معرفی کتاب «پروست و ماهی مرکب: داستان و دانش مغزی که میخواند» اثر ماریان ولف
در اصطلاحات نظریۀ تکامل، خواندن، از ابداعات فرهنگی اخیر محسوب میشود که از ساختارهای مغز برای مهارتی کاملاً جدید بهره میبرد. خواندن روندی غیرطبیعی است که هر فردی باید آن را فرا بگیرد؛ اما پروست میگفت: «نمیتوانیم حقیقت را از کسی دریافت کنیم؛ بلکه باید آن را بیافرینیم.» اما در جهان گوگل، چگونگی خواندن در حال تغییر است.
پی. دی. اسمیت، گاردین — بر اساس نظر هرودوتوس، پسامتیک اول، فرعون مصر (۶۱۰-۶۶۴پیش از میلاد) هدایت پژوهشی را بر عهده داشت که به دنبال کشف اولین زبان گفتاری بود. طی آزمایشی دو نوزاد را از دیگران جدا و در کلبۀ چوپانی قرار دادند و کسی حق نداشت با آنها سخن بگوید. ناگهان، یک نوزاد شروع به حرف زدن کرد. اولین واژهای که بر زبان آورد bekos بود، به معنی نان در زبان فریگی، زبانی از شمال غرب آناتولی. به گفتۀ ماریان ولف۱، عصبپژوهِ شناختگرا این تنها یکی از تلاشهای بسیار برای کشفِ دوبارۀ ارسپرِیک۲ بود، اولین زبانی که روی زمین صحبت شده است. در واقع، هنوز هم باستانشناسان و زبانشناسان به دنبال کشف آن هستند. هرچند خاستگاه زبان گفتاری در غبار زمان گم شده است، اما شواهد ملموستری در زبان نوشتاری باقی ماندهاند که اگر پسامتیک زنده بود حتماً به وجد میآمد. ولف شواهد جدیدی را ذکر میکند که طبق آنها، احتمالاً نشانههای تصویری زبان مصری (باقی مانده از حدود ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد) نسبت به خط میخی سومری از قدمت بیشتری برخوردارند.
پروست و ماهی مرکب۳ تجلیل امیدبخشی از دانش خواندن است. در اصطلاحات نظریۀ تکامل، خواندن از ابداعات فرهنگی اخیر محسوب میشود که از ساختارهای موجود مغز برای مهارتی کاملاً جدید بهره میبرد. برخلاف بینایی یا گفتار، هیچ برنامۀ مستقیم ژنتیکی برای انتقال خواندن به نسلهای آینده وجود ندارد. خواندن روندی غیرطبیعی است که باید توسط هر فرد فراگرفته شود. ولف، مدیر مرکز خواندن و تحقیقات زبان در دانشگاه تافتس در بوستن، با خوانندگانی در تمامی سنین کار میکند اما به طور خاص به افرادی با اختلال خواندنپریشی میپردازد، شرایطی که اثبات میکند «ذهنهای ما هرگز برای خواندن مجهز نشدهاند.» از اینرو کار ولف اهمیت کاربردی بالایی دارد و میتواند بگوید چرا برخی افراد در خواندن مشکل دارند و چطور میتوانند این مسئله را حل کنند. وی میگوید، داستانخوانی برای بچهها قبل از سن مدرسه اهمیت بسزایی دارد زیرا شکلگیری چرخههای ذهنی را تشویق و همچنین اطلاعاتی اساسی را منتقل میکند.
داستان ولف از پیشرفت مغزی که میخواند حوزههای مختلفی را در خود جای میدهد، از زبانشناسی، دیرینهشناسی و آموزش تا تاریخ، ادبیات و علوم اعصاب. جایگاه محوری خواندن در فرهنگ پیش از این به شکلی تخصصی بررسی شده است، برای نمونه در تاریخی از خواندن۴ اثر آلبرتو مانگل. با این همه ولف نشان میدهد که تاریخ و علم اعصابشناسی به شکلی تکاملی «زیبایی پیچیدۀ روند خواندن» را روشن میسازند. به طور خاص، وی انعطافپذیری حیرتانگیز مغز را برجسته میکند، «ظرفیت شکلپذیری» آن برای ایجاد ارتباطات جدید و سازماندهی دوبارۀ خود به منظور یادگیری مهارتهای نو: ما همه «قادریم آنچه را ذاتاً در ما قرار داده شده تغییر دهیم…
ظاهراً از همان آغاز از لحاظ ژنتیکی آمادگی پیشرفت را داریم.» زبانهای مختلف برچسبهای خاص خود را بر مغز میزنند و شبکههای ذهنی متمایزی را میسازند. خواندن چینی نسبت به خواندن انگلیسی، نیازمند مجموعه روابط عصبی متفاوتی است. همانطور که جوزف اِپستاین گفته است: «ما همان چیزی هستیم که میخوانیم.» پزشکان در حال درمان فردی دوزبانه که پس از یک ضربه، دچار خواندنپریشی (ناتوانی در خواندن) شده بود، شواهدی برای این مدعا یافتند. این بیمار دیگر قادر به خواندن انگلیسی نبود ولی میتوانست چینی را بخواند.
اما ولف علاوه بر تجلیل از عمل انتقالی خواندن، تصدیق میکند که نگران آیندۀ خواندن است. هزاران سال است که روند درگیری با متنها، هم از لحاظ هستیشناختی و هم -آن طور که کتاب شگفتانگیز ولف نشان میدهد- از لحاظ زیستی، به ما غنا بخشیده است. به ویژه اینکه خواندن «هدیۀ زمان» را به ما بخشیده است- زمانی که افکار ما میتوانند فراتر از کلماتِ روی صفحه به سطوح جدیدی از فهم بروند، زمانی برای اندیشیدن به آنچه قابل بازاندیشی است. خواندن تنها جذب اطلاعات و یافتن جوابهای حاضر و آماده نیست؛ بلکه فکر در عمل است. جواب ازپیشنوشتهشدهای در زندگی وجود ندارد. پروست میگفت: «ما نمیتوانیم حقیقت را از کسی دریافت کنیم؛ بلکه باید خود آن را بیافرینیم.» ولی در «جهان گوگل» با فراوانی اطلاعاتش، چگونگی خواندن ما اساساً در حال تغییر است.
متنهای روی صفحات اینترنتی «استنباطی، تحلیلی و نقادانه» خوانده نمیشوند؛ بلکه برای درک نصفونیمه از حقایق، نگاهی اجمالی بر آنها انداخته و زوایدشان حذف میشود و گلچین میشوند. در این کار خطر از دست دادن «بُعد شرکتپذیری» خواندن وجود دارد، یعنی همان لحظات ارزشمندی که انسان فراتر از کلمات متن پا میگذارد و بر افقهای فکری جدید نظر میاندازد. ولف اگرچه مخالف اینترنت نیست، در یادداشتی عبرتانگیز نتیجهگیری میکند: برای حفظ «خلاقیت بنیادی ذهنی که میخواند»، لازم است «هشیار» باشیم.
تفکرات ولف خیرهکنندهاند، هرچند در بعضی قسمتها متن کتاب کاملاً پیچیده است. با این همه عنوان اثر، پروست و ماهی مرکب (که به روشهای متفاوت اما مکمل درک روند خواندن اشاره دارد)، انتظاراتی را ایجاد میکند که کاملاً پاسخگوی آنها نیست. پروست تجسم جنبۀ انتقال فکر در نوشتن و خواندن است و ماهی مرکب -که به شکل اسرارآمیزی ظاهر خود را به شکل یک اختاپوس درمیآورد- تجسم بخش زیستی معادلۀ خواندن است: در دهۀ ۱۹۵۰، اَکسونِ مرکزیِ بلند ماهی مرکب به دانشمندان نشان داد که نورونها چطور اطلاعات را تولید و به یکدیگر منتقل میکنند. اگرچه عنوان کتاب بسیار دریادماندنی است، اما ولف نتوانسته است این تقابل درهمپیچیدۀ ادبیات و علم را به خوبی مورد کنکاش قرار دهد. فارغ از اینها، پروست و ماهی مرکب دربارۀ این موضوع مهم و شاید این مهمترین موضوع، حرفهای زیادی برای گفتن دارد؛ زیرا همان طور که هرمان هسه مینویسد: «بدون واژه، بدون نوشتن و بدون کتاب، نه تاریخی وجود خواهد داشت و نه مفهوم انسانیت.»
اطلاعات کتابشناختی:
Wolf, Maryanne. Proust and the squid: The story and science of the reading brain. Cambridge, 2008
پینوشتها:
• این مطلب را پی. دی. اسمیت نوشته است و در تاریخ ۱۲ آوریل ۲۰۰۸ با عنوان «Look and learn» در وبسایت گاردین منتشر شده است و وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۹ خرداد ۱۳۹۴ با عنوان «دربارۀ مغزی که نمیخواند» و ترجمۀ نجمه رمضانی منتشر کرده است.
• پی. دی. اسمیت (P. D. Smith) نویسندۀ کتاب مردان رستاخیز است که انتشارات پنگوئن آن را به چاپ رسانده است.
[۱] Maryanne Wolf
[۲] Ursprache یک زبان مادری فرضی که در نتیجۀ بررسی اشتراکها میان زبانهای نزدیک به هم بازسازی شده است.
[۳] Proust and the Squid: The Story and Science of the Reading Brain
[۴] A History of Reading