مجموعه یادداشتهایی دربارۀ روانشناسی مثبتگرا
وقتی افسردگی و ملال سراغ افراد میآید، حتماً اولین واکنش اطرافیان گفتن اینجور توصیههاست: «به آینده خوشبین باش، دنبال خوشبختی بگرد، روی نقاط قوتت تمرکز کن». از نظر افراد مثبتگرا، باید چشمها را به افق بدوزيد و آیندهای درخشان را تجسم کنيد. آنوقت اتفاقات خوب یکی پس از دیگری برایتان رخ خواهد داد. به همین سادگی. اما منتقدان مثبتگرایی میگویند نتیجۀ این سنخ خیالبافیها فقط میتواند رضایتی کوتاهمدت برایتان بیاورد و آیندهتان را خراب کند.
5 دقیقه
♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• آیا ادعاهای روانشناسی مثبتگرا واقعاً علمی است؟
موعظهها، عرفانگرایی و تجاریسازی بیشاز حد، روانشناسی مثبتگرا را آماج انتقادات کرده است
داستان روانشناسی مثبتگرا بیشباهت به داستان پیدایش ادیان بزرگ جهانی نیست. حدود بیستسال پیش، یک روانشناس آمریکایی که عمدۀ شهرتش را مدیون تحقیق دربارۀ سیاهیهای روح انسان بود، ناگهان هنگام صحبت با دختر پنجسالهاش، از خود پرسید: چرا همه از ناخوشیهای روانی حرف میزنند، اما کسی دربارۀ شادی و شکوفایی چیزی نمیگوید؟ روانشناسی مثبتگرا اینچنین متولد شد و قدم به قدم به دستورالعملی تبدیل شد که همۀ جهان را فتح کرد. اما این موفقیت عظیم هزینههای بزرگی هم داشت.
• خوشبختی را در نیمۀ خالی لیوان بجویید
شاید مسیر درست برای رسیدن به رضایت خاطر از فهم درستِ شکست میگذرد
مروجان مثبتاندیشی مدام زیر گوشمان میخوانند که نیمۀ پر لیوان را ببین، همه چیز درست خواهد شد. اما همهچیز درست نخواهد شد. مثبتاندیشان امید واهی میدهند. زندگی سخت است و قضایا آنطوری که دلمان میخواهد پیش نمیرود. بااینحال، نباید چیز دیگری را هم فراموش کرد: حتی وقتی اوضاع بد است، آنچه واقعاً اتفاق میافتد بهتر از چیزی است که فکر میکنیم. ازدستدادن یک رابطه بدبختمان نمیکند و ازدستدادن شغل مساوی مردن از گرسنگی نیست.
• چرا بدخُلقی و منفینگری میتواند مفید باشد؟
بدخلقی میتواند برای تمامی مهارتهای اجتماعی مانند زبان، حافظه و قدرت اقناع مفید باشد
این روزها همه از پیامدهای معجزهآسای مثبتاندیشی و شادی حرف میزنند. بسیاری از برنامههای روانشناسیِ رادیو و تلویزیون از نتایج اسفبار منفینگری میگویند و خیلیها شادی را شاخصی همتراز با «تولید ناخالص داخلی» در تعیین سلامت ملی میدانند. اما پژوهشی جدید نشان میدهد که منفینگری و خشم و بدخلقیْ محاسن زیادی دارند و اجتناب از آنها عواقبی جدی در زندگی فردی و اجتماعی ما به دنبال خواهد داشت.
• خیلی هم مثبت فکر نکنید
فانتزیساختن دربارۀ آینده میتواند تأثیر مهلکی در رسیدن به هدفهای واقعی داشته باشد
اگر دوستِ صمیمیتان یا یکی از اعضای خانوادهتان گرفتار افسردگی و ناامیدی شده باشد، چه کار میتوانید بکنید؟ احتمالاً همان دم شروع میکنیم به دلداریدادن که «غصه نخور» و «همهچیز درست خواهد شد» و «نیمۀ پر لیوان را ببین». این حرفها در کوتاهمدت بد نیستند. اما تحقیقاتِ مفصل گروهی از روانشناسان دانشگاه نیویورک نشان میدهد که «مثبتاندیشی» در طولانیمدت، معمولاً تأثیرات وخیمی بر عملکرد انسانها میگذارد.
