نویسندۀ مشهور انگلیسی دربارۀ جایگاه سیاست در کار ادبیات سخن میگوید
رمانهای زیدی اسمیت، نویسندۀ مبتکری که خیلیها را مفتونِ سبک خاص نوشتنِ خود کرده است، سیاسی نیستند. اما در این سالها بخشی از چشمگیرترین کارهای او جستارهایی بودهاند که عمیقاً دغدغههای سیاسی را در تاروپود ادبیات بافتهاند. اسمیت بهمناسبتِ تورِ رمان جدیدش، زمان رقصیدن، از سیاست در نوشتن میگوید، از اینکه سیاست «آبی است که در آن شناوریم و هوایی است که در آن نفس میکشیم».
متخصص حوزۀ سیاست و فرهنگ و برندۀ جایزۀ Mirror Award
Zadie Smith on the Politics of Fiction
6 دقیقه
مگان گاربر، آتلانتیک — زیدی اسمیت را پیش از هر چیز یک رماننویس میدانند، اما او به معنای واقعی کلمه یک روشنفکر عمومی است. برخی از چشمگیرترین کارهای او در سالهای اخیر، ازجمله مقالههایش دربارۀ «۱۱ سپتامبر و ترس از واژگان»، «زبان چند صدایی باراک اوباما»، و «خودسازی سیاسی فیسبوک»، بیرون قلمرو رمان قرار میگیرد. کار او در این زمینه، بیش از هر چیز، یادآور آن است که سیاست عمیقاً در تاروپود ادبیات و فرهنگ ریشه دوانده است. در همین کارها نشان میدهد تصور اینکه سیاست بهخودیخود مقولهای برای گفتمان و تجربه باشد چه اندازه بیهوده است. سیاست آبی است که در آن شناوریم و هوایی است که در آن نفس میکشیم؛ ما را فرا گرفته است، چه بخواهیم به آن اقرار کنیم، چه نه.
عصر پنجشنبه، در مباحثهای در واشنگتندیسی که بخشی از تور تازهترین رمان اسمیت، زمان رقصیدن۱، بود میشل نوریس، مجری و میزبان اِن.پی.آر، از اسمیت دربارۀ همۀ اینها پرسید: ارتباط سیاست با … همۀ چیزهای دیگر. نوریس یادآور شد که ما در «روزگار جالبی» زندگی میکنیم. او گفت: «و کنجکاوم بدانم که آیا این موضوع رویکرد شما را به کارتان تغییر میدهد؟ از این نظر که آیا نوعی مسئولیت و بلکه فرصت برای کمک به دیگران حس میکنید؟» آیا داستان -و واژهها با گرما و بیآلایشیِ همزمانشان- «به مردم کمک میکنند چیزی را دریابند که ممکن است از هیچ راه دیگری نبینند؟»
اسمیت پاسخ داد: «حدس میزنم نگاه من به موضوع تاریخی است. به آنچه میاندیشم که پس از جنگ جهانی دوم بر نویسندگان یا دستکم نویسندگان بریتانیایی گذشته است.» آنها اساساً سیاستزده شدند: روزگار آنها جالبتر از آن بود که جور دیگری باشند، همین. «نویسندگانی هم که طبع سیاسی ندارند خود را در همین شرایط مییابند»، و چندان گزینهای ندارند جز اینکه به شیوۀ خود بازیگران سیاسی بشوند. ای. ام. فورستر یکی از الگوهای نقش نویسندگی اسمیت (اسمیت گفته است که کتاب دربارۀ زیبایی، در «تجلیل» هاواردز اِند بود) را در نظر بگیرید. اسمیت یادآور میشود که «او در روزگار صلحآمیز نه مرد بهپاخاستن بود و نه مرد مجادله». اما نهایتاً فورستر در روزگار صلحآمیز زندگی نکرد. بنابراین «کارش به رادیو کشید که آنجا باید به شیوهای که چندان به آن خو نگرفته بود صحبت میکرد. و فکر میکنم کار بسیار مؤثری انجام داد. اما تماشای آن جالب بود. احتمالاً اگر در دورهای دیگر میزیست، بسیار ساکتتر میبود».
اسمیت میگوید که امروز هم نویسندگان مانند همان نقش را بازی میکنند: آنها نهتنها فرار از واقعیتهای جهان که غرق شدن در آنها را پیشنهاد میکنند. و بعضیهایشان این کار را نه لزوماً در جایگاه فعال اجتماعی یا منتقد بلکه از راهی انجام میدهند که هم سادهتر و هم پیچیدهتر است. آنها گاهی نقش روزنامهنگاران را ایفا میکنند. همچنین، آنها درمییابند که خط میان سیاست و هر چیز دیگر چه اندازه میتواند باریک باشد.
این شناختی است که در «این لحظه» خصوصاً قدرتمند است -این هفته، این ماه، این سال پیشِ رو- چراکه ذهنِ روزنامهنگاران حرفهای نیز مشغول رابطۀ خودشان با افراد بسیار زیادی شده که آنها را «دور از دسترس»، «جانبدار» و «نخبه» میپندارند، با افراد بسیاری که آنها را ریشخند میکنند چرا که آنها را در رعایت عینیت و همدلی ناکام میدانند. به پیشنهاد اسمیت، مانند بیشتر چیزها، گزارشدهی -که حقیقت عینی را با تلاشی صادقانه برای همدلی ترکیب میکند- میتواند یک راهحل باشد. او جورج ساندرز و بهویژه «تحلیل ادبی حامیان ترامپ» را یادآور شد که او در نیویورکر منتشر کرد. اسمیت اشاره میکند که ساندرز برای نوشتن آن متن بیرون رفت و با مردم سخن گفت، تلاش کرد درک و همدلی کند و بهدلیل همین تلاش، در عوض، «آنچه را دید که آشکار بود».
اسمیت میگوید که خواندن آن مقاله «شخصاً پدرم را به یادم آورد که سفیدپوستی از طبقۀ متوسط بود، اما نه از آنها که خشمگین یا نژادپرستاند». بهویژه به این دلیل که «بسیاری از آنچه برای این افراد رخ داده بود برای پدرم هم پیش آمد»: بیکاری، طلاق، بیماری. چیزهایی که زندگیها را متلاشی و، اغلب، فرد گرفتار را خرد میکند. اسمیت ادامه میدهد: «اما اینها در زمینۀ اجتماعیِ خدمات سلامت رایگان، آموزش رایگان و خدمات رفاهی رخ داد.» بنابراین بیمارشدن پدرش او را ورشکسته نکرد. یک بدبیاریْ حدّ فاصل زندگی خوب و بدبختی مطلق نبود.
سیاست و هر چیز دیگر بهگونهای جداییناپذیر درهمتنیدهاند. و من، تو و مای نوعی نیز همانطور در هم ذوب شدهایم. به گفتۀ اسمیت: «خواندنِ این نوشتهها -کارهای ساندرز و مانند آن- به من یادآوری میکند که آن افراد را با کسی که بهخوبی میشناختم ربط دهم: پدر خودم.» آن مقالهها، بهجای تخیل، واقعیت را به کار میگرفتند تا او را تشویق کنند که تصورش را به همدلی متمایل کند. اسمیت میگوید: «به نظر من، این نوع روزنامهنگاری بسیار مفید است» و اشتغال به آن بدین معناست که نویسندگانی همچون ساندرز «برای روزگار آمادهاند – آنها ضروریاند.»
با وجود بسیاری از رمانها و نوشتارها و سخنرانیهای استادانۀ او که خلاف این را میگویند، اسمیت افزود: «فکر نمیکنم من یکی از این نویسندگان باشم.» به گفتۀ او اما «حتی نویسندگان رمانهای کمیکاستریپ هم باید راهی برای کنارآمدن با نقششان بیابند». و در نهایت میگوید: «ازاینرو، من گاهی از آنچه حالا مینویسم، از یادداشتهایی که مینویسم، شگفتزده میشوم. چراکه فکرش را هم نمیکردم که دربارۀ سوژههای سیاسی بنویسم. اما بسیار چنین کردهام. بهراستی، شاید تنها دارم روی روزگار آزمایش میکنم.»
پینوشتها:
• این مطلب را مگان گاربر نوشته است و در تاریخ ۱۸ نوامبر ۲۰۱۶ با عنوان «Zadie Smith on the Politics of Fiction» در وبسایت آتلانتیک منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «زیدی اسمیت: فکرش را هم نمیکردم که دربارۀ سیاست بنویسم» و با ترجمۀ مینا فراهانی منتشر کرده است.
•• مگان گاربر (Megan Garber) دانشآموختۀ دانشگاه کلمبیا در رشتۀ روزنامهنگاری است. او در آتلانتیک دربارۀ مسائل فرهنگی مینویسد.
[۱] Swing Time
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد