گزارش

ویژه‌نامه: هر سرزمینی سقراط خودش را دارد

ویژه‌نامه: هر سرزمینی سقراط خودش را دارد تصویر زولو، یکی از متفکران چینی و ملازمان کنفوسیوس.

وقتی اسم «فلسفه» به میان می‌آید، همه ذهنشان ناخودآگاه می‌رود سمت یونان؛ شاید یونان استعاره‌ای از کل اروپا و مغرب‌زمین باشد. درواقع، این ایده که فلسفه متعلق به جهان غرب است و بس، در ذهن اکثر متفکران به‌شکلی سفت و سخت جا خوش کرده. اما پژوهش‌های جدید می‌گویند این تلقی به‌قدر شهرتش محکم نیست: در شهرهای چین یا حتی بیابان‌های آفریقا می‌توان سقراط‌های دیگری پیدا کرد.


آیا فلسفۀ غرب ذاتاً نژادپرست است؟
فلسفۀ آکادمیک در «غرب» سنت‌های فکری چین، هند و آفریقا را نادیده می‌گیرد و تحقیرشان می‌کند

وقتی از دیوگنس، فیلسوف دوران باستان، پرسیدند «اهل کجایی؟»، در پاسخ گفت «اهل جهانم». با گذشت زمان و ظهور کانت و شاگردانش، آن جهان دو پاره شد: در یک سو غرب قرار گرفت و در سوی دیگر «هر آنچه غرب نبود». قدرتِ فلسفۀ کانت غربی‌ها را به این سمت کشاند که آن جهانِ دیگر، یعنی شرق، نه‌تنها از فلسفه بی‌بهره است، بلکه به‌طور مادرزادی نمی‌تواند بدان دست یابد.


پیشگامان آفریقایی لاک، هیوم و کانت
بسیاری از والاترین آرمان‌های جنبش روشنگری ابتدا توسط مردی اندیشیده شد که در اتیوپی زندگی می‌کرد

طبق روایت رایج، جنبش روشنگری با انتشار کتاب «گفتار در روش» به قلم رنه دکارت آغاز می‌شود، از طریق آثار جان لاک، آیزاک نیوتن، دیوید هیوم، ولتر و کانت حدود یک قرن و نیم ادامه می‌یابد، و با انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ یا شاید با عصر وحشت پایان می‌یابد. اما اگر این داستان نادرست باشد، چه باید گفت؟ اگر روشنگری را بتوان در مکان‌ها و نزد اندیشمندانی یافت که اغلب نادیده می‌گیریم، چه؟


آیا فلسفه خاورمیانه را نجات خواهد داد؟
گفت‌وگو با کارلوس فرانکل دربارۀ فلسفه در جهانی تقسیم‌شده

کارلوس فرانکل مدرس دپارتمان‌های فلسفه و مطالعات یهود در دانشگاه مک‌گیل در مونترال است. او از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ م استاد دین و فلسفه تطبیقی در دانشگاه آکسفورد و یکی از اعضای لیدی مارگارت هال بود. وی نویسندۀ «آموزش افلاطون در فلسطین: فلسفه در جهانی تقسیم‌شده» و «ادیان فلسفی از افلاطون تا اسپینوزا» است و در «نیویورک تایمز»، «نیشن»، «لندن ریویو آو بوکز» و «ضمیمۀ ادبی تایمز» مقالاتی می‌نویسد. فرانکل در این مصاحبه استدلال می‌کند که پاسخ واقعی فلسفه به نزاع، ایجاد یک فرهنگ مباحثه است که در آن هر فردی با هر پس‌زمینه‌ای می‌تواند آزادانه راجع به حقیقت بحث کنند.


درآمدی بر فلسفۀ چینی
مروری بر کتاب «مسیر: راهی جدید برای اندیشیدن دربارۀ همه‌چیز» نوشتۀ مایکل پوئت و کریستین گروس-لو

چندی پیش یک استاد دانشگاه هاروارد کلاسی برگزار کرد که دانشجویان مشتاق را جذب کرد و به سومین کلاس محبوب این دانشگاه تبدیل شد. اما چه ایده‌ای توجه این جوانان را برانگیخت؟ ایده‌های کنفوسیوسی که همچون راحت‌الحلقوم فلسفی از نو گردآوری شده بود. این ماجرا کریستین گروس-لو، روزنامه‌نگاری که قبلاً در هاروارد تاریخ آسیای شرقی خوانده بود را چنان مجذوب ساخت که برای آشنایی با استاد مزبور به دانشگاه محل تحصیل خود بازگشت. حاصل این آشنایی کتاب «مسیر» است که درآمدی بر فلسفۀ چینی است.


پرنفوذترین فیلسوف چینی که احتمالاً چیزی دربارۀ او نشنیده‌اید
منگ‌زی، در مقام فیلسوفی کنفوسیوسی، جایگزینی جذاب برای تلقیِ ارسطویی از فضیلت انسانی پیش نهاده است

آیا می‌توانیم با تک‌تک انسان‌ها دقیقاً همان‌طوری رفتار کنیم که با فرزند یا مادرمان رفتار می‌کنیم؟ کسانی که در فلسفۀ اخلاق معتقدند انسان باید همگان را به یک چشم بنگرد، گویا چنین انتظاری از ما دارند. اما منگ‌زی، حکیم باستانی چین، که از پیروان کنفوسیوس بود، معتقد بود مردم نمی‌توانند چنین قانون‌های دشواری را رعایت کنند، چرا که اساساً جوانه‌های رفتار اخلاقی در دلِ محبت به اعضای خانواده و خویشاوندان می‌روید.


پیتر آدامسون: فلسفه بدون هیچ‌گونه شکاف

فلسفۀ غرب، فلسفۀ چینی، فلسفۀ هندی، و فلسفۀ اسلامی. وقتی به یکی‌شان علاقه‌مند می‌شویم، هزار دلیل می‌تراشیم تا آن یکی را از اعتبار بیندازیم. آنگاه آنچنان قلمروِ تفکر را محدود می‌کنیم تا ناخواسته اعتراف کنیم: «فقط فلان فیلسوف چیز می‌فهمید!». پیتر آدامسون، استاد فلسفۀ دانشگاه ماکسیمیلین مونیخ، تمام عمرش را به‌پای مبارزه با این نوع نگاه گذاشته و پروژۀ خود را «تاریخ فلسفه بدون شکاف» نامیده، شکافی که مرزهای ذهن‌ساختۀ ما بر فلسفه تحمیل کرده‌ و باعث شده برخی تفکرهای اصیل حاشیه‌نشین شوند.


فلسفهٔ غرب چه نیازی به فلسفه‌های غیرغربی دارد؟
دربارهٔ لزوم تدریس فلسفه‌های غیرغربی در سرفصل‌های دروس فلسفه

مدت‌هاست که در محافل فلسفی دانشگاهی از نیاز به گشودن درها به روی سنت‌ها و نگرش‌های غیرغربی سخن گفته می‌شود. در این راستا دو روش مطرح شده است: اول تغییر دروس دانشگاهی و دوم تغییر در ترکیب خود گروه‌های فلسفه. این دو جنبه با یکدیگر ارتباط دارند؛ زیرا به نظر می‌رسد که حضور بیشتر فلسفه‌های غیرغربی بتواند به تنوع بیشتر در جامعهٔ فلسفی غرب کمک کند.

مرتبط

چطور در راه «ساختن خودمان» به خدا تبدیل شدیم؟

چطور در راه «ساختن خودمان» به خدا تبدیل شدیم؟

کتابی جدید، تاریخ ایدۀ خودآفرینی را در کنار تغییرات مذهبی بررسی می‌کند

هوش مصنوعی هیچ‌وقت از مخترعانش باهوش‌تر نخواهد شد

هوش مصنوعی هیچ‌وقت از مخترعانش باهوش‌تر نخواهد شد

نظریۀ «انفجار هوش» بر مبنای درک نادرستی از هوش به وجود آمده است

چه کسی باید بر هوش مصنوعی فرمان براند؟

چه کسی باید بر هوش مصنوعی فرمان براند؟

چهار بحث دربارۀ تأثیر هوش مصنوعی بر آیندۀ کار، اقتصاد و سیاست

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

حسين

۱۰:۰۱ ۱۳۹۷/۰۱/۲۵
0

اين موضوع درباره آنچه فلسفه اسلامي خوانده ميشود نيز صدق مي كند. عملا مدعيان اين فلسفه، هر تفلسفي غير از آن را و حتي كاهي هر انديشيدني غير از انديشه ورزي در پارادايم صدرايي را محكوم ميكنند.

قلندر

۱۱:۰۱ ۱۳۹۷/۰۱/۲۴
0

تشکر بسیار بابت سایت و مقالات

صبا

۰۴:۰۱ ۱۳۹۷/۰۱/۲۴
0

مطالب ترجمان خیلی خوب هست.ممنون

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0