image

آنچه می‌خوانید در مجلۀ شمارۀ 10 ترجمان آمده است. شما می‌توانید این مجله را به صورت تکی از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید.

گفت‌وگو

چطور شبکه‌های اجتماعی به جنگ‌افزار تبدیل شدند؟

از تیلور سوئیفت تا داعش آن‌ها را به شیوه‌ای یکسان به کار می‌گیرند، چه درسی در این مسئله وجود دارد؟

چطور شبکه‌های اجتماعی به جنگ‌افزار تبدیل شدند؟ تصویرساز: مائوس بولهورست.

بسیاری از پروژه‌هایی که ابتدا به منظور اهدافی نظامی راه‌اندازی شده بودند، بعدها برای کسب درآمد نیز به کار گرفته شدند، از پودر پنیر بگیرید تا جی.پی.اس. اما شبکه‌های اجتماعی گویا مسیر برعکس را طی کرده‌اند. پلتفرم‌هایی که از اساس برای کسب سود طراحی شده‌ بودند، حالا به بخشی جدایی‌ناپذیر از هر اقدام سیاسی و نظامی تبدیل شده‌اند. وضعیتی که به تعبیر نویسندگان کتابی جدید باعث شده است کل جهان به میدان نبردی دائمی تبدیل شود.

Vox

How social media became a weapon of war

گفت‌وگوی شان ایلینگ با پیتر سینگر، ووکس — ما در دنیای بات‌ها و ترول‌های اینترنتی و فیدهای خبری گلچین‌شده زندگی می‌کنیم، دنیایی که در آن واقعیت در دسترس همگان است.

کتاب جدید جنگ لایک: جنگ‌افزار‌شدن شبکه‌های اجتماعی۱ به واکاوی این پرسش می‌پردازد که شبکه‌های اجتماعی چگونه فرهنگ ما را متحول و قواعد قدیمی سیاست و حتی جنگ را وارونه می‌کنند. نویسندگان کتاب، پیتر دبلیو. سینگر و امرسون بروکینگ، می‌خواهند نشان دهند که تمایز متعارف بین سرگرمی و سیاست، جنگ و صلح و حتی غیرنظامی و نظامی رفته‌رفته در حال ناپدید شدن است.

نگارندگان ادعا می‌کنند که اکنون شبکه‌های اجتماعی محلی برای کشمکش جهانی اطلاعات است که میلیون‌ها انسان از ده‌ها کشور دنیا بر روی پلتفرم‌های گوناگون برپا می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی روش فکری ما، نحوۀ کسب اطلاعات و چگونگی درک ما از دنیای اطراف‌مان را تغییر می‌دهند و چیزی به‌نام «میدان نبردِ»۲ جهانی ایجاد کرده‌اند که در آن ستاره‌های پاپ مانند تیلور سوئیفت و گروه‌های تروریستی مثل داعش برای مبارزۀ آنلاین بر سر جلب توجه ما از تاکتیک‌های یکسانی استفاده می‌کنند.

با سینگر، کارشناسی برجسته در مسائل امنیتی قرن بیست‌ویکم، مصاحبه‌ای انجام دادم دربارۀ پیامدهای این تغییرات و اینکه چرا شرکت‌های فناوری تاکنون مسئولیت پلتفرم‌های ساختۀ خودشان را نپذیرفته‌اند.

متن این مصاحبه با اندکی ویرایش در زیر می‌آید.

شان ایلینگ: شبکه‌های اجتماعی با ما چه می‌کند؟

پیتر دبلیو. سینگر: شبکه‌های اجتماعی همزمان ما را به هم متصل و از هم جدا کرده‌اند. خواه بحث از زندگی شخصی‌مان باشد یا سیاست یا جنگ، دیگر در‌بانی در کار نیست؛ همۀ ما می‌توانیم اطلاعاتی به دست آوریم و آن را به اشتراک بگذاریم. بنابراین در مقایسه با گذشته، بیشتر صاحب اختیار و قدرت شده‌ایم.

اما این از طرفی هم بدین معنی است که ما پیوسته به هزار سمت‌و‌سوی مختلف کشیده می‌شویم و معمولاً از مهم‌ترین مسائل دور می‌مانیم و ممکن است آلت دست دیگران شویم، چون همۀ این اطلاعات روی چند پلتفرم عظیم تلنبار می‌شود که بیش از هر کار دیگر برای پول‌‌درآوردن طراحی شده‌اند. درواقع حاصل کار بسیار شبیه نوعی میدان نبرد برای جلب توجه و کنترل دیگران است.

ایلینگ: شما خیلی تعمدی از عبارت «میدان نبرد» استفاده می‌کنید و بیشتر صفحات کتاب شما به این موضوع اختصاص دارد که شبکه‌های اجتماعی چگونه به سلاح جنگی تبدیل شده است. آیا این جنگ‌افزار اکنون ارزان‌ترین و مؤثرترین سلاح است؟

سینگر: اینترنت در آغاز جایی بود برای اشتراک زمان کامپیوتری بین دانشمندان، سپس به‌سرعت به رسانه‌ای اجتماعی تغییر کاربری داد. اما اینترنت با خلق چنین ابزاری برای ارتباط انبوه، تبدیل شد به سیستم عصبی همه‌چیز، از تجارت گرفته تا اخبار و مثل هرچیز دیگر به نوعی جنگ‌افزار بدل شد.

این ابزار خیلی زود مورد استفادۀ همه قرار می‌گیرد، از گروه‌های تروریستی گرفته تا هواداران آنلاینِ خوانندگانی محبوب مثل کانیه وست و تیلور سوئيفت و همۀ این افراد آن را راهی برای دستیابی به اهداف خود می‌دانند. اینترنت خواه برای به‌کارگیری و تغییر محاوره یا داستان به‌نفع خود افراد یا برای جمع‌آوری اطلاعات محرمانه به‌منظور استفاده در هدایت عملیات فیزیکی به کار رود، ابزاری فوق‌العاده ارزان و پرکاربرد است. و صرف‌نظر از اینکه کاربرش کیست، دراصل از قواعدی یکسان تبعیت می‌کند.

آیا اینترنت مؤثرترین یا قوی‌ترین سلاح است؟ در برخی موارد مسلماً این‌گونه بوده است. برخی کشورها از آن برای رسیدن به اهداف سنتی جنگ استفاده کرده‌اند بی‌آنکه گلوله‌ای شلیک کرده باشند. و کشورهایی مثل روسیه، متفاوت‌تر از کشورهایی مثل آمریکا از آن بهره می‌گیرند. و به‌همین دلیل روسیه در چند سال اخیر در پیشبرد منافع خود بسیار موفق بوده است.

ایلینگ: آیا روسیه در این بازی سایبری بهترین است؟

سینگر: مطمئناً الان روس‌ها در صدر قرار دارند اما تنها نیستند. در این فضا صدرنشین بزرگ دیگری به‌نام داعش را می‌بینیم. تسلط آن‌ها بر شبکه‌های اجتماعی در صعودشان به صدر جدولِ بازی تروریسم و پشت‌سرگذاشتن القاعده و گروه‌های دیگر نقشی اساسی داشت. مردم با دیدن داعش با خود می‌گویند چطور گروهی با جهان‌بینی قرن‌هفتمی توانست اینقدر مشهور شود. پاسخ این است که آن‌ها در استفاده از فناوری قرن‌بیستمی بسیار ماهر بودند.

وقتی داعشی‌ها تصمیم گرفتند در ژوئن ۲۰۱۴ به موصل حمله کنند، چه کار کردند؟ آن‌ها این تصمیم را با یک هشتگ اعلام کردند. آن‌ها مثل روسیه قواعد بازی را فهمیده بودند، ازجمله اینکه: دنیا در حال تماشاست و نمی‌توانید چیزی را پنهان کنید، پس باید واقعیت را بپذیرید و از شبکه‌های اجتماعی برای تبدیل پیام خودتان به پویشی فراگیر استفاده کنید.

ایلینگ: فکر نمی‌کنم جامعۀ ما بتواند خود را به‌موقع با این تغییرات تکنولوژیک سازگار کند؛ یعنی این تحولات آنقدر جلوتر از قوانین و فرهنگ و نهادهای ما حرکت می‌کنند که در اصل ما را گروگان خود کرده‌اند.

سینگر: نمی‌دانم باید از واژۀ «گروگان» استفاده کنم یا نه، اما قطعاً مشکلی داریم. همۀ این اتفاقات در حدود ۱۰سال اخیر رخ داده است و امروز مردم با یک میدان نبردِ جدید روبه‌رو شده‌اند که درک و پذیرش آن برایشان بسیار دشوار است.

ما در کتابمان با یکی از کارشناسان مطرح مبارزات سیاسی دربارۀ انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا مصاحبه کرده‌ایم. او می‌گوید که چطور طبق همۀ قواعد شناخته‌شده، اصولاً ترامپ نباید برنده می‌شد. تعداد رقبا بیش‌ازاندازه بود، روزنامه‌ها از او حمایت نمی‌کردند، پویش او تقریباً هیچ دفتری نداشت، تبلیغات تلویزیونی کمتری داشت و مواردی از این قبیل. اما همۀ این‌ها قواعدی قدیمی‌اند و در عصر اینترنت دیگر جواب نمی‌دهند.

بنابراین به قواعد جدیدی نیاز داریم و این دربارۀ تک‌تک ما نیز صدق می‌کند. چون اگر همۀ راه‌هایی را که شبکه‌های اجتماعی و اینترنت برای پرت‌کردن حواس و کنترل شما به کار می‌گیرند نشناسید، هدفی آسیب‌پذیر خواهید شد. وقتی وارد اینترنت می‌شوید، پیوسته آماج حملۀ افرادی خواهید بود که به دنبال پول درآوردن از توجه شما، خشم شما یا هرچیز ممکن دیگر هستند.

در سال ۲۰۱۶ سراسر کشور غافلگیر شد و به‌همین دلیل روسیه توانست در جامعۀ ما چنان آشوبی ایجاد کند. اگر تشخیص ندهیم که جهان چقدر عوض شده است، نمی‌توانیم از خودمان محافظت کنیم. چرا که جهان تغییر کرده است و با سرعت بیشتر و بیشتری به تغییر خود ادامه خواهد داد.

ایلینگ: شما در کتاب از عبارت «ماشین ناواقعیت۳» برای توصیف کارکرد اساسی شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنید. آیا امروزه فایدۀ سیاسی شبکه‌های اجتماعی این است؟ ساخت واقعیت؟

سینگر: می‌توانید از شبکه‌های اجتماعی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنید، هر هدفی که باشد. و این هدف برای خیلی از گروه‌ها خلق واقعیتی جدید است، چون مخاطبِ هدفْ درک خود را از جهان -نه فقط اخبار، بلکه تصویری که از دنیا می‌سازد- از دریچۀ شبکه‌های اجتماعی می‌گیرد.

بنابراین از بسیاری لحاظ این گفتۀ قدیمی در ذهن متبادر می‌شود که نمی‌توانید واقعیت‌های خودتان را داشته باشید. درواقع، اکنون می‌توانید واقعیت‌های خودتان را داشته باشید و نکتۀ هولناک در این میان آن است که همۀ عوامل پیش‌برندۀ شبکه‌های اجتماعی از جلمه الگوریتم‌ها و بازار، به این نوع تفکر پاداش می‌دهند. بنابراین همۀ کاربران شبکه‌های اجتماعی از امکانات آن به‌نفع اهداف خود استفاده خواهند کرد، خواه این کاربران افرادی باشند شهرت‌طلب یا شرکت‌ها یا گروه‌های تروریستی یا رسانه‌های خبری حامی جریانی خاص.

ایلینگ: نکتۀ عجیب دربارۀ شبکه‌های اجتماعی این است که از یک‌ طرف همه‌چیز را درحد تئاتر تقلیل داده‌اند، تئاتری که در آن همه‌چیز نمایش و برندسازی است و از طرفی هم مخاطرات را افزایش داده و گسترش خشونت عملی و هرج‌ومرج در دنیا را آسان‌تر کرده‌اند. من فکر نمی‌کنم به این زودی چاره‌ای برای عبور از این تنش پیدا کنیم.

سینگر: یکی از چالش‌های کتاب ما این بود که می‌خواستیم دوگانگی مد نظر شما را حل کنیم. سعی کردیم آن را پر کنیم از حس‌ها و شخصیت‌هایی که واقعاً ترسناکند، مانند خوانندۀ رپ ناموفقی که در اینترنت افراط‌گرا شده و یکی از سربازگیران ارشد داعش می‌شود؛ اما جنبۀ خوب زندگی آنلاین را نیز نشان داده‌ایم، مثلاً یک زن مسلمان آمریکایی که گروهی ایجاد کرد و به‌طنز اسم آن را ارتش دامبلدور [برگرفته از مجموعه داستان‌های هری پاتر] گذاشت. در این گروه نوجوان‌ها به‌صورت آنلاین با استفاده از تاکتیک‌ها و زبان مختص خود به دنبال افراط‌گرایان می‌گردند؛ و صادقانه باید گفت که کارشان را بهتر از وزارت خارجه انجام می‌دهند.

بخش دوم حرف‌ شما مربوط می‌شود به اینکه چرا شرکت‌های فناوری چنین دوران سختی داشته‌اند. از بسیاری جهات مثل این است که به‌خاطر اتفاقی که برای بچه‌هایشان افتاده باشد، چند مرحله دچار غم و غصه می‌شوند. آن‌ها پلتفرم‌هایی خلق کرده‌اند که عملاً کنترلش را از دست داده‌اند و اکنون با پیامدهای آن دست به گریبان شده‌اند. اما تناقضات همچنان پابرجاست و مطمئن نیستم واقعیت‌ها را صادقانه خواهند پذیرفت یا نه.

ایلینگ: می‌توانید برای روشن شدن منظورتان مثالی بیاورید؟

سینگر: مارک زاکربرگ مؤسس فیسبوک را در نظر بگیرید. درست بعد از انتخابات ۲۰۱۶، او همچنان اصرار داشت که اطلاعات غلط نمی‌توانسته بر روند انتخابات تأثیر داشته باشد؛ حرف‌هایی از این دست می‌زد و درعین‌حال به کارزارهای سیاسی می‌گفت که اگر می‌خواهید پول‌های خود را برای اثرگذاری بر آرای مردم خرج کنید، فیسبوک بهترین جاست. پس هنوز نوعی انکارگرایی در شرکت‌های فناوری وجود دارد.

می‌بینیم که در موقعیت عجیب‌وغریبی قرار داریم که در آن تعداد انگشت‌شماری خورۀ فناوری درواقع از قدرتمندترین بازیگران جنگ و سیاست‌اند، چون پلتفرم‌هایی را کنترل می‌کنند که عملاً تعیین‌کنندۀ قواعد بازی جدید است. ابتدای کار، هرگز قرار نبود آن‌ها در این نقش ظاهر شوند و علاقۀ خاصی هم به جنگ و سیاست ندارند اما طوری تعیین‌کنندۀ بازی شدند که پیشتر قابل تصور نبود.

ایلینگ: من اخیراً با اریک واینستین، ریاضیدان و مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری پیتر تیل، مصاحبه‌ای انجام دادم. به‌باور او فناوری که فرزند کاپیتالیسم است شاید درنهایت نابودکنندۀ آن باشد. به‌نظر شما می‌توانیم همین حرف را دربارۀ اینترنت و لیبرال دموکراسی هم بزنیم؟

سینگر: پرسش خوبی است. ما در یک نظام حکومتی زندگی می‌کنیم که فرزند و زاییدۀ عصر روشنگری است، دورانی که به‌لطف اختراع ماشینِ چاپ ممکن شد. اما حالا می‌فهمیم که رسیدن به پای تغییر و تحولاتْ روزبه‌روز دشوارتر می‌شود، تغییراتی که نه‌فقط در اصول سیاسی ما بلکه در اکوسیستم گستردۀ اطلاعاتی ما نیز رخ می‌دهد.

اما باید به یاد داشته باشیم که این پدیده شمشیری دولبه است. چون درمقابلِ نمونه‌های بدِ استفاده از شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان ابزاری برای جنگ و تضعیف دموکراسی‌، نمونه‌های خوبی داریم که نشان می‌دهد این پدیده منجر شده است به افزایش مشارکت شهروندان، آنهم در سطحی که از آتن باستان تا امروز بی‌سابقه است.

دولت‌های محلی با روش‌هایی نو و خلاقانه از شبکه‌های اجتماعی برای ترغیب شهروندان به مشارکت استفاده می‌کنند و برخی دولت‌های ملی مانند سوئیس و استرالیا نیز از آن به‌شیوه‌هایی جالب بهره‌برداری می‌کنند. و همین چند سال پیش بود که شبکه‌های اجتماعی را الهام‌بخش خیزش‌های بهار عربی معرفی کردند.

مهم این است که این فناوری‌ها‌ در اینجا ماندنی است، بنابراین مجبوریم خود را با آن‌ها وفق دهیم و یاد بگیریم چگونه با آن‌ها زندگی کنیم. باید برای همه‌چیز از رأی‌دادن گرفته تا تجارت و شهروندی رویکردهایی قرن‌بیستمی در پیش بگیریم و نیز باید دربرابر حملات بیرونی از خود دفاع کنیم. درواقع چارۀ دیگری نداریم.

ایلینگ: شما در آخر کتاب خواهشی از غول‌های فناوری مثل توییتر و فیسبوک دارید و از آن‌ها درخواست می‌کنید در نظارت بر پلتفرم‌های خود بهتر عمل کنند. اما این کار به نظر من واقع‌گرایانه نیست، چون کلیت مدل کسب‌وکار آن‌ها بر تبدیل کاربران به محصولاتی برای تبلیغات‌چی‌ها استوار است و این همیشه بر هرگونه تعهد آن‌ها در قبال هنجارهای دموکراتیک یا گفتمان مدنی برتری خواهد داشت.

آیا واقعاً باور دارید که آن‌ها ارادۀ چنین تغییری را دارند، ولو این کار به قیمت ازدست‌دادن سودشان تمام شود؟

سینگر: بخش آخر نوعی هشدار است، چون فکر می‌کنم این شرکت‌ها کم‌کم از خود می‌پرسند اینکه اجازه می‌دهند مشتریانشان آماج حمله باشند درعمل برای سودشان خوب خواهد بود یا نه. درنهایت این شرکت‌ها نمی‌توانند از کشیده‌شدن به مسائل سیاست و جنگ و پروپاگاندا فرار کنند، چون پلتفرم‌هایشان برای همین کار استفاده می‌شود. درگیر ماجرا شدن به این صورت در خونشان نیست، ولی بالاخره به اینجا رسیده‌اند و می‌دانند که اگر با چنین مشکلاتی کنار نیایند بالاخره دولت‌ها مداخله خواهند کرد.

کاری که نمی‌توانند انجام دهند و البته کاری که در گذشته انجام داده‌اند این است که فرض کنند فناوری به‌طریقی مسائل سیاسی ما را حل خواهد کرد. آن‌ها سالیان متمادی در این چرخه گرفتار شده‌اند، چرخه‌ای که معلوم است کارساز نیست. آن‌ها باید بدانند که این پلتفرم‌ها صرفاً تشکیلاتی انتفاعی نیست؛ بلکه سیستم عصبی زندگی شخصی، شغلی و سیاسی ما نیز هست و مسئولیت دارند با آن‌ها رفتاری درخور داشته باشد.

بنابراین درخواست ما در این کتاب کاملاً منطقی است. اشکالی ندارد اگر محصولی، مثلاً یک نرم‌افزار رتبه‌بندی رستوران، را به‌صورت آزمایشی در دنیا منتشر کنیم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افتد، اما موضوع وقتی مشکل‌ساز می‌شود که محصول موردنظر چیزی باشد که دنیا به آن وابسته است و احتمال کاربردش در جرم و جنایت و جنگ و خشونت می‌رود. شرکت‌ها باید همان اقدامی را انجام دهند که معمولاً ارتش انجام می‌دهد، یعنی پیشاپیش سناریویی را درقالب مانور نظامی شبیه‌سازی و همۀ اتفاقات بد و محتمل را پیش‌بینی می‌کنند و برای آن‌ها واکنش‌هایی تدارک ببینند.

این مسئولیت مدنی شرکت‌های فناوری است و دیگر نمی‌توانند سرشان را مثل کبک زیر برف کنند.


اطلاعات کتاب‌شناختی:

Singer, Peter Warren & Emerson Brooking. LikeWar: The Weaponization of Social Media. Houghton Mifflin Harcourt, 2018


پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب گفت‌وگویی است با پیتر دبلیو. سینگر و در تاریخ ۹ اکتبر ۲۰۱۸ با عنوان «How social media became a weapon of war» در وب‌سایت ووکس منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان در تاریخ ۲۹ آبان ۱۳۹۷ آن را با عنوان «چطور شبکه‌های اجتماعی به جنگ‌افزار تبدیل شدند؟» و ترجمۀ مجتبی هاتف منتشر کرده است.
•• پیتر دبلیو. سینگر (Peter W. Singer) دانشمند علوم سیاسی ،محقق روابط بین‌الملل و متخصص در زمینۀ جنگ‌های قرن بیست‌ویکم‌ام است. وی در حال حاضر استراژیست «بنیاد آمریکای جدید» و ویراستارِ همکار در پاپیولار ساینس است.
••• شان ایلینگ (Sean Illing) مصاحبه‌گر رسانۀ آمریکایی ووکس است. او پیش از شروع کار رسانه‌ای در اینترنت، در دانشگاه سیاست و فلسفه تدریس می‌کرد. از دیگر مصاحبه‌های او که در ترجمان منتشر شده‌اند می‌توانید به «چرا تظاهر می‌کنیم بیش از حد واقعی خودمان می‌دانیم» و «مردم به گوگل چیزهایی می‌گویند که به هیچکس دیگر نمی‌گویند» مراجعه کنید.

[۱] LikeWar: The Weaponization of Social Media: استفادۀ نویسنده از کلمۀ Like در این عنوان معنایی دوسویه دارد که قابل انتقال به فارسی نیست. این عبارت را هم می‌توان به «پسندیدن (لایک‌کردن) جنگ» ترجمه کرد و هم به «شبیه جنگ» [مترجم].
[۲] battle space
[۳] unreality machine

مرتبط

«عجیب»ها کیستند و چرا این‌قدر در دنیای هنر و ادبیات زیادند؟

«عجیب»ها کیستند و چرا این‌قدر در دنیای هنر و ادبیات زیادند؟

عجیب‌ها در همه جای دنیا دارند به هم شبیه‌تر می‌شوند

نوستالژی دیگر یک بیماری نیست

نوستالژی دیگر یک بیماری نیست

امروزه روان‌شناسان معتقدند نوستالژی احساسی تقریباً همگانی و اساساً مثبت است

پیش روان‌کاو مشهوری می‌رفتم که از من متنفر بود

پیش روان‌کاو مشهوری می‌رفتم که از من متنفر بود

آیا روان‌کاوان حق دارند هر طور که دلشان می‌خواهد دربارۀ مراجعانشان بنویسند؟

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

مصطفی

۱۰:۰۸ ۱۳۹۷/۰۸/۲۹
0

مترجم ذکر کرده که معنی ایهام دار LikeWar رو نمیشه به فارسی برگردونند، اما حتی یه معنای درست اونو هم توی ترجمه لحاظ نکرده. LikeWar بهتره به جنگ لایک ترجمه بشه، نه لایک‌جنگ.

امیر

۰۸:۰۸ ۱۳۹۷/۰۸/۲۹
0

واقعا استفاده کردم خیلی خیلی سپاس بابت زحمت ترجمه.

لیزا هرتسُک

ترجمه مصطفی زالی

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0