کنار نهادنِ سیاستْ نقطه ضعف اصلی نظریات عمومی و نقطه ضعفِ اجماع متخصصان دربارۀ گرسنگی است
مطابق اجماعِ متخصصان توسعه، سالهای ابتدایی قرن بیستویکم را میتوان پایان فقر شدید دانست. اما دیوید ریف در کتاب «مواخذۀ گرسنگی: غذا، عدالت و پول در قرن بیستویکم»، نشان میدهد که آنچه این اجماع میگوید، صرفاً رویکردی ایدئولوژیک به مسائل است که علل فقر را سادهسازی میکند. جان گری، فیلسوف سیاسیِ انگلیسی، این کتاب را بررسی میکند.
فیلسوف سیاسی و از نویسندگان نیو استیتسمن
4 دقیقه
ترجمان — متخصصان توسعۀ سازمان ملل متحد، در برنامههای جهانی خود برای ریشهکنی گرسنگی، طوری سخن میگویند که گویی فرمول نهایی برای مبارزه با گرسنگی در جهان را کشف کردهاند. آنها با اعتمادبهنفس به اجماع رسیدهاند که سالهای ابتدایی قرن بیستویکم آخرین سالهای تجربۀ قحطی در زمین خواهد بود. اما واقعیتها چیز دیگری میگویند. دیوید ریِف در سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۴ بهعنوان خبرنگار، در مجموعهای از خطرناکترین مناطق جهان مانند بالکان، رواندا، کنگو، فلسطین اشغالی، افغانستان و عراق مشغول به کار بوده است، در کتابی به نام مواخذۀ گرسنگی: غذا، عدالت و پول در قرن بیستویکم، اجماع متخصصان توسعه را به چالش کشیده و نشان میدهد که آنچه از سوی متخصصان پیشنهاد میشود، صرفاً رویکردی ایدئولوژیک به مسائل است که علل فقر شدید را سادهسازی کرده است و دشواریهایِ پیش رویِ ریشهکنی آن را دستِ کم میگیرد.
جان گری، در مطلبی مفصل در مجلۀ نیواستیتسمن، به معرفی این کتاب پرداخته است. او مینویسد: «چنانکه دیوید ریِف میکوشد نشان دهد، از سال ۲۰۰۶، قیمتِ برنج، گندم و سویا در بازار جهانی بهشدت افزایش یافته است. قیمت نان در مصر، ظرف چند ماه دو برابر شد و بر اساس برخی ارزیابیها، بهای مواد غذایی در کشورهای فقیر جهان، در حدود ۴۰ درصد افزایش یافته است. در نتیجه، ۳۰ کشور فقیر جهان، از اتیوپی تا ازبکستان، در معرض آشوبِ نان قرار گرفتند. قیمت مواد غذایی در سال ۲۰۰۸ به اوج خود رسید، اما از آن زمان باز هم افزایش یافت. در خلال سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ میلادی افزایش قیمتها سرعت بیشتری یافت، به نحوی که بهای نان یکی از عوامل آغاز بهار عربی بوده است.»
ریف معتقد است «جنبش فراگیر علیه فقرِ جهانی تصور میکند جایی فراسوی جناحبندیهای سیاسی ایستاده است و از چنین جایگاهی، میتواند تغییراتی اساسی در نظم حاکم بر جهان اعمال کند. […] اما آنچه همۀ انواع گوناگونِ تحلیلِ مسئله فقر را در چارچوب اجماعی فراگیر گرد هم میآورد، هواداری از برنامههای رادیکال سیاسی و در عین حال، امتناع از تفکرِ سیاسی دربارۀ محدودیتهای پیش رو است.»
جان گری نکتۀ اصلی کتاب مؤاخذۀ گرسنگی را روشنکردنِ این مسئله میداند که قحطی و گرسنگی، قبل از هر چیز، مسئلهای سیاسی است. گری مینویسد: «در جنگ جهانی دوم، چیزی میان پنجاه میلیون تا هفتاد و دو میلیون نفر از دنیا رفتهاند. از این میان، حدود بیست میلیون مرگ در اثر گرسنگی بوده و نیمی از آنها در اتحاد جماهیر شوروی روی داده است. در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۲ میلادی، سیصد هزار نفر از جمعیت هفت و نیم میلیون نفری یونان در نتیجۀ غارت کشور توسط آلمان و همچنین محاصره دریایی بریتانیا از گرسنگی تلف شدند. […] قحطیِ بزرگ در اتحاد جماهیر شوروی، تحت حاکمیتِ لنین و در زمان جنگ داخلی سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲ روی داد، ریِف با خلاصه کردن این موارد مینویسد: میتوان بهدرستی نیمه دوم قرن ۱۹ را عصر قحطیهای امپریالیستی نامید، در حالی که بیشتر قرن ۲۰ عصر قحطیهای سوسیالیستی محسوب میشود.»
نکته اینجاست که تمام این مواردِ قحطی و گرسنگیِ فراگیرْ نتیجۀ کاربرد قدرت بودهاند و هیچ یک، برخلاف توصیف توماس مالتوس، در اثر شکاف میان تولید غذا و افزایش جمعیت روی ندادهاند. اما این نکته را متخصصان توسعه، از جمله آمارتیا سن، نادیده گرفتهاند.
«سیطرۀ جهانیِ فقر، اگر نگوییم بیشتر، دست کم همان قدر که مربوط به فرایند تولید غذا است، مربوط به سیاست و قدرت است و «سیاستِ فقر» به هیچ عنوان مسئله پیشپاافتادهای نیست. تاریخِ گرسنگی به قدمت جنگ، آشوب داخلی و فروپاشی دولتها است که گاه شدید و زمانی مزمن بودهاند. اما هیچ یک از مدیران رسمیْ حاضر به پذیرش چنین واقعیتی نیست. فرهنگ غالب در آژانسهای توسعه به گونهای است که تفکر واقعگرایانه در آنها، نوعی توهین به انسانیت تلقی میشود.»
پینوشتها:
چکیدهای از «قحطیهای امپریالیستی، گرسنگیهای سوسیالیستی» که پیشتر در وبسایت ترجمان منتشر شده است.
•• جان گری (John Gray) مرورنویس ارشد نیواستیتسمن است. روح ماریونت: پژوهشی کوتاه درباب آزادی بشر (The Soul of the Marionette: A Short Enquiry into Human Freedom) جدیدترین کتاب اوست.