گزارش

ترک تحصیل، دکتری‌خواندن، عمق و وسعت

گزیده مطالب آموزش، در سال گذشتۀ ترجمان

ترک تحصیل، دکتری‌خواندن، عمق و وسعت تصویرساز: سی. جی. برتن.

ما و فرزندانمان، چه بخواهیم و چه نخواهیم، یکی از دغدغه‌های اصلی زندگی‌مان شده است درس‌خواندن. برخی‌مان خیلی زود دفتر و کتاب را می‌بوسیم و می‌گذاریم کنار، و یک عده‌مان هم تا برای پایان‌نامۀ دکتری نمرۀ بیست نگیریم راضی نمی‌شویم. اندک‌شماری هم از دکتری‌خوانده‌ها هستند که به رشتۀ تحصیلی خودشان قناعت نمی‌کنند و گاه‌گداری هوای درس‌خواندن در رشته‌ای دیگر به سرشان می‌زند. این طیف دقیقاً به همین وسعت است: از ترک تحصیل تا گرفتن چند دکتری.


♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب، بر روی تیتر آن‌ها کلیک کنید.


مدرکی برای هیچ
چرا دکتری خواندن غالباً هدر دادن وقت است؟
دانشجویان دکتری بی‌شباهت به برده‌ها نیستند: سال‌ها کار سخت، بدون درآمد و آینده‌ای روشن

گرفتن مدرک دکتری در رشته‌ای دانشگاهی کار توان‌فرسایی است که تا مدتی پیش ظاهراً به زحمتش می‌ارزید. منزلت اجتماعی بالا، درآمد خوب و شغلی مطمئن در دانشگاه وسوسه‌کننده بود. اما این روزها سختی‌های این دورۀ تحصیلی طولانی باقی مانده است، اما خبری از مزایایش نیست. هر ساله لشکری از دکترهای بیکار از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند، بدون آنکه چشم‌انداز اطمینان‌بخشی جلویشان باشد. شاید باید این دوره را کنار بگذاریم و روش‌های دیگری را برای تحصیلات پیشرفته امتحان کنیم.


وسعت یاور عمق است، نه دشمن آن
هدفتان در زندگی وسعت است یا عمق؟
قانون موفقیت در ده‌هزار ساعت را به یاد دارید؟ فراموشش کنید

قدیمی‌ها می‌گویند «همه‌کاره و هیچ‌کاره»، گویا بعضی از روان‌شناسان هم با آن‌ها موافق‌اند. به‌هرحال، این‌طور که پیداست نمی‌توان «وسعت» و «عمق» را با هم داشت؛ هم عمر ما محدود است و هم انرژی و توجه‌مان. اگر بر انجام یک کار تمرکز کنیم، شاید نهایتاً در همان کار موفق بشویم. اگر به دنبال انجام کارهای متعددی باشیم، تجربه‌های متنوعی خواهیم داشت، اما در آخر کار، احتمالاً در همه‌چیز معمولی خواهیم بود. کتابی جدید می‌خواهد ما را قانع کند که این پیام کاملاً نادرست است و بر خلاف تصورمان همه‌کاره‌ها و همه‌چیزدان‌ها شانس بیشتری برای موفقیت در زندگی دارند.


نفرین نبوغ
دوست دارید بچه‌تان نابغه باشد؟ احتمالاً چیزی از نبوغ نمی‌دانید
ما هوش استثنائی را مزیتی حسرت‌برانگیز می‌شماریم. پس چرا خیلی از نابغه‌ها بدبخت‌اند؟

ما در خیالاتمان خودمان را باهوش و شگفت‌انگیز تصور می‌کنیم. وقتی امتحاناتمان خراب می‌شود، به خودمان دلداری می‌دهیم که آینشتاین هم در مدرسه عملکرد بدی داشت و وقتی جان نش را در فیلم ذهن زیبا می‌بینیم که برای آدم‌های خیالی ساختۀ ذهن خودش گزارش‌های محرمانه می‌نویسد، دلمان می‌خواهد جای او باشیم: درخشان و رنجور. اما گزارش مگی فرگوسن از زندگی روزمرۀ بچه‌های نابغه نشان می‌دهد اگر دور و برتان واقعاً آدم نابغه‌ای باشد، خدا را شکر می‌کنید که جای او نیستید.


مدارس ناکارامد، دانش‌آموزان ناراحت
شاید بهترین راه‌ آموزش ترک تحصیل باشد
دانش‌آموزان نیازهای متنوعی دارند که نظام‌های آموزشی یکپارچه جوابگوی آن‌ نیست

نظام آموزش و پرورش طوری طراحی شده است که به دستۀ کوچکی از علایق و توانایی‌ها بها بدهد: مهارت در ریاضی و علوم، انجام کوهی از تکالیف و رقابت بر سر بالاترین نمره‌ها. اما این چیزها برای خیلی از دانش‌آموزان خواستنی نیست. در واقع، اگر دانش‌آموزی بخواهد آشپز، جواهرساز یا تعمیرکاری حرفه‌ای بشود، مدرسه نه‌تنها چیزی به او نمی‌آموزد، که مانع راه موفقیت او هم می‌شود. پس تصمیم درست چیست؟ یک نظام آموزشی متفاوت؟ یا اصلاً رها کردن مدرسه؟

مرتبط

کناره بگیر و از تنهایی نترس

کناره بگیر و از تنهایی نترس

حتی اگر فرهنگ امروزی ما با خلوت‌‌گزیدن دشمن باشد، هنوز می‌توانیم راهمان را از آن جدا کنیم

گفت‌و‌گو لذت بی‌پایان است

گفت‌و‌گو لذت بی‌پایان است

ما در مکالمه کمبود خود را با درآمیختن با «دیگری» پر می‌کنیم

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

گروهی از نویسندگان

ترجمه میثم غلامی و همکاران

گروهی از نویسندگان

ترجمه احمد عسگری و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

پاملا دراکرمن

ترجمه مریم خوشحال‌پور

جف کرایسلر, دن آریلی

ترجمه بابک حافظی

دنیل تی. ویلینگهام

ترجمه سید امیرحسین میرابوطالبی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0