گفتوگوی ناتاشا لنارد با نیکولاس میرتزوف
در سال ۲۰۰۳، حدود پانزدهمیلیون نفر در سراسر جهان علیه حملۀ نظامی آمریکا به عراق تظاهرات کردند. اما جورج بوش، بیاعتنا به این اعتراضات، به عراق حمله کرد. این رویداد نشانهای بود از اینکه حضور خیابانی مردم دارد معنای خود را عوض میکند. اعتراضاتِ امروز در فرانسه، بریتانیا یا آمریکا بیش از آنکه حاکمان را مخاطب خود بداند، راهی برای همبستگی و بازشناسی خودِ معترضان است.
نیویورکتایمز — این هفتمین گفتوگو از مجموعه گفتوگوهایی است که با فیلسوفان و منتقدان، دربارۀ مسئلۀ خشونت انجام شده است. در این قسمت با نیکولاس میرتزوف، استاد رسانه، فرهنگ و ارتباطات در دانشگاه نیویورک صحبت کردهایم. میرتزوف نویسندۀ کتاب جهان را چگونه ببینیم و چند کتاب دیگر است.
ناتاشا لنارد: معمولاً در گزارشهایی که از اعتراضات میبینیم یا میشنویم با عباراتی ازایندست مواجه میشویم، «به خشونت کشیده شد»، یعنی «تظاهرات به خشونت کشیده شد» یا «رخدادها به خشونت کشیده شد». منظور از این عبارات معمولاً واردشدنِ خسارت به اموال عمومی، درگیری فیزیکی بین معترضان و پلیس و استفادۀ پلیس از زور است. این عبارت که «تجمّعی به خشونت کشیده شد» به چه معناست؟ از نظر من، این عبارت ظاهراً به این معناست که موقعیتی که به آن اعتراض شده است، مثلاً خشونت مفرط نیروهای پلیس یا نژادپرستی، از ابتدا خشونتآمیز نبوده است.
نیکولاس میرتزوف: خشونت در هرکجا که باشد همواره حامل یک پیام است. ازآنجاکه شکلهای بسیاری از اعمال انسانی را میتوان خشونتآمیز توصیف کرد، هرگاه شخص یا گروه معینی بدین شیوه توصیف شود، آن لحظه یک لحظۀ حساس سیاسی خواهد بود. تعریف خشونت بهمثابۀ انتخابی شخصی، چنانکه گویی یکی از اقلام خرید ماست، خشونتهای نظاممند یا ساختاری، همچون فقر و نژادپرستی را مخفی نگاه میدارد. این تعریف، در یک قرارداد اجتماعی تلویحی که بر اساس آن شهروندان در ازای برخورداری از امنیت از خشونت چشمپوشی میکنند، حکومت را یگانه بهکاربرندۀ مشروع خشونت معرفی میکند. بنابراین، خشن بودن در اعتراض به حق انحصاری حکومت در خشونت، نوعی خیانت محسوب میشود.
این نظریۀ حکومت، زیربنای پوشش رسانهها و گزارشهای دولتی از اعتراضهای سیاسی است؛ گزارشهایی که در آنها حکومت همواره به خاطر ناشایستدانستنِ شکایت معترضان به خشونت متوسّل میشوند. در دهۀ ۱۹۶۰ میلادی دکتر مارتین لوترکینگ موفق شد پوشش رسانهای از خشونت مفرط علیه تظاهرکنندگان در بیرمنگام را برای رساندن پیام خود بهعنوان شکلی از شهادت به کار گیرد: «ما با ظرفیتی که در رنجکشیدن داریم و با پشتکار و مقاومت بر شما پیروز خواهیم شد… ما چنان قلب و وجدان شما را به قضاوت خواهیم کشید که درنهایت شما را شکست خواهیم داد.»
امروز اگر پلیس با سگهای خود به تظاهرکنندگان حمله کند، خبر آن دیگر یک خبر ملّی نیست. عجیب آنکه الگوی لوترکینگ، که اغلب بهعنوان شخصی خائِن و کمونیست مورد توهین قرار میگیرد، برای سرزنشکردن معترضان امروزی که خواستار عدم خشونت در اعتراضات (به معنای انطباق با قوانین پلیس) هستند استفاده میشود. منظور لوترکینگ از عدم خشونت، هرگز انطباق با حکومت و سازش با آن نبوده است. اما امروز وقتی واژۀ خشونت استفاده میشود، منظور از آن، شکست اخلاقی و سیاسی مردم است، مردمی که مجاز به استفاده از زور نیستند. هرگاه مردم فلسطین علیه اشغال سرزمینشان دست به اعتراض میزنند، برخی محافل، بدون توجّه به آنچه رخ داده، اعتراض آنان را خشونتآمیز توصیف میکنند. بنابراین، ترجیح میدهم از به کار بردن این واژه در ارتباط با اعتراضات خودداری کنم.
* این گفتوگو بخشی از مجموعه مصاحبههای وبسایت نیویورکتایمز با فیلسوفان و نظریهپردازان انتقادی دربارۀ «خشونت» است. متن کامل این گفتوگو بههمراه سایر مصاحبههای این مجموعه بهزودی در قالب کتاب توسط انتشارات «ترجمان علوم انسانی» منتشر خواهد شد.
کنوانسیون نسلکشی گویا طوری طراحی شده است که فقط هولوکاست را مصداق این جنایت بداند
آمریکا بعد از یازده سپتامبر خط قرمزی را شکست که دنیا را به جای متفاوتی تبدیل کرد
چطور جامعۀ اسرائیل با جنایتهای ارتش خود در غزه و لبنان کنار میآید؟
تمجید آشکار از دیکتاتورها مشخصۀ اصلی راستگرایان آمریکاست