مارجری تیلور، روانشناسِ رشد، درکِ ما را از همراهان خیالی زیرورو میکند
همراه خیالیْ دوستی است که کودکْ او را خلق میکند، مرتب دربارۀ آن حرف میزند و با او تعامل دارد. تحقیقات نشان میدهد دوسوم کودکان با همراهان خیالی رابطه دارند. حتی برخی از کودکان دنیایی دارند که دولت، شبکۀ حملونقل و تعطیلات خاص خود را دارد. مارجری تیلور، روانشناس رشد، در طی حدود سی سال پژوهشهای مفصلی انجام داده است که درکِ ما از همراهان خیالی را تغییر میدهد.
11 دقیقه
لرن جی.یانگ، ساینس فرایْدِی — مارجری تیلور، روانشناس رشد به یاد ما میآورَد که در اواخر دهۀ ۱۹۹۰ با زنی دامپزشک بهنام الفی ولفی آشنا شده بود. همسر الفی، سمی نام داشت. آنها چند سگ و گربه داشتند. همه چیز در دنیای الفی تماماً رنگارنگ۱ بود: موها، پوست، وسایل خانه، روتختیها، همهچیز. قد بسیار کوتاهی هم داشت.
الفی ولفی، حاصلِ خیال دختری چهارساله بود.
این بچه را برای ملاقات تیلور در آزمایشگاه خیال در دانشگاه اورگن آوردند. در آنجا تیلور رابطۀ میان همراهان خیالی و رشد اجتماعی و شناختی کودک بهسمت بلوغ را بررسی میکند. پژوهشهای او دیدگاههای منفی موجود دربارۀ دوستان خیالی را تغییر داده و رویکرد محققان به مطالعۀ خیال را متحول کرده است.
الفی ولفی یکی از دوستانی خیالیِ بسیار بهیادماندنی در پژوهشهای تیلور است. او به یاد میآورد که «خیلی با جزئیات و سازمانیافته بود. همراهان خیالی و دنیاهایی که در آن زندگی میکنند، گاه خیلی با جزئیات میشوند».
بهگفتۀ تیلور و همراهانش در حوزۀ پژوهش خیال، همراه خیالیْ دوستی است که کودکْ او را خلق میکند، مرتب دربارۀ آن حرف میزند و با او تعامل دارد. در طی حدود سی سال تیلور دربارۀ دوستانی خیالی شنیده است که میتوانند پرواز کنند، در ماه زندگی کنند، نامرئی شوند، آتش پرت کنند یا بهشکل فضاییها، خزندگان یا حتی اشیای واقعی، مثل حیوانات عروسکی درآیند.
تیلور میگوید: «هرگاه از بچهای میپرسید که آیا دوست خیالی دارد و پاسخ مثبت میدهد، باید خودتان را آماده کنید که نخندید یا آنها را سؤالپیچ نکنید؛ چون نمیدانید بعدش چیست. همیشه چیزهایی که بچهها برایم تعریف میکنند، مرا سرگرم میکند.»
امبر، دخترِ تیلور برای اولین بار کنجکاویِ او را دربارۀ مفهوم همراهان خیالی برانگیخت. وقتی امبر سه سال داشت، شروع کرد به حرفزدن دربارۀ پسری بهنام مایکل رُز. تیلور فکر میکرد که او یکی از بچههای مهدکودک امبر است؛ اما هیچکدام از معلمانِ امبر نام مایکل رز را نشنیده بودند. وقتی دخترش بعداً گفت که انباری پر از زرافه دارد، تیلور قطعات این پازل را کنار یکدیگر چید: مایکل رز حاصل خیال امبر بود.
تیلور در اواخر دهۀ ۱۹۸۰، پس از حضور در یکی از سخنرانیهای پل هریس، روانشناس دانشگاه هاروارد، مطالعۀ حرفهای همراهان خیالی را آغاز کرد. هریس پژوهشی را توضیح داد که در آن، جعبهای خالی به بچهها داده و از آنها خواسته بود خیال کنند که هیولایی داخل آن است. بعضی بچهها بااینکه دیده بودند جعبه خالی است، باز هم میترسیدند به آن نزدیک شوند. پژوهش هریس این سؤال را برای تیلور به وجود آورده بود که آیا بچههایی که دوستان خیالی دارند، فکر میکنند رفیقان نامرئیشان واقعیاند؟
در سال ۱۹۹۹، تیلور کتابی مهم منتشر کرد بهنام همراهان خیالی و کودکانی که آنها را خلق میکنند۲. این اثر حاوی تمام چیزهایی بود که تا آن زمان دانشمندان دربارۀ تخیل کودکان دریافته بودند. داستان امبر و مایکل رز نیز در آن بود. روش تیلور در ارزیابی خیال و مصاحبههای ریزبینانهاش با کودکان و والدینشان نیز با جزئیات در این کتاب تشریح شده است. کودکان ممکن است همان لحظه دوستی خیالی دستوپا کنند. چنین چیزی همراهِ خیالی واقعی به شمار نمیآید. یا اینکه ممکن است ساعتها با جزئیات دربارۀ دوستان خیالیشان صحبت کنند. به همین خاطر تیلور داستانهای آنها را از طریق والدینشان تأیید میکند.
تریسی گلیسن از کالج ولزلی ماساچوست که نقش دوستان خیالی در رشد روانشناختی و اجتماعی را بررسی میکند، زمانی با تیلور دیدار کرد که او در حال پایاندادن به کتاب خود بود. گلیسن دربارۀ این کتاب میگوید: «بهنظر من [این کتاب] بهمنزلۀ کتاب مقدسِ همراهان خیالی است.» گلیسن معتقد است که تیلور نقشی عمده در مقابله با تصاویر کلیشهای ایفا کرده است که معمولاً به بچههایی با دوستان خیالی نسبت میدهیم.
همراهان خیالی بسیار شایعتر از آناند که مردم فکر میکنند. حدود دوسوم کودکان چنین همراهانی دارند و چنین پدیدهای معمولاً بین سهسالگی تا هشتسالگی اتفاق میافتد؛ البته نوجوانانی هم هستند که آنها را از زمان کودکی حفظ میکنند یا در دوران نوجوانی خَلقشان میکنند.
بهلحاظ تاریخی، بسیاری از پژوهشگران و والدین معتقد بودهاند که همراهان خیالی مضر یا بدند و نشانۀ کمبود اجتماعی، تسخیرشدن توسط شیاطین یا بیماری ذهنی محسوب میشوند؛ مثلاً اَنزْلی گیلپین، برجستهترین روانشناس آزمایشگاه دانشدرحالتوسعه۳ در دانشگاه آلاباما، اخیراً شنیده بود که مادری فکر میکند ممکن است دخترش اسکیزوفرنی داشته باشد، اما معلوم شد که بچه فقط دوستی خیالی دارد.
گیلپین میگوید: «قطعاً امروزه بسیاری از والدین وقتی میبینند بچههایشان با کسی حرف میزنند که وجود ندارد، دچار واهمه میشوند.» او معتقد است کودکانی که متوجه این نگرانی میشوند، ممکن است از ترس، قبول نکنند که دوستی خیالی دارند.
اما مخفیکردن بعضی دوستان خیالی از والدین سخت است؛ چون بهصورت بدذات، پرخاشگر یا سلطهجو پدیدار میشوند. کودکان گاهی تحتسلطۀ مخلوقِ خود درمیآیند. دوستان خیالیِ آنها میتوانند باعث شوند که کودکان چیزهایی بگویند و کارهایی بکنند که برایشان دردسر به وجود میآورد؛ مثلاً آنطور که تیلور به یاد میآورد، دختری که الفی ولفی را خلق کرده بود، او را «یه جورایی مثل تروریستا» توصیف میکرد.
