گفتوگوی دیوید پالومبو لئو با آمیتاو گوش دربارۀ رمان «سهگانۀ ایبیس»
آمیتاو گوش، نویسندهای پستمدرن و اهل بنگالِ هند است. از او دو رمان «قصر شیشهای» و «امواج گرسنه» به فارسی ترجمه شده است. اگرچه اغلب آثار گوش را در ژانر ادبیات داستانی طبقهبندی میکنند اما او در بیشتر آثارش نگاهی انسانشناسانه، فلسفی و تاریخی به زندگی دارد. دیوید پالومبو لئو بهبهانۀ انتشار جلد سوم سهگانۀ ایبیس، آخرین اثر گوش، با او به گفتوگو نشسته است.
ium Wars, Neoliberalism, and the Anthr
12 دقیقه
لوسآنجلس ریویو آو بوکز — مرور سریع مطالب وبسایت آمیتاو گوش۱، کار آسانی نیست. اطلاعات، فراواناند و دادهها کاملاً متنوع و دربرگیرندۀ بسیاری از ابعاد آثار او. فرد مجبور میشود گاهوبیگاهی مکث کند تا در مورد هر وجه جدید از دلبستگیها و نوشتههای گوش تأمل کند.
آثار داستانی او عبارتاند از دایرۀ عقل۲ (۱۹۸۶)، خطوط سایه۳ (۱۹۸۸)، کروموزوم کلکته۴ (۱۹۹۵)، قصر شیشهای۵ (۲۰۰۰)، امواج گرسنه۶ (۲۰۰۴) و سهگانۀ جدیداً منتشرشده ایبیس۷، دریای خشخاشها۸ (۲۰۰۸)، رودخانۀ دود۹ (۲۰۱۱) و سیل آتش۱۰ (۲۰۱۵). آثار غیرداستانی او عبارتاند از در جزیرهای کهن۱۱ (۱۹۹۲)، رقص در کامبوج و کُلِ برمه۱۲ (۱۹۹۸)، شمارش معکوس۱۳ (۱۹۹۹) و امام و هندیها۱۴ (۲۰۰۲). مقالات او نیز در نیویورکر، نیوریپابلیک، نیویورکتایمز و دیگر نشریات سرتاسر دنیا منتشر شدهاند.
او همچنین جوایز متعددی دریافت کرده است: دایرۀ عقل برندۀ جایزۀ مدیسی؛ خطوط سایه برندۀ جایزۀ آکادمی ساهیتیا و جایزۀ آناندا پوراسکار؛ کروموزوم کلکته برندۀ جایزۀ آرتور سی. کلارک در ۱۹۹۷؛ دریای خشخاشها جزء آثار برگزیدۀ جایزۀ من بوکر ۲۰۰۸ و برندۀ مشترک جایزۀ کتاب وودافن کراسوورد ۲۰۰۹ و برندۀ مشترک جایزۀ دن دیوید در سال ۲۰۱۰؛ رودخانۀ دود جز آثار برگزیده جایزۀ ادبی مرد آسیایی سال ۲۰۱۱ شد. دولت هند نیز در سال ۲۰۰۷ جایزۀ شهروند افتخاری پادما شری را به او اعطا کرد.
گرچه میتوان با اسامی ژانرهایی همچون داستانهای تخیلی، کتابها و مقالات خلاقانۀ غیرداستانی، توصیفی کلی از آثار یادشده عرضه کرد؛ وقتی نگاهی دقیقتر به این آثار کنیم، نظرات متعددی مییابیم: زبانشناختی، فلسفی، علمی، انسانشناختی، تاریخی و البته ادبی. نوشتههای گوش، دنیایی پیچیده را دربرگرفته و بازسازی میکنند. این دنیا بهخصوص با مدرنیته، بهطوری نظاممند، بخشبندی، تخصصی و جزءجزء شده است. او تصویری عظیم را با مقیاسی بزرگ میبیند و آن را در اختیار ما قرار میدهد.
جدیدترین و بلندپروازانهترین دستاورد او، مجموعهای از سه رمان تحت عنوان سهگانه ایبیس است. ایبیس یک کشتی بادبانی است که در طول سه رمان در سرتاسر اقیانوس هند حرکت کرده و افراد، کالاها و تفکرات را جابهجا میکند. این سهگانه، مهمتر از همه، تاریخهای تنگاتنگ و پیوندخوردۀ هند و چین و طرحهای امپریالیستی و استعماری بریتانیا را بررسی، واسازی و بازهمگذاری میکند. چیزی که بیشتر از همه باعث پیوند این مردم، دولتها و اقتصادهایشان میشود، تریاک است.
سرتاسر سهگانۀ گوش به کاوش هیجان، طمع، ناامیدی، خشونت و بلندپروازی تجارت تریاک میپردازد تا به ما نشان دهد چگونه این تجارت در بهترین و بدترین جنبههای بشریت دخیل شده است. نکتۀ مهم اینجاست که این سهگانه حاوی کنایاتی به رژیم نئولیبرال امروزی است.
تابستان امسال در برکلی با آمیتاو گوش دیدار کردم و در لابی هتلی که در آن ساکن بود، با او مصاحبه کردم. سپس گفتوگویمان را در رستوران نزدیک به دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و هنگام رانندگی بر پل خلیج ادامه دادیم تا اینکه در آخر گوش را به مقصدش، یعنی کتابفروشی سیتی لایتس در سانفرانسیسکو رساندم. هدف، کتابخوانی نبود؛ کتابخریدن بود.
دیوید پالومبو لئو۱۵: گفتوگو را با این سؤال آغاز میکنم. شما بهعنوان دانشمند علوم اجتماعی و تاریخشناس، نویسندهای ورزیده هستید. عناصر انسانشناسی، تاریخ، علم، و زبانشناسی نیز در رمانهایتان دیده میشود؛ اما به داستاننویسی تعهد دارید. داستان چه امکانی به شما میدهد که از نظرتان جذابیت دارد؟
آمیتاو گوش: از دوران کودکیام عاشق کتابخوانی بودم. عاشق رمان و داستان بودم. از همان اول میدانستم که میخواهم داستاننویس شوم. در این راه، کارهای بسیارِ دیگری نیز کردم. ازقضا دانشجوی تاریخ شدم؛ اما همزمان، مدت زیادی هم به روزنامهنگاری مشغول بودم و تمام این دلبستگیهای دیگر را نیز داشتم. اینها در ذهنم در بستههای جداگانه نیستند؛ همه از یکدیگر تغذیه میکنند.
فکر میکنم به همین خاطر است که داستاننویسی، بارورترین حوزه برای من است؛ چون رمانها واقعاً گنجایش اعجابآوری دارند. میتوانند همهچیز را در خود جای دهند. رمان به نظر من، گونهای جامع است که مثلاً میتواند حوزهای یکپارچه فراهم کند. این حوزه جایی است که میتوانید هم احساسات داشته باشید، هم آشپزی و هم تجارت. همۀ اینها میتوانند در یک رمان در کنار یکدیگر قرار گیرند؛ همانطور که در طول تاریخ قرار گرفتهاند. اگر به بالزاک، ملویل، دیکنز یا زولا فکر کنید، رمان چنین کاری کرده است. این فرم ترکیبی، ابعاد زندگی را در بر گرفته است. فکر میکنم رمانهای امروزی ارزش خیلی کمتری دارند.
دیوید پالومبو لئو: چرا؟ چطور؟
آمیتاو گوش: این سؤالی است که زیاد از خودم میپرسم. فکر میکنم که این از اثرات ظهور مدرنیته است. مدرنیته از پایان قرن نوزدهم آغاز میشود و در قرن بیستم شتاب میگیرد. همهچیز به سوی درونیت۱۶ و نوعی انتزاعیت پیش میرود. همهچیز به سوی غیر بشریت پیش میرود. واقعاً نمیتوان نویسندۀ قرن بیستمی را یافت که مانند ملویل در مورد حیوانات بنویسد. چیزی که در قرن بیستم اتفاق میافتد، این است که رمان بهسوی چیزی کشیده میشود که برونو لاتور «بخشبندی۱۷» نامید؛ یعنی بیشترشدن فاصلۀ بین طبیعت و فرهنگ، میتوان گفت فاصلهای خیالی.
دیوید پالومبو لئو: باتوجهبه اینکه بهتازگی سهگانهای را به پایان رساندهاید و باتوجهبه پاسختان، نمیتوانم این سؤال را نپرسم: آیا تاکنون شعر نوشتهاید؟ آیا علاقهای به این کار دارید؟ یعنی بهجای نثر، شعر بنویسید؟
آمیتاو گوش: سؤال جالبی است؛ چون به نظرم در بعضی مواقع، برای دنیایی که در آن زندگی میکنیم، شعر نسبت به رمان ادبی بارورتر بوده است؛ من زمانی شعر مینوشتم؛ اما آن دورانِ نوجوانیام بود. من عاشق شعرم. شعر میخوانم. ترجمه هم کردهام. بله، شعر چیزی است که همیشه برایم خیلی مهم بوده است؛ اما آیا میتوانم در این دوره شعر بنویسم؟ پاسخ منفی است.
دیوید پالومبو لئو: بسیار خب. شما اخیراً در سخنرانیتان گفتید که تاریخِ چین و هند «نه شکل دارد؛ نه صورت». سهگانۀ شما چطور سعی میکند آن شکل و صورت را فراهم کند؟ چطور آن صورت به چیزی جدا از تاریخ تبدیل میشود؟
آمیتاو گوش: فکر کنم سعی کردهام بگویم که بههیچوجه نمیتوان روابط بین هند و چین را تصور کرد. این شکافی عظیم در نحوۀ تفکر ما در مورد آسیا و نحوۀ تفکرمان در مورد دنیاست. اما هند و چین تأثیراتی عمیق بر یکدیگر داشتهاند. چین از منظر تمدنی، این تأثیر طولانیمدت را داشته است. برایم خیلی جالب است که وقتی وارد معبدی چینی میشوید، معمولاً تصویری از دارومای۱۸ هندی مشاهده میکنید. او را با چهرهای تیره و موهای ژولیده و… نشان میدهند.
اینگونه حضور هند حتی در دورترین بافتارهای چین نیز یافت میشود. همینطور، چین هم به طرق مختلفی بر هند اثر گذاشته است؛ اما باز هم این چیزی نیست که راجع به آن فکر کنیم یا مثلاً تمثیلی به آن متصل باشد.
دوست دارم اینطور فکر کنم که کتابهای من در خلق روایتی جدید نقش داشتهاند.
دیوید پالومبو لئو: از نظر من نکتۀ تحسینبرانگیز سهگانۀ شما، داشتن چنین طیف متنوعی از شخصیتهاست. این متنوعترین طیفی است که میتوانم تصور کنم؛ اما تعامل آنها از طریق تبادلات زبان، کالا، گل یا تریاک کاملاً منطقی به نظر میرسد. چگونگی ترکیب انسان با ماده و توصیفات غنی شما از رستورانها یا غذاخوریها، بازارها و خلاصه جاهایی که اینگونه تعاملات آشکار غوغا میکند، واقعاً تحسینبرانگیز است.
درعینحال، همانطور که بسیاری از منتقدان در این باره سخن گفتهاند، شما در این سه جلد، نقدی بسیار جالب از نئولیبرالیسم عرضه میکنید. همچنین اینکه چگونه بر تبادلات غیرانسانی سرپوش گذاشته و حتی برای آنها ارزش قائل میشوند؛ چون اینگونه تبادلات، بازنمود پیشرفتی دیگر در روحیۀ انسانهاست. آیا این در ذهنتان بود؟ بهبیاندیگر، وقتی به دنیا نگاه میکردید، همان دنیای معاصرِ پس از انفجارِ داخلی در اقتصاد جهانی، هنگامی که سهگانه را مینوشتید، آیا اینها ظواهری خودآگاه بودند یا اینکه صرفاً به شواهد تاریخی نگاه میکردید؟
آمیتاو گوش: من نوشتن این سهگانه را در سال ۲۰۰۴، کمی بعد از شروع جنگ عراق آغاز کردم. جنگ عراق هم که به نام آزادی و تجارت آزاد و فلانوبهمان برپا شده بود. وقتی به منابع تاریخی مربوط به جنگ تریاک نگاه کردم، آشکار شد که شباهتها و پیوستگیهای زیادی بین این جنگ و جنگ عراق در ۲۰۰۳ وجود دارد. این شباهت تا حدی است که عجیبوغریب به نظر میرسد.
در جنگ اول تریاک نیز صحبت از آزادی، فراوان بود: اینهمه صحبت راجع به براندازی حاکم ظالم مانچو. تاجران بریتانیایی که حامی این جنگ بودند، میگفتند در خیابانهای گوانگجو با آغوش باز از ما استقبال میشود؛ در خیابان آتشبازی خواهد شد و… شباهت اینها با گفتمانهای جنگ عراق، بسیار عجیب بود؛ اما شباهتها به اینجا ختم نمیشد. همچون جنگ عراق، شرکتهای خصوصی نقشی مهم در جنگ تریاک داشتند؛ زنجیرۀ تقاضا بهصورت قرارداد فرعی به تاجران واگذار شد و فساد زیادی در میان بریتانیاییها شکل گرفت.
دیوید پالومبو لئو: این موضوع را خیلی زیبا پیش میکشید؛ طوری که وقتی از بیرون نگاه میکنیم، نوعی یکپارچگی و هدف مشترک میبینیم؛ اما عذاب وجدانهای مختلفی از راههای گوناگون وارد عمل میشوند. شخصیتهایی که خلق کردهاید، توجیهات و انگیزههای مختلفی برای اَعمالشان دارند.
درعینحال، البته شاید در این باره با من موافق نباشید، وقتی من سهگانه را به پایان رساندم، نتوانستم قهرمانی پیدا کنم. مثل والتر اسکات یا هر رمان تاریخی دیگری نبود که حول محور یک شخصیت میچرخد. خوانش من اشتباه است یا اصلاً دنبال چیز نادرستی میگردم؟
آمیتاو گوش: نه نه، حق کاملاً با شماست. گمان کنم قهرمان، اگر قرار است قهرمانی در کار باشد، زکری رید است. او شخصیتی است که واقعاً برایم جالب بود؛ اما این اثر، بدانصورت، حماسه یا داستانی نیست که قهرمان داشته باشد. جنگ تریاک واقعاً دنیا را تغییر داد. این جنگ، زمینۀ لازم را برای چیزی به وجود آورد که امروزه بهعنوان کاپیتالیسم در چین و هند میشناسیم. روایتی حماسی وجود ندارد که به این متصل شود. واضح است که این فرایندها موجب دنیایی پادآرمانشهری۱۹ میشود.
دیوید پالومبو لئو: چرا تصمیم گرفتید سهگانه بنویسید؟
آمیتاو گوش: وقتی کار با این شخصیتها را شروع کردم، یعنی حدود شش ماه پس از آغاز اولین کتاب، میدانستم آنها مرا تا مدتها درگیر خواهند کرد؛ اما در آن زمان فکر میکردم که این مجموعهای چندنسلی خواهد بود و میتوانم آنها را تا قرن بیستویکم دنبال کنم. اما خب، اینطور پیش نرفت.
دیوید پالومبو لئو: این دستاوردی شگرف است. منظورم این است که نمیتوانم تصور کنم چطور انرژی و شورحال خود را تا انتهای کار حفظ کردید. چطور این کار را کردید؟ بهجز قولی که داده بودید، چه چیز شما را در طول کار دلگرم نگه داشت؟
آمیتاو گوش: میدانید، سهگانه را وقتی آغاز کردم که داشتم پنجاه ساله میشدم یا کمی قبلتر. حس میکردم که میخواهم کاری واقعاً چالشبرانگیز را آغاز کنم. ملویل زمانی گفته بود: «برای تولید کتابی عظیم، باید مضمونی عظیم انتخاب کنید. هیچ کتاب بزرگ و ماندگاری در مورد یک کک نوشته نمیشود.» میخواستم کاری واقعاً چالشبرانگیز را آغاز کنم که مرا وادار به حرکت به فراسوی منطقۀ امنم میکند.
دیوید پالومبو لئو: جالب است؛ چون رمانهای قبلیتان نیز ساده نبودهاند. آنها هم نشانههای پژوهشهایی دقیق را در خود دارند. این پژوهش نهفقط در بایگانیهای دمِدستی، بلکه در چیزهایی که ممکن است در ابتدا بایگانی محسوب نشوند نیز صورت گرفته است.
آمیتاو گوش: بزرگی این سهگانه از نوعی دیگر بود. ماهیت مسئله نیز کاملاً متفاوت بود. مهمتر از آن، حس میکردم که دارم کاری میکنم که کاملاً مخالف جهت حرکت دنیاست.
دیوید پالومبو لئو: گفتوگو را با سؤال همیشگی به پایان میرسانم: اثر بعدیتان چیست؟
آمیتاو گوش: خب، راستش میتوان گفت بهتازگی نوشتن کتابی دیگر را به پایان رساندهام. سخنرانیهای اخیرم در دانشگاه شیکاگو که «سخنرانیهای برلین» نامیده میشوند، قرار است بهصورت کتابی منتشر شوند. این سخنرانیها هفتۀ قبل به پایان رسید.
دیوید پالومبو لئو: بسیار خب. کِی قرار است منتشر شوند؟
آمیتاو گوش: شاید سال آینده.
دیوید پالومبو لئو: مایلید چیزی دربارۀ آن به ما بگویید؟
آمیتاو گوش: اصولاً در مورد تاثیرات جهانی فعالیتهای بشر بر زیستبوم زمین و اهمیت آن برای داستان است.
پینوشتها:
* این مطلب ۲۸ دسامبر ۲۰۱۵ با عنوان The Opium Wars, Neoliberalism, and the Anthropocene در وبسایت لوسآنجلس ریویو آو بوکز منتشر شده است.
* دیوید پالومبو لئو (David Palumbo-Liu) استاد ادبیات تطبیقی و انگلیسی در دانشگاه استنفورد است.
[۱] Amitav Ghosh
[۲] The Circle of Reason
[۳] The Shadow Lines
[۴] The Calcutta Chromosome
[۵] The Glass Palace
[۶] The Hungry Tide
[۷] Ibis Trilogy
[۸] Sea of Poppies
[۹] River of Smoke
[۱۰] Flood of Fire
[۱۱] In an Antique Land
[۱۲] Dancing in Cambodia and at Large Burma
[۱۳] Countdown
[۱۴] The Imam and the Indian
[۱۵] David Palumbo Liu
[۱۶] interiority
[۱۷] Partitioning
[۱۸] Bodhidharma
[۱۹] dystopic
برای اینکه خوانندۀ خوبی باشید، نیازی نیست هر کتابی را تا آخر بخوانید
چطور انگیزۀ انتقامجویی در میان یهودیان اسرائیلی از نازیها به اعراب فلسطینی منتقل شد؟
رمان مدار زمین ما را به زندگی روزمره و خیالانگیز شش فضانورد دعوت میکند
چرا برای توصیف روابط انسانی از استعارههای مکانی و معماری استفاده میکنیم؟