دستچینی متنوع از بهترین مطالب منتشرشده در سال ۱۳۹۴
«این آب است» تکرار کن نوشتۀ دیوید فاستر والاس، سخنرانی آیزیا برلین در دانشگاه تورنتو، تحلیل روانشناختی پل بلوم از مصرف کالاهای تجملی، خاطرات دستیار چامسکی از همکاری با او، روایت روبرت فیسک از ورودش به اردوگاههای صبرا و شتیلا به عنوان اولین خبرنگار پس از کشتار فجیع ۱۹۸۲ و چند نوشتار دیگر را در این ویژهنامه بخوانید.
3 دقیقه

دیوید فاستر والاس، که بسیاری او را بزرگترین نویسندۀ دو دهۀ اخیر آمریکا میدانند، در تمام طولِ عمر خود، فقط یکبار سخنرانی عمومی کرد. فاستر والاس در این سخنرانی به ما گوشزد میکند چطور ممکن است خودبین و کوتهفکر شویم و همهچیز را با عینکِ خودمان ببینیم.
ساحلت را دریاب
هر روز در تبلیغات میبینیم: خودت و شادیت را دریاب. زیدی اسمیت، میگوید این پیامها بر محور امیال شما شکل گرفتهاند و با تغییر شکل دادن واقعیت حول احساسی که فقط شما تجربه میکنید خوشحالتان میکنند. این بلندپروازی نوعی جامعهستیزی است.

راهآهن بیش از هر نهاد اجتماعی دیگری، نمایندۀ تجدد است. هیچ نوآوری تکنولوژیک دیگری نتوانسته به اندازۀ اختراع و بهکارگیری راهآهن موجب تغییر شود. کاری که خطوط آهن کردند فراتر از تسهیل مسافرت بود. آنها نحوۀ نگرش و تصورمان از دنیا را دگرگون کردند.

در روز دوم کارم، مردی وارد دفتر شد. دستهای کاغذ روی میز انداخت و گفت: «نسخه پشتیبان»، و انتظار داشت منظورش را فهمیده باشم. سرش را بالا آورد و نگاهی کرد، تازه متوجه شد که من دستیار همیشگیاش نیستم، دست داد و خود را معرفی کرد: نوام.

۲۰ سال پیش آیزایا برلین دکتری افتخاریِ حقوق را از دانشگاه تورنتو پذیرفت. او بعدها در نامهای که به یکی از دوستانش نوشت، سخنرانی خود را «مرامنامه» خودش نامید. اصلیترین ادعای این مرامنامه بهتر بودن قرن ۲۱ برای انسانها بود.

روبرت فیسک از نخستین خبرنگارانی بود که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۸۲ به لبنان رفت و از نزدیک، شاهد کشتار وحشیانهٔ صبرا و شتیلا بود. او در حال حاضر کتاب مینویسد و به ستوننویسی در روزنامه ایندیپندنت اشتغال دارد. متن حاضر بخشی از کتاب کشورِ شفقت اوست.

تحلیل سیاسیِ کالای لوکس، صرفاً بر امیال میلیونرها متمرکز نیست؛ زیرا همه مشتاق خرید کالای تجملی هستند. پُل بلوم، از دانشگاه ییل معتقد است فریبندگیِ این کالاها به کاربرد و زیبایی محدود نیست؛ بلکه بخشی از جذابیت به تاریخچهای خاص تعلق دارد.

با گذر زمان، نوع خوراک و نحوۀ خوردن هم عوض میشود. جوامع کشاورزی، برای زئوس گاو قربانی میکرد؛ حال آنکه جامعۀ مدرن در قربانگاه الهۀ حرص، ریواس ژلهای با ورق طلا میگذارد. جامعهٔ مصرفی بیشتر به تغذیۀ شکم علاقمند است تا تزیین داخلی ذهن.

همیشه برخی از اهل علم به هر فناوریِ جدید که ربطی به کتاب پیدا کند، اعتراض کردهاند. وقتی اولینبار کتاب صحافیشده پدید آمد، چه نالهها که برای طومارها سر ندادند. امروزه عدهای کتابِ الکترونیک را پایانِ کتابخوانی میدانند. اما چنین نیست.

آرنت این نوشتار را زمانی نوشت که با یهودیانِ آلمانی، در فرانسه و آمریکا مثل آلمان رفتار میشد. آرنت از منظر یک یهودیِ آواره و پناهنده نوشته است، اما چه تفاوتی میکند اگر امروز با گسترشِ دوبارۀ بحرانِ مهاجرت، آنرا از منظر یک سوری یا فلسطینی بخوانیم.
فناوریهای ارتباطی چگونه ما را به جان هم میاندازند؟
پیشگوها شکست میخورند و باز برمیگردند. شاید مسئله اصلاً آینده نباشد، ترسی باشد که از حال داریم
در تنش میان میراث قدیم و خواستههای جدید، روانکاوی در پی بازتعریف خود است