مطالبی برگزیده از منتشرشدههای سال گذشته
طبیعت از ما رنجور است و طعم خشم خود را در زمستان به ما میچشاند: آسمان خشک، آلودگی هوا و سرمای کمجان. اما بهار همچنان مطبوع و بخشنده است. بهار فصل آغازکردن است و انسانها نیز میکوشند فصل تازهای برای زندگی خود رقم زنند. آدمهای بهتری شوند، کارهای عقبمانده را به فرجام برسانند و کاستیها و نقصانها را جبران کنند. ورزش کنند، سفر بروند و «بخوانند». بهارنامۀ ترجمان پیشنهادی است برای شروع خواندن در سال جدید.
5 دقیقه
• همۀ متفکرانِ مدرن از مدرنیته بیزارند
آیزایا برلین جنبش رمانتیسم را، که دشمن سرسخت روشنگری بود، چنین توصیف میکند: «وحدت و کثرت، زیبایی و زشتی، اصالت فرد و جمع، پاکدامنی و فساد، انقلاب و ارتجاع، صلح و جنگ، و زندگی و مرگ». رمانتیسمِ ناهمگن و روشنگریِ بههمانقدر پرتناقض، هر دو، فرزندان یک دورهاند که انتظار داریم آن را یکنواخت بفهمیم. اسمیت، نویسندۀ «مدرنیته و گلهمندانش»، به ما میگوید اصولاً توقعمان از مدرنیته بیجاست. مدرنیته یکپارچه نیست. «انسان ماشینوارِ» دکارت و «وحشی نجیبِ» روسو زیر یک سقف زندگی میکنند.
• دنیل دنت: ممکن است به قرن نوزدهم بازگردانده شویم
دنیل دنت آنقدر جنجالی است که حتی توییتهایش در دنیای علوم انسانی بحث و جدل به راه میاندازد، چه برسد به اینکه کتاب تازهای منتشر کند. دنت در کتاب جدیدش، از باکتری تا باخ و برعکس به مسئلۀ پیچیدۀ آگاهی و سرنوشتِ آن در دنیای آینده پرداخته است. از نظر این فیلسوف آمریکایی، ما داریم به مرحلهای وارد میشویم که، از شدت پیچیدگیِ مسائل، دیگر هیچکس توان فهم کامل هیچ مسئلهای را ندارد، عصری هیجانانگیز و هراسناک.
• فلسفۀ شوپنهاور در ژرفترین لایهاش «مشق مرگ» است
در بحبوحهٔ دورانی که اختراعات یکی پس از دیگری زندگی انسان را تکان میداد، فیلسوف بدبینی پیدا شد که میکوشید حقیقت زندگی را برملا کند. او میگفت حقیقت زندگی در دایرهای محصور شده که در یک طرفش لذت ایستاده و در سوی دیگرش حسرت. آدمی، مادامیکه در جهان است، بین این دو میرود و میآید و این رفتوآمد حاصلش چیزی نخواهد بود جز ملال. آرتور شوپنهاور، در سراسر عمرش، بهدنبال راه فرار از این ملال بود.
برای هرکسی که اشتیاقی به تفکر درست یا دستکم معقول دارد، تاریخِ منطق جالبتوجه خواهد بود. تأمل دربارۀ تاریخ منطقْ ما را به تأمل در این باره وامیدارد که فردی معقول بودن و تفکر صحیح داشتن به چه معناست. آیا بهمعنای واردشدن به بحثوجدل با دیگران است؟ آیا بهمعنای اندیشیدن نزد خود است؟ آیا بهمعنای محاسبه است؟ کترینا نوایس، استاد فلسفۀ دانشگاه خرونینگن، ضمن ارائۀ تاریخچهای مختصر از منطق، به شرح و توضیح رویکردهای مختلف به پژوهش عقلانی و، بهصورتی کلیتر، شناخت انسانی میپردازد.
• پنج کتاب دربارۀ میشل فوکو به توصیۀ گری گاتینگ
میشل فوکو گفته است: «از من نپرسید که هستم و از من نخواهید همان که هستم باقی بمانم.» گسترۀ آثار این نابغه طیف گستردهای از رشتههای علوم انسانی، از فلسفه بگیرید تا تاریخ و نظریۀ اجتماعی و نقد ادبی، را تحت تأثیر قرار داده است. گری گاتینگ، از برجستهترین فوکوشناسان امروز، توضیح میدهد که چگونه فوکو به کاوش در روشهای تفکر قبل از خود پرداخت تا به درک نوینی از جهان اکنون دست پیدا کند.
دنیل دنت از مشهورترین فیلسوفان زندۀ دنیاست. او بزرگترین نظریهپرداز دنیای مدرن را داروین میداند و میکوشد نظریۀ تکامل و انتخاب طبیعی را در پژوهشهایش دربارۀ فلسفۀ ذهن و فلسفۀ آگاهی بهکار گیرد. آخرین کتاب او که یکی از جنجالیترین نوشتههای او تا به امروز بوده است، میخواهد تکامل را «از باکتری تا باخ» دنبال کند. پروژهای عظیم که تامس نیگل آن را نهایتاً شکستخورده میداند.
• انقلاب را از خودمان شروع کنیم
کمبریج در دوران حضور ویتگنشتاین در این دانشگاه، محل رفت و آمد سرشناسترین جاسوسهای دوطرفه بین بلوک شرق و غرب بود. ویتگنشتاین نیز اگرچه جاسوس نبود، اما در مواضع سیاسی شخصیتی ناجور و تحلیلناپذیر به شمار میرفت. نزدیکترین دوستانش مارکسیستهای دوآتشه بودند و خودش تا عمق وجود از چرچیل بیزار بود. باوجوداین، نگاه سیاسیاش مملو از نخوت اشرافیگری بود.
• دو فهم ناسازگار از «آزادی بیان»
در این چند سال الگویی تکرارشونده در دانشگاههای آمریکا به راه افتاده است: وقتی برای یک برنامه یا همایش سخنرانی دعوت میشود که مواضعی خلاف دانشجویان دارد، مثلاً ضدفمینیسم است، یا با همجنسگرایی مخالف است، دانشجویان با فریادزدن، شلوغکاری، قطع برق سالن یا دیگر شیوهها جلوی حرفزدن او را میگیرند. اما همین دانشجویان در عینحال خودشان را رادیکالترین مدافعان آزادی بیان میدانند. چطور چنین چیزی ممکن است؟ شاید یک بررسی تاریخی و مفهومی به ما کمک کند.
• کتاب جدید پیتر آدامسون نشانۀ انقلاب در تاریخ فلسفه است
از ۱۸۰۰ صفحۀ تاریخ فلسفۀ هگل، تنها یک صفحه دربارۀ اندیشمندان مسلمان است، یعنی چیزی در حد یک پاورقی بلند. حاشیهنشینیِ فلسفۀ اسلامی در سراسر تاریخ فلسفه به چشم میخورَد، اما وقتی، بیست سال پیش، پژوهشگران نظریۀ «برخورد تمدنها» را از زبان هانتینگتون شنیدند، موج جدیدی از مطالعات فلسفۀ اسلامی به راه افتاد که ثمرات زیادی داشت، آنقدر که وقتی پیتر آدامسون یک دوره تاریخ فلسفه مینویسد، ترجیح میدهد آن یک صفحه را به «یک جلد» تبدیل کند.
• آیا فلسفۀ غرب ذاتاً نژادپرست است؟
وقتی از دیوگنس، فیلسوف دوران باستان، پرسیدند «اهل کجایی؟»، در پاسخ گفت «اهل جهانم». با گذشت زمان و ظهور کانت و شاگردانش، آن جهان دو پاره شد: در یک سو غرب قرار گرفت و در سوی دیگر «هر آنچه غرب نبود». قدرتِ فلسفۀ کانت غربیها را به این سمت کشاند که آن جهانِ دیگر، یعنی شرق، نهتنها از فلسفه بیبهره است، بلکه بهطور مادرزادی نمیتواند بدان دست یابد.
او چیزی از خواهرم نمیدانست، خوبیاش همین بود
کتابی جدید، تاریخ ایدۀ خودآفرینی را در کنار تغییرات مذهبی بررسی میکند
نظریۀ «انفجار هوش» بر مبنای درک نادرستی از هوش به وجود آمده است
چهار بحث دربارۀ تأثیر هوش مصنوعی بر آیندۀ کار، اقتصاد و سیاست