گیلپین توضیح میدهد: «واقعاً به نظر میرسد اینگونه روابط با دوستان خیالی از لحاظ احساسیبودن و استقلال، روابط با دیگر کودکان را تقلید میکنند.» او میگوید ویژگی دوستیهای خیالی، ملغمهای از احساسات مثبت و منفی است؛ همچون روابط سالم با همسنوسالان در دنیای واقعی.
چیزی که شاید خلاف انتظار باشد، این است که پژوهشهای تیلور و دیگران نشان داده است که باوجود پیچیدگی دوستیهای خیالی و شباهتشان به روابط دنیای واقعی، کودکان متوجه میشوند که دوستان خیالیشان تلقیناند. بهگفتۀ تیلور «بسیاری از کودکان در مرحلهای از مصاحبههای پژوهشی میخواهند اطمینان حاصل کنند که شما گیج نشدهاید. آنها میگویند: ‘میدونی؟ اون فقط یه دختر کوچولوی خیالیه.’»
تیلور در کتاب خود یادآور میشود که بنا به تصور عام، همراهان خیالی نشانۀ هوش برترند؛ اما شواهد برای وجود چنین رابطهای قانعکننده نیست: «درست نیست که همه بچههای باهوش همراهان خیالی خلق میکنند و البته فقط بچههای باهوش هم نیستند که آنها را خلق میکنند.» او میافزاید: «نداشتن دوست خیالی هیچ ربطی به توانایی فکری کودک ندارد.»
البته بهگفتۀ تیلور، میان کودکان دارای همراهان خیالی و کودکان بدون آنها، تفاوتهای کوچک و معنادار آماری وجود دارد و این تفاوتها معمولاً مثبتاند؛ مثلاً کودکانی که رفیقان خیالی دارند، معمولاً دایرۀ واژگانشان کمی گستردهتر است، کمتر خجالتیاند و خوب میتوانند نظرات دیگران را درک کنند.
تیلور در طول تحقیقاتش متوجه شده است که کودکانی که قبل از دوران مدرسه، دوستان خیالی دارند، معمولاً تا جایی پیش میروند که نوعی دنیای خیالی کامل یا بهعبارتی پاراکوسم۴ خلق میکنند. این دنیاها معمولاً دارای جزئیات بوده و جغرافی، سیستمهای حملونقل، دولتها و تعطیلات خود را دارند. تیلور در پژوهشی که ماه ژوئن سال قبل در ژورنال پژوهشهای خلاقیت۵ منتشر شد، با چهار کودک دربارۀ پاراکوسمهایشان مصاحبه کرد و دریافت که این دنیاها، مکانی برای ابراز خلاقیت و همچنین سکویی برای بازی با دوستان و کاوش دنیای واقعی با آنهاست.
اخیراً تیمِ تیلور تحلیلی را به پایان بردهاند که البته هنوز منتشر نشده است. این تحلیل نشان میدهد که هفدهدرصد از میان حدود دویست نفری که مورد بررسی قرار گرفتهاند، پاراکوسم خلق کردهاند. هنوز مشخص نیست چه کسری از کودکانی که همراهان خیالی دارند، بهسوی این دنیاهای پیچیده پیش میروند یا این دو چه ارتباط روانشناختیای دارند؛ اما تیلور ابراز امید میکند که بررسیهای آینده، اطلاعات بیشتری در این باره فراهم کند.
تیلور و یکی از دانشجویان فارغالتحصیلش بهنام نیومی اگیار اخیراً بررسی کردهاند که آیا شخصیتهای مجازی هم میتوانند همان نوع همراهیِ شبیه به دوستانِ خیالی را فراهم کنند؟ بهگفتۀ تیلور «درک این مسئله مهم است؛ چون کودکان بیشازپیش مشغول شخصیتهای روی پرده و واقعیت مجازیاند».
در شمارۀ آوریل ۲۰۱۵ نشریۀ کاگنِتیو دِوِلوپمنت۶، این دو محقق حاصل بررسیهای خود را منتشر کردند. آنان در این پژوهش، تعامل اجتماعی کودکان با یک سگ مجازی و یک سگ عروسکی را مقایسه کردند. آنها دریافتند که کودکان، سگ مجازی را جالب و سرگرمکننده به شمار میآورند؛ اما دربارۀ سگ مخملی احساس مراقبت و دوستی میکنند. کودکان گاهی، اشیای غیرزنده را دوستان خیالی به شمار میآورند؛ اما بهگفتۀ تیلور، بعضی محققان معتقدند که این اشیا، همراهان خیالیِ واقعی نیستند. نتایجْ اینگونه القا میکند که کودکان در مقایسه با تکنولوژی، رابطهای عمیقتر با اشیای ملموس برقرار میکنند؛ اما برای نتیجهگیری قاطعتر، پژوهشهای بیشتری لازم است.
بسیاری از کودکان هر قدر هم که متمرکز بر دوستان خیالیشان باشند، با افزایش سن حتی فراموش میکنند که چنین دوستی داشتهاند. این مسئله ممکن است طی دو سال از قطع رابطه با همراه خیالی اتفاق بیفتد. بهگفتۀ تیلور «این دوستان در دوران خود بسیار خاص و عزیز به نظر میرسند؛ اما وقتی بعدها با کودکی مصاحبه میکنیم، مشاهده میکنیم آن را پشت سر گذاشتهاند. معمولاً والدیناند که خاطرۀ این دوستان را حفظ میکنند؛ مثلاً من خودم مایکل رز را به یاد دارم، اما دخترم، امبر یادش نیست».
اما باوجوداینکه افرادْ دوستان خیالیشان را فراموش میکنند، فرایند خلق آنها و نحوۀ تعامل با آنها ممکن است تأثیری طولانیمدت داشته باشد. بهگفتۀ گلیسن «خیال فقط چیزی سبکسرانه نیست که با بزرگشدن، آن را کنار بگذارید». او معتقد است که توانایی کنارهگرفتن از واقعیت و مشاهدۀ زمانها و مکانهایی دیگر در ذهن، مهارتی است که حتی بزرگسالان نیز به آن وابستهاند.
کودکان بهخوبی، قدرت بیانتهای ذهن برای خیالپردازی را یادآور میشوند. تیلور میگوید: «وقتی دربارۀ خیال کودکان پژوهش میکنید، برای خیالشان و چیزی که میتوانند خلق کنند، احترامی بسیار عمیق قائل میشوید.»
• نسخهٔ صوتی این نوشتار را اینجا بشنوید.
پینوشتها:
• این مطلب را لرن جی. یانگ نوشته است و در تاریخ ۲۵ می ۲۰۱۶ با عنوان «The Truth About Imaginary Friends» در وبسایت ساینس فرایْدِی منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۵ آن را با عنوان «آیا باید نگران دوستان خیالی کودکان باشیم؟» و ترجمۀ علیرضا شفیعینسب منتشر کرده است.
•• لرن جی.یانگ (Lauren J. Young) ژورنالیست علم و تکنولوژی در نیویورک است. او کارآموز سابق وب در ساینس فرایدی بوده است.
[۱] tie-dye: رنگرزی گرهی شیوهای مخصوص در رنگرزی است که نتیجه آن ایجاد نقش و نگارهای متنوع و رنگارنگ بر روی پارچه میباشد. در این سبک رنگرزی در برخی از قسمتهای پارچه موانعی ایجاد میشود و بدین گونه رنگ به آن قسمتها نرسیده و در نتیجه اشکال متنوع و خاصی بر روی پارچه ایجاد میشود [ویکیپدیا].
[۲] Imaginary Companions and the Children Who Create Them
[۳] KID: Knowledge in Development
[۴] Paracosm: پاراکوسم دنیایی خیالی است که درون ذهن برخی انسانها با جزئیاتِ کامل خلق میشود. این دنیای فانتزی ممکن است شامل انسانها و حیوانات و تمام چیزهایی باشد که در دنیای واقعی وجود دارد. همچنین ممکن است مخلوقاتی کاملاً خیالی را شامل شود؛ نظیر بیگانگان [ویکیپدیا].
[۵] Creativity Research Journal
[۶] Cognitive Development
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد