image

آنچه می‌خوانید در مجلۀ شمارۀ 11 ترجمان آمده است. شما می‌توانید این مجله را به صورت تکی از فروشگاه اینترنتی ترجمان تهیه کنید.

نوشتار

چطور باید دربارۀ اشتباهات گذشتۀ آدم‌ها قضاوت کرد؟

گذشته‌ها گذشته است، اما دلیلی هم برای بخشش وجود دارد؟

چطور باید دربارۀ اشتباهات گذشتۀ آدم‌ها قضاوت کرد؟ تصویرساز: بندتو کریستوفانی.

گناهکارانی که سال‌ها پیش مرتکب خطا یا خیانتی شده باشند، همچنان بین مردم به آن خطا شناخته می‌شوند. اما چرا آن‌ها باید برای گناهِ چهل‌پنجاه سال پیششان سرزنش شوند؟ آیا گذشت زمان برای بخشیدنشان کافی نیست؟ آیا تحمل رنج ملامت یا حبسی که در این سال‌ها کشیده‌اند دلیل خوبی برای فراموش‌کردن خطایشان نیست؟ اندرو کوری در این مطلب می‌گوید این‌ها دلایل خوبی نیستند و برای بخشیدن یا نبخشیدن آدم‌ها باید دنبال معیار دیگری باشیم.

Conversation

How should we judge people for their past moral failings

اندرو کوری، کانورسیشن — اتهامات جدید آزار جنسی علیه نامزد دیوان عالی، برت کاوانا، حتی بیش از پیش موجب شقاق میان مردم شده است. در میان پرسش‌هایی که این مسئله مطرح می‌کند، برخی پرسش‌های مهم اخلاقی هم وجود دارند.

یکی از پرسش‌های مهم در میان آنان پرسش دربارۀ مسئولیت اخلاقی در مورد اعمالی مربوط به گذشتۀ بسیار دور است. خصوصاً بر اثر روشنگریِ جنبش #من_هم، که مستلزم افشای خطاهای مربوط به دهه‌های گذشته است، این پرسش اهمیتی اساسی یافته است.

به عنوان یک فیلسوف، باور دارم که این دوراهی اخلاقی دربردارندۀ دو مسئله است: یک، پرسش از مسئولیت اخلاقی برای عملی در زمان رخ‌دادنِ آن، و دو، مسئولیت اخلاقی در زمان حال برای اعمالی که در گذشته رخ داده‌اند. به نظر می‌رسد اکثر فیلسوفان بر این باورند که این دو مسئله را نمی‌توان از هم جدا کرد. به عبارت دیگر، وقتی عملی انجام می‌شود، مسئولیتِ اخلاقیِ آن بر سنگ حک می‌شود.

من معتقدم دلایلی وجود دارند که مسئولیت اخلاقی، هرچند فقط در شرایطی خاص، می‌تواند در طول زمان تغییر کند.

جان لاک و مسئلۀ این‌همانی شخصی
موافقت ضمنی‌ای بین فیلسوفان وجود دارد که مسئولیت اخلاقی نمی‌تواند در طول زمان تغییر کند، زیرا آن‌ها فکر می‌کنند به مسئلۀ «این‌همانی شخصی»۱ مربوط است. فیلسوف بریتانیایی قرن هفدهمی جان لاک اولین کسی بود که این مسئله را به‌تصریح مطرح ساخت. او پرسید: چه چیزی است که باعث می‌شود فردی در یک زمان همان فردی باشد که در زمان دیگری بوده؟ آیا به خاطر این که هر دو روح واحدی دارند، یا بدنی واحد، یا چیز دیگری در میان است؟ نه‌تنها این پرسش، همان‌طور که کارستن کورفماخر اشاره می‌کند، به معنای دقیق کلمه پرسشی حیاتی است، بلکه لاک همین‌طور گمان می‌کرد که این مسئله کلید حل مسئلۀ مسئولیت اخلاقی در گذر زمان است. همان‌طور که او نوشته است، «این‌همانی شخصی مبنای همۀ حقانیت و عدالتِ پاداش و جزاست». لاک باور داشت افراد برای جنایتی که در گذشته انجام داده‌اند مستحق ملامت‌اند، تنها به این دلیل که آن‌ها همان فردی هستند که همان جنایت را مرتکب شده‌ است. از این منظر، کاوانای ۵۳ساله مسئول همۀ اعمالی خواهد بود که در جوانی مرتکب شده است.

مشکلاتِ دیدگاه لاک
لاک معتقد بود که این‌همانی شخصی مربوط به داشتن روح واحد یا بدن واحد نیست. مسئله در عوض مربوط بود به داشتنِ آگاهیِ واحد در طول زمان، چیزی که بر مبنای حافظه تبیینش می‌کرد.

بنابراین، از دیدگاه لاک افراد به‌لحاظ اخلاقی تا زمانی مسئول اعمالشان هستند که آن را به یاد بیاورند. هرچند به‌وضوح این ایده که حافظه ما را به گذشته وصل می‌کند جذاب است، اما باور این مسئله دشوار به نظر می‌رسد که فرد بتواند از مسئولیت تنها با فراموش‌کردن جنایتی که مرتکب شده فرار کند. در واقع، برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهد که جنایت‌های وحشیانه واقعاً منجر به ازدست‌رفتن حافظه می‌شود.

اما مشکل دیدگاه لاک بیش از این‌هاست. مسئلۀ اصلی این است که تغییراتِ روانیِ دیگر فرد را در نظر نمی‌گیرد. مثلاً، همۀ ما باور داریم که کسانی که اظهار ندامت می‌کنند به اندازۀ کسانی که هیچ پشیمانی‌ای نشان نمی‌دهند شایستۀ ملامت نیستند. اما اگر دیدگاه لاک درست بود، ندامت هیچ ربطی به مسئله نداشت.

فرد نادم همان‌قدر برای جنایت‌های گذشته‌اش شایستۀ ملامت بود، زیرا همان فردی باقی می‌ماند که قبلاً بوده است.

مسئولیت و تغییر
اخیراً فیلسوفان این فرض را به چالش کشیده‌اند که مسئولیت در برابر اعمالی که در گذشته انجام شده‌اند صرفاً پرسش از این‌همانی شخصی است. مثلاً، دیوید شومِیکر معتقد است که مسئولیت نیازمند این‌همانی نیست.

در مقاله‌ای که قرار است به‌زودی در مجلۀ امریکن فیلوسفیکال اسوسییشن۲ منتشر شود، من و بنجامین ماتسون استدلال کرده‌ایم عمل گذشتۀ فرد کافی نیست تا در حال حاضر مسئولیتی بر دوش او بگذارد. در عوض، مسئله این است که آیا آن فرد به‌طریقی که به‌لحاظ اخلاقی اهمیت داشته باشد تغییر کرده است یا نه.

فیلسوفان عموماً موافق‌اند که مردم به‌لحاظ اخلاقی در برابر کاری مسئولیت دارند تنها اگر آن عمل در وضعیتِ ذهنی خاصی انجام شده باشد، مثلاً این که قصدشان این باشد که عامدانه جنایتی مرتکب شوند.

من و ماتسون استدلال کرده‌ایم که قابل سرزنش بودن در زمان حاضر برای عملی در گذشته مبتنی بر این است که آیا آن وضعیت‌های ذهنی هنوز در فرد حاضرند یا نه. مثلاً، آیا هنوز فرد آن باورها، مقاصد، و ویژگی‌های فردی که منجر به آن عمل در گذشته شده‌ است را دارد یا خیر.

اگر این‌طور است، پس آن فرد تغییرِ اخلاقاً مهمی نداشته و هنوز هم به‌خاطر آن عمل مستحق سرزنش است. اما فردِ تغییرکرده ممکن است برای آن عمل سزاوارِ سرزنش نباشد. رِد، قاتل تغییرکرده‌ای که نقش او را مورگان فریمن در فیلم «رستگاری در شاوشنک» بازی می‌کرد یکی از مثال‌های محبوب من است. بعد از دهه‌ها زندگی در ندامتگاه شاوشنک، رِد که مردی مسن بود هیچ شباهتی به نوجوانی که مرتکب قتل شده بود نداشت.

اگر این حرف درست باشد، تعیین‌کردن این‌که آیا فرد مستحق ملامت است یا نه مسئله‌ای پیچیده‌تر از این است که صرفاً تعیین کنیم آیا او همان فردی است که مرتکب آن جنایت در گذشته شده است یا نه.

در مورد برت کاوانا، برخی واقعاً استدلال کرده‌اند که شهادت او در سنا نشان داده است که او همچنان شخصیتی پرخاشگر دارد، هرچند کسانی هستند که موافق نیستند. آنچه من اینجا می‌خواهم نشان دهم این است که وقتی با مسئلۀ مسئولیت اخلاقی در مواردی مواجه می‌شویم که در گذشتۀ دور اتفاق افتاده‌اند، نیازی به بررسی ماهیتِ آن خطا نداریم، بلکه باید ببینیم چقدر آن فرد تغییر کرده است.


پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را اندرو کوری نوشته است و در تاریخ ۳ اکتبر ۲۰۱۸ با عنوان «How should we judge people for their past moral failings» در وب‌سایت کانورسیشن منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۵ دی ۱۳۹۷ با عنوان «چطور باید دربارۀ اشتباهات گذشتۀ آدم‌ها قضاوت کرد؟» و ترجمۀ مهدی رعنایی منتشر کرده است.
•• اندرو کوری (Andrew Khoury) مدرس فلسفه در دانشگاه ایالت آریزوناست که دربارۀ ارادۀ آزاد و مسئولیت اخلاقی پژوهش می‌کند. او، پیش از آمدن به دانشگاه آریزونا، در مدرسۀ اقتصاد لندن مشغول به کار بوده است.

[۱] personal identity
[۲] Journal of the American Philosophical Association

مرتبط

چه بر سر ژیژک آمده است؟

چه بر سر ژیژک آمده است؟

سوپر استار عالم روشنفکری بیش از همیشه با چپ‌ها به مشکل خورده است

چرا نباید از هوش مصنوعی ترسید؟

چرا نباید از هوش مصنوعی ترسید؟

گفت‌و‌گویی دربارۀ دشواری همتاسازی هوش انسانی در رایانه‌ها

افسون‌زدایی بیماری مدرنیته است، آیا هنر می‌تواند درمانش کند؟

افسون‌زدایی بیماری مدرنیته است، آیا هنر می‌تواند درمانش کند؟

چارلز تیلور شعر و موسیقی را عناصر نجات‌بخش دوران افسون‌زدایی می‌داند

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

سعیده غفوری

۱۱:۱۰ ۱۳۹۷/۱۰/۰۵
0

ممنون، مقالۀ مختصر و مفید و حاوی نکته و ارزشِ مشخص و معلومی بود

لیزا هرتسُک

ترجمه مصطفی زالی

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0