نوشتار

اگر یک مسافر زمان با موبایل هوشمند مواجه می‌شد

اولین یادداشت از مجموعه نوشتارهای تیم وو دربارۀ تکنولوژی و هوش

اگر یک مسافر زمان با موبایل هوشمند مواجه می‌شد شوخی با نقاشی «در هنرستان»، اثر ادوارد مانه

درحالی که نیکولاس کار اینترنت را به دلیل افزایش مشکلات‌شناختی بلای جان انسان معرفی می‌کند، کلایو تامپسون آن را به علت افزایش قابلیت‌های انسانی می‌ستاید. تیم وو در قالب آزمون فرضی تورینگ، استدلال هر دو محقق را راستی آزمایی کرده است. به نظر می‌رسد علت این استدلال‌های به شدت متناقض نحوۀ طبقه‌بندی آن‌ها از مفهوم «ما» است.

تیم وو

تیم وو

استاد مدرسۀ حقوق کلمبیا و مدیر مرکز پولیاک

NewYorker

If a Time Traveller Saw a Smartphone

تیم وو، نیویورکر — آیا ما باهوش‌تر می‌شویم یا کودن‌تر؟ نیکلاس کار، سال ۲۰۱۰ در کتابش کم‌عمق‌ها: کاری که اینترنت با مغزهای ما می‌کند۱ اینترنت را برای افزایش مشکلات‌ شناختی سرزنش می‌کند در حالی که کلایو تامپسون در کتاب اخیرش، باهوش‌تر از آنچه فکر می‌کنید: چگونه تکنولوژی ذهن‌های ما را بهینه می‌سازد۲، استدلال می‌کند که تکنولوژی‌ها در حال تقویت قابلیت‌هایمان هستند.

برای راستی‌آزمایی این دو ادعاء آزمایش فرضی ذیل را در نظر بگیرید:

یک مسافر زمان فرهیخته که در سال ۱۹۱۴ زندگی می‌کرده، وارد اتاقی می‌شود که توسط پرده به دو قسمت تقسیم شده است. محققی به او می‌گوید که وظیفه‌اش، از طریق پرسیدن هر سؤال دلخواهی، مشخص کردن هوش شخصی است که در طرف دیگر پرده قرار دارد.

پرسش‌های مسافر زمان با صدایی که دارای لهجه است (لهجه امریکایی قرن بیست و یکم) جواب داده می‌شود که او تشخیص نمی‌دهد. زنی که در آن طرف پرده است دارای یک حافظۀ فوق‌العاده است. او می‌تواند بدون تأخیر زیادی هر متنی از کتاب مقدس یا شکسپیر را بخواند. توانایی ریاضی او فوق‌العاده است – سوال‌های سخت ظرف چند ثانیه حل می‌شوند- او همچنین و اگر چه با تلفظی عجیب، قادر به صحبت کردن به چند زبان خارجی است. از همه جالب‌تر، توانایی او در توصیف تقریباً هر نقطه‌ای از زمین با جزئیات زیاد است گویی که آن را از بالا مشاهده می‌کند. او همچنین در ربط دادن مفاهیم به ظاهر تصادفی به یکدیگر ماهر است و وقتی مسافر زمان از او می‌پرسد که چگونه خداوند می‌تواند هم خیر باشد و هم قادر مطلق، او می‌تواند پاسخ‌های نظری پیچیده‌ای ارایه کند.

بر اساس این آزمون تورینگ تعدیل شده، مسافر زمان ما این طور نتیجه می‌گیرد که در قرن گذشته،‌ نژاد بشر به یک سطح جدید هوش بر‌تر دست یافته است. او با ملاحظه استفاده از یک زبان ویژه که در سال ۱۹۱۴ موجود نبود (و بعد‌ها توسط جان فون نویمان ابداع شد) ممکن است این طور نتیجه بگیرد که‌ نژاد انسان به مرحله‌ای بی‌نظیر رسیده، جایی که در آن به هوش و بینشی فرا‌تر از فهم ذهن سال ۱۹۱۴ دست یافته است.

البته آن زن پشت پرده یکی از ما است. به بیان دیگر او انسانی عادی است که فهم خود را با دو ابزار تقویت کرده است: تلفن همراهش و نیز اتصالش به اینترنت یا به عبارت دیگر پایگاه‌هایی چون ویکی‌پدیا، گوگل‌مپز و کورا.

برای ما او معمولی است ولی برای آن مرد حیرت‌انگیز است. با استفاده از ماشین‌ها، ما انسان‌های ارتقا‌یافته و خدایان مصنوعی هستیم اگر چه نسبت به این واقعیت مانند سایر اموری که به آن عادت داریم به نحو چشمگیری بی‌تفاوت شده‌ایم.

بدون ابزار‌هایمان، مساله برطرف می‌شود و ما کودن‌تر از آن دوستمان هستیم که در اوائل قرن بیستم زندگی کرده است و دامنه توجه۳ طولانی‌تری دارد و ممکن است بتواند لاتین را بخواند و بنویسد و حساب را سریع‌تر انجام دهد.

نمایش مسافر زمان نشان می‌دهد که پاسخ به این سؤال که آیا ما در حال باهوش‌تر شدن هستیم یا نه بسته به آن است که چطور «ما» را طبقه‌بندی کنید. دلیل اینکه تامپسون و کار به نتایج متفاوتی می‌رسند همین مطلب است. تامپسون دربارۀ سایبورگ – یک موجود با هر دو اجزای ارگانیک و مکانیکی – قضاوت می‌کند حال آنکه کار انسان در پس آن را.

پروژهٔ ارتقای انسان۴ در طول پنجاه سال گذاشته در حال اجرا بوده است. این پروژه در اوایل دهۀ شصت در پنتاگون شروع شد. آن زمانی که جی. سی. آر. لیکلیدر۵ روان‌شناس و مسئول تأمین اعتبار تحقیقات پیشرفته، دربارۀ آن چیزی می‌اندیشید که خود همزیسیتی کامپیوتر-انسان می‌نامید. (لیکلیدر همچنین پیشنهاد تأمین اعتبار پروژه‌ای را به بخش دفاعی داد که در ‌‌نهایت‌‌ همان اینترنت شد).

او بر این باور بود که اهمیت ویژه کامپیوتر‌ها در ارتقای قابلیت‌های انسان است و به همین سبب او از میان سایر پروژه‌ها پروژۀ داگلاس انگلبارت، نویسندۀ کتاب «ارتقای هوش انسان۶ را تأمین اعتبار کرد؛ که پیشنهاد روشی نظام‌مند و جدید برای بهینه ساختن کارایی ذهنی افراد انسان ارایه می‌داد.

انگلبرت مرکز تحقیقات ارتقا یافتن را پایه گذاشت که در دهۀ شصت فکر واسطه کاربری تصویری بر مبنای صفحه نمایش، صفحه کلید و ماوس را توسعه داد. بسیاری از محققان آن مرکز بعد‌ها به کار در آزمایشگاه‌های معروف شرکت زیراکس (Xerox) مشغول شدند. ایدۀ واسطهٔ کاربری توسط شرکت اَپل نیز استفاده شد.

از آن زمان به بعد، پروژۀ اصلی رشتۀ کامپیو‌تر ساختن چیزهای مستقلاً باهوش (مانند HALL) نبوده، بلکه تلاش برای ارتقای هوش ما در نقاط ضعف آن بوده است. موفق‌ترین و سودمند‌ترین محصولات آن‌هایی هستند که به ما در انجام کارهایی کمک کرده‌اند که در غیر این صورت از انجام آن ناتوان بودیم.

حافظه محدود ما نشان می‌دهد که در حساب ضعیف هستیم و هیچ فردی دیگر عملیات تقسیم طولانی انجام نمی‌دهد. از طرف دیگر، حافظه‌های ما غیرقابل‌اعتماد هستند و بنابراین آن‌ را بافضای ذخیره الکترونیک جبران کرده‌ایم. در مقایسه با کامپیو‌تر مغز انسان در برقراری ارتباط با سایر مغز‌ها ضعیف است. بنابراین ابزارهایی چون ویکی‌پدیا و موتور جستجوی گوگل را اختراع کردیم که به این نوع اتصال کمک کنند.

دوست مسافر زمان ما ثابت می‌کند که اگر چه پروژهٔ ارتقای انسان یک موفقیت به حساب می‌آید نمی‌توانیم هزینه‌های آن را انکار کنیم. تصور نقصان بیولوژیکی هشداردهنده است و همیشه این احساس آزار می‌دهد که هوش‌های کمکی «ما» به شمار نمی‌روند. ولی نباید اشتباه کرد، ما هم اکنون موجوداتی غیر از آنی که قبلاً بودیم شده‌ایم. بجای تکامل و تحول بیولوژیک در حال تکامل تکنولوژیک هستیم در مسیری که باید امیدوار باشیم مثبت است.


پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را تیم وو نوشته است و در تاریخ ۱۰ ژانویۀ ۲۰۱۴ با عنوان «If a Time Traveller Saw a Smartphone» در نیویورکر منتشر شده است و وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ با عنوان «اگر یک مسافر زمان با موبایل هوشمند مواجه می‌شد» و ترجمۀ مهدی منتظری منتشر کرده است.
•• تیم وو (Tim Wu)، نویسندهٔ جابجایی مهم (The Master Switch)، استاد دانشکده حقوق دانشگاه کلمبیا است.
[۱] The Shallows: What the Internet Is Doing to Our Brains
[۲] Smarter Than You Think: How Technology Is Changing Our Minds for the Better
[۳] فاصله زمانی که شخص می‌تواند روی یک فعالیت تمرکز کند.
[۴] human augmentation
[۵] J. C. R. Licklider
[۶] Augmenting Human Intellect

مرتبط

«عجیب»ها کیستند و چرا این‌قدر در دنیای هنر و ادبیات زیادند؟

«عجیب»ها کیستند و چرا این‌قدر در دنیای هنر و ادبیات زیادند؟

عجیب‌ها در همه جای دنیا دارند به هم شبیه‌تر می‌شوند

نوستالژی دیگر یک بیماری نیست

نوستالژی دیگر یک بیماری نیست

امروزه روان‌شناسان معتقدند نوستالژی احساسی تقریباً همگانی و اساساً مثبت است

پیش روان‌کاو مشهوری می‌رفتم که از من متنفر بود

پیش روان‌کاو مشهوری می‌رفتم که از من متنفر بود

آیا روان‌کاوان حق دارند هر طور که دلشان می‌خواهد دربارۀ مراجعانشان بنویسند؟

بیونگ-چول هان؛ نامزد جدید عنوان «فیلسوف قرن»

بیونگ-چول هان؛ نامزد جدید عنوان «فیلسوف قرن»

هان میان نسل بومی دیجیتال محبوبیت شایان‌توجهی یافته است

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

Mahdi

۰۹:۱۱ ۱۳۹۴/۱۱/۱۵
0

لطفا اگر امكانش هست پيوند نسخه اصلى مقاله رو هم در كنار ترجمه بذاريد. ممنون

sardabir

۰۹:۱۱ ۱۳۹۴/۱۱/۱۵
0

پیوند به نسخۀ اصلی مطلب بالای سستون سمت چپ موجود است.

۰۴:۰۶ ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
0

واقعاً لذت بردم!

۰۴:۰۶ ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
0

عالی بود!

لیزا هرتسُک

ترجمه مصطفی زالی

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0