مجموعه یادداشتهایی دربارۀ خواندن
چرا نباید هر کتاب را دو بار خواند؟ در موسیقی ما هر قطعه را بارها و بارها گوش میدهیم. نوازندگان نیز به خوبی میدانند که نواختن استادانه یک قطعه تنها پس از بازخوانی چندبارۀ آن ممکن میشود. پس چرا نباید با کتابها همین گونه رفتار کرد؟ وقتی نویسندهای چند سال از عمرش را بهپای نوشتن کتابی دورانساز میگذراند، چرا ما چند روز بیشتر را برای دوباره خواندنِ آنها صرف نکنیم؟
4 دقیقه
♦ برای مطالعۀ هر یک از مطالب پرونده، بر روی تیتر آنها کلیک کنید.
• رولف دوبلی: کمتر بخوانید ولی دوباره بخوانید
برخی از کتابها در قفسه هستند که نمیتوانم با اطمینان بگویم که آیا تا به حال آنها را خواندهام یا نه
پس از مدتی سر وقت کتابخانه و کتابهایمان که میرویم اکثرشان دیگر با هم تفاوت زیادی نمیکنند، چون تقریباً چیز زیادی از آنها یادمان نمیآید؛ محتوای هر کتاب صرفاً بهصورتی مبهم و آشفته از ذهن ما عبور میکند. در چنین مواقعی ابتدا پریشان میشویم که مشکل از حافظۀ ضعیف خودمان است یا شاید کتابها تأثیر اندکی بر ما داشتهاند. اما وقتی میفهمیم بسیاری از دوستانمان هم همین تجربه را دارند کمی احساس آسودگی میکنیم. اگر محتوای کتابها تا بدین حد کم به خاطر میمانند، اساساً اهمیت مطالعه در چیست؟ رولف دوبلی، نویسندۀ کتاب «هنر شفاف اندیشیدن»، پیشنهادهایی دارد.
• چرا بیشتر کتابهایی را که میخوانیم فراموش میکنیم؟
مردم اغلب بیش از آنچه بتوانند در مغز خود نگه دارند، اطلاعات وارد آن میکنند
بعضیها هر کتاب را فقط یکبار میخوانند و بعد از گذشت مدتها تقریباً بیهیچ کموکاستی همۀ آن را به یاد میآورند. اما بیشتر ما اینطور نیستیم و این موضوع خیلی ناراحتمان میکند و مدام خودمان را بابت روش مطالعهمان ملامت میکنیم یا حافظۀ ضعیفمان را مقصر میدانیم. زمانی که کتابی را خریدیم، اسم کتابفروشی، اینکه چاپ چندم بوده و خیلی جزئیات دیگر را خیلی راحت بهخاطر میآوریم اما آنچه برایمان مهمتر است، یعنی محتوای کتاب را نه. آیا در عصر اینترنت اینهمه وسواس و عذاب روحی برای به خاطر سپردن اطلاعات ضروری است؟
• چرا کتابهایی که دوستشان دارم را دوباره و دوباره میخوانم؟
وقتی کتابهایی که قبلاً خواندهایم را دوباره میخوانیم، خودِ گذشتهمان را بار دیگر ملاقات میکنیم
وقتی آدمهای کتابخوان میبینند کس دیگری میخواهد یکی از کتابهایی که تأثیر زیادی روی آنها گذاشته را شروع کند، معمولاً با حالتی حسرتزده به او میگویند: «خوشبهحالت که برای بار اول آن را میخوانی». بااینحال، چنین نیست که اگر دوباره سراغ کتابهای محبوبمان برویم، از خواندنشان لذتی نبریم. ناتالی جنر، نویسندهای که عادت دارد کتابهای مورد علاقهاش را دوباره و دوباره بخواند، میگوید وقتی سراغ کتابهای قدیمیمان میرویم، دیگر اتفاقات برایمان مهم نیست، چرا که دنبال چیزهای دیگری میگردیم.
• غرق شدن در کتابها چه بر سر مغزتان میآورد؟
آناکارنینا خودش را پرتاب میکند جلوی قطار، و همراه با او شما هم همینکار را میکنید
هرکس میخواهد ما را به کتابخواندن ترغیب کند، معمولاً چند حرف کلیشهای برای گفتن دارد: کتاب دیدت را وسیع میکند یا تجربۀ دیگران را در اختیارت میگذارد. اما واقعیت این است که این حرفها فایدهای ندارد، مگر آنکه یکبار، هنگام خواندن یک کتاب، آن صاعقه به عمق جانتان بنشیند. صاعقهای که باعث میشود با شخصیت کتابی که میخوانید، گریه کنید، بخندید یا خشمگین شوید. مطالعات عصبشناختی جدید یافتههای شگفتآوری را دربارۀ حالات مغزی ما هنگام خواندنِ عمیقِ یک کتاب کشف کردهاند.
• چرا فکر میکنیم دوباره انجامدادن کارها کسلکننده است؟
ممکن است لذتهای غیرمنتظرهای در دیدن دوبارۀ فیلمها یا خواندن دوبارۀ کتابها نهفته باشد
یکی از تفاوتهای آشکار بچهها با بزرگسالان در نحوۀ فیلمدیدنشان است. بچهها یک انیمیشن را صد بار هم که دیده باشند، باز میخواهند آن را ببینند. با اینکه صحنه به صحنهاش را حفظ شدهاند، همچنان با لذت تماشایش میکنند. اما انگار یکی از اصول دنیای بزرگسالی این است که هر فیلمی را فقط یکبار باید دید، یا هر کتابی را فقط یکبار باید خواند. این تفاوت ناشی از چیست؟ آیا بچهها هنوز درکی از کسالت ندارند، یا ما فراموش کردهایم که چطور باید از تجربههای تکراری لذت ببریم؟
برای اینکه خوانندۀ خوبی باشید، نیازی نیست هر کتابی را تا آخر بخوانید
چطور انگیزۀ انتقامجویی در میان یهودیان اسرائیلی از نازیها به اعراب فلسطینی منتقل شد؟
رمان مدار زمین ما را به زندگی روزمره و خیالانگیز شش فضانورد دعوت میکند
چرا برای توصیف روابط انسانی از استعارههای مکانی و معماری استفاده میکنیم؟