پنجمین یادداشت از مجموعۀ «آیا مغز مطالعۀ کتابهای الکترونیکی را دوست دارد؟»
مطالعه از نسخههای چاپی به سمت ابزارهای دیجیتالی رفته است. اما آیا عملکرد مغز، میان دریافت اطلاعات از کتاب چاپی یا نسخهٔ الکترونیکی، تغییری میکند؟ آیا با این تغییر تفاوتی در مهارت یا تجربه خواندن ایجاد میشود؟ در چهارمین قسمت از مباحث «آیا مغز مطالعۀ کتابهای الکترونیکی را دوست دارد؟» دیوید گلرنتر پاسخ میدهد.
نیویورکتایمز — همه متون خواندنی درحال مهاجرت بهسوی صفحههای کامپیوتر نیستند. مادامی که کتابها ارزان، محکم و از ظاهرشان به راحتی قابل خواندناند، نشانهگذاریشان آسان و از همه مهمتر، زیبا هستند، همچنان بهترین ابزار انتقال کلمات خواهند بود.
بر این باورم که تکنولوژی بهزودی در مسیر طبیعی شروع به حرکت خواهد کرد: اضافه کردن تراشه به کتاب، نه بر عکس. ممکن است دوست داشته باشم کاری کنم که کتاب صدا بدهد وقتی نمیتوانم آنرا پیدا کنم، متنش را بصورت آنلاین جستجو کنم، نسخههای بهروز شدهاش را دانلود کنم و نگاهی به نقدها و نظرات بیندازم. همه این کارها را میتوان براحتی با افزودن قطعات الکترونیکی به صحافی کتاب، انجام داد. چنین کتابهای پیشرفتهای برخی ویژگیهای بدِ متون کامپیوتری را خواهند داشت، اما حداقل در صورت قطعی برق یا تمام شدن شارژ باطری، باز کتاب را دارم.
البته متون کامپیوتری تغییر و بهبود پیدا میکنند؛ اما جنبه فیزیکی خواندن ربطی به ویژگیهای بد صفحات کامپیوتری ندارد بلکه به ظرافت کتاب سنتی مربوط میشود: اینکه صفحات از ته بههم صحافی شدهاند و نسخههای خطی که ظریفترین طراحی چندین هزار سال گذشتهاند.
متخصصان فنآوری (طبق معمول)، حکم نابودی آنرا صادر کردهاند بیآنکه زحمت درک آن را به خود بدهند. آنها همان اشتباهی را مرتکب میشوند که طراحان ماهر به مدت نیمقرن در پیشبینی مرگ اتومبیلها و جایگزینیشان با فنآوری مدرن دیگری انجام دادهاند؛ اما مساله این است که مردم همچنان اتومبیل را دوست دارند.
مهمترین تغییری که در حوزهٔ خواندن در محیط آنلاین در حال رویدادن است، کمارزششدن واژگان است. من در آموزش نگارش به دانشجویان میگویم (همانطور که استادان همیشه گفتهاند) که به هر واژهای ارزش دهند، بر هر عبارت آنقدر تأمل کنند تا مناسب و صحیح شود و به صدای هر جمله گوش فرا دهند.
اما چنین ایدههایی روزبهروز عجیب و نامانوستر به نظر میرسد؛ در دنیایی که (مثلاً در هر اجتماع پرجمعیت دانشجویان) پیامهای متنی پرسر و صدا را میتوان دید که از در و دیوار اتاق بالا میروند و هرکدام مثل صدای وزوز مگس در ذهن میماند؛ در دنیایی که فاصله زمانیِکوتاه میان نوشتن یک مطلب تا انتشارآن بر روی اینترنت، کمک میکند تا هنر ویرایشِ متن بطور کامل نابود شود. اینترنت، واژگان را هم بیارزش میسازد و هم مهم.
البته امروزه نویسندگان انگلیسی بزرگ و صاحبسبکی هم وجود دارند (مثل جان بَنویل یا مارتین اَمیس). مسلماً دستگاههای واژهپرداز بهترین دستاوردیاند که تاکنون برای نگارش نثر ایجاد شدهاند و رایانش ابری۱ به زودی این امکان را به خوانندگان میدهد تا به هر متنی در هرکتابخانه و هر جایی دسترسی پیدا کنند.
ابزارها (طبق معمول) بیاثر هستند. این به ما بستگی دارد که تلاش کنیم خواندن دیجیتالی باعث پیشرفت خواندن کتاب سنتی شود، نه اینکه جایگزین آن شود. این به ما بستگی دارد که به خاطر داشته باشیم رسانه، پیام نیست و مهم، معنا و موسیقی واژگان است نه ابزار و رسانه پرزرقو برقی که آنها را منتقل میکنند.
پینوستها:
* استاد علوم کامپیوتر در «دانشگاه ییل»، مؤلف کتاب یهودیت: راهی برای زیستن استکه در ماه نوامبر منتشر میشود. وی در گفتگویی که در سایت Edu.org انجام داده در مورد نقشش در ابداع مفاهیم «لایف استریمینگ»۲ و «ابر»۳ در حوزه کامپیوتر صحبت میکند.
[۱] cloud computing: مدلی است که با استفاده از آن کاربر میتواند خدمات و منابع موردنیاز خود را از طریق شبکه اینترنت و بصورت وبسرویس دریافت کتد. [مترجم]
[۲] lifestreaming: لایف استریمینگ به معنی ضبط آنلاین فعالیتهای یک شخص در وب است. [مترجم]
[۳] the cloud: منظور «رایانش ابری» است که مدلی محاسباتی بر پایه اینترنت است. واژه «ابر» واژهای است استعاری که به اینترنت اشاره میکند. [مترجم]
برای اینکه خوانندۀ خوبی باشید، نیازی نیست هر کتابی را تا آخر بخوانید
چطور انگیزۀ انتقامجویی در میان یهودیان اسرائیلی از نازیها به اعراب فلسطینی منتقل شد؟
رمان مدار زمین ما را به زندگی روزمره و خیالانگیز شش فضانورد دعوت میکند
چرا برای توصیف روابط انسانی از استعارههای مکانی و معماری استفاده میکنیم؟