دربارۀ غافلگیر کنندهترین انتخاب تاریخ حزب کارگر انگلستان
کوربین در تکاندهندهترین رقابت انتخاباتی پس از جنگ جهانی دوم بهعنوان رهبر حزب کارگر انتخاب شد. طرفدارانش میگویند دورانِ تباهیِ مجلسِ عوام ِبریتانیا به پایان رسیده و جدیت به سیاست بازگشته است؛ اما مخالفان او را تهدیدی برای امنیت ملی و اقتصادی میدانند. ستارۀ جدید دنیای سیاست چگونه محبوب شد و چه مسایلی پیشرو دارد؟
12 دقیقه
گاردین —
«روونا میسون۱»: جرمی کوربین۲ در یکی از تکاندهندهترین رقابتهای انتخاباتی پس از جنگ جهانی دوم به عنوان رهبر حزب کارگر انتخاب شد، قطعیتِ پیروزی او حتی پیروزی «تونی بلر۳» در سال ۱۹۹۴ را نیز تحتالشعاع قرار داد. کوربین با سهمی ۵۹.۹ درصدی از آراء انتخاب شد و رقبایش را شکست داد. «اندی بورنهام۴» ۱۹% درصد از آراء، «ایوت کوپر۵» ۱۷% درصد از آراء و «لیز کندال۶» کاندیدای شاخۀ به اصطلاح «بلری» ِ حزب کارگر با ۵. ۴% درصد از آراء به ترتیب پس از او قرار گرفتند.
کوربین کمی پس از اعلام نتایج انتخابات گفت: «پیام این انتخاب این است که مردم از بیعدالتی و نابرابری بریتانیا سیر شدهاند. رسانهها و بسیاری از ما رویکرد جوانان کشورمان را درک نمیکنیم. آنها از روش مواجهۀ فعلی با سیاست بریدهاند. باید این روش را تغییر دهیم. این پیکار در حال شتاب گرفتن است.»
انتخاب کوربین یکی از غافلگیر کنندهترین انتخابهای تاریخ حزب کارگر بود. این انتخاب بیش از هرچیز از طریق متمایل کردن اعضا و حامیان حزب کارگر به این ایده حاصل شد که حزب باید میان خود و حزب کارگر جدید ِ «تونی بلر» و «گوردون براون۷» مرزبندی ایجاد کند. یکی دیگر از دلایل محبوبیت و اقبال ناگهانی به کوربین را میتوان مخالفت وی با لایحۀ رفاه محافظهکاران در مجلس عوام دانست، کوربین در حالی با این لایجه مخالفت کرد که باقی نمایندگان حزب کارگر رأی ممتنع دادند. یکی از دلایل اصلی موفقیت کوربین، حضورِ اعضای ثبتنامی جدید در حزب کارگر بود، افراد میتوانند با پرداخت ۳ پوند به حامی یا عضو عمومی حزب کارگر بدل شوند و در انتخابات رهبری حزب شرکت کنند. سیستم فعلی رأیگیری حزب کارگر که توسط «میلیبند۸» معرفی شد، به کرات از سوی سایر اعضا مورد انتقاد قرار گرفته بود.
کوربین که سه دهه از عمر فعالیت او در مجلس عوام انگلستان میگذرد، بخش عمدهای از وقت خود را صرف شرکت در کمپینهایی نظیر کمپین توفق جنگ و کمپین صلح خاورمیانه نموده است. چند مورد از پیشنهادات وی از این قرارند: از نو ملی کردن راهآهن، عذرخواهی بابت نقش حزب کارگر در جنگ عراق، تزریق نقدینگی برای تأمین هزینههای زیرساختی، مخالفت با ریاضت اقتصادی، کنترل نرخ اجارهبها و ایجاد خدمات آموزشی ملی نوین. کوربین که از یک عضو سادۀ پارلمان به رهبر اپوزیسیون تبدیل شده است، خیال دارد با جدیت تمام با کاهش خدمات عمومی مبارزه کند.
محافظهکاران ساعتی پس از انتشار خبر پیروزی کوربین این پیام را منتشر کردند: «کوربین تهدیدی برای امنیت ملی ما، برای امنیت اقتصادی ما و برای امنیت خانوادههای شماست». محافظهکاران تصویری از کوربین را در پس زمینهای قرمز به ایمیل حمایتکنندگان حزب کارگر ارسال کردهاند که در حاشیۀ آن لغاتی مثل اسامه بن لادن، حزبالله و حماس، سلاح هستهای و مالیات با حروف بزرگ نوشته شدهاند. این تصویر در جهت تقویت این مدعای محافظهکاران منتشر شده است که میگویند کوربین اعتقاد دارد که مرگ بن لادن تراژدی بوده است! منشاء این ادعا مصاحبۀ کوربین با شبکهی «پرستی وی» ایران است که در آن گفت: «این تراژدی است که آمریکابه جای محاکمهی رهبر القاعده او را کشت».
ادعای دیگر این پوستر این است که کوربین نمایندگان حماس و حزبالله را در مذاکرات متوقفسازیِ جنگ در سال ۲۰۰۹ «دوستان» خوانده است. کوربین اخیراً این مدعا را تأیید کرده است و گفته تمامی طرفهایی را که به همکاری درجهتِ ایجاد صلح در خاورمیانه علاقهمندند را «دوست» میداند.
هشدارِ دیگر محافظهکاران به مخالفت جدیِ کوربین با احیای طرح ِبرنامۀ اتمی انگلستان اشاره دارد. هشدار آخر و عبارت مالیات در این پوستر نیز به این عقیدۀ کوربین اشاره دارد که مردم باید بیشتر مالیات بپردازند.
کوربین در نخستین سخنرانی خود پس از پیروزی- که در گردهمآیی جمعی از حامیانِ پناهندگان انجام شد- خطاب به اعضای جدید حزب که مقدمات پیروزی وی را فراهم کردند، گفت: «به حزب خوش آمدید، به جنبش ما خوش آمدید. آنها که به حزب برگشتهاند، آنهایی که در حزب بودند و احساس کنارگذاشتگی و سرخوردگی میکردند، بازگشتتان را خوشامد میگویم.» کوربین در این سخنرانی تاکید کرد که سیاستهای ریاضتی غلطاند و باید تغییر کنند. اعضای اصلی تیم رهبری کوربین به احتمال زیاد این اشخاص خواهند بود: «جان مکدانل» [۹]، «آنجلا ایگل۱۰»، «صدیق خان۱۱»، «کن لیوینگستون۱۲» و احتمالاً رقیبش «برنهام». انتخابات شهرداریِ لندن نخستین آزمون حزبی کوربین در مقام رهبر خواهد بود، نامزد حزب کارگر در این انتخابات «صدیق خان» فرزند یک رانندۀ اتوبوس مهاجر است که از طرف اتحادیهها نیز به خوبی حمایت میشود.
«آلبرتو ناردلی۱۳»: پیروزی کوربین محلی برای بحث باقی نمیگذارد، ۸۴% درصد از اعضا یا حمایتکنندگان حزب که از طریق پرداخت ۳ پوند به عضویت حزب درمیآیند و به اعضای ثبتنامی مشهورند به کوربین رأی دادهاند. بقیهی آراءکوربین را اعضای وابسته به سازمانهای کارگری و اتحادیهها و اعضای قدیمی تشکیل میدهند. از میان اعضای پرسابقۀ حزب کارگر ۵۰% درصد اعضا به وی رأی دادهاند. با این حال نباید فراموش کرد که اقتضائاتِ انتخابات درون حزبی از نظر جمعیتشناسی با انتخابات عمومی بسیار متفاوت است. پرسش اصلی در باب کوربین این خواهد بود: میتواند حلقۀ پرشر وشور حمایتکنندگانش را در انتخابات عمومی بعدی بریتانیا به ائتلافی گستردهتر بدل کند؟ فراموش نکنیم که در انتخابات ماه می امسال در بریتانیا، جناح محافظهکار «دیوید کامرون۱۴» پیروز شد و هرچه جامعۀ رأی دهندگان بریتانیا کمتر به جامعۀ جوان، از منظر اجتماعی آزاد، از منظر قومی متکثر و از لحاظ فرهنگی تحصیلکردۀ لندن شباهت داشته باشد، شانس موفقیت حزب کارگر نیز کمتر خواهد شد. حزب کارگر هماکنون با سه معضل روبهرو است:
۱- در انتخابات عمومی ماه می امسال، حزب محافظهکار در جذب آرای گروههایی که بیشترین جمعیت را دارند، بسیار موفق عمل کرد. این گروهها افراد ۶۵ ساله و مسنتر و گروههای جمعیتی جوانی بودند که جذب حزب «محافظهکاران» شده بودند. اقبال به حزب کارگر تنها در میان ۱۸ الی ۳۴ سالهها خوب بود، طبقات فرودست اجتماعی، سیاهان، آسیاییها و اقلیتهای قومی نیز به حزب کارگر اقبال داشتند. با این حال علیرغم حمایت تمامی این گروهها موفقیت حزب کارگر در سطح ملی کافی نبود. در مجموع اقبال به حزب کارگر در بین گروههای جمعیتی میانسال و مسنتر که بیشترین جمعیت کشور را تشکیل میدهند بسیار کم است.
۲- حزب کارگر برای پیروزی در انتخابات سال ۲۰۲۰ به ۱۰۰ صندلی بیشتر از آنچه می ماه امسال بدست آورد، نیاز دارد. حتی اگر حزب بتواند تمامی شکستهایش در اسکاتلند را جبران کند- که نخواهد توانست- باز هم نیازمند آن خواهد بود که بخش عظیمی از آراء خود را از محافظهکاران جذب کند. برای تحقق این مقصود حزب باید تقریباً تمام آرای مرزی و سرگردان در انگلستان و ولز و بخش عظیمی از آرای «حزب ملی اسکاتلند» را از آن خود کند. در واقع تمامی حوزههای انتخاباتیای که حزب کارگر باید از آن خود کند حالا در دست «توری۱۵» هاست.
۳- در خصوص آیندهی مالی حزب کارگر نگرانیهایی وجود دارد، برخی نگران مخارج و بدهیهای حزب هستند.
«پاتریک وینتور۱۶»: کوربین پیروز شد و پیروزی کوربین به عنوان رهبر حزب کارگر برای حزب کارگر به مثابه یک کل دلالتی دارد، دلالت این است که حزب کارگر به سرعت در حال تغییر است. گرچه از ماهها قبل با مطرح شدن گزینۀ رهبری ِکوربین عضویت عمومی در حزب به شدت افزایش پیدا کرده، اما فعالیتهای اتحادیههای تجاری مدتهاست که به شدت کاهش پیدا کرده است، نرخ فعالیت اتحادیههای تجاری به قدری کم شده است که ممکن است آیندهی مالی حزب را به خطر بیاندارد. خطر دیگر رهبری کوربین این است که وجود وی حملات محافظهکاران به حزب کارگر را شدت میبخشد. ادعای اصلی آنها این است که حزب کارگر و رهبر آن برای بریتانیا خطری دستچپی به حساب میآیند.
نتایج انتخابات نشان میدهد که بیشتر اعضایی که به تازگی با پرداخت ۳ پوند عضو حزب کارگر شدهاند- تا بتوانند در انتخابات حزب شرکت کنند- به خاطر کوربین ثبت نام کرده بودند، زیرا از مجموع ۱۰۵ هزار نفر عضوی که با پرداخت ۳ پوند به تازگی به عضویت عمومی حزب درآمدهاند و در انتخابات حزب شرکت کردهاند، ۸۸.۴۹۹ نفر به کوربین رأی دادهاند. با این حال گرچه حزب کارگر به دلیل تمایل افراد برای ثبتنام عمومی در حزب و رأی دادن به کوربین از لحاظ جمعیت عمومی بسط یافته است، اما روابط اتحادیهها با حزب در حال تغییر و فروپاشی است. در انتخابات رهبری حزب در سال ۱۹۹۴ (که به پیروزی بلر منتهی شد) نزدیک به ۸۰۰ هزار تن از اعضای اتحادیهها در انتخابات حزب شرکت کردند. تعداد افرادی که از اعضای خودِ حزب بودند و در این سال رأی دادند برابر با ۱۷۰ هزار نفر بود. در سال ۲۰۱۰ رقم رأی دهندگان عضو اتحادیه به ۲۵۰ هزار نفر رسید – تعداد رأی دهندگانی که عضو اتحادیهها بودند به طرز قابل توجهی کاهش یافت- در مقابل تعداد افراد شرکت کننده در انتخابات که عضو حزب بودند نسبتاً ثابت باقی ماند، ۱۲۷ هزار نفر. بدین ترتیب نسبت مشارکت اعضای اتحادیهها به اعضای حزب از ۵ به ۱ در سال ۱۹۹۴ به ۲ به ۱ در سال ۲۰۱۰ رسید. در انتخابات فعلی ۲۴۵ هزار عضو حزب و تنها ۷۱،۴۵۶ عضو اتحادیه شرکت کردهاند؛ یعنی نسبتی معادل ۳.۵ عضو حزب در ازای هر عضو اتحادیه.
این نخستین بار در تاریخ حزب کارگر است که تعداد اعضای رأی دهندۀ حزب از اعضای رأی دهندۀ اتحادیهها فزونی یافته است. این مساله در درازمدت حزب کارگر را با مشکل مالی مواجه خواهد کرد.
دولت فعلی بریتانیا اعتقاد دارد که برای اتحادیهها دشوار است که بودجههای سیاسی ِ خود را صرف تأمین هزینههای مالی حزب کارگر کنند. ضعف هرچه تمامتر ارتباط میان اتحادیهها و حزب کارگر که در انتخابات اخیر نیز خود را نشان داد، این معضل را تشدید خواهد کرد. نتایج این انتخابات حاکی از آن است که حزب کارگر عمیقاً در حال تغییر است.
از زمان انتخابات عمومی ماه میِ امسال در انگلستان، ۱۰۵ هزار نفر با پرداخت ۳ پوند عضو حزب کارگر شدهاند. تعداد اعضای عمومی حزب که به اعضای ثبتنامی مشهورند، پیش از موج ثبت نامِ عمومیِ امسال ۱۸۷ هزار تن بود. موج ثبتنام عمومی دو مرحله داشت: مرحلهی اول در پی شکست حزب کارگر و نمایندۀ آن «میلیبند» در انتخابات عمومی بریتانیا رخ داد و مرحلهی دوم در حمایت از کوربین. این دو موج ثبتنامی بودند که به پیرزوی کوربین منتهی شدند. کوربین در این انتخابات ۲۴۵ هزار رأی را از آن خود کرده است در حالی که در انتخابات سال ۲۰۱۰ نمایندۀ چپگرایِ حزب کارگر برای رهبری حزب «دیان ابوت۱۷» حتی در یک حوزهی انتخاباتی نیز برنده نشده بود. تعارض میان دو دور انتخاباتی نمیتواند از این شدیدتر باشد. با این حال این تعارض شدید از تغییرات بنیادین حزب در عرض چندسال گذشته حکایت میکند.
این گزارش ترجمه و تلخیص چهار مطلب است.
لینک اصلی مطالب:
♦ روونا میسون
♦ پاتریک وینتور
♦ روونا میسون
♦ آلبرتو ناردلی
پینوشتها:
[۱] Rowena Mason
[۲] Jeremy Corbyn
[۳] Tony Blair
[۴] Andy Burnham
از اعضای میانهروی حزب کارگر که پیش از انتخاب کوربین شانس اول رهبری حزب تلقی میشد. [مترجم]
[۵] Yvette Cooper
همسر «اد بال» از اعضای صاحب نفوذ حزب کارگر و از اعضای میانهرو یا «سنتریست» حزب است. [مترجم]
[۶] Liz Kendall
از اعضای دستراستی حزب که حامی سیاستهای بلر است. [مترجم]
[۷] Gordon Brown
[۸] Miliband
[۹] John McDonnell
[۱۰] Angela Eagle
[۱۱] Sadiq Khan
[۱۲] Ken Livingstone
[۱۳] Alberto Nardelli
[۱۴] David Cameron
[۱۵] Tory
حزب محافظهکار بریتانیا، میراثدار حزب سیاسیِ توری است که پیش از قرن نوزدهم در بریتانیا فعالیت داشت و به همین علت محافظهکاران به صورت غیررسمی توریها هم خوانده میشود. در حال حاضر، «دیوید کامرون» رهبر این حزب است. قدمت توریسم به جنگهای داخلی انگلستان میرسد که بخشی از جنگهای سه پادشاهی بودند. [مترجم].
[۱۶] Patrick Wintour
[۱۷] Diane Abbott
کنوانسیون نسلکشی گویا طوری طراحی شده است که فقط هولوکاست را مصداق این جنایت بداند
آمریکا بعد از یازده سپتامبر خط قرمزی را شکست که دنیا را به جای متفاوتی تبدیل کرد
چطور جامعۀ اسرائیل با جنایتهای ارتش خود در غزه و لبنان کنار میآید؟
تمجید آشکار از دیکتاتورها مشخصۀ اصلی راستگرایان آمریکاست