تحقیق جدیدی در حوزۀ روانشناسی فهم عمومی ما از فساد را رد میکند
معمولاً فساد را به یکجور «سراشیبی» تشبیه میکنند که وقتی شروعش کردید، بهتدریج سرعت میگیرید و فاسد و فاسدتر میشوید. دلیلش این است که اکثر آدمها خودشان را در مجموع «درستکار» میدانند و اگر دست به کاری نادرست بزنند، احساس میکنند مخالف هویت خود قدم برداشتهاند. پس طول میکشد تا بتوانند یک فاسد حرفهای شوند. اما تحقیق جدیدی میگوید برعکس، آدمها با فسادهای یکدفعهای و بزرگ راحتتر از فسادهای کوچک کنار میآیند.
جولی بک، آتلانتیک — وقتی آدمها میخواهند وارد حوضچۀ آب سرد شوند، احتمالاً یکی از این دو شگرد را بهکار میگیرند: عدهای اول نوک انگشت شصت پایشان را توی آب میکنند، بعد تا مچ پایشان را با مکافات داخل حوضچه میبرند تا ذرهذره بدنشان داخل آب شود و کاملاً در آب غوطهور شوند. برخی هم ناگهان شیرجه میزنند داخل آب و خیال همه را راحت میکنند.
حالا اگر چیزی که آدمها واردش میشوند، نه حوضچۀ آب سرد بلکه فساد باشد، کدامیک از این دو راهکار را انتخاب خواهند کرد؟ اغلب میگویند راه اول. به همین سبب، فساد معمولاً مثل یک «سراشیبی خطرناک»۱ ترسیم میشود، بهطوریکه هرچه کارهای غیراخلاقیِ کوچک روی هم تلنبار شوند، شخص یا سازمان، بهمرور، بیشتر در آن سقوط خواهد کرد. اما تحقیق جدیدی که در مجلۀ سایکولوژیکال ساینس۲ چاپ شده است استدلال میکند که احتمال اینکه افراد، بهطرزی غیرمنتظره، کاری بهغایت غیراخلاقی انجام دهند بیشتر از این است که بهمرور مهیای آن کار شوند؛ پس احتمال «شیرجه» زدن در استخر فساد بیشتر است!
طی این تحقیق، شرکتکنندگان در قالب نوعی مزایده بازی میکردند. کسی که پولها (بسته به آزمایش، پولهای واقعی یا تقلبی) را پخش میکرد نقش مقامی دولتی را بازی میکرد و پیشنهاددهندگان نیز در نقش مدیران شرکتهای ساختمانی بودند. برخی از بازیگران این فرصت را پیدا میکردند که به آن مقام دولتی رشوه بدهند تا از نوعی امتیاز برخوردار شوند. در یک حالت، مدیران میتوانستند فوراً یک مسافرت تفریحی خصوصی را به آن مسئول رشوه بدهند، تا از ابتدای همۀ مراحل بازی امتیاز داشته باشند. در حالتی دیگر، آنها میتوانستند به وی در دو مرحله رشوه دهند (یعنی ابتدا وی را به مهمانی دعوت کنند و، پس از مدتی، رفتن به مسافرتی تفریحی را به وی پیشنهاد کنند)؛ که این شیوۀ دوم به مدیران حق انتخاب میداد که در طول زمان به امتیاز بزرگ برسند، یا به یک امتیاز محدود بسنده کنند.
در آخرین آزمایش، نهتنها آنها پولهای واقعی را برنده میشدند، بلکه اگر به آن مسئول رشوه میدادند، پول از دست دیگر رقبایشان خارج میشد. در تمام موقعیتهای فوق، این احتمال بیشتر بود که افراد، بهجای اینکه آن مسئول دولتی را بهمرور بخرند، بیمعطلی رشوۀ سنگینی به وی بدهند. این فرصت طلایی برای بهدست آوردن جایزهای بزرگ -البته به قیمتی غیراخلاقی- عالیتر از آن بود که بیخیالش بشوند.
در نظرخواهیای که پس از بازی انجام شد، رشوهدهندگان رفتارشان را بهمثابۀ رفتاری فاسد توصیف کردند. بنابراین آنها میدانستند که این کار اشتباه است، اما به هر صورت انجامش دادند. احتمالاً آن موقعیتْ ناهماهنگیِ شناختیای را بهبار آورده بود؛ اکثر مردم اعتقاد دارند که آدمهای اخلاقیای هستند، پس اگر کاری غیراخلاقی بکنند، بایست آن را با هویتشان وفق دهند.
برخی تحقیقات اظهار میکنند که اگر افراد بهتدریج در سراشیبی خطرناکِ رفتارهای غیراخلاقی قرار گیرند، این گونه از وفق دادنها آسانتر خواهد شد. پیداست که معقول ساختن تخلفِ ناچیز اخلاقیْ آسانتر از توجیه تخلفی سنگین است. هرچه این تخلفها تلنبار شوند، معیارهای اخلاقی افراد نیز در طول زمان آب میروند تاجاییکه دیگر حتی رفتارشان را غیراخلاقی نخواهند دانست. تحقیقات دیگری هم میگویند بدین شیوه است که رشوهخواری در سازمانها عادی میشود.
اما این هم ممکن است که شاید توجیه خطای یکباره، بهلحاظ روانشناختی، از خطاهایی که چندبار تکرار شدهاند آسانتر باشد. مؤلفانِ این تحقیق در مجلۀ سایکولوژیکال ساینس مینویسند: «خطاهای یکباره شاید میان اخلاقی بودن، از یک طرف، و لذت بردن از مزایای تقلب، از طرف دیگر، تنش کمتری بهوجود بیاورند». ممکن است کسی شیرجه زدن در رشوهخواری را، بهمثابۀ چیزی که یکبار انجام شده است و گذشته، نشانگر حقیقیِ شخصیتش نداند. اما در موقعیت سراشیبی خطرناک، شخص باید با رشوههای پیدرپی کنار بیاید.
پائول ای. ام. ونلَنگ، مؤلف تحقیق فوق و استاد دانشگاه وی.یو در آمستردام، در ایمیلی برایم نوشت: «افرادْ توانایی جالبی دارند تا رفتار شبههآمیزشان را توجیه کنند. ما آزادیم تا اعمال خودمان را در چارچوب اصول اخلاقی بگذاریم؛ و معمولاً میتوانیم ‘ابعاد’ بیشتری هم اضافه کنیم تا اعمالمان را توجیه کنیم. اما معقول بودن، در این میان، عنصری اساسی است. یا استدلالی خودمحورانه میآوریم که: «اگر دیگران به جای ما بودند، دقیقاً همین کار را میکردند».
محققانْ این تحقیق را بهگونهای ترتیب دادند که، در موقعیت سراشیبی خطرناک، دو فرصت رشوه دادن، درست یکی پس از دیگری، پیش بیاید؛ چراکه اگر بین کارهای غیراخلاقیِ افراد فاصله بیفتد، ممکن است آنها بهطرز دیگری رفتار کنند. علاوهبراین، در این بازیْ مجازاتی برای رشوهخواری –جز اینکه، شاید، گناه تلقی شود- در نظر گرفته نشد. این تحقیق میگوید: «اینکه رشوهخواری شدید در نظامهای گوناگونِ مجازات چطور پدید میآیند همچنان مشخص نیست.»
دنیلا سِرا، استاد اقتصاد دانشگاه ساوترن متودیست۳، که دربارۀ رشوهخواری تحقیق کرده است، در ایمیلی به من نوشت: «ابعاد اجتماعی و فرهنگی رشوهخواری از تحقیق فوق جاافتاده است. اگر در کشوری رشوهخواری فراگیر شود، بهطوریکه رشوههای ناچیز معمولاً بیمجازات بمانند و در جامعه نیز پذیرفته شوند، به احتمال بسیار قوی، افراد زیادی به گرفتن رشوههای سطح پایین مشغول خواهند شد. آیا چنین چیزی مردم را به این سمت نمیبرد که، اگر فرصتش را داشته باشند، به سمت رشوههای کلانتر نیز بروند؟ این تحقیق ظاهراً میگوید ‘نه’ و معتقد است که افراد ترجیح میدهند بهجای اینکه چندبار کمکم رشوه بگیرند یکبار اما بهطور کلان این کار را انجام دهند. البته که دراینباره متقاعد نشدهام.»
در تحقیقی که سِرا انجام داد -و در آن بازیْ رشوهخواریای را، مشابه آنچه که در مجلۀ سایکولوژیکال ساینس آمد، بهکار گرفت- افراد اگر میدانستند مورد قضاوت جامعه قرار میگیرند، احتمالش کمتر بود که رشوه بدهند، البته فقط اگر آنها با فرهنگ کشورِ سالمتر همدل میبودند، وگرنه قضاوت اجتماعی هم سودی نمیبخشید.
ونلَنگ به این نقص هم اشاره میکند. وی مینویسد: «این موقعیتِ سراشیبی خطرناک ممکن است گاهی فرایندی اجتماعی باشد و نه صرفاً فرایندی فردی».
هم سِرا و هم ونلَنگ گفتند که تحقیق بیشتری لازم است تا گره از این گونه مسائل باز کنیم و شاید برای افراد عاقلانهتر باشد که از وسوسۀ غنیمت شمردن این فرصتهای طلایی اجتناب کنند، البته افرادی که میترسند گیر بیافتند. تحقیقی در سال ۲۰۰۹ نشان داد که اگر فساد بهمرور زیاد شود، احتمال اینکه سازمانهای بازرسی رشوهخواری را تأیید کنند بیشتر از زمانی خواهد بود که تغییر بزرگی، یک دفعه، در رفتار شخصی رخ دهد. بالاخره، شیرجۀ ناگهانیْ جنجال بزرگی به پا میکند.
پینوشتها:
• این مطلب را جولی بک نوشته است و در تاریخ ۲۶ ژانویه ۲۰۱۷ با عنوان «Does Corruption Happen Slowly, or All at Once» در وبسایت آتلانتیک منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ این مطلب را با عنوان «آیا آدمها بهتدریج فاسد میشوند یا ناگهان در آن شیرجه میزنند؟» و با ترجمۀ علیرضا صالحی منتشر کرده است.
•• جولی بک (Julie Beck) ویراستار ارشد آتلانتیک است و دربارۀ موضوعات مربوط به حوزۀ روانشناسی و سلامت برای این نشریه مینویسد.
[۱] slippery slope
[۲] Psychological Science
[۳] Southern Methodist University
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد