نام یالوم برای کتابخوانهای ایرانی آشناست، روانشناسی که کتابهایش گاهی با چند ترجمۀ مختلف به چاپ رسیده و رمانهایش نهفقط میان روانشناسان بلکه میان آنهایی که علاقهمند به حوزۀ روانشناسی و فلسفه هستند طرفدار دارد. از مسائل مهمی که یالوم در خلال زندگی حرفهای و خصوصاً داستانهایش به آن پرداخته مسئلۀ مرگ است؛ او همچنین به انسانهای زیادی که در آستانۀ مرگ بودهاند کمکهای روانشناسانه داده. حالا در بستر بیماری است و دارد خودش را آمادۀ مرگ میکند. میشل اسمیت به ملاقاتش رفته است.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است از جردن مایکل اسمیت که پیش از این با عنوانِ «وقتی یالوم گریست»، منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را در اینجا بخوانید.
در بیمارستان وقتش را با تماشای فیلمهای وودی آلن و خواندن رمانهای نویسندۀ کانادایی، رابرتسون دیویس، گذرانده. صحبت از مرگِ خود آسان است برای کسی که در حلقۀ روانشناسی آمریکا این ایده را رواج داد که تعارضات انسان میتواند نتیجۀ دوراهیهای حلنشدۀ وجودیاش باشد، که یکی از آنها ترس از مرگ است. ما میتوانیم ترس از مردن را در خودمان کم کنیم، از این طریق که بدون افسوس و حسرت زندگی کنیم،به تأثیرمان روی نسلهای آینده فکر کنیم، و اضطرابمان از مرگ را با نزدیکانمان در میان بگذاریم. از یالوم پرسیدم دلمشغولی همیشگیاش در مورد مرگ آیا باعث آرامترشدن فکر و خیالش شده، فکر و خیال اینکه ممکن است بهزودی از دنیا برود. در جواب گفت: «به نظرم این دلمشغولی کار را راحتتر میکند».
فایل صوتی نوشتار «وقتی یالوم گریست» را گوش کنید.
لش نوعی حس جسورانه و خلاقه داشت که به او میگفت دیگر کار از کار گذشته است
تدریس کامو در میانۀ ترس از «کار بیهوده و مأیوسکننده»
برای ما مهم است که محتوای ترجمان، همچون ده سال گذشته، رایگان بماند و در اختیار عموم باشد. اما این هدف بدونِ حمایت شما ممکن نیست. هر کمک کوچک نقشی بزرگ در این مسیر دارد. به جمع حامیان ترجمان بپیوندید.