♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب این پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• فقط نیمی از دوستیهای جهان «متقابل» است
حتی بهترین دوستان هم ممکن است روزی دشمن شوند، چرا دوستی اینقدر آسان زهرآگین میشود؟
لغتنامهها میگویند مفهومِ متضاد دوستی، دشمنی است. اما حکمت عامیانه ما را از وجودِ «دوستان بدتر از دشمن» باخبر میکند که میتوانند چنان رنجها و آسیبهایی به ما برسانند که هیچ غریبهای از دستش برنمیآید. در واقع، دوستدشمنها بخشِ جداییناپذیر روابط اجتماعیِ ما هستند. دوستانی که از جهاتی واقعاً به آنها دلبستهایم، و از جهاتی نیز حقیقتاً آزارمان میدهند. همین چیزهاست که دوستی را به مفهومی پیچیده، اسرارآمیز و مبهم تبدیل میکند.
• چرا پیداکردن دوستان صمیمی بعد از ۳۰سالگی دشوار است؟
وقتی جوانی میگذرد، اغلب افراد در رویکردشان به دوستی تغییراتی درونی را تجربه میکنند
رابطۀ اعضا در خانوادۀ مافیاییِ فیلم «پدرخوانده» چگونه بود؟ تصور اغلبمان از دوستی همانطور است: دوست همچون برادر توست و هر چیزی غیر از وفاداری کامل، به هر قیمتی، بهمعنای خارجشدن از مرزهای مقدس دوستی است. اما هر چه سنمان بالاتر میرود، این تصور غیرواقعیتر میشود. با گذشت ایام جوانی، عنوان «دوست» را برای اطرافیان آزادانهتر استفاده میکنیم و دیگر توقعاتِ آنچنانی و سختگیرانه از آنها نخواهیم داشت. شاید بشود گفت دیگر واقعاً نمیتوانیم با کسی دوست شویم.
• دوستیها چگونه در بزرگسالی تغییر میکند؟
دوستی شاخصترین رابطهای است که در برابر وقفههای بسیارطولانی نیز مقاومت میکند
آدمها در تعامل با دوستانشان رویکردهای مختلفی دارند. بعضیها بسیار سخت با کسی دوست میشوند، اما اگر این پیوند عاطفی را با کسی برقرار کنند، برای سالهای سال با او دوست میمانند، اما برخی دیگر، خیلی زود با دیگران دوست میشوند و خیلی راحت هم از آن دست میکشند. هر چه باشد، دوستی جزئی جداییناپذیر از زندگی است. ما با دوستانمان دنیا را میشناسیم، با ازدواج اغلبشان را رها میکنیم و با بازنشستگی دوباره سراغ آنها میرویم.
• موجود دوستداشتنی و نفرتانگیزی به اسم هماتاقی
در سالهای بحران مالی، همخانگی بسیار افزایش یافت، اما با سپری شدن بحران، نرخ آن پایین نیامد
دانشجویانی که تجربۀ تحصیل در شهری دیگر را داشتهاند، معمولاً چندسالی درگیر رابطۀ انسانی سردرگمکنندهای شدهاند که با هماتاقیها یا همخانههایشان داشتهاند. مشکل هماتاقی این است که واقعاً معلوم نیست چه نسبتی با او داریم. شبانهروزمان را با او میگذرانیم، ولی رابطهای خونی یا دلبستگیای عاطفی به او نداریم. اگر هماتاقیها حداقل دانشگاهی مشترک دارند، همخانهها وضعشان از این هم بدتر است. همخانهها ممکن است به بدترین شکل روی اعصابمان بروند، یا به بهترین دوستانمان تبدیل شوند.
• فقط تویی که میتونم بهش بگم: فراسوی گفتوگوهای دوستانه
گاهی حرفزدن زخمها را التیام میدهد و گاهی سکوت
هر آدم سالمی در طول زندگی با دوستان خود به اختلاف میخورد و دلگیر میشود. اما معمولاً نمیدانیم در این مواقع باید چهکار کنیم؟ با رفیق صمیمیمان حرف بزنیم و توضیح دهیم چرا از او دلخوریم؟ یا شاید بهتر باشد سکوت کنیم و در عمل نشانش دهیم که از او گلایهای داریم؟ حتی ممکن است به این نتیجه برسیم که گذشت زمان زخمهای رفاقتمان را بهتر درمان میکند. دبورا تانن، در کتاب جدیدش، میگوید پیچیدن یک نسخۀ واحد برای همه، فقط اوضاع را خرابتر میکند.
• چطور دوستی به آلتِ دست زورمندان تبدیل شد
چگونگی سوءاستفادۀ سیاست و کسبکارهای بزرگ از روابط اجتماعی و اقتصاد رفتاری
امروزه یکی از روشهای مناسب در کسبوکار، اعطای کالاها و خدمات رایگان به منظور ایجاد رابطهٔ دوستی ساختگی با مشتریان است. اگر تجربهٔ خرید افراد با احساس دوستی و هدیهدادن همراه باشد، این تجربه به مراتب خوشایندتر خواهد بود. هر جا که ممکن است، باید نقش پول را کمرنگ کرد. همانطور که متخصصین بازار باور دارند، پول خرجکردن یکی از نقاط رنجآور و ناخوشایند در رابطه با مشتری است که باید با ایجاد دوستیهای هر چه بیشتر نامحسوس شوند.
• کاش فیسبوک اجازه میداد دشمن همدیگر باشیم
فرهنگِ مثبتنگریِ افراطی در شبکههای اجتماعی اجازۀ اندیشیدن به «دیگری» را از ما میگیرد
فیسبوک یا اینستاگرام را که نگاه میکنید، پر است از عکسهای پرطراوتی که در آن آدمهای خندان «دوستیشان» را با هم جشن گرفتهاند. دوستیْ پایهایترین ارزشِ شبکههای اجتماعی است. همه باید با هم خوب باشند و گل بگویند و گل بشنوند. اما هان، فیلسوفِ منتقدِ کرهای-آلمانی، معتقد است آدمهایی که همه یکشکل و همساناند نمیتوانند به جوهرِ دوستی دست یابند، بلکه دوستیْ تنها در مواجهه با امرِ کاملاً متفاوت رخ مینماید.