بیشترین امتیازات در خیلی از مسابقات ورزشی در آخرین دقایق گرفته میشوند؛ در روزهای پایانیِ انجام یک پروژه یا نوشتن یک رساله، بیشترین سرعت و انگیزه را از خود نشان میدهیم و چند روز مانده به تولدمان، بیش از همیشه دچار بحرانهای معنایی و افسردگی میشویم. «پایانها» به شیوههای مختلف بر رفتارها و تصمیمگیریهای ما اثر میگذارند: از تصمیم برای ترک شغلی که دوستش نداریم بگیرید تا شرکت در یک ماراتن نفسگیر.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از دنیل پینک که پیش از این با عنوانِ «به احتمال زیاد، عجیبترین خلبازیهایتان را دقیقاً در ۲۹سالگی درمیآورید» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
رد هونگ یی، هنرمند ساکن مالزی، در مصاحبهای به من گفت که برای او «ماراتن یکی از آن کارهای ناممکن بود» و لذا تصمیم گرفت «بیخیال تعطیلات آخر هفته شوم و دنبالش بروم.» او پس از شش ماه تمرین، در ماراتن ملبورن استرالیا در سال ۲۰۱۵ دوید که اولین بارش بود. جرمی مدینگ که در تلآویو در کار الماس است و ماراتن نیویورکسیتی در سال ۲۰۰۵ اولین تجربهاش بود، گفت «همیشه هدفی هست که قولش را به خودمان میدهیم» و در فهرست این وعدهها، دویدن در یک ماراتن هم یکی از مواردی بود که تیک نخورده بود. سیندی بیشاپ که در بخش مرکزی ایالت فلوریدا مشغول وکالت است، گفت اولین بار در سال ۲۰۰۹ در اولین ماراتن زندگیاش شرکت کرد «تا زندگیام را تغییر بدهم و خودم را از نو بسازم». اندی موروزوفسکی، جانورشناس سابق که اکنون مدیر یک شرکت زیستفناوری است، در ماراتن سال ۲۰۱۵ سانفرانسیسکو شرکت کرد گرچه قبلاً هرگز مسافتی در این حد و حدود را ندویده بود. او به من گفت: «قصدم بُردن ماراتن نبود. فقط میخواستم تمامش کنم. میخواستم ببینم که از پسش برمیآیم».
فایل صوتی نوشتار «به احتمال زیاد، عجیبترین خلبازیهایتان را دقیقاً در ۲۹سالگی درمیآورید» را گوش کنید.
اِد سایمون از ما میخواهد تا در تعریفمان از سبکِ خوب تجدیدنظر کنیم
تاریخ رسانههای جمعی راهحلهایی پیش پای ما میگذارد
آیا واقعاً به بازیهای ویدئویی «معتاد» میشویم؟
چه شد که تریاک به سلاح امپراتوریها علیه یکدیگر بدل شد؟