بررسی کتاب «به بیانِ دیگر» نوشتۀ جومپا لاهیری
جومپا لاهیری نویسندهای بنگالی-آمریکایی است که در سال ۲۰۰۰ بهیکباره در مرکز توجه قرار گرفت. او در آن سال برای اولین کتابش، «مترجم دردها»، برندۀ جایزۀ پولیتزر شد. ازآنپس هر چیزی که او مینوشت شدیداً زیر ذرهبین قرار میگرفت. بنابراین لاهیری در پی علاقهای قدیمی به ایتالیا نقل مکان کرد و از خواندن و نوشتن و حتی تکلم به زبان انگلیسی دست کشید. کتاب اخیر جومپا لاهیری، شرح کوششهای او در یادگیری زبان ایتالیایی است.
گاردین — حقیقتاً خیلی دشوار است که برای اولین کتابی که نوشتهای، مترجم دردها، برندۀ جایزۀ پولیتزر بشوی. تو دخترِ جوانی کمرو و بدون اعتمادبهنفس هستی؛ دختری از خانوادهای مهاجر که از بنگالِ هند به آمریکا مهاجرت کردهاند. پدرت متصدی کتابخانۀ دانشگاهی در کرانۀ شرقی اقیانوس اطلس است. تو همیشه مضطرب و دلنگران بودی؛ دلنگران اینکه هیچگاه نمیتوانستی خودت را آنگونه که دوست داری توصیف کنی، نه در خانهات، که همه به زبان بنگالی حرف میزدند، و نه در بیرون از خانه در محیطِ انگلیسیزبان آمریکا. در کودکیات داستانهایی میساختی که حاکی از معصومیت، آزادی و رهایی بود؛ اما وقتی بزرگتر شدی آموختی که ادبیاتِ داستانی مالامال از همان شک و تردید قدیمی است: داستان چه کسانی؟ و داستان برای کدام مخاطب؟
نوشتن برای تو از همان ابتدا «شیوهای شخصی برای تسلی و آرامش» بود. اما در سال ۲۰۰۰ بهیکباره در مرکز توجه قرار گرفتی؛ کتابت برندۀ پولیتزر شد؛ مجموعه داستانهای کوتاهی که ویژگی مهم همۀ شخصیتهای آن دودلی، امتناع از قضاوت و آبوهوای ملایم عاطفی بود. هر چیزی که ازآنپس مینوشتی شدیداً زیر ذرهبین قرار میگرفت. ازآنجاییکه چیزهایی که دربارهشان مینوشتی همگی ناشی از تجربۀ خانوادهات بهعنوان خانوادهای مهاجر بود، طبیعتاً بهراحتی مخاطبانی هندی پیدا میکرد؛ مخاطبانی که به دیدۀ تردید به نویسندگان مهاجر مینگریستند، نویسندگان مهاجری که در غرب بسیار تحسین میشدند. تو پاسخگوی بسیاری از احزاب مختلف با منافع متعارض بودهای، حتی بسیار فراتر از مطالباتی که خود در آثارت مطرح کردهای. و همچنان، ازآنجاییکه قریحهات خوب پرورشیافته بود، با وجدانِ تمام، هر نوشتهای را که مطالبۀ حقیقت میکند ارج مینهادی.
حق این است که استعداد ظریف نوشتن، همچون آنچه لاهیری از آن بهرهمند است، میبایست به نحو بطیءتری رشد کند و در پرتو نور نسبتاً ملایمی از تشویق و تمجید جوانه بزند. درجایی که ما هستیم احتمالاً چیزهای بدتری از بردن جایزۀ پولیتزر هم وجود دارد. اما قریحۀ نویسندگی لاهیری، علیرغم توجهات مفرطی که به او میشد، بهشدت رشد کرد (و که میداند، شاید اساساً در اثر این توجهات مفرط رشد کرد). رمان آخر لاهیری، گودی، داستانی اندوهبار با سبک و سیاق تورگینیف است. داستانی دربارۀ سیاستهای نسلِ والدین او در بنگال. گودی کتابی زیبا و هوشمندانه بود با دستاوردهای جدیدِ برجسته. هرچند، من تردید دارم که دشواریهای خاصی که لاهیری در مسیر زندگیاش دیده باعث شده او به نویسندگی روی آورد. بعید میدانم کتاب اخیر او تا حدی پیامد این دشواریها باشد.
جومپا اولین بار وقتیکه بیستساله بود همراه با خواهرش برای تعطیلات به ایتالیا رفت. آن موقع هنوز چیزی ننوشته بود. در ایتالیا بهجای آنکه کتابچۀ راهنما بخرد فرهنگ لغت زبان ایتالیایی خرید با جلدی سبزرنگ – «سبک و کوچکتر از کف دست»، با «ابعادی کموبیش اندازۀ یک قالب صابون». زبان ایتالیای مسحورش کرد، خیلی قبلتر از آنکه آن را بفهمد. بعدازآن، به یادگیری ایتالیایی پرداخت و خودش را عمیقاً غرق در زبان ایتالیایی کرد. تا اینکه در سال ۲۰۱۲ همراه با همسر و فرزندانش به رم نقلمکان کرد. او از خواندن و نوشتن و حتی تکلم به زبان انگلیسی دست کشید. کتاب اخیر او، بهبیاندیگر۱، شرح کوششهای او در یادگیری زبان ایتالیایی است. این کتاب را آن گلدستین۲ از ایتالیایی به انگلیسی برگردانده است.
لاهیری همیشه از جملههایی نسبتاً کوتاه و غیرمنتظره استفاده میکرده است، جملههایی مملو از جزئیات. بعضی وقتها انگلیسی او این حس را به آدم منتقل میکند که گویی او در حال ترجمه کردن است: بهعنوانمثال در گودی مینویسد: «او نسبت به محدودیتهای فردیاش نابینا بود، همچون حیوانی که از درک رنگهای معینی عاجز است۳». چیزی جذاب در انتخاب واژگان این جملات وجود دارد، نحوی متراکم، فاصلۀ موسیقایی دلپذیر و درعینحال دقیق و آکنده از تشخص. اما من تردید دارم شیوۀ نگارش لاهیری در کتاب بهبیاندیگر نیز اینگونه باشد. دستِکم ترجمۀ انگلیسی آن اینگونه از آب درنیامده است (من فقط میتوانم ایتالیایی بخوانم اما نمیتوانم دربارۀ جملات ایتالیایی این کتاب قضاوت کنم). گاهی اوقات خشکی و سردی جملات بسیار محسوس است، مانند نویسندهای که قصد دارد یکمرتبه از موانع پیشِ رویش بپرد اما نفس کم میآورد. «اینکه فقط کلمات را در دفترچه یادداشت جمع کنم. کافی نیست، یا حتی راضیکننده نیست، میخواهم از کلمات استفاده کنم. میخواهم وقتی احتیاج دارم از آنها کمک بگیرم. دلم میخواهد با آنها در ارتباط باشم. دلم میخواهد آنها بخشی از وجودم شوند».
لاهیری باهوشتر از آن است که ریشههای روانشناسانۀ تسلطش بر انگلیسی را نادیده بگیرد. او مینویسد «به خاطر هویت چندتکهام و یا شاید میل ذاتیام خودم را شخصی ناکامل میدانم و حتی از برخی جهات ناقص. شاید دلیلی زبانشناسانه در پسِ این احساس من وجود دارد- فقدان هویتی زبانی». لاهیری زبان مادریاش بنگالی بود، هرچند هیچگاه قادر نبود به این زبان بخواند و یا بنویسد. «از صحبت کردن به زبان بنگالی شرم داشتم و درعینحال از این احساس شرم نیز شرمگین بودم». مهارت لاهیری در انگلیسی محصول ترکیب شرم و نفرت است: اگر ایتالیایی او همچون نوزادی شکننده و ظریف است، انگلیسی برایش مانند نوجوانی «پشمالو و بدبو» است. او روزهایش را در ایتالیا با انضباط شخصی سفتوسختی در یادگیری ایتالیایی سپری میکند –لیست پایانناپذیری از واژگان ایتالیاییای که باید بیاموزد تهیه میکند، با کوششی شاق و دشوار مینویسد و آنچه نوشته است را تصحیح میکند. او این انضباط در یادگیری ایتالیایی را حمیتی راهبانه و انقلابی توصیف میکند (و درعینحال، کسالتبار). او میخواهد دوباره از نو شروع کند و طرزِ نگارشش را با «حرکت به سمت اندیشۀ مجرد و انتزاع» از پیچیدگیهای کهنه و معیوب پاک کند. او مینویسد «این تجرّد» «کمک میکند چهرهام را نشان بدهم».
اما حقیقت این است که زبان ایتالیایی زبانی مجرّد و یا شروعی دوباره نیست: این زبان آکنده از معانی خاص فرهنگی و تاریخ خاص خودش است. کتاب لاهیری عاری از تجربههای واقعی ایتالیا است، همچنین فاقد تأملاتی دربارۀ این است که چگونه این زبان به جهان متفاوت ایتالیا صورت میبخشد. به طرزی راهبانه، همۀ تأملات لاهیری در این کتاب معطوف به فرایند یادگیری زبان توسط خودش است و به این مضمون نمیپردازد که زبان چگونه عمل میکند تا خودش را بازبنمایاند. بسیار محتمل است که بعدها کاشف به عمل بیاید این دورهای که لاهیری در آن اعتزال اختیار کرده است و در پی تصفیه و تطهیر خویش است، برای یافتن مرحلۀ بعدی کار او بهعنوان نویسنده لازم و ضروری بوده است. اما اگر ما خواستار حیات فرزندانمان باشیم، باید پیۀ دوران بلوغ پر از موی آنها را به تنمان بمالیم و با آن دوران ناراحتکننده کنار بیاییم. در انتهای کتاب وقتی لاهیری برای بازگشت به آمریکا – و احتمالاً بازگشت به زبان انگلیسی، هرچند با بیمیلی_ باروبنه میبندد، خیالم راحت شد. انگلیسی، زبان لاهیری است چراکه از آن با بلوغ و مهارت استفاده میکند.
اطلاعات کتابشناختی:
لاهیری، جومپا. به بیان دیگر. انتشارات بلومزبری، ۲۰۱۶
Lahiri, Jhumpa. In Other Words. Bloomsbury Publishing. 2016
پینوشتها:
* این مطلب در تاریخ ۳۰ ژانویه ۲۰۱۶ با عنوان In Other Words by Jhumpa Lahiri review – a Pulitzer prize winner gives up writing and speaking in English در وبسایت گاردین منتشر شده است.
[۱] In other words
[۲] Ann Goldstein
[۳] He was blind to self-constraints، like an animal incapable of perceiving certain colours