آنها به آدمهایی بیشعور تبدیل نشد؟
3 دقیقه
♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• چطور از شر بیشعورها و بیشعوری خلاص شویم؟
گاهی باید با همان زبانی که یک بیشعور میفهمد با او صحبت کنید
بیشعور کسی است که دانسته دیگران را میآزارد و از این آزار لذت میبرد. او از اینکه با زبان نیشدارش افراد را تحقیر کند و از پا درآورَد خشنود میشود. اما آیا راهی برای مبارزه با این آدمهای بیشعور وجود دارد؟ رابرت ساتن، روانشناس دانشگاه استنفورد، در کتاب جدیدش راهکارهایی برای رهایی از شر بیشعورها پیشنهاد میکند. از نظر او مبارزه با بیشعوری مهارتی اکتسابی است که آموختنش افراد را در زندگی کاری و شخصی یاری خواهد کرد.
• از کجا بدانیم آدم نفهمی هستیم یا نه؟
اگر فکر میکنید تمام اطرافیانتان تحملناپذیرند، احتمالاً مشکل از خودتان است
آیا دور و برتان پر است از آدمهای احمق و بیهویت؟ آدمهای بدسلیقهای که امیال احمقانه دارند؟ آدمهای حوصلهسربری که لیاقت توجه شما را ندارند؟ آدمهایی که میتوان بهراحتی آنها را شناخت؟ آدمهای چاپلوس، متکبر، گندهدماغ، وحشی، کلهپوک و بیشعورهای ازخودراضی و، از همه مهمتر، آدمهای نفهم؟ اگر بیشتر مواقع جهان را این شکلی میبینید، خبرهای بدی برایتان دارم. شما احتمالاً نفهم هستید. جهان در نظر بیشتر مردم این شکلی نیست، و جهان واقعاً هم اینطور نیست.
• چرا اینقدر راحت خامِ شارلاتانها میشویم؟
شارلاتانها میتوانند پرمدعاترین افراد را هم به دام بیندازند
بعضی شارلاتانها اکسیر جوانی میفروشند و بعضی دیگر اندیشه. همۀ ما وقتی میشنویم عدهای خام حرفهای دم دستی یک شارلاتان شدهاند دلمان برای سادگیشان میسوزد، اما متوجه نیستیم که خود ما نیز ممکن است بهراحتی در دام یکی از همین شارلاتانها بیفتیم. شاید بهترین راه اجتناب از شارلاتانها دامن نزدن به مزخرفاتشان باشد و البته استفادۀ بیشتر از واژۀ ارزشمند «نمیدانم».
• احمق باش تا کامروا شوی
چگونه سازمانها حماقت جمعی را پاس میدارند و کارکنان با تعطیل کردنِ مغزشان تشویق میشوند
اکثر نظریههای مدیریتی میزانِ دانشِ انباشته را مهمترین داراییِ شرکتها میدانند. اما یافتههای پژوهشی جدید نشان میدهد که مهمترین عاملِ پیشبُردِ کارها در بزرگترین شرکتهای جهان چیز دیگری است: حماقتِ جمعی. در این روند افرادِ باهوش به سرعت در مییابند که هوشمندانهترین کارْ احمق بودن است. آنهایی هم که مدام با پیشنهادهای نوآورانه به استفاده از هوششان اصرار بورزند کنار گذاشته میشوند. خساراتِ چنین سیستمی چه خواهد بود
نوجوانی بهخودیخود دوران بسیار دشواری است
در اقتصاد آزاد هایک وظیفۀ اکثریت تسلیم و دنبالهروی است
آماندا مونتل از ترفندهای جادوییای میگوید که ذهنمان روی خودمان اجرا میکند
از منظر کارل یونگ، نمیتوان بدون معماری تصوری از عوالم درونی داشت