بررسی کتاب «تناقض آزادیبخشی: انقلابهای سکولار و ضدانقلابهای دینی» اثر مایکل والتسر
کتاب جدید مایکل والتسر دربارۀ آزادیبخشی ملی به رسالت اولیۀ انقلابشناسی او باز میگردد: چه بلایی سر رؤیاهای ملیگرایان سکولار و ضداستعماری آمد که از دل امپراتوریهای اروپایی، دولتهای جدیدی را ساختند؟ اما والتسر از پاسخ به این پرسش مهم درمیماند: چرا واژههایی همچون آزادیبخشی ملی مهجور و منسوخ شدهاند؟
کرونیکل آو هایر اجوکیشن — «انقلاب فرزندانش را میبلعد.» این عبارت را به گئورگ بوشنر۱، نمایشنامهنویس آلمانی نسبت میدهند؛ اما آنقدر تکرار شده است که گویندهاش دیگر چندان مهم نیست. این جمله نادرست نیز هست. باید به ما بگوید که انقلابها پدرانِ مؤسسشان را میخورند.
فیلسوف سیاسی مایکل والتسر، در کتاب تناقض آزادیبخشی که سیری جالب در وارونگیهای کنش سیاسی است، دگرگونی جدیدی را میافزاید: انقلابهای سکولار، ناخواسته تعصب دینی را افزایش میدهند.
باتوجهبه آنچه در اسرائیل، هند و تا حد کمتری در الجزایر در اواسط قرن بیستم شروع شد، دغدغۀ والتسر پرسش «چه باید کردِ» معروف لنین نیست؛ بلکه میپرسد: «چرا این کار را کردند؟» دیوید بن گوریون، جواهر لعل نهرو و احمد بن بلا شاید اعتقاد داشتند آن جنبشهای ضداستعماری که رهبریِ آن را بر عهده داشتند، به جامعهای جدید میانجامد. درعوض، آنها زمینۀ اقتدار روحانیون، دگماتیسم خشک و منزلت درجهدومی برای زنان را فراهم ساختند. آیا آنان میدانستند چه اتفاقی میافتد؟
بهترین حدسم و بهگمانم بهترین حدس والتسر این است که دلایل ملیگرایانۀ آنها بهقدری مجابکننده بود که به هر طریقی مبارزاتشان را ادامه میدادند. ولی تاریخ میتواند ظالم خوبی باشد. والتسر میپرسد: «چرا رهبران و مبارزان آزادیِ سکولار نتوانستند دستاوردشان را تحکیم بخشند و خود را در نسلهای متوالی بازتولید کنند؟ نیز، چرا کسانی که نه به جلو، بلکه به عقب نظر داشتند، جایشان را گرفتند؟»
والتسر همیشه علاقۀ خاصی به اسرائیل داشته است. این کشور طبیعتاً بیشتر توجهش را جلب کرده است. صهیونیسم را بهدرستی واکنشی علیه تمایلات ضدسامی اروپای قرن نوزدهم و بیستم دانستهاند؛ اما صهیونیسم، واکنشی به دینداری شکوفا شده در میان یهودیان آواره نیز بود.
صهیونیستهای اولیه به سنتها، تعالیم و نیایشهایی پشت کردند که حافظ حیات یهودی در طول قرنها بود. به اعتقاد آنان، کتاب مقدس اثری جغرافیایی بود؛ نه وحیانی.
کتاب مقدس نقشۀ سرزمینی را ترسیم میکرد که زمانی در اختیار یهودیان بود و در صورت پیگیریِ روشِ خود، دوباره به دستش میگیرند. بهخاطر این سکولاریسمِ بیپروا بود که بن گوریون مزایای ویژهای نظیر معافیتهای سربازی برای زنان و تحصیل تماموقت دانشجویان یشیوا۲ را به ارتدوکس افراطی عطا کرد؛ چون باورش شده بود بهزودی از بین میروند.
درعوض، آنگونه که پیروزی انتخاباتی اخیر نتانیاهو نیز حاکی از آن است، شاید این کشور شاهد نفی دمکراسیاش به سود پرهیزگاری باشد. خود نتانیاهو سکولار است؛ ولی برای حفظ قدرت نوعاً بر احزاب وابسته به فراراستدینی۳ تکیه کرده است. «بازگشت نفیشدهها» تعبیر والتسر برای توصیف این همکاری، صهیونیسم را واژگون میسازد. صهیونیستها عنصر مسیحایی یهودیت دینی را مهار کردند؛ اما فراراستدینی آن را رها کرد.
استدلال والتسر مبنی بر اینکه درکل، دولتها ذاتاً سکولار هستند، وی را به این عقیده میرساند که محدودیتهایی برای دستاورد یک ضدانقلاب دینی در اسرائیل وجود دارد. اما منظر تحلیلی او از مشکلات صهیونیسم سکولار، میگوید که شاید تنها نیروهای دینی جناح راست به آرزوی خود برسند. او میگوید سکولارها فاقد حس عمیق فرهنگیاند. آنها نمیتوانند و برای زمانی نخواهند توانست حس تعلق و «تمنا از تاریخِ» راستدینی را فراهم کنند. آنها تمام قدرتشان را از دست دادهاند. زمان، خواست یک نتانیاهوی احیاشده را نشان خواهد داد؛ اما تقریباً هیچیک از صهیونیستهای اولیه احتمالاً آن را به رسمیت نخواهند شناخت؛ ازجمله زیو جبوتینسکیِ نظامی، اما نامعتقد و بانی جناح راست اسرائیلی.
جنبش استقلال هند با همین مشکل حتی بهشکل سختتری مواجه شد. نظیر بن گوریون، نهرو هرگز ژرفنای دین سنتی را در دولتی که به ایجادش کمک کرد، نفهمید. این مسئله در آنجا دو شکل اصلی گرفت: هندو و مسلمان.
درخصوص کنترل اشتیاقات هندوها، این حقیقت که ماهاتما گاندی، محرک اصلی آزادی هند، بیش از اقبال صهیونیستهای اولیه به یهودیت، به هندوئیسم راغب بود، مانع کار نهرو گشت.
البته بریتانیا آشکارا استعمارگر بود؛ ولی در بهاصطلاح مأموریت تمدنبخششان، سنتهایی نظیر ساتی۴ را منع کردند. ساتی یک قربانی مرسوم بود که زنِ شوهرمرده خود را در هیزمِ تدفین شوهر میانداخت. این مثالی خوب از تناقض آزادی است که ملیگرایان هندو که با نام ضداستعمارگرایی، دولت جدید را به دست گرفتند، در ارتباط با نیمی از جمعیت خود، از چنین رفتار ظالمانهای حمایت کردند.
اسلام به همین اندازه یک چالش بود. نهرو شور دینی را درک کرد. والتسر اشاره میکند که «نهفقط نادانی سکولار که ترس سکولار، باعث امتناع نهرو از بهرسمیتشناختن جماعتهای دینی شد. او نگران بود بهرسمیت شناختنشان به آنها قدرت دهد». البته این ترسی واقعی بود؛ زیرا تعصب دینی بیش از هر عامل دیگری موجب جدایی مناطقی از هند شد که بعدها «پاکستان» نام گرفت.
اگر نقدی بر کتاب عالی والتسر داشته باشم، ناکامی او در اشاره به پاکستان است. ظاهراً در اینجا با کشوری ایجادشده بهدلایل دینی روبهرو هستیم که نهایتاً علیرغم افراطگرایی بنیادگرایانهای که غالباً در خیابانهایش حاکم است، بیشتر سکولار شد؛ دستکم در میان طبقۀ حاکم. این مثال نقضی برای آن کتاب است.
ضداستعمارگران الجزایر از آثار فرانتس فانون الهام گرفتند. فانون روانپزشکی زادۀ مارتینیک بود که کتاب رنجوران زمین۵ او بر آزادیخواهان دیگرمناطق تأثیر زیادی نهاد. فانون در این کتاب سکولارترین چهره است. برای این نویسندۀ انقلابی، مسیحیت نماد سرکوب ابدی و هدایتشده از خارج بود و اسلام موطن حکومت استبدادی. تحت تأثیر او، نخستین رهبرانِ «جبهۀ آزادیبخشیِ میهنی۶» که رهبران جنگ علیه فرانسه بودند، خود را سوسیالیست میدانستند و اسلام را نادیده میگرفتند یا طبق بیانهای در ۱۹۵۴ خواهان «دولتِ مقتدر، دمکراتیک و سوسیالِ الجزایری در چارچوب اصول اسلام» بودند. شوروشوق جناح چپ و نه احیای دینی، آن نیرویی بود که الجزایر را از فرانسه جدا کرد.
رهبران اولیۀ الجزایر طبع مستبدتری از بن گوریون و نهرو داشتند و بنابراین ایجاد یک دمکراسی شکوفا بعید بود. مصالحه بین اکراه رهبری برای تقسیم قدرت و ستیزهجوییِ بعدی « جبهۀ نجات اسلامی الجزایر»، معارضانی ملهم از دین، ناممکن بود. الجزایر وارد مجموعهای از بحرانهای سیاسی شده بود که توصیفشان ساده نیست: هنوز نیروی نظامی است که قدرت سیاسی را تصاحب میکند و گروههای مسلمان نیز، گرچه به طیفهای افراطی و میانهرو تقسیم میشوند، تأثیر چشمگیری دارند. به این دلایل، تردیدم دارم که الجزایر مثال مناسبی برای تز اصلی والتسر باشد. «جبهۀ آزادیبخشیِ میهنی» هنوز یکی از احزاب سیاسی مهم الجزایر است. این وضعیت کاملاً با اسرائیل متفاوت است که در آن احزاب مؤسس دولت همگی ناپدید شدهاند.
این کتابِ مختصر شامل سخنرانیهای والتسر در دانشگاه ییل در سال ۲۰۱۳ و خلاصۀ موضوعاتی است که او در تمام عمرش بدان پرداخته است: تبعید و انقلاب، کثرتگرایی و تنوع و جنگهای عادلانه و ظالمانه. پس از درگذشت جان رالز، میتوان والتسر را بهحق بزرگترین فیلسوف سیاسی امریکا نامید. چاپ کتابی از این حوزه و با این بینش، در هر زمانی مبارک است. چاپ این کتاب در هشتادسالگی والتسر، آن را بیشازپیش خاص میکند.
اطلاعات کتابشناختی:
والتسر، مایکل، ناقض آزادیبخشی: انقلابهای سکولار و ضدانقلابهای دینی، انتشارات دانشگاه ییل، ۲۰۱۵
پینوشتها:
* آلن وولف استاد علوم سیاسی و رئیس مرکز دین و زندگی اجتماعی آمریکاییِ «بویسی» در کالج بوستن است.
[۱] گئورگ بوشنر (Karl Georg Büchner) (۱۸۱۳ ـ ۱۸۳۷) نمایشنامهنویس، شاعر، نویسنده و عضو جنبش «آلمان جوان» (Junges Deutschland؛ گروهی از نویسندگان آلمانی که در حدود ۱۸۳۰م تا ۱۸۵۰م میزیستند). [مترجم]
[۲] یشیوا (yeshiva؛ لفظاً به معنای «نشستن»؛ جمعش yeshivot) نهاد یا کالجی است که بر مطالعۀ متنی دینی سنتی، در وهلۀ نخست تلمود و تورات، محوریت دارد. [مترجم]
[۳] ultra-Orthodoxy
[۴] Sutti، به سنسکریت: ساتی Sati
[۵] «رنجوران زمین» (The Wretched of the Earth). این کتاب با نام دوزخیان روی زمین به فارسی ترجمه شده است. [مترجم]
[۶] National Liberation Front؛ یک حزب سیاسی سوسیالیست در الجزایر بود که در ۱ نوامبر ۱۹۵۴م به عنوان آمیغی از گروههای کوچکتر و برای استقلال الجزایر از فرانسه تأسیس شد. [مترجم]