گفتوگوی برد اونز با زیگمونت باومن
تا پیش از نیمۀ دوم قرن بیستم، عمدهترین مهاجرتهای جهانی، از اروپا به سایر نقاط دنیا بود. نزدیک به ۶۰ میلیون اروپایی، به آمریکا و آسیا و آفریقا مهاجرت کردند. اما در دهههای اخیر، جهت این سیل عکس شده است. حالا مردمان کشورهای جنگزده، به امیدِ حداقلی از امنیت و حقوق انسانی، پشت دروازههای اروپا بست نشستهاند. چیزی که به قول زیگمونت باومن اروپا را شدیداً ترسانده است.
برد اونز: شما بیش از یک دهه بر روی وضعیت اسفناک و بحرانی پناهندگان متمرکز بودهاید. توجه شما در کارهایتان خصوصاً به تحقیرها و ناامنیهایی بوده است که پناهندگان روزانه بهطور مداوم با آنها دستبهگریباناند. شما همچنین تأکید کردهاید که این مسئلهٔ جدیدی نیست و باید در زمینهٔ تاریخی گستردهتری فهم شود. با درنظرگرفتن این موضوع، آیا فکر میکنید بحرانهای کنونی پناهندگان که اروپا را فراگرفته است نشانگر فصلی دیگر در تاریخ فرار از شکنجه است یا چیز دیگری در اینجا در حال وقوع است؟
زیگمونت باومن: شبیه به «آغاز یک فصل دیگر» به نظر میرسد؛ گرچه مانند تمامی مسائل سیاسی، که همه تاریخی دارند، چیزی به محتوای قبلی آن افزوده شده است. در دوران مدرن، خودِ مهاجرت کلان چیز جدیدی نیست و همچنین اتفاقی نیست که هرازچندی رخ دهد. درواقع این مسئله، معلول ثابت و پایدار شیوهٔ زندگی مدرن و دلمشغولی همیشگی نسبتبه ایجاد نظم و پیشرفت اقتصادی است. این دو ویژگی خصوصاً به مثابۀ کارخانههایی عمل میکنند که بهطرز بیپایانی قادر به تولید افراد مازاد بر احتیاج هستند، کسانی که یا در سطح محلی فاقد شرایط استخدام هستند یا بهلحاظ سیاسی تحمل ناپذیرند و بنابراین مجبورند دور از خانه هایشان در جستوجوی پناه یا موقعیتهای نویدبخشتر زندگی باشند.
درست است که بهدنبالِ رواجِ شیوهٔ مدرن زندگی از اروپا ،یعنی خواستگاه آن، به بقیۀ نقاط جهان، مقصد متداول مهاجرت نیز تغییر نموده است. تا زمانی که اروپا تنها قارهٔ مدرن جهان بود، جمعیت اضافی آن مرتباً به سرزمینهای هنوز پیشامدرن تخلیه میشد. درواقع، این باور وجود دارد که بیش از شصتمیلیون اروپایی در طول دوران شکوفایی امپریالیسم استعماری، اروپا را به مقصد امریکای شمالی و جنوبی، افریقا و استرالیا ترک کردهاند.
گرچه از اواسط قرن بیستم، خط سیر مهاجرت کاملاً تغییر کرد، در طول این دوران، منطق مهاجرت با فاصلهگرفتن از فتح سرزمینها دگرگون شد. مهاجران دورهٔ پسااستعمار در پی شانسِ ساختن آشیانهای در میان شکافهای نظام اقتصادی استعمارگران، راههای موروثی گذران زندگی را عوض کرده و میکنند، راههایی که اکنون با مدرنیزاسیون پیروزمندانهای که استعمارگران پیشین از آن حمایت میکنند، نابود شده است.
بههرحال، در صدر همهٔ مهاجران، حجم فزایندهای از مردم وجود دارند که با جنگهای داخلی، نزاعهای قومی و دینی و یاغیگریِ تمامعیار از خانههایشان رانده شدهاند، بهویژه در قلمروهایی که استعمارگران در خاورمیانه و افریقا در استقلالِ ظاهری پشت سر رهایشان کردهاند؛ دولتهایی که بهطور تصنعی سرهمبندی شدهاند، با امید اندکی به ثبات، اما با زرادخانههای بزرگی که اربابان استعمارگر سابقِ تأمینش میکنند.
* این گفتوگو بخشی از مجموعه مصاحبههای وبسایت نیویورکتایمز با فیلسوفان و نظریهپردازان انتقادی دربارۀ «خشونت» است. متن کامل این گفتوگو بههمراه سایر مصاحبههای این مجموعه بهزودی در قالب کتاب توسط انتشارات «ترجمان علوم انسانی» منتشر خواهد شد.
سوپر استار عالم روشنفکری بیش از همیشه با چپها به مشکل خورده است
گفتوگویی دربارۀ دشواری همتاسازی هوش انسانی در رایانهها
چارلز تیلور شعر و موسیقی را عناصر نجاتبخش دوران افسونزدایی میداند
او چیزی از خواهرم نمیدانست، خوبیاش همین بود