ایدههای فلاسفهٔ تحلیلی ایدههای واقعاً پوچی هستند که کاربردی در دنیای واقعی ندارند
به نظر پیتر آنگر، استاد فلسفۀ دانشگاه نیویورک، ایدههای اخیر فلسفۀ تحلیلی، علیرغم ادعایش مبنی بر اعتباری بیشتر نسبت به ایدههای قبلی، واقعاً پوچ هستند و کاربردی در دنیای واقعی ندارند. ایدۀ اصلی کتاب او این است که در پنج دهۀ گذشته، تفکری ارایه نشده است که صدق یا کذب آن تفاوتی ایجاد کند.
10 دقیقه
تری کوارکز دیلی — شانزدهم ژوئن، مصاحبهای با من انجام شد که ابتدا قرار بود بخش عمدهٔ آن به آخرین کتابم، ایدههای تهی، مرتبط باشد. اکثر بحثهای آن مصاحبه به موضوعات دیگری منتهی شد، که خواننده را چندان در مورد محتویات کتاب و ارزیابی آن از فلسفهٔ تحلیلی رایج مطلع نمیکرد. این نوشتار، تلاشی برای جبران نقصانهای آن مصاحبه است.
همچنین پایگاه اینترنتی آمازون هم کتاب را به خوبی نمایش میدهد. و در این پایگاه میتوانید بیش از ۴۰ صفحه اول کتاب را مشاهده کنید.
یکی از ایدههای اصلی کتاب، شاید هم ایدۀ اصلی کتاب، این است که برخلاف پیش فرض فلاسفهٔ انگلیسیزبان، در طول پنج دههٔ گذشته، چندان تفکر جدیدی ارایه نشده است که صدق یا کذب آن تفاوتی را در ارتباط با واقعیت موجود، ایجاد کند. البته ایدههای کاملاً محدودی در این باره ارایه شده است که کدامین کلمات توسط کدامین انسانها به کار گرفته شدهاند و اینکه چگونه افراد این کلمات را در بین گروه خودشان استعمال میکنند. چیزی فراتر از این در آرای فلاسفۀ تحلیلی دیده نمیشود. در واقع، ایدههای اخیر فلاسفهٔ تحلیلی، علی رغم ادعای آنها مبنی بر اعتبار بیشترشان نسبت به ایدههای قبلی، ایدههای واقعاً پوچی هستند که کاربردی در دنیای واقعی ندارند و پوچی آنها به دلیل تحلیلی بودنشان است. به بیان دیگر هر کدام از افکار ارایه شده توسط فلاسفهٔ تحلیلی، حتی در صورت صحتشان، ایدههای تحلیلی پوچی هستند. برای مثال این قضیه که «یک شخص سالهای دانشجوییاش را به خاطر میآورد، تنها اگر قبلاً دانشجو بوده باشد.» با وجود اینکه قضیهای صادق است، اما مطلب جدیدی درباره عالم به ما نمیگوید.
همهٔ موارد فوق، بخوبی در صفحاتی از کتاب که آمازون نمایش میدهد، به خصوص در صفحاتی از کتاب که به رایگان نمایش داده شده و تقریباً شامل همهٔ بخش اول است، شرح داده شده است.
در صورتی که آن صفحات برای درک عمیق مطلب کافی نباشد، مطالعهٔ صفحات بعدی کتاب که به رایگان در همان سایت آمازون ارایه شده و تقریباً شامل کل بخش دوم است، دیگر شک و شبههای در فهم موضوع باقی نمیگذارد. همچنین در آمازون، مروری رایگان بر اوایل بخش سوم کتاب مشهود است. امیدوارم خوانندگان، پیش از ادامهٔ این بحث، به آن سایت مراجعه کرده و نگاهی به آن مطالب بیاندازند.
در این نوشتار تلاش میکنم توضیحاتی درباره ایده محوری بخش چهارم کتاب ارایه دهم. البته مطالب ارایه شده در این نوشتار، در مقایسه با ۹ بخش فشردهٔ کتاب بسیار ناچیز است و تنها شمهای از مطالبِ کتاب را ارایه میدهد.
تنها اثر تأثیرگذار، از بین آثار فلسفهٔ تحلیلی نیمقرن گذشته، کتاب «نامگذاری و ضرورت۱» سول کریپکی۲ است. در بخش چهارم کتاب ایدههای تهی، دربارهٔ منظورم از شرایط پارادایمیِ «افکار عمیق دربارهٔ امور دنیوی» در کتاب سول بحث میکنم؛ افکاری که تنها به نحوهٔ استفادهٔ ما از نامها و سایر موارد زبانی مرتبط نیست، بلکه به چگونگی مسائل مربوط به امور واقعی مرتبط است؛ افکاری که به وضوح از گسترهٔ موضوعات زبانی و معنایی فراتر میرود.
در این راستا، ابتدا عبارتی را نقل کرده و سپس به تحلیل آن میپردازم. عبارتی که بارها و بارها توسط تقریباً تمام فلاسفهٔ تحلیلی و بسیاری از دانشجویان خوانده شده است:
شاید ندانیم که تختههای چوبیای که این میز از آن ساخته شده، از کجا آمده است. این میز میتوانست از تختههای چوبی کاملاً متفاوتی، یا حتی از قطعات یخی آب رودخانه تیمز ساخته شده باشد. هر چند میتوان کشف کرد که این میز واقعاً از چه چیزی ساخته شده است (از قطعات چوبی یا یخی یا…)، ولی فرض کنیم که اینگونه نیست و نمیتوان چنین مطلبی را کشف کرد. حال هر چند ما میتوانیم ساخت میز دیگری را از تختهچوبی دیگر یا حتی قطعات یخی با ظاهری کاملاً مشابه تصور کنیم، و گرچه میتوانیم آن میز را در همان وضعیت میز اولی در اتاق قرار دهیم، به نظر میرسد که این به آن معنی نیست که این میز همان میز اولی است، بلکه به این معنی است که میزی که تصور کردهایم، میز دیگری است که در تمامی جزییات ظاهریاش شبیه میز اول است۳.
همانطور که بسیاری دریافتهاند، مثالهای نقضی برای ادعای کریپکی دربارهٔ میز و قطعات چوبی وجود داد. البته هیچکدام مخرب محتوای اصلی پیشنهاد سول نیست. به هر حال، برای ادامهٔ استدلال، باید فرض بگیریم که این ایدهٔ متواضعانه درست است: اگر چیزی همان میز مورد اشارهٔ سول باشد، باید در لحظههای آغازینش، بخشی از موادی را در برداشته باشد که میز مورد اشاره سول در ابتدا در برداشته.
با فرض صدق ایده فوق، این ایده به چه کار ما میآید؟ آیا این ایده بینش عمیقتری دربارهٔ طبیعت میزها در اختیار ما میگذارد؟ یا برخی ویژگیهای بنیادی آن میز خاص، هرچند عمیقاً دنیوی، را به ما نشان میدهد؟
در بحث از ماده نیز، استدلال میکنم که همچون بحث فوق، هیچ مطلبی در کار فلاسفهٔ تحلیلی وجود ندارد. در عوض، اگر آن تفکر، (آن تفکر شرطی که میگوید اگر… آنگاه…) صحیح باشد، آن تفکر صرفاً حقیقت تحلیلی دیگری است، یا ایدۀ پوچی که به درستی تحلیل شده است. استدلالهای مختلفی در این زمینه وجود دارند. در اینجا، همراه با ابزار تصویری استدلالی را ارایه میدهم که حدس میزنم مردم پردازش آنرا لذتبخشتر مییابند.
در ابتدا، باید به آنچه فلاسفه به عنوان شرایط پایداری [دوام] برای اشیاء در نظر میگیرند، اشراف پیدا کرد. این اشیاء غالباً اشیائی کاملاً معمولی نظیر میز، صندلی، سنگ و غیره هستند. معمولاً این شرایط پایداری مرتبط با مادهٔ تشکیل دهندهٔ شیء موردنظر است. شاید آشناترین مثال در این مورد، حداقل برای فلاسفه، مورد کشتی تسئوس باشد، مثالی که اصل آن از قدمت بالایی برخوردار است. در اینجا صورتبندی سادهای از این بحث ارایه شده است که امیدواریم خوانندگان را در فهم سریع و کامل مطالب موردنظر کمک کند.
فرض کنیم کشتی خاصی از ۱۰۰۰ تخته چوب کاملاً مشابه تشکیل شده است. حالا، فرض کنیم که هر روز، کشتی اصلی یکی از ۱۰۰۰ تختهٔ خود را از دست میدهد و هر دفعه تختهٔ ازدسترفته توسط تختهای دقیقاً مشابه جایگزین میشود. برای پیشگیری از مشکلاتی شبیه آنچه برای فیلسوف قرن ۱۷ توماس هابز پیش آمد، فرض میکنیم هر تختهٔ اصلی در مدت کوتاهی پس از خارج شدنش از کشتی، توسط بمب هستهای نابود شده و مادهاش هرگز برای ساخت کشتی موجود نخواهد بود.
همانطور که بسیاری از مردم نتیجهگیری خواهند کرد، کشتی نهایی همان کشتی اصلی خواهد بود، گرچه هیچکدام از مواد اصلیش در کشتیای که پیش روی ما است، به کار نرفته است. پس در مورد از دست دادن مادهٔ اصلی میتوان گفت که بصورت خاصی، شرایط پایداری یک کشتی، با توجه به مادهٔ تشکیل دهندهٔ آن، شرایط نرمی و سختی آن است. لازم به ذکر است که بحثی که در اینجا درباره کشتیها مطرح شد، در مورد میزها نیز صدق میکند.
با این پیشزمینه، حتی کسانی که چندان با فلسفه درگیر نیستند نیز باید بتوانند این مطلب کتاب ایدههای تهی را درک کنند:
در ارتباط با کلمهٔ «میز» کلمهٔ جدیدی را به عنوان «پسمن۴» معرفی میکنم. با کمک این واژه، مفهوم جدیدی معرفی میشود که در بسیاری از موارد همانند مفهوم میز است. اما در موارد خاصی این مفهوم متفاوت از مفهوم میز است. همانگونه که توضیح خواهم داد، در دو مورد زیر مفهوم پسمن با مفهوم میز متفاوت است.
اول، با توجه به شرایط منشأ، مفهوم پسمن نرمتر از تصور ما از مفهوم میز است: با توجه به این مسأله که آیا پسمن خاصی [به عنوان مصداق مفهوم پسمن] در حال حاضر وجود دارد، مثلاً به نام سام، فرقی نمیکند که چه مادهای در حال انجام چه کاری بود که سام به وجود آمد. تا زمانیکه آنقدر مادهٔ کافی به خوبی و به اندازه کافی مرتب شده بود و اینکه انتقال تدریجی خوبی از ماده منشأ پسمن به سمت شاکلهٔ فعلی و مادی سام صورت پذیرد. سام حتماً در شروع این انتقال وجود داشته است، با همان اطمینان که در حال حاضر موجود است.
دوم، در مورد لازمهٔ شرایط پایداری، مفهوم پسمن سختتر [محدودتر] از تصور ما از مفهوم میز است. برخلاف میز، یک پسمن فقط میتواند مقدار کمی از مادهٔ [اولیه] تشکیلدهندهٔ خودش را از دست بدهد. پس از اینکه مادهٔ تشکیلدهندهٔ پسمن به تدریج کمی تغییر کرد، آنگاه همان پسمن خاص، [سام؛ به عنوان مصداق پسمن] دیگر وجود نخواهد داشت (در این بحث موضوع را باز میگذارم که آیا در زمان دیگری ممکن است پسمن دوباره وجود داشته باشد.)۵
کاملاً مطمئن هستم که همه خوانندگان بخوبی متوجه منظورم شدهاند و تعداد کمی نیز منتظر مطلب بعدی هستند. در راستای مفهوم عادی یک میز و مفهوم غیرعادی پسمن، عجیب نیست که ما به دو مفهوم دیگر متوسل شویم. زمان آن فرا رسیده که مطلب دیگری را از کتاب ایدههای تهی با کمک تصاویری ارایه دهم.
یک از دو مفهومی که ارایه میشود، با استعانت از واژهٔ پسمس، مفهومی با شروط سخت است: پسمسها شروط منشأ سخت و شروط پایداری سخت را مشخص میکنند. مفهوم دوم نیز شروط پایداری نرم و شروط منشأ نرم را به تصویر میکشد. برای نامگذاری مفهوم دوم از واژهٔ پنمن استفاده شده است.
برای تعداد کمی از خوانندگان این مطلب، ممکن است مفید باشد که هر چهار واژه نسبت به یکدیگر در جدول ساده و شفافی تنظیم شود. ستونهای جدول شروط پایداری مفاهیم -ستونی برای ایدههایی برای شرایط پایداری سخت و ستونی برای ایدههایی برای شرایط پایداری نرم- را نشان میدهند. دو ردیف نیز برای تنظیم شروط منشأ -ردیفی برای ایدههایی با شروط منشأ سخت و ردیفی برای ایدههایی با شروط منشأ نرم- تنظیم شدهاند:
البته، میزها چندان واقعی یا بنیادیتر از واژههای فوق نیستند۶.
من به ایدهٔ کریپکی اعتماد دارم که یک میز ابتدا باید از حداقل بخشی از مادهای باشد که واقعاً از آن ساخته شده است ، گرچه یک پسمس نمیتواند همهٔ مادهای که از آن تشکیل شده را از دست بدهد و باز هم موجود باشد. این طرز تفکر در مورد هر پسمن خاص نیز صدق میکند.
همهٔ این موارد ایدههایی تهی هستند و پوچی آنها به دلیل تحلیلی بودن آنها است. همچنین، در کتابم نشان دادهام که همهٔ موارد دیگری که در جریان اصلی فلسفهٔ تحلیلی بیان میشود همینطور است.
پینوشتها:
* پیتر آنگر استاد فلسفه در دانشگاه نیویورک است.
[۱] Naming and Necessity
[۲] Saul Kripke
[۳] نامگذاری و ضرورت، صفحات ۱۱۳-۱۱۴
[۴] نام گذاری واژهها با توجه به حروف اول مفاهیم آنها با حذف کلمهٔ مشترک شروط صورت گرفته است. مثال: شروط پایداری سخت و شروط منشا نرم = پسمن
[۵] ایدههای تهی، صفحه ۸۸
[۶] ایدههای تهی، صفحه ۹۰
سوپر استار عالم روشنفکری بیش از همیشه با چپها به مشکل خورده است
گفتوگویی دربارۀ دشواری همتاسازی هوش انسانی در رایانهها
چارلز تیلور شعر و موسیقی را عناصر نجاتبخش دوران افسونزدایی میداند
او چیزی از خواهرم نمیدانست، خوبیاش همین بود