♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب این پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• تمایل ما به سرزنش قربانیان از کجا برمیخیزد؟
سرزنش قربانیان راهی است برای اجتناب از پذیرش اینکه بعضی امورِ غیرقابلتصور میتواند برای خودِ شما اتفاق بیفتد
اگر کیف یا گوشیِ همراهمان را در خیابان سرقت کنند، با خودمان میگوییم که من سزاوار همچین اتفاقی نبودم. اما اگر همین ماجرا برای دوستان یا اعضای خانوادهمان پیش بیاید، آنها را ملامت میکنیم که چرا اجازه دادهاند چنین اتفاقی بیفتد؟ ما میل داریم باور کنیم جهان برای «دیگران» عادلانه است. یعنی معتقدیم هر اتفاقی که میافتد، حتماً دلیلی داشته است و میشد از آن پیشگیری کرد. علاقۀ ما به سرزنش قربانیان از کجا سرچشمه میگیرد؟
• چطور باید دربارۀ اشتباهات گذشتۀ آدمها قضاوت کرد؟
گذشتهها گذشته است، اما دلیلی هم برای بخشش وجود دارد؟
گناهکارانی که سالها پیش مرتکب خطا یا خیانتی شده باشند، همچنان بین مردم به آن خطا شناخته میشوند. اما چرا آنها باید برای گناهِ چهلپنجاه سال پیششان سرزنش شوند؟ آیا گذشت زمان برای بخشیدنشان کافی نیست؟ آیا تحمل رنج ملامت یا حبسی که در این سالها کشیدهاند دلیل خوبی برای فراموشکردن خطایشان نیست؟ اندرو کوری در این مطلب میگوید اینها دلایل خوبی نیستند و برای بخشیدن یا نبخشیدن آدمها باید دنبال معیار دیگری باشیم.
• آیا زندگی در جهانی بدون سرزنش آسانتر است؟
سرزنشکردن دیگران از رایجترین واکنشهای ما انسانهاست، اما آیا کار درستی است؟
پسر بیستسالهای را تصور کنید که، در یک درگیری خیابانی، جوان دیگری را به ضرب چاقو کشته است. احتمالاً اولین واکنشتان تأسفخوردن به حال جوان کشتهشده و سرزنش و تقبیح قاتل است. اما اگر داستان زندگی آن قاتل را بدانید چه؟ اگر بفهمید در آن درگیری حق با او بوده است، چطور؟ فرض اصلی ما هنگام سرزنش دیگران این است که میتوانستهاند طور دیگری عمل کنند. اما این فرض با چالشهای بزرگی روبهروست. چالشهایی نهتنها عملی، که فلسفی.
• آیندگان ما را بهسبب کدام خطای اخلاقی ملامت خواهند کرد؟
پرسش از اینکه در صد سال آینده برای چه ملامت خواهیم شد، راهی است برای قضاوت دربارۀ اعتقادات اخلاقی اکنونمان
چشمانتان را ببندید و سوار بر ماشین زمان به سال ۲۱۱۵ سفر کنید. چه میبینید؟ قطعاً تغییرات تکنولوژیکِ بسیاری را در ذهنتان مجسم میکنید: از ماشینهای پرنده گرفته تا گوشیهای هوشمندی که صفحۀ نمایش آنها پوست بدن انسان است. اما آیا به همین سادگی که تغییرات تکنولوژیک را مجسم میکنید میتوانید پیشبینی کنید انسانهای عادیِ آن زمان نظرشان نسبت به گذشتگان خود چیست؟ بهراستی، آیندگان ما را بهسبب کدام خطای اخلاقی ملامت خواهند کرد؟
• چرا پشیمانی عنصری اساسی برای زندگی است؟
ریشهها و علتهای گریز از پشیمانی و انکار شکست
بسیار میشنویم که گذشته را رها کن: «گذشتهها گذشته»؛ «همینه که هست»؛ «آب رفته به جوی باز نمیگردد»؛ بهترین کار این است که با گذشته، رفتاری مثل یک گنجۀ لبریز داشته باشیم: درش را ببند و به حال خودش رها کن. کارینا چوکانو میگوید در در فرهنگ ما پشیمانی نشانۀ ضعف و شکست است و مردم احساس میکنند که برای ماندن در میدان بازی، باید پشیمانی را انکار کنند. اما ریشۀ این انکار گذشته چیست؟
• از پشیمانی چه حاصل؟
پشیمانی به ما اجازه میدهد تا دوباره متولد شویم
بالاخره هر کسی در زندگیاش اشتباهاتی میکند. معمولاً بعدها که همه چیز گذشته و تمام شده، وقتی اشتباهاتمان را به یاد میآوریم، حس عمیقی از پشیمانی وجودمان را پر میکند. «کاش آن کار را نکرده بودم»، «کاش آن حرف را نزده بودم». فهرستی بلندبالا. پشیمانی فقط برای کارهایی که با اختیار انجام دادهایم سراغمان نمیآید، بلکه حتی از اشتباهات سهویمان هم پشیمان میشویم. پشیمانی به چه دردی میخورد و چرا انقدر همدم تنهاییهای ماست.
• اراده ایدهای قدیمی و خطرناک است که باید کنار گذاشته شود
آیا اراده منبعی محدود است یا اسطوره؟
نادیده گرفتن ایدۀ «اراده» بهنظر مضحک میرسد، چنانکه بیشمار کتاب خودیاری تلاش میکنند راههایی برای «تقویت خویشتنداری» ارائه بدهند، یا «طریقت رسیدن به ارادۀ قویتر با مراقبه» را برایمان بگویند. اما آنچه هنوز زیاد فهمیده نشده، این است که پژوهشهای جدید نشان دادهاند بعضی از ایدههای بنیادین این پیامها نادقیقاند. اراده دلالت بر دامنۀ وسیع و اغلب ناسازگاری از کارکردهای شناختی دارد، و تعریف رایج و یکپارچۀ اراده، توجه ما را از ابعاد پیچیدهتر خویشتنداری منحرف کرده است.
• چرا گفتوگو دربارۀ اختیار و ارادۀ آزاد هیچگاه پایان نمییابد؟
انسانشناسان میگویند تصور ما از حدودِ مسئولیتِ انسان به فرهنگمان وابسته است
در آوریل ۲۰۰۷، یک کرهای ۳۲ نفر را در آمریکا کشت. بسیاری از کرهایها بهخاطرِ این کار شرمسار شدند و سفیرِ کره، ۳۲ روز روزه گرفت. کرهایها خودشان را در این اتفاق سهیم میدانستند. اما تصورِ غربیها از اختیارِ انسان و مسئولیتِ فردیِ او در قبال کارهایش، چنین حسی را درک نمیکرد.
• مجازات در عدالت کیفریِ مدرن چه جایگاهی دارد؟
نوع بشرْ گونهای تنبیهگر است، به این دلیل که موجودی اجتماعی است و برای رسیدن به اهدافش به همکاری دیگران نیاز دارد
مجازات یکی از قدیمیترین نهادهای بشری است. یکی از رایجترین نظریات در حوزۀ فلسفۀ مجازاتْ نظریۀ تلافیجویی است. قائلین به نظریۀ تلافیجویی بر این باورند که انسانها باید مجازات شوند چون استحقاق آن را دارند. اما آیا این نظریه در نظام مدرن عدالت کیفری نیز همچنان مقبول است؟ نیل لوی استاد دانشگاه آکسفورد معتقد است، ازآنجاکه مجازات افرادْ دربردارندۀ آسیب به آنهاست، باید از مجازات تلافیجویانه خودداری کنیم، مگر اینکه بتوانیم استدلالی قابلاتکا ارائه کنیم.