گزیده مطالب اقتصاد، در سال گذشتۀ ترجمان
نظام کنونی اقتصاد جهان، بهجای رونق پایدار برای عموم مردم، کارگران را فقیرتر کرده، نابرابریها را افزایش داده، بانکها را غرق بحران کرده، ثروتمندانی غولآسا ساخته و نهایتاً ما را در پرتگاه تغییرات اقلیمی و فاجعهای قریبالوقوع قرار داده است. جز عدهای اندک، همه ناراضیاند. فرصتهای پیشرفت، عادلانه، تقسیم نمیشود و فقیرها جز برحسب اتفاق نمیتوانند در کسبوکار موفق شوند. از هر زمان دیگری، سختتر میتوان به جایگزینی برای این وضعیت اندیشید.
3 دقیقه
♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
پشتم گرم است
• اگر در خانوادهای فقیر به دنیا بیایید، احتمالاً هیچوقت رئیس نخواهید شد
اگر کتاب «سقف طبقاتی» را بخوانید، میفهمید موفقیت هیچ ربطی به شایستگی ندارد
هیچ آدمی دوست ندارد باور کند موفقیتهایش را از پدر و مادرش به ارث برده است: هر فرد موفقی نان فکر و بازوی خودش را میخورد و اگر شما فقیر و بیچارهاید، لابد شایستگیاش را نداشتهاید. لاریسن و فریدمن، در کتاب جدیدشان، دقیقاً دنبال رسواکردن همین عقیدهاند. آنها میگویند کافی است در خانوادهای ثروتمند متولد شده باشید؛ آنوقت، حتی بدون پارتیبازی، راحتتر از دوستان فقیر خود در دانشگاههای اصلی قبول میشوید و شغلهای خوب جامعه را مال خود میکنید.
از جنرال موتورز تا گوگل
• در عصر سرمایهداری نظارتی، انسان نه مصرفکننده که مادۀ خام تولید است
آنچه در ابتدا تبلیغات بود، اکنون تهدیدی علیه آزادی و دموکراسی است
کتاب جدید شوشانا زوبوف، استاد برجستۀ هاروارد، تحسین فراوانی برانگیخته است. زیدی اسمیت به خوانندگانش گفته است خوشحال میشود اگر بهجای خریدن کتاب جدید خودش، «عصر سرمایهداری نظارتی» را بخرند و نائومی کلاین و مارگارت آتوود بارها در صحبتهایشان این کتاب را ستودهاند. زوبوف در این کتاب میگوید سرمایهداری همواره با تبدیل چیزهای غیرقابل خرید و فروش به کالا، بازارهای جدید خلق کرده است و حالا به آخرین چیزی که باقی مانده روی آورده: تبدیل جزئیترین رفتارها و احساسات روزمرۀ ما به کالا.
شبکهای از متفکران جوان که میخواهند سرمایهداری را دگرگون کنند
• مارکس و کینز قدیمی شدهاند، اقتصاد چپ خون تازه میخواهد
پس از چند دهه سلطۀ راستها، جنبش جدید چپگرایانهای دارد بدیلی برای نئولیبرالیسم میسازد
دهههاست که اقتصاد چپ منحصر شده است به واکنش علیه نئولیبرالیسم مسلطی که هر روز قدرتمندتر از دیروز میشود. واکنشهایی مثل آرزوی بازگشت به دولتهای رفاهی یا لزوم افزایش مالیات طبقات ثروتمند. اما شاید بزرگترین مشکل این راهحلها، این باشد که سیاسیاند نه اقتصادی. مدتهاست که چپگرایان در اقتصاد چیز جدیدی برای گفتن نداشتهاند و حالا دستهای از متفکران جوان و پرشور در حال صورتبندی نوعی اقتصاد جدید چپگرایانهاند. اقتصادی که بتواند مبارزهای واقعی با نئولیبرالیسم به راه بیاندازد و بدیلهایی کاربردی برای آن طراحی کند.
معمای برابری
• نابرابری نه پدیدۀ سادهای است، نه راهحل سادهای دارد
همگی قبول داریم که نابرابری بد است. ولی کدام نوع برابری خوب است؟
ما بدی نابرابری را درک میکنیم، ولی بهسختی میتوانیم راهحلی برای آن پیدا کنیم. چیزهایی هست که واقعاً از کنترل ما خارج است. بالاخره بعضی در خانوادههایی ثروتمند به دنیا میآیند، و برخی در محیطی فقرزده و آسیبزا. میدانیم که دلیلِ فقر بعضی از افراد واقعاً تنبلی و انتخابهای بدشان است، اما میبینیم که فقرِ مردمان بسیاری هم حاصل سیاستهای نابرابر و غیرمنصفانه است. نابرابری دردناک است، اما راهحلی واحد هم ندارد. شاید باید برای مقابله با نابرابری از جای دیگری شروع کنیم.
نقدهای استیگلیتز به نئولیبرالیسم در کتاب جدیدش، خوب اما بیفایده است
حافظۀ جمعی فقط بخشهایی از گذشته را بازنمایی میکند
جوزف استیگلیتز در مصاحبه با استیون لویت از نگاه خاص خود به اقتصاد میگوید
پساز چند دهه پیشرفت، جهان در مبارزه با فقر با ناکامی مواجه شده است