آیا خشکسالی و فقر در سوریه در پیدایش داعش و افراطیگری مؤثر بود؟
برخی معتقدند یکی از عوامل ظهور داعش، تغییرات آبوهوایی و خشکسالی گستردۀ سوریه است. عدهای دیگر اما میگویند که تغییرات آبوهوایی ممکن است در خیلی جاهای دیگر رخ دهد ولی هرگز به جنگ منتهی نمیشود؛ بنابراین نسبت دادن جنگ به تغییرات آبوهوایی غلط است. خوان کول استاد دانشگاه میشیگان و کارشناس مسائل خاورمیانه بررسی میکند.
خُوان کول و دیوید گراهام، نیشن و آتلانتیک —
«مارتین اومالی۱» که یکی از مدعیانِ دموکراتِ انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست، این مدعا را مطرح کرده که ظهور داعش تا حد زیادی تحتتأثیر تغییرات آبوهوایی سوریه بوده است. این ادعا مناقشات بسیاری به راه انداخته است. به عقیدۀ اومالی، تغییرات آبوهوایی سبب شدند که کشاورزان از سرزمینهای خود به زاغههای اطراف شهرها هجوم بیاورند و فقر شدیدی را تجربه کنند. یکی از نویسندگان روزنامۀ گاردین دربارۀ این ایده گفته است: «تغییرات آبوهوایی ممکن است در جایی که من در آن زندگی میکنم (ماساچوست) و یا در سوئد یا خیلی جاهای دیگر جهان رخ دهد، ولی هرگز به جنگ منتهی نمیشود؛ بنابراین نسبت دادن جنگ به تغییرات آبوهوایی غلط است». با این حال، بیشترین مخالفت با این مدعا را دست راستیها داشتهاند.
کاندیدای ریاستجمهوریِ حزبِ جمهوریخواه، «ریک سانتوروم۲»، در شبکۀ فاکسنیوز اظهارات اومالی را مدعاهایی «بریده از واقعیت» خوانده است. «دونالد ترامپ۳» نیز دربارۀ اظهارات اومالی گفته است: «کاندیداهایی که احساس میکنند محبوبیتشان رو به کاهش است دست به هرکاری میزنند تا جلبتوجه کنند؛ مانند مارتین اومالی که مدعی شده است میان تغییرات آب و هوایی و ظهور داعش ارتباطی هست». دست راستیها معتقدند که تغییرات آب و هوایی هیچ نقشی در بیثباتی فعلی سوریه ندارد و مارتین اومالی را بهخاطر این اظهارات تمسخر میکنند. چهکسی در این نزاعْ برحق است؟ آیا ادعای اومالی مبنیبر وجود ارتباط میان تغییرات آبوهوایی و ظهور داعش یکسره بیاساس یا دیوانهوار است؟
بهنظر من، ادعاهای اومالی کاملاً صحیح هستند و او در این زمینه بسیار دقیق سخن گفته است. او گفته است، یکی از عواملی که بر شکست دولت ملی در سوریه و ظهور داعش متقدم بود تغییرات آبوهوایی و خشکسالی گستردهای بود که تمامی مناطق سوریه را تحتتأثیر خود قرار داده است. خشکسالی و تغییرات آبو هوایی سبب شد کشاورزان آوارۀ شهرها شوند و مشکلات انسانی فراوانی ایجاد شود… تغییرات آبوهوایی بستر و علائم بالینی ِ فقر شدید را ایجاد کردند و فقر شدیدی که در سوریه بهوجود آمد در پیدایش داعش و خشونتهای افراطی مؤثر بود. اومالی مدعی نیست که بنیادگرایی افراطی در شمال و شرق سوریه فقط از قلب خشکسالی و تغییرات آبوهوایی بیرون آمده است، بلکه تأکید میکند که این عوامل تنها یکی از علل تضعیف دولت مرکزی سوریه و زوال قدرت اقتصادی مردم بوده است؛ امری که ممکن است علت گرویدن جمع کثیری از آنها به جمع پیروان ابوبکر البغدادی و سپاه رستگاریِ گردنزَنش باشد.
آثار منتشرشدهای وجود دارند که میان خشکسالی، کمبود منابع و نزاعهای داخلی، بهنحو کلی، ارتباط برقرار میکنند. ویلیام پولک۴، تاریخدان و مشاور سابق رئیسجمهور کندی، نیز در مقالهای که در سال ۲۰۱۳ در آتلانتیک منتشر کرده است به وجود ارتباط میان جنگ داخلی سوریه و خشکسالی ویرانگر سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ اشاره کرده است. پولک در این مقاله نوشته است که وقتی پناهندگان اقتصادی و زیستمحیطیِ سوری از روستاها به شهرها هجوم آوردند، دریافتند باید بر سر آب، غذا و کار با ساکنین قبلی و پناهندگان دیگر رقابت کنند و کشاورزانی که درگذشته زندگی پررونقی داشتند مجبور شدند به مشاغلی نظیر دورهگردی یا رفتگری روی بیاورند. در دورۀ استیصال، دشمنی، میان گروههایی که برای بقا باید با یکدیگر میجنگیدند، شدت یافت.
مقالۀ دیگری که اوایل سال ۲۰۱۵ در «گزارش آکادمی علوم۵» منتشر شده است، به وجود ارتباط میان خشکسالی شدید در شرق مدیترانه و بحران ِسوریه بهنحو خاص اشاره کرده است. نویسندۀ مقاله مینویسد: «قبل از آنکه ناآرامیهای سوریه در سال ۲۰۱۱ آغاز شود، منطقۀ هلالیشکل حاصلخیز شرق مدیترانه خشکسالیای را تجربه کرد که در بین خشکسالیهایی که این منطقه از سر گذرانده است سختترین آن بود. این خشکسالی از تغییرات بلندمدت در آبوهوای سواحل شرقی مدیترانه ناشی شده بود. خشکسالی برای سوریه که کشوری با مدیریت ضعیف و سیاستهای کشاورزی و زیستمحیطی بیثبات است، در تشدید ناآرامیهای سیاسی نقش یک کاتالیزور را ایفا کرد. اگرچه داعش در صورتهای دیگر وجود داشت (مثلاً بخشی از نیروهای آن بعثیهایی بودند که در دولت اسلامی عراق فعالیت داشتند) اما فروپاشی دولت سوریه و بیقابلیتی نیروهای ارتش و دولت عراق سبب شدند که داعش گسترده و تأثیرگذار شود و اعلام خلافت کند».
پرفسور هانو ایوسولا۶ از دانشگاه هلسینکی، در مقالۀ تحقیقی دیگری نشان داده است که در فاصلۀ سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ در شمال شرقی سوریه که هماکنون مرکز قدرت داعش است، ۷۰ درصد از چارپایان و احشام اهلی بهدلیل خشکسالی شدید تلف شدهاند. در سال ۲۰۱۰، فقط در عرض یکسال، تولید گندم ۱۸ درصد کاهش یافت و از پنجسال قبل از این تاریخ، سه میلیون نفر از جمعیت ساکن در شمالشرقی سوریه در وضعیت قحطی و ناامنی غذایی بهسر میبردند. منابع آب زیرزمینی سوریه در فاصلۀ این سالها درحال اتمام و آلوده شدن بود. سوریه بخشی از منطقۀ گسترده و کمباران از خاورمیانه است و به این ترتیب، در طول تاریخ همواره در معرض خشکسالیهای مقطعی بوده است؛ اما خشکسالی اخیر سوریه با افزایش دمای کرۀ زمین شدت یافته است، کرۀ زمین هماکنون بهطور متوسط یک درجۀ فارنهایت گرمتر از سال ۱۸۵۰ است و علت این مسئله نیز گازهای گلخانهای، نظیر کربندیاکسید و متان هستند که انسان در طول سالها در جوّ زمین منتشر کرده است. به این نحو، گرمایش زمین سبب میشود که خشکسالی فعلی بدتر از قبلیها باشد. سایر دانشمندان نیز یافتههای ایوسولا را تأیید کردهاند.
با این حال، اگر جامعۀ سوریه جامعهای شهری میبود، این وقایع تفاوت چندانی برای وضع سوریه ایجاد نمیکرد. باید این نکته را در ذهن داشته باشیم که جامعۀ سوریه اساساً غیرشهری بود. در سال ۲۰۱۱، یعنی قبل از آغاز آشوبها، ۹ میلیون نفر از جمعیت سوریه را مردم روستایی تشکیل میدادندکه برابر با ۴۵ درصد از جمعیت کل سوریه است. جوامعی که عمدتاً شهری هستند به اندازۀ جوامع روستایی تحت اثرات منفی خشکسالی قرار نمیگیرند؛ نمونۀ موجودِ این قبیل جوامع، امارات متحدۀ عربی است (امارات متحدۀ عربی از طریق کشت گیاهان آبشیرینکن در دریا درپی تبدیل آب دریا به آب آشامیدنی است). در چنین جوامعی اغلب ِساکنان، تنها به آب آشامیدنی احتیاج دارند و بنابراین خشکسالی نمیتواند ساخت اجتماعی کشور را زیر و زبر کند، اما در سوریه، ۹۰ درصد از منابع آب صرف مقاصد کشاورزی میشد و بنابراین کمبود آب یک فاجعۀ اجتماعی بود.
در دهۀ ۱۹۹۰ و بعد از آن، سوریه برای پیوستن به رژۀ نئولیبرالیسم که در سرتاسر جهان به راه افتاده بود، تحت فشار قرار گرفت. بعد از پیوستن کشور به این جریان و خصوصیسازی، اکثر فعالیتهای اقتصادی دولتمردان سوری بیشتر به پرکردن جیبهایشان علاقهمند شدند تا استفاده از منابع دولتی برای حل بحران آب.
همانطور که اومالی گفته است، کشاورزان سوری بهدلیل کمبود آب و خشکسالی زمینهای خود را رها کردند و برای کارهای کارگری روزمزدی نظیر کارگری ساختمان به شهرهای بزرگ رفتند و شهرهای بزرگ سنینشین، نظیر حما و حمص با زاغههای پرجمعیت و لبریز از مهاجران اقتصادی مناطق روستایی احاطه شدند. این زاغهها و مناطق حاشیهنشین یکی از مراکز اصلی اعتراضات در سال ۲۰۱۱ بودند.
این مسئله منحصر به حمص و حما نبود. اعتراضات اولیۀ صورتگرفته در شهرجنوبیِ درعا، در سال ۲۰۱۱، تظاهراتهایی بودند که کشاورزان و توزیعکنندگان محصولات کشاورزی در اعتراض به کمبود آب در مناطق روستایی شکل داده بودند. وقتی که ارتش سوریه بهسوی معترضان آتش کرد، متعرضان نیز سلاح در دست گرفتند و بهتدریج در جنگشان علیه دولت سکولار، سوسیالیست و شیعهمحورِ سوریه رادیکالتر شدند. حتی از جهت مرزبندی ایدئولوژیک هم بهنفع شورشیان بود که آن چیزی باشند که دولت نیست؛ یعنی سلفیِ سنیِ بنیادگرا.
بخشی از اقبال مردم سوریه به داعش و جبهةالنصرة (وابسته به القاعده) را باید از این منظر فهم کرد. با این حال، اقبال به داعش اجتنابپذیر بود و گزینههای دیگری نیز در پاسخ به خشکسالی وجود داشت (کردهای شمال شرقی سوریه نیز از کمبود آب رنج میبردند و از رژیم حاکم بر سوریه بریده بودند ولی بهجای داعش جذب گونهای سوسیالیسمِ آنارشیستی، پستمارکسیستی و فمینیستی شدند). اگرچه پیوستن به داعش اجتنابپذیر بود، اما مسائلی که تنش اجتماعی میان رژیم سوریه و جمعیت اعراب سنیِ روستایی را در مناطق مرکزی و شرقی شدت بخشیدند، اجتناب ناپذیر بودند.
مدعیات اومالی موجی از اعتراضات را در راستهای آمریکایی ایجاد کرده است؛ چرا که دو فانتزیای را که راستها عمیقاً به آن باور دارند به چالش کشیده است؛ اولی این است که زمین ـ در پی اقدامات انسان در زمینۀ سوزاندن زغالسنگ، گاز و نفت ـ بهسرعت، درحال گرم شدن نیست و دومی این است که مسلمانان ذاتاً به بینادگرایی خشونتآمیز گرایش دارند.
با این حال، شواهد علمی مبنیبر گرمایش زمین مناقشهناپذیرند و مسلمانان نیز بهعنوان گروهی از انسانها تمامی صورتهای سیاسی ممکن را تجربه کردهاند و به روش سیاسی خاصی علاقهمند نیستند. ازبکها سالها کمونیست بودند، اکثریت تونسیها دموکراسی را ترجیح میدهند و جمع کثیری از مصریها از بنیادگرایی مذهبی بیزارند و حتی محافظهکارترین جمعیتهای مذهبیِ مصر هم بنیادگرایی را رد میکنند. اینکه ریشههای خشنی در جهان اسلام وجود دارد انکارناپذیر است، اما جوهرۀ اسلام خشونت نیست، اینکه بگوییم خشونت جزء ذاتی اسلام است مثل آن است که بگوییم تجزیهطلبی خشونتآمیز که بخش عمدۀ تروریسم اروپایی از آن ناشی میشود، ذاتی مسیحیان است.
