بررسی ظرفیتهای واژهسازی و مفهومپردازی در زبان آلمانی
زبان آلمانی از معدود زبانهایی است که ظرفیتِ زیادی برای ساخت عبارات جدید و پیچیده دارد. مثلاً ریچارد سیتویک، عصبشناسی آلمانی، با بهکاربردن فقط یک اصطلاح به توصیف انزجاری میپردازد که چهرۀ تد کروز برمیانگیزد. جالب اینکه این ترکیب جدید حتی در بدو ابداعش برای آلمانیها غریبه و نامانوس نیست. و جالبتر اینکه برای ترجمۀ این اصطلاحات تعداد زیادی واژه نیاز است. اما چه خصوصیتی در زبان آلمانی اجازۀ ساخت چنین ترکیبهایی را میدهد؟
کانورسیشن — عصبشناسی به نام ریچارد سیتویک در مقالهای به توصیف انزجاری میپردازد که چهرۀ تد کروز برمیانگیزد. او برای این توصیف، بهاصطلاح عامیانۀ Backpfeifengesicht متوسل میشود.
این اصطلاح ترکیب دو اسم است: Backpfeife (سیلی) و Gesicht (صورت). ترکیب این دو بدین معنا است: «صورتی که منتظر سیلی است.» سیتویک میگوید: «صورتی محتاج یک مشت محکم» و این بهخوبی معنا را منتقل میکند.
تنها با استفاده از قابلیت یک واژه، احساسی مشترک بهزیبایی بیان میشود. در آلمانی، این دست واژهها فراواناند: از Ohrwurm (قطعهای موسیقی که مدام در ذهن تکرار میشود) تا Wunderkind (بچۀ شگفتانگیز، نابغه).
چه خصوصیتی در زبان آلمانی اجازۀ ساخت چنین ترکیبهایی را میدهد؟
زنجیرهای ساده
شاید Backpfeifengesicht هم مانند بسیاری از واژههای آلمانی جای خود را در زبان انگلیسی باز کند؛ اسمهایی چون Weltschmerz (خستگی از دنیا)، Zeitgeist (روح زمانه)، Blitzkrieg (جنگ برقآسا) یا Gedankenexperiment (آزمایش فکری).
البته این چهار مثال راحتتر از Backpfeifengesicht به زبان انگلیسی راه یافتند.
این واژهها و معادلهای انگلیسی آنها ساختار اصلی مشابهی دارند: ترکیب دو اسم برای ساخت یک مفهوم. واژۀ دوم که «واژۀ اصلی» نام دارد، دستۀ عمومی را تعیین میکند و واژۀ اول، وابستۀ پیشرو، زیرمجموعۀ خاص را مشخص میکند: Krieg یعنی جنگ و Blitz یعنی برقآسا.
در هر دو زبان آلمانی و انگلیسی میتوان از بیشتر ساختارهای دستوری و نهتنها اسم، واژگان مرکب ساخت. در انگلیسی گاه میان آنها خط فاصله قرار میگیرد مثل: full-time و snow-whiteو گاه بهصورت یک واژه نوشته میشوند مثل: website. تنها تفاوتِ ساختاریِ حائز اهمیت میان آلمانی و انگلیسی در این واژههای مرکب، فاصلهگذاری در شکل نوشتاری واژهها است و الا روابط معنایی مشابه این واژهها آشکارند. واضح است که Gedankenexperiment و thought experiment «آزمایش فکری» معادلاند. در واقع، حفظ واژۀ آلمانی به همان شکل اصلی تنها یادآور این است که اولین بار انیشتین بود که این اصطلاح را به کار برد.
همین واقعیت درخصوص زنجیرههای اسمی بلندتر، مانند Donaudampfschifffahrtsgesellschaftskapitän نیز صادق است؛ این زنجیرهها هم تفاوت چندانی با معادل انگلیسی خود ندارند: Danube Steamship Navigation Company Captain. به معنای «کاپیتان شرکت ناوبری کشتیهای بخار دانوب».
در زبان آلمانی استفاده از زنجیرههای اسمی بلند جایز است، مثلاً تابلوی فروشگاهی که روی آن نوشته شده «اجارۀ دستگاه کفساب».
واژگانی که مفاهیم پیچیده را بیان میکنند
البته Backpfeifengesicht بیش از این مثالها نیازمند بررسی است. جهش معنایی بین «صورت» و «سیلی» چندان واضح نیست و این ترکیب قلمرو معنایی جدیدی را در مقابل ما میگشاید. درنتیجه با مفهومی جدید مواجهیم. این مفهوم را تنها با یک عبارت انگلیسی طولانی میتوان انتقال داد.
نمونۀ دیگری از ترکیبی نهچندان واضح از نظر دستوری، واژۀ Sitzpinkler است: «مردی که نشسته ادرار میکند». این اسم ترکیبی است از Sitz (نشسته)، pinkeln (ادرارکردن) و er (پسوند مذکر). این واژه بخشی از یکسری از توضیحاتِ مزخرفی است که از آن جمله میتوان به Abschiedsheuler (مردی که هنگام خداحافظی فریاد میزند) و Sockenfalter (مردی که جورابش را تا میزند) نیز اشاره کرد.
ترکیبهایی که در وهلۀ اول ناهمخوان بهنظر میرسند، بهطور خاص در نوشتنِ کلمات ضدونقیض موثرند. واژۀ معروف Schadenfreude (لذت از بداقبالی دیگری) را در نظر بگیرید. تضاد میان «آسیب» یا «صدمه» در وابستۀ پیشرو (Schaden) و «لذت» در (Freude) بُعدی کنایی به این ترکیب غنی میافزاید.
همه گاه به کمی schadenfreude (لذت از بداقبالی دیگری) نیاز دارند.
بالأخره نوبت به واژۀ محبوب خودم میرسد: Verschlimmbesserung. این ترکیب تنها مفاهیم متضاد ایجاد نمیکند؛ بلکه ویژگیِ شوخطبعانۀ ساختارهای دستوری آلمانی را بهکار میبرد تا اجزا را بههم پیوند بزند. واژه با دو فعل آغاز میشود: verschlimmern (بدترشدن) و verbessern (اصلاحشدن). سپس پیشوندهای هر دو فعل (ver) را با هم ادغام میکند و پسوند ung را میافزاید تا واژه به اسم تبدیل شود. این روند مفهومی را بهصورت فشرده درمیآورد که تنها با یک برگردانِ انگلیسیِ پر از لفاظی میتوان آن را از هم باز کرد:
an intended improvement that makes things worse یعنی «اصلاحی هدفمند که موجب بدترشدن اوضاع میشود.»
زبانی که اجازۀ ابداع میدهد
این نوع دستکاریهای دستوری که در زبان آلمانی مجاز است، موجب میشود بتوان مفهومی پیچیده را با ظرافت در یک واژه بیان کرد. اسم das Werdende را در نظر بگیرید. این واژه در ابتدا فعل werden (شدن) بوده؛ اما در پی برخی دستکاریها به اسمی تقریباً موجز تبدیل شده که برای ترجمۀ آن به انگلیسی تعداد زیادی واژه نیاز است: «چیزی که در روندِ شدن قرار دارد.»
چنین روشهایی میتوانند به ابداع لغات فشردهتر از این هم منجر شوند. در رمان هانس اولریش ترایشل با عنوان آکوردِ تریستان۱، قهرمان داستان بهعنوان دستیار نویسندهای مشهور استخدام میشود. وقتی دربارۀ شهرتی میاندیشد که میتواند کسب کند، متواضعانه از آن با عنوان Trittbrettunsterblichkeit یاد میکند.
این واژۀ ابداعی از عناصری مجزا ساخته شده است: der Tritt (پله) و das Brett (تخته) که با هم ترکیب میشوند و das Trittbrett را میسازند، به معنای «تخته رکاب اتومبیل» یا همان زیرپاییای که در کنارۀ برخی کامیونها و ماشینهای قدیمی تعبیه شده است. در کاربرد آلمانی، این واژه معنایی ضمنی و استعاری پیدا کرده است: «آویزانشدن» یا «سواریِ مجانی گرفتن».
سپس نویسنده Unsterblichkeit (جاودانگی) را به واژۀ Trittbrett میافزاید تا واژهای خودجوش و ابداعی خلق کند که در هیچ فرهنگ لغتی دیده نمیشود؛ اما برای تمامی خوانندگان آلمانی درکپذیر است: Trittbrettunsterblichkeit یعنی «جاودانگیای که با سوءاستفاده از موفقیت دیگران به دست آمده است.»
مانند بیشتر مثالهای قبلی، در ترجمۀ انگلیسی ایجاز و طنز واژۀ اصلی آلمانی از بین میرود.
پینوشتها:
* این مطلب در تاریخ ۷ مارس۲۰۱۶ با عنوان Why the German language has so many great words در وبسایت کانورسیشن منتشر شده است.
[۱] Tristanakkord
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد
بعنوان یک زبانشناس لازم است عرض کنم که هیچ چیزی در زبان آلمانی یا هر زبان دیگری وجود ندارد که ما به ازای کارکردی آن در زبانهای دیگر وجود نداشته باشد. پس جمله اول چکیده، بسیار جمله گمراه کننده ای است. نویسنده این مقاله تفاوت میان ساخت زبانی و بار فرهنگی اجتماعی تاریخی ادبی (و چیزهایی از این دست) زبان را نادیده گرفته است. بطور مشخص در مورد نظام صرفی زبان (ساخت واژه)، دست کم چهار هزار زبان در این دنیا وجود دارد که زبان آلمانی برای ترجمه یک واژه آنها نیازمند دست کم دو جمله است. در مورد کلیات ساخت زبان از دید علمی، و اطلاعات بیشتر در مورد نظام صرفی، میتوانید به یک دایره المعارف معتبر زبانشناسی مراجعه کنید.
کلمهی Weltschmerz به معنی (ترجمهی لغت به لغت) «درد دنیا» و به مفهوم: احساس اندوه ناشی از قیاس دنیا آنگونه که هست با دنیا به صورتی که شخص آرزو میکند. در Sitzenpinkler پسوند -er پسوند فاعلی است و نه مذکر. ضمیر سومشخص مذکر آلمانی er است ولی ارتباطی به این پسوند ندارد. کلمهی Heuler هم یعنی «کسی که با صدای بلند گریه میکنه» نه «فریاد میزنه». اشتباه در ترجمهی فعل cry از انگلیسی باید باشه احتمالا
با تشکر از ترجمه این مطلب جالب، در چند جای متن برخی کاستیها به شرح زیر دیده میشود (سطر اول ترجمه موجود و سطر دوم پیشنهاد اصلاح است): Weltschmerz خستگی از دنیا غم دنیا Donaudampfschifffahrtsgesellschaftskapitän = Danube Steamship Navigation Company Captain شرکت ناوبری کشتیهای بخار کاپیتان دانوب کاپیتان شرکت ناوبری کشتیهای بخار دانوب Floor-sander دستگاه ماسهپاش کف دستگاه کفساب “wuss” definitions توضیحاتِ مزخرف کلماتی برای توصیف آدمهای «سوسول» Abschiedsheuler (“a man who wails at farewells”) مردی که هنگام خداحافظی فریاد میزند مردی که هنگام خداحافظی گریه میکند