نوشتار

مغز انسان به مغالطه اعتیاد دارد

شناختی اجمالی از مغالطه‌های مشهور ما را در شناخت استدلال‌های نادرست کمک می‌کند

مغز انسان به مغالطه اعتیاد دارد

مغز ما چگونه استدلال می‌کند؟ این سؤال‌ ذهن بسیاری از متفکران را به خود مشغول کرده است. تولد علم منطق در یونان باستانْ تلاشی برای فهمِ سازوکارهای استدلال‌آوری بوده است. با‌این‌حال ناشناخته‌های فراوانی باقی است. عصب‌شناسان می‌گویند انسان‌ها، در بهترین حالت، به بیش از چند درصد از ظرفیتِ مغزشان دسترسی ندارند و روان‌شناسان نشان داده‌اند اکثر تصمیم‌گیری‌های ما براساس پیش‌داوری‌هاست. آیا راهی هست که اندکی جلوی خطاهای مغزمان مقاومت کنیم؟

Bad Arguments That Make You Smarter

هنریک شوئنبرگ، فیلاسافی نو — آیا تابه‌حال دربارۀ مغالطۀ پهلوان‌پنبه یا مغالطۀ شاه‌ماهی قرمز چیزی شنیده‌اید؟ اگر شنیده‌اید، شاید برایتان جالب باشد که بدانید این‌ها بخشی از مجموعۀ مفاهیمی هستند که می‌توانند قدرت تفکر شما را افزایش دهند. در پایان مطالعۀ این مقاله، درحقیقت هوشمندتر خواهید شد، زیرا خطاهای موجود در استدلال‌‌های خود و دیگران را با وضوح بیشتری خواهید دید.

فکر کنید مغزتان یک‌جور جعبه‌ابزار است. همان‌طور که ابزارهایی برای ساختن وجود دارد، چیزهایی هم وجود دارد که دنیل دنتِ فیلسوفْ آن‌ها را «ابزار‌های تفکر» می‌نامد. برای مثال، زبانْ یکی از ابزارهای تفکر است، زیرا ما را قادر می‌‌سازد که از طریق گفت‌وگوی درونی و همچنین با درمیان‌گذاشتنِ ایده‌های خود با دیگران بتوانیم بهتر فکر کنیم. هر زمان که کلمۀ مفیدِ جدیدی ساخته می‌شود، ابزار تفکرِ تازه‌ای در دسترس قرار می‌گیرد.

در گذشته این‌گونه تصور نمی‌شد که برای تفکر بهتر به ابزارهایی نیاز داریم. برای نمونه، نظریۀ اقتصادی کلاسیک بر این پیش‌فرض مبتنی است که ما تمایل به اتخاذ تصمیمات عقلانی داریم، درحالی‌که، در صد سال گذشته، علوم شناختی به‌شکل روزافزونی آشکار ساخته‌اند که ما جهان را بر مبنای سوگیری‌ها می‌بینیم و چنانچه تصمیم‌گیری به سیستم شناختی ما واگذار شود آنقدر عینی یا عقلانی فکر نمی‌کنیم که بشود به آن اعتماد کرد. این مسئله شامل انتخاب‌های اقتصادیِ ما نیز می‌شود. برای مقابله با این تمایلات روان‌شناختی، باید از ابزارهای تفکر، که از زمان ابداع منطق توسط ارسطو به وجود آمده‌اند، بهتر استفاده کنیم.

یک گام ویژه به جلو تشخیص و نام‌گذاری انواع گوناگون استدلال‌های بد بوده است که درمجموع تحت‌عنوان «مغالطات غیرصوری»۱ شناخته می‌شوند. این مغالطاتْ اسامی کاملاً شناخته‌شده و بسیار متنوعی دارند. برای مثال، حملۀ شخصی۲ (شخص‌ستیزی) نوعی مغالطه است که شما هنگام مقابله با نیروی استدلال فرد مقابل، به‌جای اینکه برهان بیاورید، به شخصیت او حمله می‌کنید. این یکی از روش‌های بدِ استدلال است، زیرا آنچه معمولاً مهم است پیغامی است که منتقل می‌شود نه شخص پیغام‌رسان. باوجوداین، استدلال‌های حملۀ شخصی در انواع مختلفی از موقعیت‌ها به کار می‌رود، مثل کارزارهای سیاسی، جایی که حملات شخصی نادرست و نامربوط و نامتناسب اغلب به کار می‌رود تا استدلال واقعی طرف مقابل را تحت‌الشعاع قرار دهد.

بسیاری از استدلال‌های مغالطه‌آمیز ممکن است در نگاه اول سطحی به نظر برسند. مسلماً درست نیست که رفتار بی‌ادبانۀ یک توریست را نشانگر و نمایندۀ رفتار تمامی افراد آن ملت قلمداد کنیم؛ آیا نباید این را بدانیم؟ طبیعتاً باید بدانیم، اما اغلب فراموش می‌کنیم: افراد در عمل غالباً قربانی مغالطۀ تعمیم شتاب‌زده می‌شوند. یا اینکه چه تعداد از ما مرتکب مغالطۀ توسل به احساس۳ نشده‌ایم؛ برای مثال، هنگامی که ناراحت هستیم و به همین علت به‌طرزی ناعادلانه یکدیگر را مقصر می‌دانیم، بهتر می‌بود که، قبل از تلاش برای هرگونه اظهارنظر، خود را آرام می‌کردیم. اما درحقیقت، درست به این خاطر که به تفکر غیرعقلانی متمایل هستیم، بسیار مفید است که حتی به شناخت انواع مغالطه‌های به‌ظاهر سطحی‌ْ مجهز باشیم. به‌این‌طریق نواقص ناشی از تفکر غیرعقلانیِ خود را به یاد خواهیم داشت و بهتر می‌توانیم آن‌ها را تحت مراقبت خود داشته باشیم. همان‌گونه که در کلینیک‌های ترک اعتیاد می‌گویند، قدم اول در مسیر درمانْ اقرار و بیان این مطلب است که به مشکلی مبتلا هستی. علاوه‌براین، زمانی که بدانیم چه نوع استدلال‌های بدی وجود دارند استدلال‌های دیگران را بهتر تحلیل می‌کنیم. طبقه‌بندی و نام‌گذاری استدلال‌های بد کمک می‌کند افکار خود را نظام‌مند کنیم. به‌این‌ترتیب می‌توانیم به‌سرعت مشخص کنیم که ایراد هر استدلال چیست. بنابراین هنگامی که با مغالطه‌ها آشنا باشیم در بحث و گفت‌وگو بیشتر متقاعدکننده خواهیم بود. یکی دیگر از خصوصیات مفید آشنایی با مغالطه‌ها این است که در هنگام صحبت دربارۀ آن‌ها می‌توانیم از اصطلاحاتی استفاده کنیم که مشروعیت منطقی دارد. اگر به شما بگویم که استدلال حملۀ شخصی را علیه من به کار برده‌اید، گفتۀ من برای شما وزن و نفوذ بیشتری خواهد داشت تا اینکه به‌زبان ساده بگویم که فکر می‌کنم شیوۀ استدلال بدی است که به‌جای اینکه به استدلال من حمله کنید به شخصیت من حمله می‌کنید. به‌این‌ترتیب وقتی به کسی دربارۀ استفاده از استدلال حملۀ شخصی هشدار می‌دهیم، ممکن است فکر کند «اگر آنچه اشاره می‌کند اسمی فنی دارد (حملۀ شخصی) شاید واقعاً چیزی می‌داند.»

سوگیری‌ها و مغالطه‌های بیشتر
مفهوم مغالطه به مفهوم سوگیری بسیار نزدیک است. برخی از سوگیری‌ها حتی واژۀ مغالطه را در نام خود دارند، مثل مغالطۀ قمارباز.

سوگیری نوعی تعصب یا پنداره است که، از قبل، مورد داوری شخص قرار گرفته است. سوگیری‌ها یا به‌واسطۀ ندانستن صرف یا به‌واسطه مغالطات اتخاذ شده‌اند. سوگیریْ تعبیری معوَج از حقایق است و شما به استدلال‌های بد نیاز دارید تا از چنین تلقی‌هایی حمایت کنید. بنابراین می‌توانید با آشناسازیِ هرچه‌بیشترِ خود با مغالطات و ادعاهای نامعتبرشان دربارۀ خِرد، سوگیری‌های خود را کاهش دهید.

یکی از رایج‌ترین انواع سوگیری‌ها سوگیری تأییدی۴ است. این سوگیری عبارت از این است که به‌جای اینکه به‌دنبال اطلاعات بی‌طرفانه باشیم که ما را به‌حقیقت نزدیک‌تر می‌کند، تمایل داریم اطلاعاتی را بیابیم یا تشخیص دهیم که ایده‌های ازپیش شکل‌گرفتۀ ما را تأیید کند. می‌توانید سو‌گیری‌های تأییدی را در ادعاهایی شبیه این مشاهده کنید: « هشدارهای مربوط به سلامتی را خوانده‌ام، اما عموی من سیگار می‌کشد و حالش هم خوب است. بنابراین سیگارکشیدن نباید بد باشد.» در این مورد، از مغالطۀ «تعمیم‌دادنِ شواهد پراکنده و محدود» استفاده می‌شود تا با یک یافتۀ کاملاً پذیرفته‌شدۀ علمی مقابله شود، یافته‌ای حاکی از اینکه سیگارکشیدن مکن است به مرگ شما منجر شود.

رؤیایی درباب خرد
همین آشنا‌شدن با برخی از ابزارهای خرد می‌تواند قالب ذهنی‌مان را تغییر دهد و ما را برای اینکه عقلانی فکر کنیم آماده‌ کند. به همین دلیل است که چرخش فکری کِن تیلور، فیلسوف معاصر، درباب دولت آرمانی افلاطون که در آن پادشاهان فیلسوف حکمرانی می‌کنند زیاد غریب و دور از ذهن نیست. تیلور می‌گوید که حق با افلاطون بود؛ مردم عموماً، به‌جای اینکه با خِردِ خویش مسیر خود را تعیین کنند، تحت حکمرانی امیال و خواهش‌های خود هستند. به همین دلیل فیلسوفان، که در استفاده از خِرد و استدلال‌ورزی تعلیم دیده‌اند، باید بر جامعه حکومت کنند، اما نه به‌گونه‌ای که تنها گروه نخبه‌ای از آنان چنین کنند، بلکه باید تلاش نمود تا همگان پادشاهانی فیلسوف شوند، یعنی اندیشمندانی عمیق با تفکرعقلانی روشن.

این مطلب آرزوی برتراند راسل نیز بود. او نیز می‌خواست که همگی ما را متفکرانی انتقادی کند. هنگامی که در مصاحبۀ تلویزیونی‌اش در بی.بی.سی در سال ۱۹۵۹ از او پرسیده شد که چه نصیحتی برای نسل‌های آینده دارد، در جواب به‌گونه‌ای پاسخ داد که آنچه را که خلاصۀ هر بحثی دربارۀ سوگیری‌ها و مغالطات است به‌زیبایی در بر می‌گیرد: «هنگامی که دربارۀ موضوعی مطالعه می‌کنید یا درباب فلسفه می‌اندیشید، تنها از خود بپرسید که فاکت‌ها چه هستند و این فاکت‌ها چه حقیقتی را نشان می‌دهند. هرگز به خود اجازه ندهید که به‌واسطۀ آنچه مایلید باور کنید یا به‌واسطۀ آنچه فکر می‌کنید اگر مورد قبول قرار گیرد، نتایج اجتماعی مفیدی به‌همراه دارد منحرف شوید. درعوض تنها و با اطمینان به امور واقع بنگرید.»

پهلوان‌پنبه‌ها شاه‌ماهی‌های قرمز را می‌خورند
در پرتوِ این نصیحت، بیایید نگاهی بیندازیم به مفاهیمی که در آغازِ این نوشته به آن‌ها اشاره کردم.

پهلوان‌پنبه مغالطه‌ای است که در آن به نسخۀ ضعیف‌تری از استدلال فرد یا شاید به استدلالی ضعیف‌تر و متفاوت برای همان موضوع حمله می‌شود، همان‌گونه که آموزش سربازان از طریق حمله با سرنیزه به مترسک (مرد پوشالی) انجام می‌شود و نه دشمن واقعی. مغالطۀ شاه‌ماهی قرمز نوعی حواس‌ پرت‌کردن است که، در آن، فردی که مایل است با نتیجه‌ای مخالفت کند، نه‌تنها با نسخه‌ای تغییریافته و ضعیف‌شده از استدلالِ ارائه‌شده مقابله می‌کند، بلکه با استدلالی کاملاً نامرتبط رویارو می‌شود و آن را متلاشی می‌نماید. این مغالطه نامش را از این کار گرفته است: شاه‌ماهی دودی‌شده‌ای به‌سوی سگ مخصوصِ شکارِ روباه پرت می‌کنند تا او را گیج کند و سبب تغییر مسیرش شود. در مثال زیر، پاسخ سندی به پیترْ یک شاه‌ماهی قرمز است.

پیتر: «فکر نمی‌کنم لازم باشد همین الان سرپناه جدیدی برای بی‌خانمان‌‌ها بسازیم. به پول بیشتری نیاز داریم تا شبکۀ برق را حفظ کنیم.»

سندی: «چطور می‌توانی به بی‌خانمان‌ها بی‌توجه باشی؟ این دقیقاً سنگ‌دلی است.»

سندی به استدلالی دیگر و درواقع به نکته‌ای متفاوت با گفتۀ پیتر حمله می‌کند. پیتر نگفته است که به بی‌خانمان‌ها بی‌توجه است؛ ممکن است برای درست‌کردن سوپ مرغ برای تمام بی‌خانمان‌هایی که سندی می‌شناسد داوطلب باشد. پیتر تنها به این می‌اندیشد که تأمین انرژی نیز مهم است و باید اولویت‌ها را مشخص کرد. استدلال شاه‌ماهی قرمزْ خود را این‌گونه نیز ظاهر می‌کند که کسی بگوید زمانی که این‌همه انسان در رنج و عذاب هستند، اشتباه است که نگران راحتی حیوانات باشیم. نگرانی دربارۀ وضعیت حیوانات به نکتۀ معطوف به رنج انسان‌ها بی‌ارتباط است و آوردنِ استدلالی نامرتبط به درون بحث برای توجیه موضعِ خود، همان شاه‌ماهی قرمز است. اما در هر دو مغالطه، همان‌گونه که راسل می‌گوید، باید اطمینان حاصل کنید که «صرفاً به چیزی توجه کنید که فاکت است و نیز به آن حقیقتی که فاکت‌ها آن را تأیید می‌کنند.» در غیر این صورت، این خطر وجود دارد که به ورطۀ نتیجه‌گیری شتاب‌زده بیفتید و در دام استدلال‌آوری گرفتار شوید.

برای داشتن تفکر انتقادی ضروری است که فعالانه تلاش کنیم تا، ورای هر چیز دیگر، در پی حقیقت باشیم و این‌گونه فرض نکنیم که حقیقت را دریافته‌ایم؛ چنین چیزی از طریق آشنا‌شدن با انواع مغالطه تقویت می‌شود. ممکن است برایتان شگفت‌انگیز باشد که در اطراف خود می‌توانید چه تعداد مغالطه بیابید: به‌شکل پهلوان‌پنبه، شاه‌ماهی قرمز، حملۀ شخصی، تعمیم شتاب‌زده و استدلال از طریق توسل به احساس. همچنین شگفت‌انگیز است که صرفاً داشتن شناختی از این مغالطه‌ها چقدر شما را هوشمندتر می‌کند.

برخی از مغالطات غیرصوری
– اسکاتلندی واقعی۵: « هیچ اسکاتلندی‌ای در پُرِج (نوعی آش) خود شکر نمی‌ریزد.» «نه، این‌طور نیست، عموی من می ریزد.» «خب… هیچ اسکاتلندی واقعی‌ای شکر در پرجش نمی‌ریزد.»
– مصادره به مطلوب۶: نوعی از استدلال دَوَرانی است، به‌گونه‌ای که نتیجه‌ای که قرار است اتخاد شود از قبل در مقدمات استدلال پذیرفته شده است.
– توسل به مرجعیت۷: تلاشی نامعتبر به‌منظور پیروزی استدلال از طریق ادعای داشتنِ تخصصِ نامربوط به موضوع.
– استدلال از راه سنگ۸: در این مغالطه، ادعایی رد شده و کنار گذاشته می‌شود، به این خاطر که پوچی آن واضح در نظر گرفته می‌شود، بدون اینکه برهانی در جهت پوچ‌بودنِ آن ارائه شود.

مغالطات غیرصوری را نباید با مغالطات صوری اشتباه گرفت. مغالطات صوری شامل نقصی در ساختار منطقیِ استدلال قیاسی یا استدلال استقرایی است. مثالی از مغالطۀ غیرصوری تصدیق تالی۹ است. «اگر الف درست باشد، آنگاه ب نیز درست است. ب درست است. بنابراین الف نیز درست است.» (این استدلال ایراد دارد، به این دلیل که ب ممکن است درست باشد، حتی اگر الف درست نباشد.)


پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را هنریک شوئنبرگ نوشته است و با عنوان «Bad Arguments That Make You Smarter» در وب‌سایت فیلاسافی نو منتشر شده است. سایت ترجمان در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «مغز انسان به مغالطه اعتیاد دارد» و با ترجمۀ احسان یزدانی منتشر کرده است.
•• هنریک شوئنبرگ (Henrik Schoeneberg) دربارۀ علم و فلسفه در وایرد، فیلاسافی نو و برخی دیگر از نشریات می‌نویسد.
[۱] informal fallacies
[۲] ad homenium
[۳] Argument from emotion fallacy
[۴] confirmation bias
[۵] no true scotsman
[۶] begging the question
[۷] appeal to authority
[۸] appeal to the Stone
[۹] affirming the consequent

مرتبط

بیشتر آدم‌ها واقعاً نمی‌دانند چطور فکر می‌کنند

بیشتر آدم‌ها واقعاً نمی‌دانند چطور فکر می‌کنند

برخی افکارشان به شکل تصویر است و بعضی به شکل واژه‌ها. اما فرایندهای ذهنی مرموزتر از چیزی که تصور می‌کنیم هستند

ممکن است فایدۀ کتابی که امروز می‌خوانید، سی سال دیگر معلوم شود

ممکن است فایدۀ کتابی که امروز می‌خوانید، سی سال دیگر معلوم شود

یک متخصص هوش مصنوعی می‌گوید فرق انسان‌ها با هوش مصنوعی در نحوۀ آموختن آن‌هاست

چه بر سر ژیژک آمده است؟

چه بر سر ژیژک آمده است؟

سوپر استار عالم روشنفکری بیش از همیشه با چپ‌ها به مشکل خورده است

چرا نباید از هوش مصنوعی ترسید؟

چرا نباید از هوش مصنوعی ترسید؟

گفت‌و‌گویی دربارۀ دشواری همتاسازی هوش انسانی در رایانه‌ها

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

موانا

۰۵:۰۴ ۱۳۹۷/۰۴/۱۶
0

من آخرین جمله مقاله را چک کردم و اشتباه ترجمه شده است. مغالطه رفع تالی یک مغالطه صوری است که در اصل مقاله هم به عنوان مغالطه صوری آمده است اما در ترجمه مغالطه غیر صوری آمده است.

وفا

۰۴:۰۹ ۱۳۹۶/۰۹/۱۹
0

مقاله کوتاه اما مفید و آموزنده ای بود. ترجمه خوبی هم دارد.

محمد فرزاد

۰۷:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۰۹
0

لطفا قبل از انتشار مقاله اون رو دقيقتر بخونيد واقعا مزخرف بود و جاش توي سايت شما نيست

سید

۱۲:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۰۸
0

از این مطالبی که کاربردیه لطفا بیشتر بزارید. نگا کنید چقدر استقبال شده ازش

نیلوفر

۱۰:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۰۸
0

خیلی هم خوب دست شما درد نکنه

ساسان

۰۷:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۰۸
0

مطلب بسیار جالبی بود. ای کاش تفکر انتقادی و شناخت مغاطلات و شیوه مناظره از همان کودکی و در مدارس با روش های صحیح حتی قبل از علوم پایه و مسائل مذهبی به کودکان آموزش داده می‌شد. و ای کاش متخصصان و مولفان این رشته نمونه‌ها و مثال‌های خود را از سخنرانی‌های اشخاصی مانند حسن عباسی و رائفی‌پور انتخاب می‌کردند تا برای مخاطب ایرانی ملموس‌تر و کاربردی‌تر باشد.

محتشم حسنلو فرد

۰۸:۱۰ ۱۳۹۵/۱۰/۲۳
0

بسیار عالی

کریمی

۰۹:۰۸ ۱۳۹۵/۰۸/۱۴
0

عالی بود با ترجمه ای بسیار دقیق و درست چراکه لازمه ی فهم درستش زمینه ی قبلی مطالعاتی است و من چون کتابهای در مورد تفکر انتقادی خوانده ام کمی آشنا یی داشتم اماچون ترجمه و ویرایش خوبی نداشتند بسیار کسل کننده بودند ولی مطلب شما بسیار سلیس و روان بود

۰۹:۰۸ ۱۳۹۵/۰۸/۱۴
0

شما رو به کتاب مغالطات نوشته دکتر خندان ارجاع میدهم

محمد عباسی تشنیزی

۰۹:۰۸ ۱۳۹۵/۰۸/۱۴
0

بسیار مفید و عالی بود . مغلطه همان چیزیست که نود درصد از بحث های ما در آن گرفتارند . ای کاش مصداق های بیشتری برای جا افتادن مثال ها وجود داشت . سپاس بی پایان .

مجید

۰۵:۰۸ ۱۳۹۵/۰۸/۱۴
0

مقاله‌ی بسیار ارزشمندی بود. به خاطر حسن انتخاب و ترجمه‌ی روان مقاله سپاس‌گزارم. دوستانی که مشتاق منبع کامل‌تر و جامع‌تری به فارسی هستند، می‌توانند به کتاب «مغالطات» نوشته‌ی آقای خندان مراجعه کنند که واقعاً اثری مفید و کاربردی است.

فرزانه

۰۲:۰۸ ۱۳۹۵/۰۸/۱۴
0

شما عالی هستین خواهشا ادامه بدید کارتونو با قدرت تمام

امیر

۱۲:۰۸ ۱۳۹۵/۰۸/۱۳
0

سلام، اگر کتاب یا مقاله یا هر منبع مطالعاتی جذابی که در رابطه با استدلال و تفکر عقلایی و منطق سراغ دارین لطفا معرفی کنین. سپاس

میترا عبدی

۱۱:۰۸ ۱۳۹۵/۰۸/۱۲
0

متن بسیار عالی و سودمند بود، با ترجمه بسیار خوب. بیصبرانه منتظر مباحث بعدی بویژه درباب منطق هستم. موفق باشید

باران

۰۹:۰۸ ۱۳۹۵/۰۸/۱۲
0

بیشتر دوست دارم در مورد این موضوع بدونم و مطلب بخونم. منبع یا آدرس وبسایت که ترجیحا فارسی باشه رو لطفا معرفی کنید.

رضا بی نفس

۰۵:۰۸ ۱۳۹۵/۰۸/۱۲
0

با عرض سلام و خسته نباشید از مطلبی که فقط 11 دقیقه مطالعه آن طول می کشد .اما چرا 11 دقیقه ؟؟؟ مگر قرار است در این 11 دقیقه چه تغییر شگرفی بر تفکر ما بیفکند قرار است چیزی کشف کنیم یا قرار است متنی را برای خوانش بر گزینینم که علی رقم جذاب بودن به واسطه ترجمه ضعیف چیزی جز سرگردانی و 11 دقیقه عمر از دست نرفته نمی افزاید ..... جالب ترین نکته این مقاله همان نکته 11 دقیقه بود ولاغیر

لیزا هرتسُک

ترجمه مصطفی زالی

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0