پرسشهای فلسفی که توجه شما را طلب میکند
اگرچه کانت معتقد است تجربه راهنمای عقل نیست اما بیشک تجربه بر درک عملی ما از دنیا تاثیرگذار است. تجربۀ مجازی واقعیت انسانها را به طعمههایی برای تبلیغات شرکتهای تجاری تبدیل کرده است. آیا پادزهری برای این مرض کانتی وجود دارد؟
4 دقیقه
گاردین — اگر عدم تمرکز برابر نهاد فربه شدن باشد، در آن صورت سیاستمدارن بیش از اینکه میبایست نگران چاقی فیزیکی افراد باشند، باید خرفتی ذهنی را جدی بگیرند. شاید صدای هشدار یک پیامک و یا تصوری در تلویزیون به اندازهٔ کافی تمرکز شما را از بین ببرد امّا فضاهای عمومی که در گذشته، سپری در برابر مزاحمتهای غیرضروری بودند، امروزه توسط پیشقراولان تجارت استعمار شدهاند. متیو کرافورد۱ مینویسد، تبلیغات ماتیک که در ریلهای حمل بار فرودگاه نصب شدند و توجه شما را به خود معطوف میکنند نمونهای آشکار از این موضوع هستند.
با توجه به تقاضای فراوان برای جلب توجه ما، جای شگفتی ندارد که توجه اندکی برایمان باقی مانده است. به اعتقاد نویسنده، تأثیرپذیری ما از این نیروها تقصیر تکنولوژیهای نوظهور مانند تلفنهای همراه نیست بلکه این موضوع پیامد طبیعیِ فلسفهٔ خودمحوری است که در دوران روشنگری رواج یافت و هماکنون بر گسترهای از پدیدهها از دستگاههای سکهای (جکپات) گرفته تا برنامههای تلویزیونی کودکان تأثیر میگذارد.
کرافورد این باور کانتی که تجربه (عینیت) راهنمای عقل نیست را رد میکند، چرا که معتقد است تأثیرات آن «بر درک عملی ما از دنیا» زیانبار است. «باشگاه میکی موس۲» نمونهای گویا در این خصوص است. برنامهٔ کودکی که بر خلاف میکی موس اصلی از مواجهٔ مخاطبان نوجوان خود با شرایط واقعی و مردم از طریق مداخلۀ یک آواتارِ حل مسئله جلوگیری میکند. در دنیای انسانهای بالغ، چنین مداخلاتی را میتوان در رانندگی با کمک سیستمهای اتومبیلهای مدرن و یا تجربه مجازی واقعیت مشاهده کرد.
کرافورد میگوید تأثیرگذاری و کنترل چنین ذهنهای بستهای احتمالاً راحتتر خواهد بود و آنها را به طعمهای برای تبلیغات و شرکتهای تجاری تبدیل خواهد کرد. صنعت قمار یکی از صنایعی است که در اثر چنین ضعفی ثروتمند شده است و همچنین نیز در صدد یافتن راههایی جدیدتری است که افراد معتاد به قمار را بیابد و جیبشان را بیشتر خالی کند. قماربازان به تمنای شیوهای ساده برای کنترل کردن در جهان پیچیدهای که هر روز از آن دورتر میشوند؛ عموماً حاضرند که خود را به بیچارگی بکشند ولی حاضر نیستند نحوهٔ زندگی و عادتشان را تغییر ندهند.
کرافورد به عنوان پادزهری بر این مرض کانتی پیشنهاد میکند که باید دوباره با دنیای واقعی اشتغال پیدا کرد. تنها زمانی میتوانیم «توجه فراگیر۳» را کسب کنیم و به عنوان افرادی اجتماعی شکوفا شویم که مهارتهای لازم را برای برقراری ارتباط فیزیکی با جهان و مردمانش فراگیریم. کرافورد ابتدا با تحسین فعالیتهایی چون مسابقات موتورسواری، هاکیِ روی یخ و تعمیر دوچرخه -که شخصاً به آنها علاقه دارد- به عنوان نمونهای برای تمرین مهارتی که با نسخهٔ پیشنهادی وی نیز هماهنگی دارد ساخت اُرگ استوانهدار را توصیه میکند. تمام فصل آخر کتاب متیو کرافورد به ارتباط وی با یک شرکت سازندهٔ ارگهای استوانهدار در ویرجینیا اختصاص یافته است.
جای تعجب نیست کتابی که در خصوص توجه است، اینچنین توجه ما را خواستار باشد. شاید بهتر باشد کتاب کرافورد با نثر علمی دشوارش را در اتاقی عایق و بدون هیچ محرک دیداری مطالعه کنیم. هرچند این مسئله به هیچ وجه به معنی انتقاد از کتاب نیست. اگرچه عنوان اثر به ما بشارت یک راهنمای خودِیار (self-help) را میدهد، ولی کتاب توانسته بر این ژانر تفوق یابد تا یک تحقیق فلسفی تمام عیار را به نمایش بگذارد. تجربهٔ مطالعهٔ این کتاب برای افرادی که پشتکار و ثبات اندیشه دارند، میتواند ارزشمند و گرانبها باشد.
اطلاعات کتابشناختی:
کرافورد، متیو بی، جهان فراتر از ذهن شما: دربارۀ فردشدگی در عصر پریشانی، انتشارات مکمیلان، ۲۰۱۵
پینوشتها:
[۱] Matthew Crawford
[۲] Mickey Mouse Clubhouse
[۳] attentional commons