بررسی کتاب «جهان فراتر از ذهن شما: دربارۀ فردشدگی در عصر پریشانی» نوشتۀ متیو کرافورد
تا حالا از خودتان پرسیدهاید که زندگی کردن واقعاً چه معنایی دارد؟ متیو کرافورد، فیلسوف و نویسندۀ کتاب «جهانِ فراتر از ذهن شما»، پاسخ کاملاً مشخصی دارد. برای او معنای واقعی زندگی و آزاد بودن، کنار گذاشتن گزینههای فراوان و مواجهۀ ماهرانه با محدودیتهای جهان مادی است. تیم وو کتاب اخیر کرافورد را بررسی کرده است.
نیویورکر — تا حالا از خودتان پرسیدهاید که زندگی کردن واقعاً چه معنایی دارد؟ متیو کرافورد، 1فیلسوف و تعمیرکار موتورسیکلت جواب کاملاً مشخصی دارد. برای او معنای واقعی زندگی دست و پنجه نرم کردن با چالشهای مادی است؛ آنچنان که وجود دارند. از نظر کرافورد، زندگی کردن و آزاد بودن «مواجهۀ ماهرانه» با موانع و ناکامیهای واقعیت است؛ مانند نواختن موسیقی، تعمیر موتور سیکلت، بزرگ کردن بچه یا قایقسواری. کرافورد در کتاب اولش با عنوان طبقۀ خریدار و هنر روح 2به اختصار هجرتش از زندگی پر از کاغذبازی در مجمع محققان به تعمیر موتورسیکلت را وصف میکند. او درگیری با واقعیتها را برتر میداند زیرا به گفتۀ خودش اینگونه است که واقعاً شکوه و عظمت را تجربه میکنیم. در کتاب جدیدش، جهان فراتر از ذهن شما، 3 مینویسد «چنین مواجههای با اطراف اساساً شهوتبرانگیز است» زیرا «از خودمان بیرون کشیده میشویم و به سوی زیبایی میرویم.»
شاید بسیاری از ما، دست کم تا حدی، دوست داریم این سخن را تأیید کنیم. تعطیلات مرفهانه که هدفشان ایدهآلسازی زندگی است، عموماً شامل بازگشت به محیطی اولیه مانند ساحل و جنگل هستند و در کنار اینها فعالیتهای هیجانانگیز و معقول مانند غواصی، یوگا، گلف یا ماهیگیری انجام میگیرد. با این همه حتی وقتی که دلمان برای چنین هیجانهایی لک میزند، ظاهراً در برنامهریزی خود تمایل داریم بیشترشان را از صحنۀ زندگی روزانهمان پاک کنیم. زندگیای میخواهیم تر و تازه و تحریککننده و در عین حال زندگیای آسان – آشپزی سریع، سفر بدون رنج و روابط انسانیِ خالی از اصطکاک- و درکی هم از این تناقض ذاتی نداریم.
مدتی بود که در اندیشۀ این تناقض بودم. کرافورد، در کتاب جدیدش، به شکلی غیرمنتظره این مسئله را توضیح میدهد. او عصر روشنگری را متهم میکند. دقیقتر بگویم، او اعتقاد دارد که ناخودآگاه اسیر ایدهآل خاصی از آزادی مطلق شدهایم که وی آن را با اندیشههای ایمانوئل کانت مرتبط میداند. شاید خندهدار باشد که کانت را برای چیزی بیش از کسالت دانشجویان لیسانس در کلاسهای کانتشناسی محکوم کرد، اما موضوع این است که اغلب تحت حاکمیت قواعدی هستیم که در سطح گستردهایی پذیرفته شدهاند و دربارهشان سؤال هم نمیکنیم و هرگز قدرتشان را نمیشناسیم.
به گفتۀ کرافورد، بخش مهمی از جذابیت جهان و زندگی ما به خاطر این تصور از بین میرود که آزادی به معنای داشتن حداکثر گزینههاست. بیش از حد در این عقیده وسواس به خرج دادهایم که آزادی به معنای نوعی از زندگی است که در آن هیچ فرد یا نهادی نگوید چه بکنیم و چه نکنیم. کرافورد فکر میکند که اگرچه این عقیده در قرن هجدهم از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بوده، اما زیادهروی کردهایم و انتظار داریم که نه تنها پادشاهان که هر کس یا چیز دیگر از جمله فناوریهای خودمان، هرگز گزینهها را برایمان تعریف نکنند. وی نشانههای ظریف اثرات این فلسفه را همه جا یافته است، مثلاً تمایل کنونی به انتظار نوعی بیتفاوتیِ ناشی از خوشاخلاقی در هر فضای مشترک. برای مثال، او از موزاک 4 که همیشه موسیقی پسزمینۀ سالن ورزش دانشگاه است به ستوه آمده؛ مسئولش به او میگوید که هدفش اجتناب از «تحمیل گزینهای خاص» به همه است. به نظر وی، این بیروح بودن است که در قالب آزادی عرضه میشود.
کرافورد نفرت خاصی از ماشینهای مجلل مدرن دارد، او گمان میکند در آنها راننده در مقابل واقعیتهای سفر با سرعتی بیش از صد کیلومتر بر ساعت به نوعی عایقبندی میشود. او مینویسد «ایدهآل الهامبخشِ» اتومبیل کنونی این است «که راننده باید ناظری روحمانند باشد و از میان دنیای اشیایی عبور کند که روی صفحه نمایش ظاهر میشوند.» کرافورد میگوید، چنین وسایل نقلیهای کاری باقی نمیگذارند که خودمان انجام دهیم و رانندگی را به نوعی خردهکاری تبدیل میکنند و سرانجام بیهدف بودن آن را به رخ میکشد. هرجایی میتوانیم رانندگی کنیم اما همچنان با جادهها غریبهایم.
گاهی گمان میکنم شاید غر زدن کرافورد به کانت مسئلهای شخصی باشد: با در نظر گرفتن تمام خطرات راندن موتورسیکلت، گمانم این است که او ترجیح میدهد وارد شعلههای آتش شود تا اینکه مانند این فیلسوف (کانت) زندگی کند، کسی که به نظر میرسد زندگیاش از جمله کسالتبارترین زندگیها در طول تاریخ باشد. آخر دربارۀ مردی که عمری دربارۀ آزادی اظهار عقیده کرده اما بسیاری معتقدند هرگز وارد هیچ رابطۀ جنسیای نشده، چه میتوان گفت؟
از نظر کرافورد، معنادارترین فعالیتهای زندگی مستلزم کنار گذاشتن گزینهها و مواجه شدن با محدودیتهای جهان مادی است. مثلاً فکر کنید برای قایقرانی یا گیتار زدن چه چیزهایی لازم است. برخلاف آیپد یا ماشین مجلل، نمیتوانید تنها با فشار یک دکمه آنچه را میخواهید اتفاق بیافتد انتخاب کنید. من عاشق قایقرانیام اما این کار میتواند بسیار سخت و گاهی دلسردکننده باشد- همیشه یک مشکلی هست. واضح است که گیتار و قایق بادبانی به فرد آزادی، به معنای برخورداری از حداکثر انتخابها را نمیدهند؛ حتی میشود گفت که نوازندۀ گیتار یا قایقران بسیار محدودند یا حتی در دام افتادهاند زیرا نه قایق بادبانی هرگز خلاف جهت باد حرکت میکند و نه گیتار به راحتی نواهای خوش میسازد؛ اما همان طور که کرافورد یادآور میشود، پذیرفتن چنین محدودیتهایی و بیرون آمدن از زیر سلطه فناوریها اغلب به احساس ارزشمندی میانجامد. هیچ کس نمیخواهد با آیپدش دفن بشود. 5
با اینکه خوانش کرافورد از کانت احتمالاً به وسیلۀ هواداران این فیلسوف رد میشود، دستاورد اصلیِ او در «جهان فراتر از ذهن شما» نمایش این واقعیت است که دربارۀ مفهوم آزادی چقدر دچار سردرگمی شدهایم. شاید بتوان کتاب او را در کنار «بیرون از ذهن ما» 6 اثر آلوا نو 7 حملهای فلسفی خواند، حملهای به آنچه نو این طور مینامد «مفهوم قرن هفدهمیِ فرد به عنوان جزیرهای جداگانه که درون ذهن خود به دام افتاده.» موفقیت کرافورد در توضیح ارتباط میان آزادی و توجه کمتر از نو است- توجه، یا به طور دقیقتر، چیز دیگری که کرافورد از آن نفرت دارد، آشفتگیِ خاطرِ مدام که حاصل تبلیغات و سایر مزاحمتهاست. فکر کنم عقیدۀ اصلیاش این است که اگر همگی ما به درگیری عمیقتر با جهان مادی بها میدادیم، این چنین راحت اسیر نمیشدیم؛ اما گمان کنم مجبور شوید انگشت اتهام خود را به سوی صنعتیسازیِ توجه انسان در قرن اخیر بگیرید و به این خاطر فکر نکنم بتوان کانت را محکوم کرد.
این سبکِ کرافورد است که کمی از موضوع دور میشود. گویا با عقاید بیشتر مردانه و مادی او دربارۀ زندگی میتوان اظهار کرد کسی مانند استیون هاوکینگ که در ویلچر خود محصور شده، زندگیِ بیمعنایی داشته. بخشی از آنچه کرافورد مینویسد به این نظر نزدیک است که زندگیِ ذهن ارزش زندگی کردن ندارد اما نباید فراموش کرد که او خود یک نویسنده و فیلسوف است. شاید هدف کتابهایش صرفاً هشدار به خواننده باشد تا از انجام کارهای خیلی احمقانه و ناخشنودکننده مانند نوشتن یک نسخۀ خطی دوری کند.
با این همه تمام این نکات را میتوان کنار گذاشت زیرا آنچه به نظر من دربارۀ کرافورد اهمیت دارد ارایۀ تفکری حقیقتاً جایگزین است، واکنشی به سکون زمان که اغلب به شکلی متفکرانه عرضه نمیشود. امروزه یافتن سنتگرایی که محافظهکار نباشد کار دشواری است و همچنین یافتن انسانگرایی که لیبرال نباشد. او میتواند آزادیخواهان را نقد کند که نتوانستهاند بفهمند چه کسی واقعاً بر آنها حکومت میکند (دیوانسالاریهای خصوصی بزرگ میتوانند به بدی همتاهای عمومی خود باشند) و لیبرالها را که فاقد دیدگاهی از انساناند که او را به چیزی معنادارتر از احترام متقابل و موزاک برساند. کرافورد چیزی را عرضه میدارد که زمانی هدف علمای اخلاق یونان بود: بینش نسبت به اینکه داشتن زندگیِ رضایتبخش به چه معناست، بینشی که هم زمینۀ فلسفی دارد و هم با کسب تجربه ذره ذره بر آن افزوده میشود. جهان فراتر از ذهن شما تنها کتابی نیست که از ما میخواهد «واقعیت را مطالبه کنیم» اما یکی از معدود آثاری است که توضیح میدهد چرا این مطالبه این قدر برایمان دشوار میشود.
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
تیم وو از نویسندگان ثابت نیویورکر است. او استاد مدرسۀ حقوق کلمبیا و مدیر مرکز پولیاک در مدرسۀ روزنامهنگاری کلمبیا است که به منظور مطالعۀ مسائل متمم اول قانون آمریکا بنا نهاده شد.