• روانشناسان به قدرت میرسند
بعد از ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱، انجمن روانشناسی امریکا بهاسم مبارزه با تروریسم به ارتش نزدیک شد
در سالهای اخیر روانشناسان دارند جایگاه معلمان اخلاق را اشغال میکنند. آنها با تکنیکهای رفتاری عجیبوغریبشان تعیین میکنند چه کارهایی خوب است و چه کارهایی ناپسند. اما روانشناسان شایستگی این جایگاه را ندارند و بهترین دلیل آن، کارنامۀ سیاه آنان در اختراع و آموزش روشهای مختلف شکنجه به ارتش امریکا بوده است. تحقیقات نشان میدهد این همکاری میلیونها دلار سود برای این روانشناسان به ارمغان آورده است.
• اتفاقاً پول خوشبختی هم میآورد
اصرار «روانشناسی مثبت» بر تلاش فردیْ و مثبت اندیشی رنگوبویی ایدئولوژیک دارد
پولْ خوشبختی و شادمانی نمیآورد. این یکی از بدیهیاتی است که بهندرت مورد پرسش واقع شده است. علاوهبراین، در سالهای اخیر با پیدایش جنبش بسیار پرنفوذ «روانشناسی مثبت»، این ایدهْ اعتباری آکادمیک نیز یافته است. روانشناسی مثبتْ ادعا میکند شرایط اقتصادی تأثیر کمی بر شادمانی دارند. درعوض، آنچه واقعاً مهم است نگرش ماست. درهرحال، مهم نیست که به ایدۀ «پول شادمانی نمیآورد» چه اندازه دلبستهایم، زیرا نتایج پژوهشهای جدید خلاف این را نشان میدهند.
• فرهنگ مثبتاندیشی ما را به بردگانی خسته تبدیل کرده است
در جهانی آکنده از وسوسۀ «انجامدادن» باید «انجام ندادن» را بیاموزیم
ما در زمانهای از خستگی و فرسودگی زندگی میکنیم که با اجبار مداوم به انجامدادن ایجاد شده است. این یکی از مضامین اصلی کتاب «جامعۀ فرسوده» نوشتۀ فیلسوف آلمانی، «بیونگ چول هان» است. هان استاد دانشگاه هنر برلین و یکی از فیلسوفانی است که آثارش با اقبال گستردهای مواجه شده است. انتشار «جامعۀ فرسوده» او رابه چهرهای مشهور در آلمان بدل ساخت.
• خوشبختی ربطی به خوشبینی ندارد
«اگر آن لامبورگینی مال من بود»، «اگر به دختر موردعلاقهام میرسیدم»، «اگر قرارداد چندمیلیاردی را امضا میکردم»، دیگر از خدا هیچچیز نمیخواستم. صبحها که بیدار میشویم و شبها که به رختخواب میرویم، و حتی وقتی داریم خواب میبینیم، کل فکر و خیالمان پیِ یک چیز است: رسیدن به وضعی که همۀ آمال و آرزوهایمان برآورده شده و دیگر چیزی مانع خوشبختیمان نیست. اما تجربهها و تحقیقات زیادی نشان میدهند که ماحصل این وضعیت چیزی نیست جز ناآرامیهای بسیار دیگر. پس خوشبختی چگونه به دست میآید؟
هان میان نسل بومی دیجیتال محبوبیت شایانتوجهی یافته است
نوجوانی بهخودیخود دوران بسیار دشواری است
در اقتصاد آزاد هایک وظیفۀ اکثریت تسلیم و دنبالهروی است
آماندا مونتل از ترفندهای جادوییای میگوید که ذهنمان روی خودمان اجرا میکند