خبر بد این است که مشاهدات اومالی درخصوص داعش و سوریه فقط از آغاز یک ماجرا خبر میدهند. خاورمیانه بیش از هرجای دیگری از جهان، در معرض خطرات تغییرات آبوهوایی است. تشدید تغییرات آبوهوایی و افزایش سطح دریا سبب بروز سیل در دلتاهای کمارتفاع مصر خواهد شد؛ این دلتاهای کمارتفاع بیشترین تراکم جمعیت مصریان را در خود دارند و عمده محصولات زراعی بومی کشور در این مناطق کشت میشود. در نتیجۀ این تغییرات، آب شور مدیترانه وارد نیل میشود و خاکهای حاصلخیز اطراف نیل را بیثمر میکند. در عرض چند دهۀ آینده، در شهرهایی نظیر اسکندریه و دمیاط در مصر بهدلیل تغییرات آبوهوایی توفانهای شنِ ویرانگری رخ خواهد داد.
اوضاع یمن بهحدی از لحاظ آبوهوایی وخیم است که این کشور باید رسماً اثاثکشی کند. منابع آبیِ صنعا، پایتخت یمن، بهسرعت درحال کاهش است و درعرض مدت کوتاهی قریب به پنج سال دیگر، پایتخت یمن دیگر آب نخواهد داشت. خشکسالی شدید و کمبود آب در سایر مناطق کشور نیز به کشاورزی لطمه زده است و در حومۀ شهرهایی نظیر تعز، سبب مرگومیر گستردۀ احشام شده است. بخشی از نزاع فعلی یمن و خشونت و افراطیگریهایی که درعرض چندماه گذشته در آن مشاهده میشود که به تصرف بخشی از کشور بهدست حوثیها و بمباران گستردۀ آن بهدست عربستان منتهی شده است، در تغییرات اجتماعیای ریشه دارد که خود از تغییرات آبوهوایی نشأت گرفتهاند.
تغییرات آبوهوایی، هم برای کشورهای خاورمیانه و هم برای آمریکا، مسألهای امنیتی بهحساب میآیند و حزب جمهوریخواه در مورد فجایع آبوهواییای که در سرتاسر جهان و آمریکا رخ میدهد، مسئول است؛ زیرا از این تغییرات غفلت میکند و بر انتشار سالانۀ پنج میلیارد کربندیاکسید در جوّ، اصرار میورزد.
پینوشتها:
• این مطلب چکیدۀ نوشتهای از دیوید گراهام با عنوان «A Link Between Climate Change and ISIS Isn’t Crazy»، منتشرشده در تاریخ ۲۲ جولای ۲۰۱۵ در وبسایت آتلانتیک، و خوان کول با عنوان «Did ISIL Arise Partly Because of Climate Change»، منتشرشده در تاریخ ۲۴ جولای ۲۰۱۵ در وبسایت نیشن است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۶ مهر ۱۳۹۴ با عنوان «رابطۀ ظهور داعش با تغییرات آبوهوایی خاورمیانه» و با ترجمۀ عاطفه ابراهیمی منتشر کرده است.
•• این مطلب ترجمه و تلخیصی از دو مطلب است.
[۱] Martin O’Malley
[۲] Rick Santorum
[۳] Donald Trump
[۴] William Polk
[۵] Proceedings of the National Academy of Sciences
[۶] Hannu Juusola
کنوانسیون نسلکشی گویا طوری طراحی شده است که فقط هولوکاست را مصداق این جنایت بداند
آمریکا بعد از یازده سپتامبر خط قرمزی را شکست که دنیا را به جای متفاوتی تبدیل کرد
چطور جامعۀ اسرائیل با جنایتهای ارتش خود در غزه و لبنان کنار میآید؟
با تشکر از مقاله بسیار جالبی که ترجمه و به اشتراک گذاشتید. من یک باستان شناس پیش از تاریخ هستم و در تز دکترایم برای نخستین بار، تاثیرات نوسانات اقلیمی بر جوامع باستانی مرکز فلات ایران از هزاره ششم تا سوم قبل از میلاد را بررسی کردم و متوجه چرخه های اقلیمی تقریبا منظمی شدم. مدتی بود که گمان میکردم ظهور داعش با تغییرات اقلیمی پیش رو که اوج آن از حدود ۲۰۵۰ آغاز خواهد شد و در حدود ۳۰۰ سال ادامه خواهد داشت، ارتباط داشته است و اینجا میبینم بررسیهایی که در این خصوص انجام شدهاند، به خوبی گویای این واقعیت هستند. درصد قابل توجهی از تطورات فرهنگی جوامع که با مهاجرت و جنگ همراه بودهاند متأثر از نوسانات اقلیمی گرمایش/سرمایش-خشکسالی بودهاند. در چنین شرایطی، باید بیش از هرزمان به فکر میهنمان باشیم.