زمانی سروکلّۀ آگهیهای تبلیغاتی فقط در روزنامهها پیدا میشد اما امروز به لطف وجود «تاجران توجه» اوضاع خیلی فرق کرده است. امروز دوروبرمان پرشده از تبلیغات؛ خیابانها و پارکها با پوسترها و بیلبوردهای پرزرقوبرق، خانهها توسط رادیو و تلویزیون، ارتباطهای فردبهفرد بهوسیلۀ رسانههای اجتماعی. تیم وو، استاد دانشگاه کلمبیا در کتاب خود، «تاجران توجه»، تاریخ تجارت تبلیغات را از خاستگاههای آن در قرن ۱۹ تا پدیدۀ مدرن نرمافزار حذف تبلیغ روی وبسایتها دنبال میکند.
3 دقیقه
• دزدیِ توجه
تبلیغاتی که وقت شما را میدزدند بدون آنکه در عوض آن چیزی بپردازند
گاهی بهای چیزها را به روشهایی بهجز بهکارگیری پول پرداخت میکنیم. مثلاً در عوض چیزی «رایگان»، نظیر ایمیل، فیسبوک یا تماشای مسابقات فوتبال، دسترسی به اطلاعاتمان را به دیگران میسپاریم، یا بهای چیزها را با «وقت و توجه» پرداخت میکنیم. اما شرکتهایی هم هستند که توجه ما را قبضه میکنند بدون آنکه در عوض آن مطلقاً چیزی بپردازند. در واقع کاری که شرکتهای تبلیغاتی و صفحهنمایشهای عمومی با بینندگان اجباری میکنند، تفاوت زیادی با آن ندارد که کسی پول شما را از جیبتان بردارد.
• دیوار مدرسهتان را به ما بفروشید
تاجران توجهْ مکانهای مذهبی و ملی را نیز بهمنزلۀ هدفی برای کسب سود مینگرند
اگر شما هم جزء آن دسته از آدمهایی هستید که فکر میکنند دیگر هیچ جایی نمانده که از دست تبلیغات جان به در برده باشد، باید بدانید که اشتباه میکنید. هنوز هستند مکانهایی که شرکتهای تبلیغاتی چشم طمع به آنها دوختهاند: مدرسهها، پارکها و مناطق محافظتشدۀ طبیعی، معابد و مساجد و حتی خانههای شخصی. تجارت توجه تا کجا ادامه خواهد یافت و چه بر سر زندگی ما خواهد آورد؟
• آیا تبلیغات همهچیز را نابود میکند؟
گفتوگوی درک تامپسون با تیم وو
تا پیش از رواجِ تبلیغات در روزنامه، این رسانه بهدلیلِ گرانبودنش فقط میان قشرهای ممتاز جامعه رواج داشت. اما پولِ حاصل از تبلیغات باعث شد روزنامهها بتوانند ارزانتر و همگانیتر شوند. این ماجرا در رسانههای رایگان مثلِ تلویزیون یا اغلبِ سایتهای اینترنتی به اوج خود رسیده است، بهطوریکه حتی برنامههای کودک نیز بهشکلی افراطی غرق در تبلیغات شدهاند. بدینترتیب احتمالاً تنها یک راه برای فرار از تبلیغاتچیها هست: پولدادن.
• تاجرانِ توجه هر جا باشی پیدایت میکنند
مروری بر دو کتاب تاجران توجه؛ تلاشی حماسی برای ورود به مغزها و میمونهای آشوب؛ ثروت کثیف و شکست تصادفی در سیلیکونولی
مؤسسان موتور جستوجوی گوگل، در ابتدای کارشان، شدیداً با هر نوع تبلیغات در کارشان مخالف بودند. مؤسس فیسبوک هم از منتقدان جدی تبلیغات در سایت خود بود. آنها برای سالها همۀ تلاششان را برای جذب و وابستگیِ بیشتر کاربرانشان خرج کرده بودند. آنچه برایشان مهم بود توجه مخاطب بود نه پولِ حاصل از تبلیغات. اما امروزه گوگل و فیسبوک پادشاهِ قلمرو تبلیغات در جهاناند. چطور چنین اتفاقی افتاد؟