در پربازدیدهای این ماه میخوانید: «قبل از اینترنت چه کار میکردی؟» نوشتۀ لیا مکلارن، «هدفتان در زندگی وسعت است یا عمق؟» نوشتۀ جیم هولت، «از دیازپام تا پورنوگرافی: زندگی در عصر اعتیاد» نوشتۀ میکا میدوکرافت و «چرا بیشتر کتابهایی را که میخوانیم فراموش میکنیم؟» نوشتۀ جولی بک.
3 دقیقه
♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب این مجموعه، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• قبل از اینترنت چه کار میکردی؟
گویا ما از این جهت منحصربفردیم که واپسین نمونههای یک گونۀ روبهانقراض هستیم
چیزی نمانده تا زمانی که هیچکس روی زمین یادش نیاید دنیا پیش از اینترنت چه شکلی بود. آنهایی که اواخر دهۀ ۱۹۷۰ به دنیا آمدند، آخرین نسلیاند که بدون اینترنت بزرگ شدند. جامعهشناسان به آنها «واپسین معصومان» یا «مهاجران دیجیتال» میگویند. آن «معصومیتِ» ازدسترفته، اگر اصلاً معصومیتی در کار بوده، چه بود؟ یک نویسنده و گزارشگر کانادایی به ایامی میاندیشد که ذهنمان اجازۀ سرگردانی داشت.
• هدفتان در زندگی وسعت است یا عمق؟
قانون موفقیت در دههزار ساعت را به یاد دارید؟ فراموشش کنید
قدیمیها میگویند «همهکاره و هیچکاره»، گویا بعضی از روانشناسان هم با آنها موافقاند. بههرحال، اینطور که پیداست نمیتوان «وسعت» و «عمق» را با هم داشت؛ هم عمر ما محدود است و هم انرژی و توجهمان. اگر بر انجام یک کار تمرکز کنیم، شاید نهایتاً در همان کار موفق بشویم. اگر به دنبال انجام کارهای متعددی باشیم، تجربههای متنوعی خواهیم داشت، اما در آخر کار، احتمالاً در همهچیز معمولی خواهیم بود. کتابی جدید میخواهد ما را قانع کند که این پیام کاملاً نادرست است و بر خلاف تصورمان همهکارهها و همهچیزدانها شانس بیشتری برای موفقیت در زندگی دارند.
• از دیازپام تا پورنوگرافی: زندگی در عصر اعتیاد
سرمایهداری به نحوی نظاممند از ضعفهای احساسی ما سود میبرد، آیا کاری از دست ما ساخته است؟
زندگی در دنیای امروز چنان فرسودهکننده و ملالآور است که هر کسی برای اینکه بتواند ادامه بدهد، باید راهی برای خوشحالکردن خودش پیدا کند. از یک فنجان قهوه بگیرید، تا سریالدیدن، سیگارکشیدن، ور رفتن با شبکههای اجتماعی، یا امتحانکردن انواع و اقسام مسکنها، محرکها یا مخدرهای قویتر. عادتهایی که در ظاهر بیضرر و عادیاند، اما قابلیت آن را دارند که ما را در دام خودشان فروبکشانند. دنیای امروز، دنیای اعتیاد است، اما سؤال اصلی این است: آیا تقصیرها گردن ماست؟
• چرا بیشتر کتابهایی را که میخوانیم فراموش میکنیم؟
مردم اغلب بیش از آنچه بتوانند در مغز خود نگه دارند، اطلاعات وارد آن میکنند
بعضیها هر کتاب را فقط یکبار میخوانند و بعد از گذشت مدتها تقریباً بیهیچ کموکاستی همۀ آن را به یاد میآورند. اما بیشتر ما اینطور نیستیم و این موضوع خیلی ناراحتمان میکند و مدام خودمان را بابت روش مطالعهمان ملامت میکنیم یا حافظۀ ضعیفمان را مقصر میدانیم. زمانی که کتابی را خریدیم، اسم کتابفروشی، اینکه چاپ چندم بوده و خیلی جزئیات دیگر را خیلی راحت بهخاطر میآوریم اما آنچه برایمان مهمتر است، یعنی محتوای کتاب را نه. آیا در عصر اینترنت اینهمه وسواس و عذاب روحی برای به خاطر سپردن اطلاعات ضروری است؟
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد