احتمال کشتهشدن امریکاییهای مسلمان، از احتمال کشتهشدن امریکاییها بهدست اسلامگرایان افراطی بیشتر است
آمارها نشان میدهند از هر یکمیلیون مسلمان امریکایی، یک نفر بهخاطر نفرت آمریکاییهای غیرمسلمان از باورهای او کشته میشود. در حالیکه از هر هفدهمیلیون امریکایی یک نفر بهدست اسلامگرایان افراطی کشته شده است. بااینحال استاد جامعهشناسی دانشگاه کارولینای شمالی معتقد است برای بسیاری از امریکاییها آمارها مهم به نظر نمیرسند. و آنها بیشتر مایلند روی خشونتی متمرکز شوند که نامش را تروریسم اسلامی میگذارند.
چارلز کورزمن، هافینگتونپست — تا این موقع از سال، احتمال اینکه امریکاییها بهخاطر مسلمانبودن کشته شوند، بیشتر از این بوده که مسلمانان آنها را بکشند. از هر یکمیلیون مسلمان امریکایی، یک نفر بهخاطر نفرت آمریکاییهای غیرمسلمان از باورهای او کشته میشود؛ در مقابل، یک نفر از هر هفدهمیلیون امریکایی بهدست ستیزهجویان مسلمان کشته شدهاند.
خوشبختانه هر دو نوع خشونت بهشکلی باورنکردنی نادرند. در یک جمعیتِ تقریباً سهمیلیوننفری از امریکاییهای مسلمان، سه دانشآموز بهدست همسایهشان به قتل رسیدند. بنا بر گزارشها ظاهراً قاتل نمیتوانسته روسری را روی سر زنها تحمل کند. از میان ۳۱۹میلیون امریکایی غیرمسلمان، نوزده نفر در چتانوگا و سان برناردینو بهدست حامیان دولتِ خودخواندۀ اسلامگرا کشته شدند.
به یاد و خاطرۀ این قربانیان بیاحترامی نمیشود اگر اشاره کنیم که آنها بهطور چشمگیری کمتر از چهاردههزار امریکاییای هستند که هرساله به قتل میرسند. میزان این کشتهشدگان تقریباً یک نفر از هر ۲۴هزار نفر است. از میان تمام تهدیدهای امنیت عمومی در امریکا، خشونت ایدئولوژیک بخش کوچکی را به خود اختصاص داده است.
بااینحال برای بسیاری از امریکاییها آمارها مهم به نظر نمیرسند. آنها بیشتر روی نوع خاصی از خشونت متمرکز شدهاند که نامش را تروریسم اسلامی میگذارند، در حالی که توجهی به نادر بودن آن نمیکنند.
طبق گفتۀ مقامات امریکایی داعش اکنون حدود دو سال است که امریکاییهای مسلمان را به خدمت میگیرد. داعش در این مدت موفق شده است چندده نفر را ترغیب کند که برای مبارزه به سوریه و عراق بروند. بهگزارش وزارت دادگستری امریکا، در پاییز امسال تقریباً شصت امریکایی بهخاطر تلاش برای رفتن به این مناطق، دستگیر شدند و بیش از دوازده نفر در ارتباط با توطئه علیه امنیت داخلی دستگیر شدند. طبق شمارش من چیزی حدود هشت نفر طی حملاتی که بهتحریک داعش شکل گرفتند، در امریکا کشته شدند. داعش از ناچیزبودن این عدد خشمگین است. مجلۀ آنلاین آنها دابق سرزنش میکند که مسلمانانِ منحرفِ غرب، چگونه بت دمکراسی را میپرستند و بهدنبال ترسیم تصویری صلحآمیز از اسلاماند که همزیستی با همه را به مسلمانان میآموزد.
بسیاری از امریکاییها بهجای خوشحالبودن از شکست داعش در تجهیز نوسربازانِ بیشتر، خواستار ایناند که این عدد به صفر برسد. هر بار که فرد دیوانهای حمایت خود از داعش را علنی میکند و اسلحهای به دست میگیرد، ما سیاستهای خود را شکستخورده میپنداریم. مهم نیست که چقدر بهندرت این اتفاق میافتد.
میشود پیشبینی کرد که جناح راست امریکا از هر واقعهای بهره میبرد تا وانمود کند دولت اوباما برخورد ملایمی با تروریسم دارد. این در حالی است که برنامههای حفاظتی دولت بوش و هزینههایی که او صرف مبارزه با تروریسم میکرد، در دولت اوباما نیز ادامه یافت. داخل حکومت نیز تقاضاهایی مبنی بر نظارت ایالتیِ بیشتر و جریمههای سختگیرانهتر وجود دارد. برای مثال دبیر امنیت ملی، جه جانسن، مدت کوتاهی پس از کشتار سان برناردیو گفت که برای مبارزه با نوعی کاملاً جدید از تروریسم وطنی، رویکردی کاملاً تازه لازم است.
مقامات دولتی از آخرین سالهای دولت بوش تاکنون از خطری مشابه سخن گفتهاند؛ هرچند از آن زمان تابحال توطئههای پیچیدۀ تروریستی و حملات هماهنگشده، همچون واقعۀ یازده سپتامبر که هزاران کشته برجای گذاشت، تدریجا کاهش پیدا کردهاند. این توطئههای پیچیده اکنون جای خود را به توطئههای سادهلوحانهای داده است که معمولا عبارت است از شلیککردن به تعدادی آدم تا زمانیکه پلیس سر برسد و فرد مهاجم را بکشد. علیرغم این تغییر روند ما در قبال خشونت اسلامی، سیاست «عدمِ تحمل» را اتخاد کردهایم و خودمان را در موضع جنگ دائمی قرار دادهایم.
درنتیجه امریکا خودش را گروگان تروریست نگه داشته است.
اگر داعش پویش رسانههای اجتماعی خود را متوقف نکند، احتمال دارد که ما به اصول آزادیهای مدنی و آزادی مذهبی خسارتی جدی وارد کنیم. البته که این همان چیزی است که داعش میخواهد. آنها امیدوارند که غرب بهطرز بدی عکسالعمل نشان بدهد و مسلمانان تعهد خود به همزیستی را رها کنند و به انقلاب بپیوندند.
تصور کنید که امریکا در برابر دیگر شکلهای رایج خشونت، موضع مشابه بگیرد. هر وقت که مردی همسرش یا دوستدخترش یا هرکس دیگر را بکشد، که در سال هزاران بار اتفاق میافتد، یک کمیسیون ملی باید خطرات جنون مردانه را کشف کند. هر بار که یک مسیحیِ افراطی به یکی از کلینیکهای سقط جنین یا کلیساهای افریقاییامریکایی حمله کند۱، نشست کاخ سفید باید رهبران مسیحی معتدل را تشویق کند تا برای جلوگیری از افراطگرایی اقدام بیشتری کنند. هر بار که متعصبی مسلمانی را میکشد، مانند چپلهیل، کنگره باید جلساتی دربارۀ افزایش نگرانکنندۀ اسلام هراسی برگزار کند.
اگر این سناریو به نظر احمقانه میرسد، به این خاطر است که ما در برابر خشونت غیراسلامی رویکرد «عدم تحمل» نداریم. ما با این اتفاقات مثل جنایت برخورد میکنیم؛ نه همچون بحرانی ملی. تنها عاملان جرائم فاحش هستند که توجه زیادی به خود جلب میکنند. آنان بهعنوان یک اقلیت محکوم میشوند؛ اقلیتی که نمیتواند نمایندۀ جامعۀ کاملاً صلحطلب خودش باشد.
باید با برخی از این رویکردها خیلی جدی برخورد کنیم و با مجموعههایی تعامل کنیم تا فراوانی خشونت را کاهش دهیم. همزمان نیازمند این هستیم که از گروگانپنداشتن خودمان در این خشونتهای نادر دست برداریم. تنها درصورتی میتوانیم «سرزمین آزادی» باقی بمانیم که مانند «منزلگاه شجاعان۲» رفتارکنیم.
پینوشتها:
• این مطلب را چارلز کورزمن نوشته است و در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۱۵ با عنوان «America Is Holding Itself Hostage to Terrorism» در وبسایت هافینگتونپست منتشر شده است. سایت ترجمان در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «امریکا خودش را گروگان تروریسم نگه داشته است» و ترجمۀ فاطمه رایگانی منتشر کرده است.
•• چارلز کورزمن (Charles Kurzman) پروفسور جامعهشناسی، دانشگاه کارولینای شمالی در چپلهیل و دستیار مسئول مرکز مطالعات خاورمیانه و تمدن مسلمین در کارولینا است.
[۱] مانند آنچه امسال در کلرادو و کارولینای جنوبی اتفاق افتاد.
[۲] این جمله اشاره دارد به بخش پایانی سرود ملی ایالات متحدۀ امریکا که میگوید:
O’er the land of the free، and the home of the brave
برفراز سرزمین مردمان آزاد، و منزلگاه شجاعان…
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد