نوشتار

قدرت، جنسیت و کفش پاشنه بلند

کفش پاشنه‌دار بدل به نماد جذبه و قدرت زنانه شده است؛ اما این قدرت دقیقاً به چه معنا است؟

قدرت، جنسیت و کفش پاشنه بلند چیدمان «مریلین» (۲۰۰۹)، اثر ژوانا واشکون‌سِلوش، ساخته‌شده با قابلمه‌های استیل

کفش پاشنه‌دار بدل به نماد جذبۀ زنانه و قدرت جنس مؤنث شده است؛ اما این قدرت دقیقاً به چه معنا است و چرا تنها زنان از امتیاز استفاده از پاشنه برای ابراز این قدرت بهره‌مند هستند؟ وقتی جاذبۀ جنسی چیزی تلقی شود که قدرت می‌آورد، مشکل نهایی اینطور خودش را نشان می‌دهد: این قدرت در نگاه بیننده است؛ نه در کسی که دیده می‌شود.

نیویورک‌تایمز — حتی واقعاً نمی‌شود آن کفش‌ها را دید. در بسیاری از عکس‌هایی که زنان در فرش قرمز جشنوارۀ کن می‌گیرند، لباس‌های مجلسیِ برازندۀ آنها تا زمین کشیده شده و کفش‌های ویژه‌ای را که برای مراسم پوشیده‌اند، پنهان کرده است. پس چه اهمیتی دارد اگر زنان برای ورود به این جشنوارۀ سینمایی مهم، خود را در کفش‌های پاشنه‌داری که راه رفتن با آنها سخت و رنج‌آور است،‌ محبوس نکنند و به‌جایش کفش‌های پاشنه‌تخت بپوشند که راحت‌تر یا حتی زیباترند؟

اما از قرار معلوم این قضیه برای برخی اهمیت دارد. در جشنوارۀ کن امسال گزارش شد که از ورود بعضی از بازیگران زن به جشنواره جلوگیری شده است؛ زیرا مرتکب گناه پوشیدن کفش تخت شده‌اند! گویا کفش‌های پاشنه‌بلند بخشی از قانون نانوشتۀ فرش قرمز شده است. پوشیدن کفش پاشنه‌دار، حالت ایستادن شما را تغییر می‌دهد. حالت راه‌رفتن و شکل ظاهری شما را نیز عوض می‌کند. این کفش‌ها فی‌نفسه نقشی اساسی دارند؛ حتی اگر فقط برای لحظه‌های کوتاهی که لباس کنار می‌رود، دیده شوند: آنها کفش‌هایی هستند که زن‌ها را سر جایشان نگه می‌دارند.

کفش پاشنه‌دار نماد جاذبۀ زنانه و حتی قدرت جنس مؤنث شده است؛ اما این قدرت دقیقاً به چه معنا است و چرا فقط زن‌ها می‌توانند برای ابراز قدرت از پاشنۀ کفش‌هایشان استفاده کنند؟

کفش پاشنه‌دار که فرد را کمی قدبلند می‌کند یا در سوارکاری مزیتی دارد، در اصل به زنان تعلق نداشت. این مدل نخستین بار در قرن هفدهم و از آسیای غربی به عرصۀ مد لباس در غرب معرفی شد. مردان ثروتمند و به‌دنبال آنها زنانِ مرفه مشتاقانه برای بیش از ۱۳۰ سال کفش پاشنه‌دار را به‌مثابۀ نمادی از قدرت و منزلت پوشیدند.

اما ماجرا در قرن هجدهم تغییر کرد. در آن زمان به‌تدریج تمایز میان لباس زنانه و مردانه، تغییرات فرهنگی گسترده‌تری را نشان می‌داد. در این دوره تصور می‌شد که فقط مردان، صرف‌نظر از طبقۀ اجتماعی‌شان، از موهبت تفکّر عقلانی و شایستگی حقّ رأی برخوردارند. در این زمین بازیِ برابر دیگر نیازی به پاشنه نبود. مردان پوشیدن کت‌وشلوارهای سه‌تکۀ نوظهور با رنگ‌های تیره را آغاز کردند و از متمایزبودن از یکدیگر نهی شدند. الکساندر پاپ که در سال‌های ابتدای این قرن می‌نوشت، فهرستی از قواعد لباس‌پوشیدن در باشگاه‌های مردانه را جمع‌آوری کرده است. در بین آنها به این هشدار برمی‌خوریم: «اگر عضوی، کفشی بپوشد که پاشنه‌اش از یک اینچ‌ونیم بیشتر باشد… مجرم فوراً اخراج می‌شود …[و به او می‌گویند] از میان ما برو و آن وقت اگر می‌توانی بلند باش.»

در مقابل تصور می‌شد زنان ذاتاً دچار نقصان عقل‌اند و برای تربیت و شهروندی آمادگی ندارند. مد لباس، امری زنانه و سخیف بازتعریف شد و پاشنه، بدل به ابزاری قوی برای جذابیت مبتذل شد. شخصیت پرجنب‌وجوش هریوت در داستانی به نام «راوی۱»، که در سال ۱۷۸۱ نوشته شده است، زن آرمانی قرن هجدهم را نمایش می‌دهد: «روی پاشنه‌های فرانسوی‌اش تلوتلو می‌خورد و سرش مثل پاهایش آرام و قرار نداشت.» بدگمانی به پاشنه‌های بلند، دلیل دیگری هم داشت: ازقرارِمعلوم با تکبر و حیله‌گریِ زنانه هم بی‌ارتباط نبود. به‌علاوه ترسی فزاینده وجود داشت که ممکن است زنان پاشنه‌ها و دیگر شیوه‌های جذاب لباس‌پوشیدن را برای اغوای مردها و تصاحب قدرت استفاده کنند. مری آنتوانت، تجلی چنین چیزی بود و همین تصور، سنگ بنای باور معاصری است که می‌گوید پاشنۀ بلند، از لوازم قدرت زن‌ها است.

اختراع دوربین عکاسی در قرن نوزدهم و روی‌آوردنِِ سریع هرزه‌نگاران به آن، رسمی غیرعادی درست کرد: زن‌هایی برهنه که درعین‌حال کفش پایشان بود.

پاشنه ارتباط خود را با ناعقلانی‌بودن زن‌ها حفظ کرد. یک مخالفِ حق رأی عمومی در سال ۱۸۷۱ در نیویورک‌تایمز نوشت: «حق رأی عمومی! حقِ داشتن منصب! به ما یک زن نشان دهید که آنقدر ذوق و سلیقه داشته باشد که هم لباس زیبایی بپوشد و هم تا خیابان پنجم با کفشی راه رود که راحتی و پاهایش را نابود نکند.»

با چنین تبلیغات منفی‌ای روشن است که چرا حتی وقتی قامت مردانه در دهه‌های اول قرن بیستم اهمیت فرهنگی فراوان یافت، باز هم کفش پاشنه‌دار نتوانست در لباس‌های مردانه جایی پیدا کند. ایده‌های شبه‌علمی۲، مفهوم داروینیِ بقای اصلح را ترویج کرد و بلندی قد مردان را به جذابیت جنسی وصل کرد. در آن زمان محتمل بود که پاشنه دوباره به خدمت پوشاک مردانه درآید. بااین‌حال پذیرفته نشد؛ چون از مردانگی مردها می‌کاست و به‌جای آنکه امتیازی به‌خاطر افزایش قد مصنوعی به ایشان بدهد، نقص طبیعی قد آنها را پررنگ‌تر می‌کرد.

ولی پاشنۀ ‌بلند میان زنان، هنجاری فرهنگی باقی ماند. حتی وقتی موقتاً پاشنه از رده خارج شد، جایگاه برجسته‌اش را در «ادبیات و هنر شهوانی۳» حفظ کرد. در پایان جنگ جهانی دوم، این ارتباطِ معنایی منجر به اختراع کفش پاشنه‌میخی۴ شد. پاشنه‌های فوق‌العاده نازکی که در هنر عامه‌پسند در زمان جنگ به تصویر کشیده شده بود، در اوایل ۱۹۵۰ واقعاً ساخته شد و زنان تشویق شدند که در زندگی روزمرۀ خود، این آرمان‌های مبتذل را تقلید کنند. مریلین مونروی جذاب و بازیگوش همیشه که کفش‌های پاشنه میخی به پا داشت، یکی از الگوهای اصلی جنس مؤنث در این دوره بود.

در دهۀ ۱۹۶۰ تا حدی از محبوبیت کفش‌های پاشنه‌دار کاسته شد؛ زیرا در انقلاب مُدی که با سبک زلزلۀ جوانی۵ به راه افتاد. این کفش‌ها بیش‌ازحد افاده‌ای و از نظر فمنیست‌های نوظهور، پردردسر بودند. پاشنه در ۱۹۷۰، کاملاً هماهنگ با دوران دیسکوها به عرصۀ لباس بازگشت. در این دوره بعضی از مردان نیز اجازه دادند که کفش‌های پاشنه‌دار به کمد لباسشان راه یابد.

در دهۀ ۱۹۸۰ که تعداد بی‌سابقه‌ای از زنان به مشاغل یقه‌سفید راه یافتند، بالارفتن از پلکان ترقی شرکت‌ها در اجتماع، پسندیده نبود؛ زیرا می‌توانست جذابیت زن را از بین ببرد. مد جدید پادزهری عرضه کرد: پاشنۀ قاتل که به بلندی برج بود و نشان می‌داد موفقیت شغلی زنان فقط به‌علت هوشمندی حرفه‌ای آنها نبوده است. در حدود سال ۲۰۰۰ پاشنۀ طرح‌دار، به‌قول یکی از مقالات نیویورک تایمز، ابزار قدرتی تلقی می‌شد که مثل لباس‌های مخصوص زنانه، توسط زنان حرفه‌ای استفاده می‌شد تا مردم را با قدرت جاذبۀ جنسی اداره کنند. این ایده‌ هنوز هم رایج است.

ربط‌دادن جاذبۀ جنسی به قدرت، آشکارا بیانگر آن است که زنان فرصت بسیار کمی برای حضور قدرتمندانه دارند. نظر عموم دربارۀ فاجعۀ کن، یعنی جلوگیری از ورود چند زن میان‌سال با کفش‌های این سن‌و‌سال نرسیده بودند، بعید بود چنین کفش‌های معقولی بپوشند و بی‌خیالِ این شویم که چه دستاوردها و روابطی آنها را به جشنواره کشانده بود.

وقتی جاذبۀ جنسی چیزی تلقی شود که قدرت می‌آورد، مشکل نهایی اینطور خودش را نشان می‌دهد: این قدرت در نگاه بیننده است؛ نه در کسی که دیده می‌شود.

حرفی نیست اگر برای دفاع از پاشنه استدلال کنیم که بخشی از لباس سنتی زنان است. فقط یک چیز باقی می‌ماند: لباس‌های بدن‌نما و صندل‌های مجلسی‌ای که زنان روی فرش قرمز می‌پوشند، با تصورات قرن هجدهمی دربارۀ جنسیت، تصاویر هرزه‌نگارانه قرن نوزدهم و مفاهیم نیمۀ قرن قبل دربارۀ جایگاه زنان در جامعه، پیوند محکمی دارد.

اما شاید بتوانیم در قرن بیست‌ویکم این سنت را پایان دهیم؛ زیرا حالا وقت آن رسیده و احتمالاً روشن شده است که قدرت یک زن ربطی به ارتفاع پاشنۀ کفشش ندارد.


پی‌نوشت‌ها:
* این مطلب در تاریخ ۲۳ می ۲۰۱۵ با عنوان Shoes That Put Women in Their Place در وبسایت نیویورک‌تایمز منتشر شده است.
* الیزابت سمِلهاک مدیر ارشد موزۀ کفش باتا در تورنتو و مؤلف کتاب بلندایستادن؛ تاریخ شگفت‌انگیز مردان با پاشنه‌های بلند است.
[۱] The Delineator
[۲] Pseudoscientific idea
[۳] erotica
[۴] stiletto
[۵] Youthquake

مرتبط

چرا دیگر به اعداد و ارقام اعتماد نداریم؟

چرا دیگر به اعداد و ارقام اعتماد نداریم؟

اگر مردم درمورد اعداد و ارقامتان بحث کنند، شما برنده هستید

گذشت تلاشی است برای ساختن آینده‌ای متفاوت

گذشت تلاشی است برای ساختن آینده‌ای متفاوت

ما زمانی از خیر چیزی می‌گذریم که خودمان را قادر به تغییر می‌دانیم، اما زمانی تسلیم می‌شویم که باور داریم تغییرکردنی نیستیم

من کیستم، جز آنچه در حافظه‌ام دارم؟

من کیستم، جز آنچه در حافظه‌ام دارم؟

ما از ابتلا به فراموشی می‌ترسیم، اما شاید به‌یادآوردن همه‌چیز هم به همان اندازه مصیبت‌بار باشد

تولید پسماند کمتر وظیفهٔ کیست؟ مردم یا دولت‌ها؟

تولید پسماند کمتر وظیفهٔ کیست؟ مردم یا دولت‌ها؟

با اینکه اقدامات فردی مؤثرند، باید به فکر راهکارهای کلان‌تر هم بود

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

۰۳:۰۳ ۱۳۹۶/۰۳/۳۱
0

آنچه که در لابلای جملات این مقاله پنهان مانده این نکته ی بنیادین است که میخواهد فمینیسم را از منظری فلسفی واکاوی کند : چشمداشت زن چشمداشت دیگری است . این دیگری همان ساختار جامعه ی سرمایه داری است ،که زن را در مرکز ثقل مصرف قرار داده .زن با چشم مرد خودرا میبیند !!! حتا با چشم دیگر زنان . اما این نگاه از بیگانه نگاه واقعی زن به خود نیست .آزادی و رهایی و عریانی زن زن در مدرنیته سرمایه سالار ،نسخه ی فمینیسم مرد سالار است !! که در تقابل با فمینیسم عقلانی و فلسفی است . حسن

Nasiri

۰۷:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۲۹
0

ليبل و انگ فمينيستيه چيه ؟ بابا اين تماما نظر فمينيسم است. چرا هي ازش ميخوايم فرار كنيم ؟ هيچ چيزي براي ترسيدن ازش وجود نداره. به شخصه خيلي از اين متن لذت بردم و حقيقت داره .

عادل

۱۲:۰۷ ۱۳۹۵/۰۷/۰۴
0

این مطلب رومیرسونه که زنان چقدر بی عقل هستند وهمه چی رو ظاهری میبینند زن ازنظرهمه عالم درمقایسه بامرد کم عقل هست

الهه

۱۱:۰۷ ۱۳۹۵/۰۷/۰۲
0

به نظرم درست نبست كه هر تاملي را جناح بندي كنيم. متاسفانه اين روزها كلمه فمنيست تبديل به انكً شده به دليل لوث شدن و استفاده هاي نادرست و افراطي. اما اكًر در اين مقاله تامل كنيم ميبينيم صحبت از انسان است و حقي انساني كه اعاده ان بسيار ضروريست

مهرناز

۱۱:۰۷ ۱۳۹۵/۰۷/۰۲
0

متن جالبى بود. پيشنهاد ميكنم به جاى اتيكت زدن به نوشته و استفاده از ليبل هايى همچون فمنيسم درباره ى مفهوم و ايده ى آن بينديشيد.

۰۴:۰۷ ۱۳۹۵/۰۷/۰۲
0

به نظرم مطلب خیلی خوبی بود و البته معلومه که ضرورت دارد.

Arezoo

۰۳:۰۷ ۱۳۹۵/۰۷/۰۲
0

اتفاقا بسیار جالب ارتباط این پدیده را با زمینه ی اجتماعی فرهنگی و تاریخی آن نشان داده است. علاوه بر این، ناخودآگاه های مردانه را نیز در این مورد مکشوف می کند.

رهگذر

۰۴:۰۷ ۱۳۹۵/۰۷/۰۱
0

جالب اينجاست که برخي اصولا با مفهوم زن به عنوان يک انسان مستقل شکل دارند . چه با پاشنه بلند چه کوتاه.حال برخي مي پسندند زنان با پاشنه بلند به وابستگيشان ادامه دهند و برخي مي پسندند زنان با پوشاندن خودشان به اين وابستگي ادامه دهند.

محمد

۰۹:۰۳ ۱۳۹۴/۰۳/۳۰
0

متن فمینیستی ترجمه میکنید؟! اینقدر ضرورت دارد این؟؟

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0