آیا ریش صرفاً یک مُد است یا از سیاست جنسیتی، جوانی در برابر بلوغ، و تازگی در برابر سنت سخن میگوید؟
کریستوفر اولدستونمور اولین کسی نیست که در این سده دربارۀ «ریش» کتاب نوشته است. به باور او، توجه به ریش راهی برای بررسی و تبیین بیثباتی و تنوع اندیشۀ مردانگی در دورهای معین، و در بستر زمان است. مردم دوست دارند دربارۀ این چیزها حرف بزنند و قانون وضع کنند. اما آیا واقعاً ارزشش را دارد؟
7 دقیقه
گاردین — وقتی موهای خود را اصلاح میکنید، از اینکه مردم مدام به شما میگویند موهای خود را کوتاه کردهاید، فوراً خسته میشوید؛ از این لحاظ، داشتن ریشی انگشتنما، مثل ریش من، شبیه به این است که هر روزِ سال به آرایشگاه بروید. برخیها میگویند مُدهای جدید ریش در واقع شیوههای جدید گفتگو برای مردانی است که چیز مهمتری ندارند تا از خود در میان بگذارند. اما مطمئن باشید من روزۀ سکوت مادامالعمر را ترجیح میدهیم به اینکه بیش از یک بار راجع به ریشم سخنی بگویم.
و منظورم از آن در یک بستر فرهنگی و اجتماعی است. جالب است که حتی کتاب کریستوفر اولدستونمور۱ با نام از ریشها و مردها: تاریخ روشنگر موهای صورت۲ نیز نخستین تحقیق تاریخی نیست که در این سده راجع به ریشها منتشر شده است. هنوز کتاب آلن پترکین۳ با نام هزار ریش: تاریخ فرهنگی موی صورت۴ (۲۰۰۲) را نخواندهام، اما دستکم باید وجود اطلاعات پیشین را تأیید کند. ضمناً، به نظرم مروری که در حال خواندنش هستید، یک مقالۀ قرن شانزدهمی راجع به ریشها است که گاردین امسال منتشرش کرده است (گرچه، مطابق گزارش گاردین، «نقطۀ اوج ریش» در سال ۲۰۱۳ یا، باز مطابق همان روزنامه، در سال ۲۰۱۴ م بود). اگر بگویم گاردین با تلاشی کافی و بسنده پدیدۀ ریش را پوشش میدهد، چاپلوسی کردهام. اما وقتی تحلیل خود از موضوعی را به یک قلمرو بسیار فراتر از ظرفیت واقعی آن موضوع بسط میدهید، به نوعی وسواس در نوشتن دچار شدهاید.
البته، به عقیدۀ اولدستونمور ریشها تاوان ثبات ما را میدهند. به باور او، «توجه به موی صورت» راهی برای «بررسی و تبیین بیثباتی و تنوع اندیشههای مردانگی در یک دورۀ معین، و در بستر زمان است». بنابراین، آنچه ظاهراً از هر پاراگراف و هر فصل انتظار میرود، به ترتیب جزییاتی جالب راجع به ریشها و نگرشی اساسی نسبت به «اندیشههای مردانگی» است که تنها ریشها میتوانند بازگوکنندۀ آن باشد.
کتابهایی از این دست باید به هر دو سطح بپردازند. کاملاً مطمئن نیستم که این کتاب به این سطوح میپردازد یا نه. میدانیم دختری یازدهساله به نام گریس بِدِل در سال ۱۸۶۰ نامهای به آبراهام لینکن نوشت و او را تشویق کرد تا ریش بگذارد، زیرا «بسیار خوشسیماتر میشوید، چون صورت بسیار لاغری دارید. همۀ زنان ریش را دوست دارند و شوهران خود را وادار میکنند که به شما رأی دهند و این طور رئیسجمهور میشوید». لینکن توصیۀ او را به گوش گرفت. او سال بعد در روز افتتاحیۀ گفت: «ریشم را بهخاطر تو گذاشتهام». آیا این داستانی دوستداشتنی نیست؟ بله، هست. آیا تعداد داستانهایی با این کیفیت به قدری هست تا یک خوانندۀ معمولی را برای ۳۰۰ صفحه سرگرم کند؟ نه، نیست.
راجع به «اندیشههای مردانگی» چطور؟ در اینجا بیشتر بسته به این است که شما روابطی که اولدستونمور بین اوضاع تاریخی و مُدهای ریش برقرار میکند را تا چه حد قانعکننده بدانید. برخی از اینها کمی سستاند. عصر روشنگری چنین توصیف میشود: «تنها چند سال پیش از انتشار کتاب نیوتون، «اصول ریاضیات»، پادشاه فرانسه لویی چهاردهم و درباریان سبیلهای باریک خود را که آخرین یادگار جنبش ریش رنسانس بود، تراشیدند. اقبال به خرد و تیغِ صورت پیوند مستقیمی باهم نداشت، اما تصادف زمانی صرف هم نبود. همان طورکه ظاهراً سلطه بر طبیعت حالا لازمتر و ممکنتر است، بجا بود مردانگی۵ نیز به مثابه تعلیم و تربیت بازتعریف میشد». واژهای نظیر «بجا» چه نوع ساختار علّی را مطرح میکند؟ یا اینکه ساختاری علّی نیست، بلکه نوعی روحیهدادن است؟
دیگر مطالعات موردی کتاب که از زمان سومریها شروع میشوند، بنیۀ بیشتری دارند. مشکل اینجاست که آنها هنوز بیشتر شبیه تئوریزهکردنهای پس از رخداد واقعیت بهنظر میرسند. مثلاً وقتی مردان اروپایی عصر روشنگری ریشهای انبوه و پرپشت میگذاشتند، اولدستونمور بر برتری لاک بر نیتون تردیدی ندارد. او خواهد گفت: «ظاهراً آزادی فردی و حقوق طبیعی حالا لازمتر و ممکنتر است. بجا بود که مردانگی نیز به مثابه خودشکوفایی و اصالت بازتعریف میشد».
او در مقدمۀ کتابش تأکید میکند: «تغییرات موی صورت صرفاً یک مُد نیستند». اما این کتاب میتواند یادگاری از آزاردهندهترین نوع نقد مُد باشد. این به معنای نادیدهگرفتن کل پروژۀ تاریخ فرهنگی نیست. منظرههای نامأنوس غالباً تاریخ را بسیار صمیمیتر و بهیادماندنیتر از رویکرد مرسوم نشان میدهند. مسئله این است که ریشها تقریباً همیشه پیوندی بسیار بیثبات و لرزان و خودسری با هر معنای واقعی و گرایش مهمی داشته است. اگر به دنبال تبیینی برای اصلاحکردن و نکردن صورت در یک دورۀ معیّن هستید، مقیاسه با رنگ لباس تیمها ۹۰% راه را نشان میدهد. اگر تیمی آبی بپوشد، تیم دیگر قرمز میپوشد. تمام تحقیقات این کتابِ بسیار جامع نیز چیزی فراتر از این اصل عقل سلیم نیست.
در ۱۹۲۵، گزارشگرِ «شیکاگو تریبون» کنار خیابان ایستاد و راجع به کمشدن سیبلها از مردم سؤال میکرد. مردی به او گفت: «حالا همه میخواهند جوان به نظر برسند و این ظاهر جوان را حفظ کنند، و دوست داریم هر کس دیگری نیز جوان به نظر برسد و احساس جوانی کند. و این نشانۀ خوبی است». در اینجا، گویی به فهمی جدید از امریکای عصر جاز رسیدهایم، فهمی که به این روشنی میسر نمیشد، اگر اولدستونمور رنج تحقیق در آرشیوهای ریش را بر خود هموار نمیساخت.
حال، چگونه میدانیم آن عابر پاسخدهنده یک نظریۀ روشنی را تدوین نمیکرد تا مؤید حقیقتهای قبلاً تثبیتشده باشد؟ زیرا نکتهای که این کتاب به ما نشان میدهد این است که مردم همیشه اهمیت زیادی برای ریش قائل شدهاند. آدم بخیلی مثل من وسوسۀ این پنداشت میشود که فقط در عصر اوست که بیشترین ستون مجلات به یک آرایش پیشپاافتاده اختصاص یافته است. اما اولدستونمور با فهرستبندی برخی از این سخنان مفتی که با مباحثات مربوط به ریش در نیمۀ دوم سدۀ نوزدهم همراه شد، این فرض را ردّ میکند. مجلۀ امریکن در ۱۸۷۱ هر شنبه مدعی میشد که: «سیمای پشمالو و پرموی مرد و چهرۀ پیراستهتر زن، آشکارا حریم طبیعی و مناسب آنها را نشان میدهد».
اولدستونمور این نوع خطاب را به اضطرابی راجع به مردانگی نسبت میدهد وقتی «راه مردان از مزارع و فروشگاهها به ادارات و کارخانهها منتهی شد» و زنان کمکم به شأن و منزلتی رسیدند. این دیدگاه را قبول دارم. آنچه از کتاب اولدستونمور عایدم میشود، استدلالی است که صریحاً در متن مطرح نمیشود، اما در فحوای آن هست: ریشها چیزی هستند که مردم میخواهند راجع به آنها حرف بزنند و قانون وضع کنند، به مثابه نوعی فعالیت بدیل در زمانی که پرداختن به موضوعات واقعاً مهم برایشان سخت و گیجکننده است. وقتی تاریخدانان آینده به توجه زیادی که فرهنگ ما صرف روند موی صورت کرد، بپردازند، امیداورم از خود بپرسند: حواسمان را از چه چیزی نمیتوانستیم پرت کنیم؟
اطلاعات کتابشناختی:
اولدستونمور، کریستوفر، از ریشها و مردها: تاریخ روشنگر موی صورت، انتشارات دانشگاه شیکاگو، ۲۰۱۵
Oldstone-Moore, Christopher. Of Beards and Men: The Revealing History of Facial Hair. University of Chicago Press, 2015
پینوشتها:
[۱] Christopher Oldstone-Moore
[۲] Of Beards and Men: The Revealing History of Facial
[۳] Allan Peterkin
[۴] One Thousand Beards: A Cultural History of Facial Hair
[۵] authoritative masculinity
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد