روزگاری فقط بدنسازان حرفهای خودشان را با هورمون باد میکردند، حالا بسیاری از نوجوانان چنین میکنند
کافی است عکس بدنسازی غولپیکر که عضلات تمام بدنش تکه تکه بیرون زدهاند را در اینستاگرام باز کنید تا تمام صفحهتان پر از هرکولهایی شود که در باشگاه وزنه میزنند و فیگور میگیرند. علاقه به بدن ورزیده در میان نسلهای جدید بهشدت افزایش یافته است و مثل هر جنبۀ دیگری از زندگی امروز، خیلیها فکر میکنند از مسابقه عقب ماندهاند و دنبال راهی میگردند تا سریع و بیدردسر جلو بیفتند. اینجاست که پای استروئیدها و داروییهایی غیرقانونی، اما مؤثر و در دسترس، به میان میآید.
استِفن بورانی، گاردین— دِیو کارمند معمولیِ یکی از ادارات شمال انگلستان است و قدش از متوسط انگلیسیها کوتاهتر است (حدود ۱۷۸ سانتیمتر). اگر سر کار نگاهی به او بیندازید، تنها چیزهایی که نشان میدهد او بیرون از محیط کار وقتش را صرف شکستن محدودیتهای طبیعی رشد انسان میکند اول پیراهن دو ایکس لارجی است که البته چندان هم اندازهاش نیست و دوم شلوارهای زنانهای است که گاهی میپوشد تا بتواند شیب تند بین کمر باریک و رانهای برجستهاش را در آن جا دهد.
اما در عکسها و فیلمهایی که بهصورت آنلاین به اشتراک میگذارد، طبق نظر سایر وزنهبرداران («پیشرفتت فوقالعاده بوده 💪💪💪»)، هیولایی تمامعیار است. سینههایش به هرکول میماند و پوست پاها از فرط حجم عضلاتش، آنقدر کشیده شده که تمام خط و خطوط مابین عضلاتش بهخوبی پیداست. بدنش آدم را یاد دیاگرامهای آناتومی میاندازد که در کتابهای دورۀ لیسانس عضلات انسان را بدون پوست نشان میدهند. میتوانید بهراحتی تصور کنید که چطور دانشجویان پزشکی با کنجکاوی بدنش را برانداز میکنند و عضلات مختلف بدنش را به هم نشان میدهند. او بینهایت قوی به نظر میرسد و البته بینهایت قوی هم هست؛ رکورد حرکت لیفتِ با هالترش ۲۵۰ کیلوگرم است، یعنی معادل وزن سه مرد با هیکل متوسط.
دیو، برای اینکه به چنین بدنی برسد، به دو چیز نیاز داشت: اول اینکه خواب و خوراکش طبق برنامه باشد و هفتهای چهار الی شش بار بهشدت تمرین کند. و دوم اینکه استروئید بزند. مثل بیشترِ بدنسازان، او این کار را در دورههای ۸ الی ۲۰هفتهای و تا سالی دو یا سه بار انجام میدهد. در آخرین دورۀ خود، در ژانویۀ سال جاری، او هفتهای ۶۰۰ میلیگرم تستوسترون آنانتات به باسن یا ران خود تزریق میکند (و یا به زبان بدنسازان «میزند») و روزی ۴۰ میلیگرم هم از قرص اکساندرولون میخورد. او تا اینجا از نتایجی که به دست آورده حسابی خوشحال است و بدون هیچ خجالتی دربارهشان صحبت میکند. به من میگفت «برخلاف تصور خیلیها، این موضوع برام تابو نیست». سر کار، یکی از همکارانش از او پرسیده بود که چطور اینقدر قوی و بزرگ شده و او خیلی رُک جواب داده بود: «استروئید».
دیو بعد از این دورهها، در آزمایشگاهی خصوصی آزمایش خون میدهد و آزمایشش نشان میدهد که سطح تستوسترون او پایین آمده اما سطح آلانین آمینوترانسفراز (آنزیمی که نمایانگر وضعیت سلامت کبد است)، تا آنجا که او میداند، حاکی از آن است که بدنش توانسته رژیمش را بهخوبی تاب بیاورد. همچنین احتمالش وجود دارد (هرچند قطعی نیست) که دیوارۀ قلبش ضخیمتر شده باشد و، درنتیجه، احتمال حملۀ قلبیاش بالاتر رفته باشد. بیضههای او، که بهخاطر هجوم مقدار زیادی مواد شیمیایی از کار طبیعیشان معاف شدهاند، کمی تحلیل رفتهاند. دیو، برای اینکه بتواند سطح مردانگی خودش را به اندازۀ یک مرد ۳۰ساله حفظ کند، باید هر هفته مقداری تستوسترون تزریق کند، کاری که شاید تا آخر عمر باید آن را ادامه دهد. فعلاً برنامهای برای دورۀ جدید استروئید ندارد، اما خودش میگوید که «وسوسهاش همیشه هست».
یک یا دو دهۀ پیش، خیلی بعید بود که کارمندی اداری مثل دیو با این جدیت وارد رشتۀ بدنسازی شود، چه برسد به آنکه بخواهد استروئید مصرف کند. اما اخیراً مصرف استروئید بیش از هر زمانی رواج پیدا کرده است. بنا بر نظر جیم مکوی، پژوهشگر اعتیاد دانشگاه متروپولیتن منچستر، یکی از هشدارهای اولیه دربارۀ این موضوع این بود که کارگرانی که در مراکز تعویض سوزنِ تزریق برای معتادان کار میکردند، بیش از هر وقتی، شاهد حضور مصرفکنندگان استروئیدی بودند. و به نظر میرسد که این روند در حال افزایش باشد. اخیراً در مقالهای، مکوی و همکارانش پیشبینی کردهاند که چیزی در حدود ۵۰۰هزار مرد ۱۵ الی ۶۴ساله در بریتانیا هستند که در سال گذشته از استروئید استفاده کردهاند. جوزف کین، کارشناس خدمات مواد مخدر و الکل، که در حال حاضر برای راهاندازی خدمات بهداشت عمومی برای انجمن برادفورد کار میکند، فکر میکند که این تعداد ممکن است درواقعیت دو برابر باشد. او به من گفت «صرفاً تعداد مصرفکنندگان استروئیدی که به مرکز تعویض سوزن مراجعه میکنند ممکن است چیزی حدود ۷۰هزار نفر باشند». اگر تخمین کمتر صحت داشته باشد، پس باید نتیجه بگیریم تعداد افرادی که استروئید مصرف میکنند مشابه تعداد افرادی است که در همان گروه سنی کوکائین مصرف میکنند. اما اگر تخمین بیشتر درست باشد، استروئیدیها، بعد از مصرفکنندگان گُل، بیشترین تعداد را به خودشان اختصاص میدهند.
در بریتانیا، اگرچه فروش استروئید غیرقانونی است، مصرفش منع قانونی ندارد. بنابراین، این احتمال وجود دارد که آمار استفاده و گزارش آن از دیگر کشورهای غربی بالاتر باشد. بااینحال، قطعاً رواج استروئیدها پدیدهای منحصر به بریتانیا نیست. مطالعهای در ایالات متحده (که دادههای اولیۀ آن مربوط به دهۀ ۸۰ است) نشان میدهد که تا ۴درصد از مردان حداقل یک بار در زندگیشان استروئید مصرف کردهاند. مطالعهای دیگر در سال ۲۰۲۲، که در مقیاس کوچکتر انجام شده، نشان میدهد که در ایالت مینهسوتا ۷ درصد از پسران نوجوان استروئید مصرف میکنند. بررسی ۱۸۷ مطالعه در سراسر جهان نشان میدهد که در کشوهایی که آمارشان منتشر شده ۶.۴ درصد از مردان و ۱.۶ درصد از زنان، در مقطعی از زندگیشان، از استروئید استفاده کردهاند.
طی شش ماه گذشته، من با بیش از ۳۰ مصرفکنندۀ استروئید از اقشار مختلف صحبت کردهام، همچنین با صاحبان باشگاهها، بدنسازان و وزنهبرداران حرفهای قدیمی، اینفلوئنسرهای تناسب اندام و افرادی که این داروها را میفروشند و حتی کسانی که در آزمایشگاههای زیرزمینی آنها را درست میکنند. آنچه در این گفتوگوها برایم روشن شد این بود که خردهفرهنگهایی که سابقاً صرفاً در بین بدنسازان و وزنهبرداران رواج داشتند بهطور فزایندهای وارد جریان فرهنگی اصلی شدهاند. همزمان با از بین رفتن تابوهای فرهنگی مرتبط با داروها و مداخلات پزشکی، فرهنگ استفاده از استروئیدها هم در فضای مجازی رواج پیدا کردهاند. نتیجۀ این تغییر فرهنگی این بوده که تعداد بیشتری از مردان جوان، برای آنکه بتوانند محدودیتهای طبیعی خودشان را بشکنند، خود را مجبور به استفاده از راههایی میبینند که پیش از این به نظر ترسناک و یا آسیبزا میرسید. یک جوان ۲۰ساله در وِست کانتری (جنوب غربی انگلستان) به من گفت وقتی اولینبار میخواسته استروئید مصرف کند «تصور تزریقکردن سرنگی با محتوای نامعلوم برایش بسیار وحشتناک بوده است». اما الان «این کار برایش بهسادگی پا شدن از خواب و یا درستکردن دمنوشِ صبحانه است».
همینطور با چند پزشک، دانشمند و متخصص کاهش آسیب دارو صحبت کردم که مشغول مطالعۀ اثرات بلندمدت این داروها بودند، داروهایی که بسیاری از آنها را هنوز خوب نمیشناسیم. برخی افراد پیشبینی میکنند که سونامی عظیمی از مشکلات سلامت در دو یا سه دهۀ پیشرو برای افرادی که اکنون از استروئید استفاده میکنند در راه است و خدمات درمانی را با قلبها و بیضههای ضعیف آنها و همچنین اختلالات شناختی (که البته اکنون صرفاً بهصورت غیرمستقیم به آنها اشاره میشود) روبهرو خواهد کرد. در سال ۲۰۱۸، گروهی از برجستهترین محققان مقالهای را منتشر کردند که استروئیدها را «همهگیری پنهان» و «تهدیدی قریبالوقوع برای سلامت عمومی» در آمریکا نامیدند. سایر کارشناسان باور دارند که میتوان تأثیرات این داروها را مدیریت کرد. اما یک چیز در تمام مصاحبههایم قطعی بود و آن اینکه همه معتقد بودند که مصرف استروئید همچنان در حال افزایش است. مکوی میگوید «صحبت سر صرفاً نوع خاصی از افراد، یا منطقهای خاص و یا باشگاهی خاص نیست. هر جایی را که سر زدیم دیدیم تعدادی در آنجا استروئید مصرف میکنند».
بهراحتی میتوان دلیل جذابیت استروئیدها را فهمید. آنها دقیقاً همان کاری را میکنند که وعدهاش را میدهند: رشد سریع عضلات. مطالعهای در سال ۲۰۱۸ نشان داد که بهطور متوسط مصرف استروئیدها، نسبت به داروهای غیردوپینگی، ۵۲ درصد بیشتر به افزایش قدرت کمک میکند. وقتی نگاهی به تاریخ استفاده از این داروها میاندازیم متوجه میشویم که مثلاً در دهۀ ۱۹۶۰ رکوردهای وزنهبرداری بهطرز چشمگیری شکسته شدهاند و علتش استفاده وسیع از استروئیدها بوده است. کین به من گفت که «شاید درست نباشه دربارۀ دارویی که به صلاح نیست مردم از اون استفاده کنن این رو بگم، اما راستش را بخواهی، استروئیدها واقعاً مؤثرند».
برای بسیاری از مردان -و تعداد کمتری از زنان- که تمرکزشان روی عضلهسازی است، دسترسی آسان به استروئیدها به این معنی است که همیشه یک سؤال «چی میشد اگه …» در پس ذهنشان است. مردی ۲۰ساله که تازه دورۀ استروئیدش را شروع کرده بود و کمتر از یک سال بود که به باشگاه میرفت به من گفت که میزان پیشرفتش در باشگاه به اندازۀ کافی نبود و همین عامل باعث شد به میزان سطح تستوسترون بدنش مشکوک شود که نکند کمی پایین باشد. مردی دیگر که حدود ۲۵ سال دارد و در یکی از شهرستانهای انگلستان زندگی میکند به من گفت که ۱۰ سال است که ورزش میکند اما «دستِ آخر برای به دست آوردن قدرت و حجم عضلانی دلخواهش استروئید زده». از طرف دیگر، مردانی که پا به سن گذاشتهاند وقتی احساس میکنند قدرت و نشاطشان افت پیدا کرده دست به دامان استروئید میشوند. حتی نوجوانان برای برخی مهمانیهای بزرگِ شبانه استروئید میزنند تا عضلاتشان برجستهتر شود.
بیشترِ مواردی که ما در محاورههایمان استروئید مینامیم انواعی از تستوسترون مصنوعیاند. تستوسترون همان هورمونی است که باعث مردانهشدن میشود، یعنی همان ویژگیهایی که ما آنها را با مردانگی مرتبط میدانیم: صدای دورگه، عضلات بزرگ، موهای بدن و پرخاشگری. در یک دورۀ استروئید سطح تستوسترون خون میتواند تا ۱۰۰ برابر حالت عادی بالا برود. برای همین هم هست که کلیت بدن، بهمنظور عضلهسازی و تولید انرژیِ بیشتر، به کار گرفته میشود و فرد در این مدت میتواند وزنههای بیشتری بزند و خیلی سریعتر ریکاوری کند و، درنتیجه، عضلات حجیمتری بسازد.
اما فقط بافت عضلات نیست که تحت تأثیر تستوسترون قرار میگیرد؛ فولیکولهای مو نیز تحریک میشوند و ممکن است بسته شوند و طاسی به بار آورند؛ تعداد گلبولهای قرمز افزایش مییابند و خون غلیظ میشود و نتیجهاش فشار مضاعف به قلب است؛ ازآنجاییکه بدن انسان تستوسترون را بهعنوان مادۀ خام برای ساختن استروژن1 استفاده میکند، استروئیدها میتوانند باعث افزایش سطح استروژن شوند و بدن را بهسمت حفظ آب و درنهایت رشد بافت چربیِ سینه سوق دهند. ویبکی آرِل، متخصص غدد در دانشگاه بیرمنگام، میگوید «ماهیچههای بزرگ، قلب بزرگ و سینههای بزرگ، نتایجی که چندان خوشایند نیستند».
مصرفکنندگان استروئید طیف وسیعی از ترکیبات شیمیایی را استفاده میکنند تا بتوانند نقشی را که تستوسترون در بدن دارد بهواسطۀ آنها تقلید کنند. اما آنچه باعث میشود عوارض جانبی این مواد بسیار پیچیده و غیرقابلپیشبینی باشد این است که ما شناخت خوبی از این مواد نداریم. یکی از شناختهشدهترینِ آنها متاندینون یا دیانابول و یا، در اصطلاح رایج، دیبول است. این ماده را اولینبار فیزیکدان آمریکایی جان زیگلر در اواسط قرن بیستم ساخت تا به وزنهبرداران (ازجمله ورزشکاران آمریکایی المپیکی) بدهد. ازآنجاییکه این ماده روی انسان و در آزمایشگاههای دانشگاهی آزمایش شده است، عموماً باور بر این است که ساختار شیمیایی دیبول تأثیر بسیار خوبی روی رشد عضلات دارد و، از سوی دیگر، تبدیل آن به موادی مانند استروژن بسیار ناچیز است. درنتیجه، به باور بسیاری، عوارض جانبی چندانی ندارد. با پزشکان و متخصصان غددی که صحبت کردهام عموماً قبول داشتند که دیبول، مطابق با انتظار بیشترِ کاربرانش، عمل میکند.
یکی دیگر از استروئیدهای محبوب ترنبولون یا «ترِن» است که البته ما شناخت کمتری از نحوۀ کارکرد آن در بدن داریم، زیرا از زمانی که در دهۀ ۱۹۶۰ اختراع شد هیچوقت بهصورت رسمی مطالعهای از آن روی انسان منتشر نشده است. از این دارویِ دامی برای پروارکردن گاوها استفاده میشود. بیشترِ اطلاعاتی که دربارۀ اثرات این دارو در طی سالها به دست آمده از سوی مصرفکنندگان آن بوده است. اسکات مکنالی، مربی تمرینات قدرتی و پادکستساز، اینچنین ترِن را معرفی میکند: «ترکیبی بسیار خشن و بیرحم که برای رشد عضلات مرکزی بدنسازان حرفهای در نظر گرفته شده بود». یکی از بدنسازان پیشکسوت این ماده را برایم اینگونه توصیف کرد: «استروئید روی استروئید». این دارو قدرت را بسیار افزایش میدهد، اما عوارضی هم دارد: آدم را دمغ میکند، بیخواب میکند، آکنه به وجود میآورد و باعث عارضهای عجیبوغریب به نام «سرفۀ ترِن» میشود، یعنی بلافاصله پس از تزریق این دارو فرد به سرفه میافتد.
پیشاز این، این مجموعهاطلاعات محدود به مکالمات شخصی و جزوههایی بود که در باشگاههای ورزشی دست به دست میشد. اما اکنون این اطلاعات در دسترس همه است. اینستاگرام و تیکتاک مملو از میمهایی هستند که دربارۀ استفاده از ترناند -مثلاً دو اینفلوئنسر معروف هستند که بیش از یک میلیون دنبالکننده دارند و اسم پیجشان «دِ ترِن توئینس» است (هرچند آنها مدعیاند که از ترِن استفاده نمیکنند). در یوتیوب و تالارهای گفتوگو بحثهای دقیقتر و جدیتری دربارۀ رمز و راز استفاده از استروئیدها وجود دارد -معمولاً هم مدیریت این بحثها با کسانی است که مدت زیادی از آنها استفاده کردهاند. لحن حرفها و توصیههایشان هم غالباً بهشدت مطمئن است، جوری که هر کسی با شنیدن حرفهایشان باورش میشود که این دانشمندان عضلهشناسِ مبتدی واقعاً از زیر و بم استروئیدها سر در میآورند.
اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. چانا جایاسنا، متخصص غدد ایمیپریال کالج لندن، میگوید «این اطلاعاتِ گردآوریشده توسط مردم “بسیار تحسینبرانگیز” است، اما نکتۀ اصلی این است که مصرف بیشترِ این ترکیبات برای انسان هرگز تابهحال تأیید نشده است و، بنابراین، از نظر علمی ما نسبت به این مواد در وضعیتی بسیار تاریک قرار داریم». خودِ استروئیدها به اندازۀ کافی پیچیدهاند و این در حالی است که بسیاری افراد از نسخههای بازارسیاه مسدودکنندۀ استروژن استفاده میکنند تا عوارض جانبی استروئیدها را کاهش دهند و همینطور داروهای محرک غدد جنسی مثل گنادوتروپین جفتی انسان را مصرف میکنند تا وضعیت بیضهها و باروریشان بهبود پیدا کند. طبیعی است که ترکیب این مواد وضعیت را بسیار پیچیدهتر میکند.
به باور جایاسنا این کار کاملاً منطقی است -یعنی استفاده از یک دارو برای جلوگیری از عوارض جانبی دارویی دیگر- اما درواقع چندان علمی نیست. هیچ مطالعهای دربارۀ این روشها وجود ندارد. هیچ دانشی هم دربارۀ اینکه این راههای عجیب و غیرمنتظره چه از کار در میآیند و برهمکنش و تداخلات این داروها نتیجهاش در بدن چه خواهد شد در دست نداریم. طبیعی است که پزشکان هم این روشها را توصیه نمیکنند. این معادلات مجهولات زیادی دارند. هیچکدام از دکترها و دانشمندانی که با آنها صحبت کردم نظری قطعی دربارۀ علل «سرفۀ ترِن» نداشتند.
زمانی بود که برای تهیۀ ترنبولون یا بولدنون استروئید اسبی و یا هر داروی نیروزای دیگری نیاز بود تا با بدنسازان حرفهای همپیاله شوید و در حیاطخلوتهایشان راه پیدا کنید. تیم پیاتکوفسکی، پژوهشگر مواد مخدر در دانشگاه گریفیس استرالیا، میگوید «حتی حدود یک دهۀ پیش باید واقعاً کسی را در باشگاه میشناختی و آنها هم به شما اعتماد داشتند …». نیک گیبس، جرمشناس دانشگاه نورثامبریا و نویسندۀ کتابی دربارۀ سیر تکامل بازار استروئید، بیان میکند که این محدودیتها در عمل سدی مهم پیش روی هر کسی بود که میخواست استروئید مصرف کند. «نمیتونستم قاطی روابطشون بشم. سایزم زیادی کوچیک بود و جایی تو دورهمیهاشون نداشتم».
اما با فروش آنلاین استروئید، اکنون تمام ماجرا تغییر کرده است. تنها ۲۰ دقیقه طول کشید تا در اینستاگرام و تیکتاک و تلگرام کاربرانی را پیدا کنم که به من پیشنهاد یک دورۀ ۸هفتهای تستوسترون و ترِن بدهند و صرفاً با پرداخت بانکی ۱۵۰ پوند این مواد را بههمراه سرنگ تزریقشان برایم ارسال کنند. از این هم سادهتر، میتوانستم وبسایتی را پیدا کنم که فهرست تمام داروهای استروئیدی موجود و ترکیبات مرتبط با آنها را داشت و هر کدامشان را میخواستم میتوانستم درِ خانهام در بریتانیا (یا آنطور که پشتیبانی معرکۀ واتسپشان میگفت، حتی در ایالات متحده) تحویل بگیرم.
با هر یک از مصرفکنندگان استروئید و تالارهای گفتوگوی بدنسازیای که صحبت کردم، تقریباً تمامشان متفق القول میگفتند که، جدا از موارد استثنایی، این فروشندگان عموماً قابلاعتمادند. تأمینکنندگانِ محبوب این بازار سالهاست فعالیت میکنند و هزاران مشتری راضی دارند. بیشتر آنچه ما دربارۀ مقیاس واقعی و سرمنشأ استروئیدهای غیرقانونی میدانیم از پلیس مرزی است. تحلیلی در سال ۲۰۱۷ بر روی ۱۲۰۰ استروئید مختلف و مواد شیمیایی مرتبطشان، که در مرز سوئیس کشف و ضبط شده بود، انجام شد و نشان داد که «تنها کمتر از ۲۰ درصد از این مواد حاوی مواد ادعاشده در ترکیباتشان بودند». اما تحقیقات گیبزِ جرمشناس میگوید بیشترِ مواد استروئیدی در بریتانیا -در یکی از منابعش عدد ۸۰ الی ۹۰ درصد آمده- در آزمایشگاههای خانگیِ زیرپلهای تولید میشوند و اکثر مواد اولیۀ شیمیاییشان از هند یا چین میآیند. این شبکۀ گستردۀ تأمین، که مشتریانشان صدها هزار نفرند، تقریباً بهطور کامل از چشمان قانون پنهاناند.
نتیجۀ چنین دسترسیِ آسانی این است که نوع افرادی که از استروئید مصرف میکنند تغییر کرده است. جان فایندلی، مدیر ملی کاهش آسیبهای درمان مواد مخدر در مؤسسۀ خیریۀ هیومنکایند، به من گفت که او و همکارانش دریافتهاند که «متوسط سنِ مصرفکنندگان استروئید حالا جوونتر شده، یعنی جوونای بیستوخوردهایساله و حتی کمتر، و طبیعتاً خامتر. همیشه هم خبری از یه بدنساز نیست که حواسش به فاکتورهای خونیش باشه، بلکه شما با یه نوجوون طرفید که شاید تا به حال پاش رو توی باشگاه نذاشته باشه». دقیقاً همین حرفها را از چندین مددکار هم شنیدهام (تا آنجایی که من میدانم، اینها معمولاً دربارۀ مردان صادق است، چون همچنان صرفاً زنانی سمت استفاده از استروئید میروند که ورزشکار حرفهایاند).
وقتی با بیشترِ مصرفکنندگان قدیمی استروئید صحبت میکردم این تغییرِ رفتارِ مصرفکنندگان را به چشم دیده بودند و البته تأییدش نمیکردند. استیو گاردنر ۵۹ سال دارد و ساکن ولز است. او قهرمان سابقِ گرفتنِ وزنه با دست است که استروئید مصرف میکرده و الان هم میزبان پادکستی مشاورهای است. گاردنر به من گفت که «هرگز به یه بچه نمیگم استروئید بزنه. حتی ۲۵ سال هم خیلی کمه. باید هم فیزیکت بالغ باشه و هم هیجاناتت». به گفتۀ او، بیشتر افراد اساساً به اندازۀ کافی قرار نیست خودشان را وقف ورزش بکنند که بخواهند خطرات استفادۀ از استروئید را به جان بخرند. «من این رو همیشه میبینم که اکثر آدمایی که میان باشگاه حداکثر دو سه سالی وزنه میزنن و بعدش میرن و پشت سرشون رو هم نگاه نمیکنن. یا کار دارن، یا ازدواج میکنن یا بالاخره درگیر زندگیشون میشن. میخوایی خودت رو نابود کنی که آخرش چی گیرت بیاد؟».
وقتی استروئیدها دیگر محدود به خردهفرهنگهای علاقهمندان به ورزشهای قدرتی نیستند، این هنجارها دیگر کارایی ندارند و این تغییر جریانِ اصلی در همهجا مشهود است. اوایل امسال در جشنوارۀ آرنولد اسپُرت انگلستان -یک همایش بدنسازی و ورزشهای قدرتی- با گروهی از مردان جوان اهل بِلفَست صحبت میکردم که حدود بیستواندی سال داشتند. یکیشان وزنهبرداری بود که در مسابقات شرکت کرده بود. کمی چاق ولی خوشهیکل بود و در گودی بین عضلۀ بالاسینه و دلتوئیدش2 چینوچروکهایی بود که نشان از رشد عضلانی سریع داشت. به من گفت که تستوسترون مصنوعی و دیبول استفاده میکند. دوستش فقط ورزشکاری عادی بود که مسابقه نمیداد. اما او نیز مقدار زیادی تستوسترون مصنوعی استفاده میکرد و دنبال این بود که به قول خودش «پا رو استیج بذاره».
بسیاری از مردان جوانی که با آنها صحبت کردم احساس میکردند که جو حاکم به آنها القا میکند که بدن عضلانی دقیقاً همان چیزی است که لازم دارند. آنها فهمیده بودند که افراد مشهور، از ستارگان فیلمها گرفته تا افراد ناشناس جنجالی و جذابی که در برنامههای واقعنما مثل «لاو آیلند» بازی میکنند، همگی عضلانیتر شدهاند. البته هیچکدامشان نمیخواستند دقیقاً از ستارگان سینما تقلید کنند، چه برسد به آنکه بخواهند در برنامۀ واقعنما شرکت کنند. معمولاً میگویند «عضله برای دخترها جذاب است»، اما تقریباً همۀ مردانی که با آنها صحبت کردهام قبول داشتهاند که صرفاً تعداد اندکی از خانمها از بدنسازان غولپیکر خوششان میآید. بسیاریشان به شبکههای مجازیای اشاره میکردند که در آنجا مدام عکسهایی از مردان موفقِ عضلانی میدیدند -چه آنهایی که دنبال میکردند و چه آنهایی که نمیشناختند- و این خودش باعث شده بود تاحدی احساس ناکافیبودن نسبت به خودشان پیدا کنند. تعداد زیادی از آنها به باشگاههای وزنهبرداری یا تناسباندام رفته بودند تا بتوانند احساس بهتری پیدا کنند، اما همچنان بیشترشان حس میکردند که از قافله عقباند و یا حداقل به اندازهای که باید پیشرفت نکردهاند -یعنی «افزایش» عضلهسازی یا قدرت نداشتهاند. آنها امیدشان به استروئید بود.
تمایل به این نوع بدن پدیدهای نسبتاً جدید است. سوزان بوردو، منتقد اجتماعی فمنیست، در کتاب خود تحت عنوان بدن مردان 3 که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد میگوید در دهۀ قبل صنعت تبلیغات و فرهنگِ توده روی نوع خاصی از بدن مترکز بود -بدنی عضلانی و ورزشی که غالباً برهنه بود. این بدن برای بخش عمدهای از دوران مدرن چندان ایدئال و دردسترس محسوب نمیشد. تغییر در سلسلهمراتب اجتماعیای که در اواسط قرن بیستم اتفاق افتاد باعث شد ارتباط سنتیای که مردم بین تیپهای بدن افراد با موقعیتهای اجتماعیشان برقرار میدانستند تضعیف شود: مثلاً این تصور که مدیر دفتر باید چاق باشد و کارگر کارخانه عضلانی. فارغ از این تداعیهای ذهنی، مردم بهتدریج بدن خودشان را معرِف هویت شخصی یا خودِ واقعیشان میدیدند. با توجه به این واقعیت جدید، بوردو فهمید که نگاه اجتنابناپذیر فرهنگ مصرفگرایی همان تأثیر شرمآور را بر مردان خواهد گذاشت که پیش از این بر زنان گذاشته است. او با تأسف گفت «خوابش را هم نمیدیدم که برابریِ مردان و زنان به سمتی پیش برود که مردان بیش از زنان نگران ظاهرشان باشند».
تقریباً با هر کسی که صحبت کردم از اینفلوئنسرها حرف میزد. تمرینات قدرتی در شبکههای اجتماعی بسیار محبوب است و بسیاری از اینفلوئنسرها میانهای با استروئید ندارند. برخی از ستارههای عضلانیِ امروزی که در رسانههای اجتماعی میبینید دقیقاً همان چیزیاند که انتظارش را دارید: آدمهایی جسور و از تیپ شخصیتی آلفا که جلوی چشمانتان حاضر میشوند تا با فریادهای انگیزشیشان از شما یک ورزشکار با هیکل خوب بسازند. البته برای هر سلیقهای اینفلوئنسر مناسب پیدا میشود. مایک یا بهتر است بگوییم «دکتر مایک» ایزراتل، دانشمند ورزشی و بدنسازی که کانال یوتیوبش ۱.۸ میلیون دنبالکننده دارد، میگوید «اگه دنبال کسی هستید که دربارۀ مطالعات و ارجاعات علمی مفصل حرف بزنه، خوب جایی اومدید». همچنین میگوید «اگه دنبال کسی میگردید که بیاندازه درکتون کنه و باحال باشه و نذاره تو این دنیای ورزشی گیج و سردرگم بشید، بازم باید بگم خوب جایی اومدید». اینفلوئنسرهای قدرتیِ بهخصوصی هم برای مادران آسیایی وجود دارد و هم برای طرفداران پروپاقرص آبجوهای دستساز. در میان محبوبترین اینفلوئنسرهای اکنون میتوان به جو روگان اشاره کرد که دغدغۀ اصلیاش خودبهینهسازی است و کانال یوتیوبش، به نام «مُر پِلیت مُر دِیتس»، حدود ۲ میلیون مشترک دارد. همینطور کانال جوی سوول، فردی بسیار مثبتاندیش که، در کنار وزنهبرداری، یکی از فعالیتهای اصلیاش نقد موارد آزار سایبری است. او در حدود ۴.۴ میلیون دنبالکننده در اینستاگرام دارد.
اما پادشاه اصلی -فردی که بیشترِ مردانی که با آنها صحبت میکردم نام او را میآوردند- سَم سولِک است، جوانی ۲۲ساله اهل اوهایو که ۵.۷ میلیون دنبالکننده در اینستاگرام دارد. سولِک یک تکه گوشت خالصِ بدون چربی است با موهای مشکیِ دهۀ هشتادی و رفتاری فوقالعاده خونگرم: آدمی رُک و بدون هیچ ظاهرسازی که ارتباط چشمی بسیار صمیمانه و دلنشینی دارد. وقتی از مردم میپرسیدم که از چه چیز او خوششان میآید معمولاً میگفتند او آدم خاکیای است و فرقی با آدمهای معمولی ندارد. صحنۀ فیلمبرداریهایش شبیه یک باشگاه خانوادگی در حومۀ شهر است. درواقع، سولِک شاید بهترین نمایندۀ قشر اینفلوئنسرها باشد: از هر نظر عادی و خودمانی -کسی که یا شبیه خودتان است و یا شبیه کسی که میشناسیدش- به جز آنکه در یک ویژگی واقعاً باورنکردنی است، ویژگیای که شاید در هیچکس ندیدهاید (در دستشویی مسابقات آرنولد انگلستان او را دیدم. عرض شانهها و پشتش جوری بود که تقریباً ناممکن بود که در دستشویی کنار او بایستید).
سولِک اعلام کرده است که استروئید مصرف نمیکند، اما معروفترین سلف او، یعنی آرنولد شوارتزنگر، در گذشته به این کار اعتراف کرده است. در مقالهای دربارۀ تاریخ فرهنگ باشگاهی که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، جامعهشناسان، جسپر آندریسون و توماس یوهانسِن، خاطرنشان کردند که شوارتزنگر نهتنها بدنسازی را وارد فرهنگ رایج کرد، بلکه همچنین او پیشگام نسخهای طاقتفرسا، استروئیدی و، از نظر زیباییشناختی، افراطی از آن بود و نتیجهاش شد فرهنگ غالبی که از نظر معیارهای زیباییشناختی بسیار افراطی و غیرطبیعی است (سال گذشته، شوارتزنگر در مصاحبهای با مجلۀ «سلامت مردان» از خطرات استفاده از استروئیدها گفت).
هیچ کدام از اینفلوئنسرهای فوقِ کاریزماتیک این حوزه به گرد پای شوارتزنگر جوان -ستارۀ واقعی سینما- نمیرسند، اما صدها تن از آنها به همان اندازه عضله دارند و استروئید میزنند. به محض آنکه الگوریتم شبکههای مجازی کشف کند که شما از دیدن یکیشان خوشتان آمده، آنوقت است که تعداد زیادی از آنها را جلوی چشمانتان حاضر میکند. نتیجۀ اینها دینامیکِ آنلاینِ آشنای این روزهاست که آنچه روزی افراطی تلقی میشده حالا عادی به نظر میرسد و آنچه واقعاً عادی است اکنون احساس ناکافیبودن به آدم میدهد.
میلیونها نفر امروزه غرق در مفاهیمیاند که پیش از این محدود به اجتماع خاصی بود، از «وزن گرفتن» و «افزایش حجم» و تغذیه گرفته تا ریکاوری عضلات و ارزشهای مرتبط با آن. و درحالیکه ورزشکردن معمولاً فعالیتی در راستای سلامتی است، مقدار زیادی از فرهنگ آنلاینِ پیرامون این مفاهیم در خدمت هر چیزی هست جز سلامتی. تعداد انگشتشماری از اینفلوئنسرهای تمرینات قدرتی اعتراف میکنند که استروئید مصرف میکنند؛ بیشترِ آنها در محافل عمومی میگویند اهل استروئید نیستند. اما دلیل اینکه بسیاری از اینفلوئنسرها باید دقیق و روشن بگویند که استروئید نمیزنند این است که نگاه مردم به آنهاست. سؤال «طبیعی یا غیرطبیعی» -آیا بدنت طبیعی است یا غیرطبیعی- ذهن همه را درگیر کرده و در بیشمار کامنت، پادکست و ویدیوی یوتیوبی و تالارهای گفتوگو به بحث گذاشته میشود.
جسی جیمز وِست، اینفلوئنسر آمریکایی ۲۴ساله که حدود ۴ میلیون مشترک یوتیوب دارد، به من گفت صدها کامنت و پیام مستقیم دریافت میکند که آیا استروئید میزند یا نه. او میگفت حتی تغییری کوچک در وزنش بحثهای تحلیلیِ دقیقی را در تالارهای گفتوگوی ۱۷۵هزار نفری مثل رِدیت به راه میاندازد که ذیل سرفصل «طبیعی یا شیرهای» مطرح میشوند. وِست واقعاً طبیعی است و در تعداد زیادی از ویدیوهای اخیرش، که با بدنسازان و فروشندگان پُر کرده، سعی کرده آنچه را خود «همهگیری استروئیدی» مینامد برجسته کند. او به من گفت «ما میتونیم بگیم “مصرفِ زیاد ترِن رو بذارید کنار” اما بهتره با مردم صادق باشیم و اعتراف کنیم که استفاده از این مواد خیلی زیاد شده. نباید تصویر غلطی از واقعیت بدیم».
شخصیت آنلاین وِست بیشتر شبیه «دلقکِ کلاس» است تا یک «ابرانسان». اما او خوب میداند که چه قدرت تأثیرگذاریای دارد. او میگوید «اینفلوئنسرها باید بدونن که واقعاً چقدر میتونن تأثیرگذار باشن. آدما اون بیرون به معنای واقعی کلمه منتظر نشستن تا بهشون بگی چکار کنن».
در تمام گفتوگوهایم، همه قبول داشتند که استفاده از استروئیدها در سالهای آینده افزایش خواهد یافت. اگر این پیشبینی درست باشد، بنا بر گفتۀ فایندلی، کارشناس کاهش آسیب، درک عوارض طولانیمدت این مواد «فوقالعاده حیاتی و اضطراری»اند. جایاسنا، متخصص غدد درونریز ایمپیریال کالج، میگوید «پرسش اصلی برای ما پزشکان این نیست که چرا مردم از استروئیدها استفاده میکنند، بلکه پرسش اصلیِ ما این است که خطرات آنها دقیقاً چیست». او میگفت «مطابق با مطالعهای بسیار دقیق در دانمارک، طی یک دهه، احتمال مرگ کسانی که استروئید مصرف میکنند سه برابرِ افرادی است که مصرف نمیکنند. توجه کنید که این آمار مشابه آمار ریسک مصرف کوکائین است، و یا یک سوم آمار ریسک مصرف هروئین».
اجماع عمومی پزشکان این است که احتمال خطر، در دروۀ مصرف استروئید، بالاست. مطالعهای در استرالیا در سال ۲۰۲۰ نشان داد که اگرچه مصرف استروئید عملکردهای اصلی قلب را تحت تأثیر قرار میدهد، اما پس از قطعکردن مصرف آن، به نظر میرسد قلب بهبود مییابد و در طول یک سال میتواند به حالت عادی خود بازگردد. اما این قضیه دربارۀ بیضهها چندان صادق نیست. در حالی که بسیاری از مردان میتوانند توانایی تولید تستوسترون و اسپرمهای سالم را بازیابند، جایاسنا میگوید برای برخی افراد «این توانایی برنمیگرده و ما دقیق نمیدونیم علتش چیه».
تستوسترون همچنین میتواند روی کارکرد ذهن تأثیر بگذارد. آنطور که من متوجه شدم، ظاهراً در این زمینه بین تازهکاران و پیشکسوتان تفاوت هست. کسانی که جوانترند و یا اولینبارشان است معمولاً از تأثیرات خوب روانی این مواد بسیار خوشحال و راضیاند. جوانی که اهل شهرستانهای انگلستان بود به من میگفت «هر جا بری آدم آلفائه تویی. اعتماد به نفست بالاست، به همه چی مسلطی و گاهی وقتا هم ترسناک به نظر میایی. انگار شخصیتت جوریه که همه رو مجبور میکنه بهت احترام بذارن. یه حال وحشیای داره». اما کاربران مسنتر از عوارض جانبیاش ناراضی بودند. مایک استراتل به عوارض احساسی بلندمدت این داروها اشاره میکرد که چطور احساساتی مثل بیحالی و کرختی، اضطراب و بیانگیزگی و انرژی پایین سراغ آدم میآید. او میگفت «یکی از مربیهام اسم این حالی که میگم رو گذاشته بود “بارِ احساسی”». استراتل در ویدیوهایش دربارۀ تجربۀ خودش از استروئید میگوید و معمولاً کلیپهایش را با این جمله شروع میکند «استروئید شوخی نیست». او از قول بسیاری از مسنترهای این حوزه میگوید «استروئید احمقتون میکنه»؛ به نظر او، مصرف منظم استروئید حافظه و قوای استدلالی انسان را تضعیف میکند.
آستری کریستینه بیورنبِک، روانپزشک دانشگاه اسلو نروژ، مدیریت یکی از اولین مطالعات گسترده را در حوزۀ تأثیرات استروئید روی مغز بر عهده داشت. گروه او مغزِ بیش از ۸۰ فرد را که حداقل یک بار در سال استروئید مصرف میکردند اسکن کردند و نتایج آن را با اسکن افراد غیراستروئیدی مقایسه کردند (برای آنکه مطمئن شوند که گروه کنترل، یعنی افراد غیراستروئیدی، شرایطشان در باشگاه شبیه به افراد استروئیدی است، بیورنبِک صرفاً مردانی را مورد بررسی قرار داد که حداقل ۱۱۰ کیلوگرم پرس سینه میزدند). آنها دریافتند که افراد استروئیدی حجم مغزشان کوچکتر است و به مقدار قابلتوجهی مادۀ خاکستری مغز آنها کاهش مییابد. بیورنبِک میگوید «این طور نیست که صرفاً بخش کوچکی از مغزشان تحت تأثیر قرار گرفته باشد، بلکه کل مغز تحت تأثیر این ماده است».
دولتها چگونه باید در کوتاهمدت با تعداد فزایندۀ مصرفکنندگان استروئید برخورد کنند؟ از اواخر دهۀ ۲۰۰۰، دانمارک و سوئد، و همچنین هلند و بلژیک، رویکردی سختگیرانه در پیش گرفتند. بنا بر گفتۀ آوریل هنینگ، استاد علوم ورزشی دانشگاه استرلینگ، ترکیبی از رسواییهای المپیکیای که در دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رخ داد و همچنین «ترس از اینکه مصرفکنندگان استروئید برای نظام سلامت عمومی آیندگان هزینههای گزافی دارند» موجب شد تا آنها برای مصرف این مواد مجازاتها سنگینی را در نظر بگیرند که در برخی موارد زندان هم شامل آنها میشد.
در دانمارک و سوئد، به پلیس اجازه دادند که بهطور تصادفی به باشگاههای ورزشی هجوم ببرد و یا حتی اگر لازم بود، در خیابان افرادی را که خیلی عضلانی بودند متوقف کند و از آنها آزمایش ادرار بگیرد. در زبان سوئدی این کار به «پروندهسازی عضلات» مشهور شد. در سال ۲۰۱۰، تونی فریمن، بدنساز آمریکایی، در حین خرید در یکی از فروشگاههای ورزشی سوئد بازداشت شد. در ادارۀ پلیس او را مجبور کردند که در یک فنجان ادرار کند. این اتفاق در رسانههای بینالمللی بسیار خبرساز شد (البته او در همان روز آزاد شد و به هیچ جرمی متهم نشد). الکس دانیلسون، سردبیر سابق مجلۀ «بادی» در سوئد، به من گفت که این موضوع یک ترس همگانی را نه صرفاً برای رویدادهای بدنسازی، بلکه همچنین در باشگاهها و مراکز تناسباندام به وجود آورد، اما در مجموع تأثیر ناچیزی روی مصرف استروئید گذاشت. مطابقِ گزارش یک مؤسسۀ خیریۀ سوئدی که در زمینۀ داروها فعالیت میکند، تعداد افرادی که در سوئد استروئید استفاده میکنند از دهۀ ۱۹۹۰ افزایش یافته است.
بریتانیا، با سیاست نسبتاً آسانگیرش در زمینۀ مواد مخدر، رویکردی جایگزین دارد. در اوایل ماه مه، از یکی از قدیمیترین کلینیکهای فعال استروئیدی کشور بازدید کردم. این کلینیک که اسمش شفیلد جوس است بخشی از مجموعۀ کمکرسانی به معتادان است که در ساختمانی تجاری در حاشیۀ شهر واقع شده. جان مکنیل مددکارِ آنجا بود که موهای بوری داشت و خالکوبیهای رنگورو رفتهای روی ساعدش بود و رفتاری گرم و آمرانه داشت. او نزدیک به دو دهه است که در آنجا کار میکند. در طول این زمان، مکنیل دقیقاً همان مشاهداتی را داشته که کارمندان تعویض سرنگ داشتند. به من گفت «قدیما، ۷۰ درصد از مراجعین برای هروئین و کراک میاومدن و ۳۰ درصدشون برای استروئید. اما الان این اعداد کاملاً برعکس شده».
هدف کلینیک این نیست که با مصرفکنندگان استروئید مقابله کند. مکنیل گفت «اونا خودشون رو مثل بقیۀ مصرفکنندگان مواد مخدر مریض نمیبینن، بلکه خودشون رو سالمتر میدونن». او سابقاً مواد مخدر تزریقی استفاده میکرده و خوب میداند که مقابله با این افراد راه به جایی نمیبرد. هدف این است که به مردم کمک کنیم تا در امنیت باشند، بعد آنها را تشویق کنیم که بیشتر به کارهایی که انجام میدهند فکر کنند.
در آن روزی که من از آنجا بازدید کردم، مردان در بیرون از دو اتاق جراحی عمومی منتظر بودند تا از آنها آزمایش خون بگیرند و دو هفتۀ بعدش قرار مشاوره بگذارند تا نتایج آزمایششان بررسی شود. در یکی از جلسات، با مردی برنزه و ظاهراً سالم آشنا شدم که از خارج از کشور تستوسترون مصنوعی میخرید. او موافق استفاده از دوز کم تستوسترون بود، اما بعد از دو سال میخواست ببینید وضعیت سلامتش چطور شده است. وقتی مکنیل سوزن سرنگ را در دستش فرو کرد تا چند لولۀ کوچک آزمایشگاهی از او خون بگیرد، او خیلی بیتفاوت به صحبتکردن با من ادامه داد و معلوم بود که ترسی از سوزن ندارد.
سپس، مردی جمعوجور و دستپاچه که سالها پیش استروئید مصرف میکرد وارد اتاق شد. او گفت در فکر این است که دوز درمانی جایگزینِ تستوسترونی را که از یک فروشگاه محلی خریده بود مصرف کند. مکنیل به او گفت وقتی برای بررسی نتایج آزمایشش آمد دربارۀ نحوۀ صحیح و بیخطر تزریق با او صحبت خواهد کرد. کمی بعد، کارکنان آنجا دربارۀ نتایج آزمایش یکی از بدنسازان مصرفکنندۀ استروئید درگوشی شروع به صحبت کردند. نتایج آزمایش کبدش نگرانکننده بود. بعید بود که وضعیت کبدش صرفاً نتیجۀ استروئیدها باشد، برای همین شک کردند که احتمالاً زیاد مشروب میخورده است.
مکنیل و دو پرستاری که با او کار میکردند تخصص خاصی در زمینۀ استروئیدها نداشتند، اما میتوانستند مراجعان را به جای مناسبی معرفی کنند تا وضعیت سلامتشان بیشتر بررسی شود. بسیاری از کسانی که استروئید مصرف میکنند به من گفتهاند که، به غیر از شرایط اضطراری، تا به حال هرگز پیش پزشک نرفتهاند، چون پزشکان معمولاً اطلاعات کمی دربارۀ استروئیدها دارند و آنها حوصلۀ شنیدن نصایح اخلاقی پزشکان و ثبت گزارشهای آنها را ندارند. اما آنها به کلینیک میآمدند. کلینیک جوس مجبور شده است نوبتهایش را به ساکنان شفیلد محدود کند. مکنیل گفت «مردم از سراسر کشور پیش ما میان».
اما تعداد انگشتشماری از این مراکز در بریتانیا هست، و آنها صرفاً تا زمانی میتوانند به کارشان ادامه دهند که از بودجۀ بهداشت عمومی بهرهمند شوند. کین، در برادفورد، میگفت که ادارۀ یک کلینیکِ ماهانه برای انجام آزمایشهای ابتدایی خون و کاهش آسیبهای اولیه ممکن است هزینهای نزدیک به ۲۵هزار پوند در سال بردارد. اما رؤیایی که ما داریم چیزی بزرگتر از این حرفهاست: آزمایش خون، خدمات مربوط به سلامت روان و دسترسپذیری همیشگی آنها. او با افسوس گفت «این کارها هم زمان میخواهد و هم پول». جایاسنا، متخصص غدد ایمپیریال کالج، امیدوار است که بتواند الگویی برای خدمات استروئیدی سرویس سلامت ملی بریتانیا ارائه کند، اما ایدهای دربارۀ محل تأمین بودجۀ آن ندارد.
مردم محتاج برخی خدماتاند. وقتی با مردانِ جوان صحبت میکردم، به نظرم بسیار آگاه بودند، اما مثل همۀ جوانان بیش از حد اعتماد به نفس داشتند. میخواستند خیال مرا راحت کنند که مصرف استروئید هیچ عارضۀ منفی برایشان بههمراه ندارد و فقط «مقدار کمی» استروئید مصرف میکنند و پیش از آنکه دیر شود مصرفش را قطع میکنند. اما چه کنم که نمیتوانستم حرفهایشان را باور کنم. مصرفکنندگان آنلاین و جدید استروئید معمولاً به نظر سردرگم میآیند: در تالارهای گفتوگو سؤالهایشان را مطرح میکنند و از بقیه کمک میخواهند و هیچ ایدهای هم دربارۀ دوز مناسب مصرف و عوارض جانبیاش ندارند. اینکه چه جوابی بشنوند صرفاً بستگی به شانس آنها دارد.
یکی از آخرین افرادی که با آنها صحبت کردم جوانی ۲۰ساله از وستمیدلند بود که در اواسط دورۀ دوم مصرف استروئید افسرده شده بود و مصرفش را کنار گذاشته بود. او فکر میکرد تمام سیستم هورمونیاش برای همیشه از دست رفته. به من پیام داد که «بعد از اینکه دیگه استروئید نزدم، دل و دماغم هیچ کاری رو ندارم، برام انگیزهای نمونده و صبحها هم خبری از نعوظ نیست. اینجور که پیداست، هورمون تستوسترونم کاملاً تعادلش رو از دست داده». او حال بسیار بدی داشت. میگفت «اون وقتا اصلاً به این فکر نمیکردم که استروئید ممکنه ضرر داشته باشه. فقط به خوبیهاش فکر میکردم. یه جورایی کور شده بودم و نگاهم فقط به پیشرفت اینفلوئنسرها و آدمایی بود که تو فضای مجازی رو استروئید بودن».
در فضای مجازی همه به او گفته بودند که بیدقتی و حماقتش باعث شده به این روز بیفتد و شاید چندان هم بیحساب نمیگفتند. باوجوداین، او دوباره به مصرف استروئید روی آورد. «استروئید زدن خیلی حال خوبی داره، اما قسمت داغون داستان وقتیه که میخوایی قطعش کنی؛ البته اگه منظورم رو بگیری. میخوام تو آگوست دوباره برم رو استروئید تا بتونم دوباره رو فرم بیام و سطح تستوسترونم رو هم سر و سامون بدم. دوستِ من، اگه کار دیگهای داری، درخدمتم». او دیگر از خودش برایم ننوشت. چند روز بعد دوباره به ایمیلم سر زدم، اما ظاهراً سرش جای دیگری از اینترنت گرم بود و یا شاید به زندگی واقعیاش مشغول بود. به نظر میرسید که به مشاور یا پزشک نیاز دارد. امیدوارم بداند که چطور باید این نیازش را پاسخ دهد.
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار میگیرند. در پروندههای فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداختهایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر میشوند و سپس بخشی از آنها بهمرور در شبکههای اجتماعی و سایت قرار میگیرند، بنابراین یکی از مزیتهای خرید فصلنامه دسترسی سریعتر به مطالب است.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک بهعنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
این مطلب را استفن بورانی نوشته و در تاریخ ۶ ژوئن ۲۰۲۴ با عنوان «‘Natty or not?’: how steroids got big» در وبسایت گاردین منتشر شده است و برای نخستینبار در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ با عنوان «میل به داشتن بدنی مثل آرنولد میتواند به اندازۀ اعتیاد به هروئین خطرناک باشد» و با ترجمۀ محمد مهدیپور در وبسایت ترجمان علوم انسانی منتشر شده است.
استفن بورانی (Stephen Buranyi) روزنامهنگار و نویسندهای در زمینهٔ علم و پزشکی است که در لندن زندگی میکند. او تحصیلات خود را در ایمنیشناسی به پایان برده است و سابقاً به تحقیقات زیستشناختی در این زمینه مشغول بوده است.
در اقتصاد آزاد هایک وظیفۀ اکثریت تسلیم و دنبالهروی است
آماندا مونتل از ترفندهای جادوییای میگوید که ذهنمان روی خودمان اجرا میکند
از منظر کارل یونگ، نمیتوان بدون معماری تصوری از عوالم درونی داشت
انزوا بهرغم همۀ ارزشهای آن که در بوقوکرنا شده چهبسا در نظر ما ارزش اندکی داشته باشد