مطالبی برگزیده از منتشرشدههای سال گذشته
معلوم نیست چرا ما آدمها، برای عمل به برنامههایمان، دوست داریم از ابتدای هفته، ماه، یا سال دست به کار شویم. انگار، با شروع سال نو، میشود دستها را به هم بزنیم، گردوخاک سال گذشته را بتکانیم و بعد هم با سرخوشیِ بیشتری بهسراغ اهدافمان برویم. در این صورت، حتماً «خواندن» را هم جزو برنامههای سال آیندهتان گذاشتهاید. پس برای اینکه خُلف وعده نکرده باشید، این شما و این بهارنامۀ ترجمان در سال ۱۳۹۸.
6 دقیقه
♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب این پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• باید ایتالیایی زندگی کرد یا آلمانی؟
زندگی کجاست؟ شاید در یادداشتی قدیمی که فراموشش کردهایم
وقتی زندگی در روالی یکنواخت و کسالتبار میافتد و عملاً به مُردگی تبدیل میشود، چه باید بکنیم؟ دو پاسخ برای این سؤال وجود دارد: دائماً دنبال چیزهای تازه باش، یا معنای باثباتتر و عمیقتری برای همین روال پیدا کن. اما هر دو پاسخ به یک اندازه تباهاند. شان کِلی در رابطهای که با استادش هیوبرت دریفوس داشته راهحل سومی را جستوجو میکند.
• زندگی که به نیمه میرسد، پوچی زنگ خانه را میزند
جوانها و پیرها اهدافی دارند که به حیاتشان معنا میبخشد، اما بحرانْ مخصوص میانسالهاست
هرگاه به هدفی میرسیم، مثلاً فارغالتحصیل میشویم یا خانهای که دوست داریم را میخریم، آن هدف ناپدید میشود. به خودمان میگوییم «خب حالا چی؟» و مجبوریم پروژۀ جدیدی را کلید بزنیم تا زندگیمان دوباره معنادار شود. در میانسالی، این آونگِ رفتوآمد میان اهداف پراکنده آنچنان روح و روان ما را فرسوده میکند که دچار بحران میشویم و حس پوچی یا بیهودگی دست از سرمان برنمیدارد. کیرن ستیا در کتاب فلسفیِ اخیرش نقشۀ فرار از این بحران را کشیده است.
• خداناباورها ارزشهایشان را از کجا میآورند؟
جان گری در کتاب جدیدش «هفت گونه خداناباوری»، خداناباوریِ متعصب و پرسشناپذیر را بررسی میکند
ریچارد داوکینز، استیون پینکر، سم هریس، دنیل دنت و چند نفر دیگر از همفکرانشان که معمولاً آنها را «خداناباوران نو» میخوانند، این روزها جار و جنجال زیادی دارند. خداناباوران نو معتقدند ریشۀ همۀ خشونتها و تعصبات بشری افکار دینی است و مبارزه با دین، نهتنها تلاشی علمی بلکه رسالتی اخلاقی است. اما جان گری، فیلسوف بریتانیایی، در کتاب جدیدش نشان میدهد چطور این خداناباورانِ مد روز، خود به بنیادگرایانی دینی تبدیل شدهاند.
• درمان دردهای زندگی بهسبک فریدریش نیچه
کتاب جدیدِ جان کاگ بهدنبال گرهزدن فلسفه به انبوه تجربیات روزمره است
نیچه در یکی از مهمترین کتابهایش، ارادۀ قدرت، مینویسد: «برای آن دسته از انسانها که برایم مهماند آرزوی درد و رنج، اندوه، بیماری، بدرفتاری و بیآبرویی میکنم.» این آرزو احتمالاً شامل حال کسانی که نیچه برایشان مهم است نیز میشود. جان کاگ، فیلسوف آمریکایی، به دنبال نیچه افتاد تا بفهمد فلسفه برای زندگی چه حرفی دارد. مسیری که از کتابخانۀ دانشگاه بازل شروع شد با کوهنوردی در آلپ ادامه یافت و تا فروپاشی زندگی خانوادگیاش پیش رفت.
• به خدای فلسفه اعتقاد ندارم، اما دلم برایش تنگ میشود
تاریخ تصویر کاملاً متفاوتی از ارتباط فلسفه با سکولاریسم به ما میدهد
افلاطون باور داشت آنکه فلسفه میورزد به خدا شبیه میشود. ارسطو نیز در پایان کتاب اخلاقش هدف آدمی را در «خدمت به خدا و تعمق در او» تعریف میکرد و اسپینوزا آن هدف را «عشق عقلانی به خدا» میدانست. از سوی دیگر، کانت نیز عقل را نقد میکرد تا جایی برای ایمان باز کند و هگل دین و فلسفه را کاملاً در یک خط سیر میدید. اینها بزرگترین متفکران تاریخاند، پس چرا فیلسوفان بیدینترین و سکولارترین انسانها معرفی میشوند؟
• گفتوگو با اسلاوی ژیژک: به من احترام نگذارید، کتابهایم را بخوانید
ژیژک به ارائۀ دیدگاههای مجادلهانگیز معروف است، اما ایدههای مبنایی او را چطور باید فهمید؟
اگر بگویید «ماست سفید است» ژیژک یک کتاب پانصد صفحهایِ غیرقابلفهم مینویسد تا با حرفتان مخالفت کند. اما از آن طرف هم، اگر ژیژک بگوید «ماست سفید است» مطبوعات پر میشود از مخالفتِ چپها و راستها، محافظهکارها و لیبرالها و تقریباً همه و همه. ژیژک جنجالیترین فیلسوف زندۀ دنیاست و با اینحال ادعا میکند هیچچیز نمیگوید جز چیزهای خیلی معمولی. در این گفتوگو او دربارۀ کتابها، ایدهها و زندگیاش حرف میزند.
• آمدهام تا اعتراف کنم؛ ماجرای دروغی که ویتگنشتاین را فیلسوف مهمی کرد
ویتگنشتاین نیز مانند سقراط میدانست صادقبودن با خویشتن مهمترین کار فلسفی است
ویتگنشتاین شش سال از ایام جوانیاش را صرفِ تدریس در دبستانی روستایی کرد. یکبار که عصبانی شد، پسربچهای را آنقدر کتک زد که از هوش رفت. لودویکِ گناهکار دانشآموز را به دفتر مدیر بُرد، پزشک را خبر کرد و زد به چاک. بعداً هم هرچه از او پرسیدند، بهدروغ، چیزی به گردن نگرفت. این اتفاق نقطۀ پایانی بر معلمی او بود و نقطۀ آغازی بر فلسفهورزیاش: فیلسوفی که به دیگران دروغ میگوید، چگونه میتواند در شناختِ حقیقت با خودش صادق باشد؟
• علیه قدیسان اخلاقمآب
اگر غایت ما کمال اخلاقی نباشد، زندگی غنیتر و پرمعناتری خواهیم داشت
میگویید که قرار است یک هفته با دوستانتان بروید مسافرت، یادآوری میکند که با پولی که میخواهی در این سفر خرج کنی میشود برای زوجی فقیر اجاقگاز خرید. میخواهید یک رمان بخوانید، میگوید بهتر است یک کتاب آموزشی بخوانی. میخواهید بروید فوتبال، پیشنهاد میدهد به جایش به بچههای بیسرپرست درس بدهی. از این قبیل آدمها همهجا پیدا میشوند، از دوستان و آشنایان تا بزرگترهای خانواده. قدیسان اخلاقمآبی که زندگی را بر همه زهر میکنند. اما آیا واقعاً اخلاقیبودن اینهمه ملالآور است؟
• انسان چیست؟ انبوهی از دیوانگی، با اندکی عقل
میتوانیم چیزهایی خارقالعاده بسازیم، تنها برای آنکه از تخریبشان لذت ببریم
خیال کنید صبح از خواب بیدار شدهاید و ناگهان همهچیز به بهترین شکلِ ممکن خود تبدیل شده؛ در عصر طلایی به سر میبرید و حالا دیگر وقت خوشگذرانی است. اما چند روز که میگذرد، کسی بیمقدمه فریاد میکشد: «خب، حالا که چی؟». اینجاست که همه با پیدانکردن یک جواب قانعکننده جا میخورند، لذت آن چند روزِ شیرین به تلخی بدل میشود، و پرسشی کور از درون آدمها سر بر میآورد: «چرا نباید این آرمانشهرِ دوستداشتنی را ویران کنیم؟».
• آیا زمان برای همۀ مردم جهان به یک شکل میگذرد؟
تنها در صورتی خودمان را میشناسیم که بفهمیم دیگران چگونه دربارۀ امور مختلف فکر میکنند
تابهحال دربارۀ زمان فکر کردهاید؟ اینکه زمان از کجا شروع میشود و به کجا ختم میشود، انتهایش چه ربطی به ابتدایش دارد، و ما در این میان چه نسبتی با آن داریم؟ اگر این سؤالها را بپرسید، بیشک آثار کانت و هایدگر را جلویتان میگذارند. اما جولین باگینی، که سی سال از عمر خود را در فلسفه سپری کرده، میگوید میتوان به نوشتههای فیلسوفان چینی، هندی، آفریقایی و اسلامی هم سرک کشید و جوابهایی به همان اندازه جدی و جذاب یافت.
هنگامی که گروهی از روشنفکران آلمانی به ناپل رسیدند، با شیوهای از زندگی مواجه شدند که آنها را به بازاندیشی دربارۀ مدرنیته واداشت
ذهن سزاوار وظیفهای است که درخور تواناییهایش باشد
وقتی میگوییم من عقیدهام این است، یا این عقیدۀ شماست، گفتگو را ناممکن میکنیم
برخی افکارشان به شکل تصویر است و بعضی به شکل واژهها. اما فرایندهای ذهنی مرموزتر از چیزی که تصور میکنیم هستند
برای ما مهم است که محتوای ترجمان، همچون ده سال گذشته، رایگان بماند و در اختیار عموم باشد. اما این هدف بدونِ حمایت شما ممکن نیست. هر کمک کوچک نقشی بزرگ در این مسیر دارد. به جمع حامیان ترجمان بپیوندید.