نوشتار

هجده ساعت دست به گوشی نمی‌زنم، تا بعدش در شبکۀ اجتماعی به کارم افتخار کنم

راداگینگ راه و رسم جدیدی برای کناره‌گیری از اعتیاد به دنیای آنلاین است، اما این فقط ظاهر ماجراست

هجده ساعت دست به گوشی نمی‌زنم، تا بعدش در شبکۀ اجتماعی به کارم افتخار کنم

سفری طولانی در پیش دارید که دوازده یا هجده ساعت شما را روی صندلی‌تان در هواپیما حبس می‌کند. احتمالاً اولین راه‌حلی که برای پشت سرگذاشتن این ساعت‌های ملال‌آور به ذهنتان می‌رسد، این است که آن‌قدر در شبکه‌های اجتماعی بچرخید و عکس و کلیپ و فیلم ببینید که حالت تهوع بگیرید. مُد فرهنگی جدیدی، راه‌حل دیگری دارد: در تمام طول سفر دست به هیچ وسیلۀ الکترونیکی نزنید و هیچ کار دیگری هم نکنید و با ملال چشم در چشم شوید. به این روش راداگینگ می‌گویند. ایان بوگوست، روزنامه‌نگار آمریکایی، می‌گوید راداگینگ تازه‌ترین جلوه از رؤیای قدیمی بازگشت به زندگی طبیعی است و همچون دیگر مظاهر آن، تناقضی بنیادین در خود دارد.

ایان بوگاست

ایان بوگاست

طراح بازی

Atlantic

Young Men Have Invented a New Way to Defeat Themselves

ایان بوگاست، آتلانتیک— وقتش رسیده بود آستین‌ها را بالا بزنم و با پوچی روبه‌رو شوم. تصمیم داشتم در آن پرواز رویۀ جدیدی را که در پروازهای طولانی باب شده بود و راداگینگ1 نام داشت امتحان کنم، یعنی از هیچ وسیلهٔ الکترونیکی برای سرگرمی استفاده نکنم. طبق روایات مشکوکی که در مطالب پرمخاطب رسانه‌های اجتماعی می‌بینیم، کسانی که پیرو این رویه هستند در پروازهای بسیار طولانی (مثلاً از نیویورک به هنگ‌کنگ یا از لندن به سیدنی) خود را با پوچ‌گرایی سرگرم می‌کنند. آن‌ها ادعا می‌کنند در کل سفر، که شاید ۱۸ ساعت طول بکشد، هیچ کاری نمی‌کنند، جز خیره‌شدن به نقشهٔ پرواز روی صفحه‌‌نمایش مقابلشان. آن‌ها نه فیلم می‌بینند، نه کتاب می‌خوانند، نه حتی غذا می‌خورند.

پرواز من به‌طرز خجالت‌آوری کوتاه بود -۷۸ دقیقه- اما حتی ۱۵ دقیقه هم دوام نیاوردم. کسانی که خالصانه پیرو رویهٔ راداگینگ باشند مرا ضعیف می‌دانند، که حتی نتوانستم به‌اندازهٔ مدت فیلم غریبه‌های تمام‌عیار دوام بیاورم و به سراغ استفاده از ابزارهای مصنوعی تسکین رفتم،‌ مانند دانلود موسیقی از اسپاتی‌فای، دیدن فیلم «سریع و خشن» روی دستگاه سرگرمی هواپیما، خواندن داستان‌های تخیلی روی دستگاه کتاب‌خوان، کارکردن با لپ‌تاپ یا خوردن کف روی نوشیدنی کوکای رژیمی که روی چرخ‌دستی آمده بود. آن‌ها گلایه می‌کنند که فرهنگ معاصر چنان وضعیت اسف‌باری پیدا کرده است که حتی نمی‌توان موقتاً از وسوسه‌های دنیوی چشم پوشید.

گویا پیروان راداگینگ معتقدند روشی جدید برای مراقبه پیدا کرده‌اند و من که باشم که با آن مخالفت کنم؟ شاید بودایی‌ها شرایط زندان‌وار پروازهای طولانی را به‌عنوان دعوتی برای رهایی از دام‌های دنیوی بپذیرند، اما پیروان راداگینگ به‌دنبال غلبه بر آن‌ دام‌ها از طریق امتناع و نمایش عمومی این امتناع هستند. آن‌ها از تماشای فیلم امتناع می‌کنند، لیوان پلاستیکی و شکننده‌ای را که در آن نوشیدنی ریخته‌اند و خرچ‌خرچ می‌کند رد می‌کنند و اندوه خفیفی را که افزایش ارتفاع همیشه به‌نوعی آن را تشدید می‌کند پس می‌زنند. پیروان راداگینگ، پس‌از آنکه به لطف نبوغ بشری به آسمان صعود کردند، سعی می‌کنند از خودِ ایدهٔ صعود نیز فراتر بروند. سپس مطلبی در تیک‌تاک منتشر می‌کنند که مدرک این کارشان باشد و شاید میلیون‌ها نفر آن را تماشا کنند.

به لطف موفقیت این الگوی رفتاری، اکنون آن را در کارهای دیگری به‌جز سفرهای هوایی نیز به کار می‌برند. می‌توان در مترو، در سینما، سر کار، موقع بیماری روانی (با نخوردن دارو)، موقع غذاخوردن (با نریختن سس) یا ورزش (با شرط‌بندی‌نکردن) نیز همین کار را کرد. بیشتر این‌ها شوخی هستند و نکتهٔ اصلی این است که راداگینگ در واقع یک آرزوست نه یک کنش. این رویه خیال بازگشت به وضعیت ظاهراً خالص پیشینی است (که احتمالاً هرگز واقعاً وجود نداشته) و به‌جهت مبادله‌ای نمادین در رسانه‌های اجتماعی انجام می‌شود، نه به‌عنوان تجربهٔ زیسته، چه برسد به تجربه‌ای رهایی‌بخش.

این کنش از محصولات ظهور نوعی زهدگرایی است که به‌ویژه در میان مردان (جوانی که مدام در فضای مجازی حضور دارند) باب شده است. این روزها زنده‌ماندن روی زمین به‌ معنای رنج‌بردن از رگبار دائمی هوس‌هایی -چون روابط جنسی، مواد مخدر، قمار و تنبلی- است که چنان به‌راحتی در دسترس‌اند که برای جلوگیری از وسوسهٔ آن‌ها به مبارزه‌ای ٔدائمی نیاز است. این وضعیت زهدگرایی را از منع واقعی، ولو دشوارِ، لذت به میل افراطی به پرهیز تقلیل داده است. راداگینگ یا ممانعت از سرگرمی‌ها در پرواز بی‌شک عملی تخیلی است -واقعاً تعداد انگشت‌شماری می‌توانند تمام طول پروازهای بین‌قاره‌ای را، مثل اسب بارکشی که چشم‌بند به او زده باشند، به نقشۀ پرواز خیره شوند. اما صحبت‌ از این ایده چنان فراوان است که بی‌شک در وبگاه ردیت برای آن فضایی مجزا وجود دارد.

وقتی که این روند نخستین بار به‌عنوان مفهومی فرهنگی رایج شد، برخی منتقدان آن را با اصطلاحی عامیانه و جدید در مورد روابط جنسی دوران معاصر مرتبط دانستند -اصطلاح روابط جنسی ناشیانه (محافظت‌‌نشده) یا اصطلاح نو نات نوامبر2– که به‌معنای پرهیز از لذت جنسی توسط کسانی است که لازم است مدتی از فضای مجازی فاصله بگیرند. اما این ارتباط درست نیست. راداگینگ به خلوص در معنایی کلی‌تر می‌پردازد. منظور از راداگینگ زندگی خامدستانه در وضعیتی آرمانی و طبیعی است که زوال فرهنگی آن را لکه‌دار نکرده است. و این نوع زندگی همیشه غیرممکن بوده است.

فرهنگ بشری همواره در حال مبارزه با پذیرش این واقعیت بوده و مسئلۀ «خامی» در مرکز این مبارزه قرار گرفته است. کلود لوی-استراوس انسان‌شناس ساختارگرایی است که مفهوم «مثلث آشپزی» را ارائه داد. مثلث آشپزی سه مرحلهٔ غذا را توصیف می‌کند: خامی، پختگی و فساد. غذای خام تحت‌تأثیر فرایندهای انسانی یا طبیعی قرار نگرفته است؛ غذای پخته یعنی غذای خامی که انسان آن را آماده کرده باشد؛ غذای فاسد یعنی غذایی که تحت تأثیر فساد طبیعی قرار گرفته باشد. فساد امری نسبی است. پنیر رسیده و بدبو در یک فرهنگ ممکن است در فرهنگ دیگری پنیری فاسد محسوب شود. بریان یا کباب‌کردن غذا کمتر از سرخ یا سوفله‌کردنش آن را تغییر می‌دهد. دست‌کاری فرهنگی -مانند غذاهای مهندسی‌شده یا بسته‌بندی‌شده- می‌تواند کاری کند که غذا فاسد شده و از هر نوع ارزش غذایی و اجتماعی تهی شود. این شرایط باعث شده خامی که زمانی بدوی تلقی می‌شد به آرمان جدید افراد متمدن تبدیل شود. به همین دلیل است که برخی شکر خام را بهتر از شکر تصفیه‌شده یا مصنوعی می‌دانند. مواد خام، مانند چوب یا چرم، به طبیعت نزدیک‌تر و درنتیجه خالص‌تر به‌ نظر می‌رسند. کوکائین و هروئین وقتی خالص باشند خام هستند و خاصیت مخدرشان بیشتر است.

راداگینگ این معنای خامی را می‌گیرد و آن را به یک بازیگر می‌چسباند، به سگ -یک رفیق، دوست یا فرد خاصی- که به عامل خامی تبدیل می‌شود و آن را به نمایش می‌گذارد. اما همان‌طور که غذاهای خام امروزی از نظر فرهنگی بسیار فرآوری‌شده هستند -مثلاً به‌عنوان غذای سبز یا ارگانیک بسته‌بندی، فروخته و انگاره‌سازی می‌شوند- در پرواز به سبک راداگینگ نیز هیچ‌چیز خالصی وجود ندارد. به‌هرحال، حرکت سریع تونلی فلزی و تحت فشار که فرآورده‌های نفتی حاصل از بقایای دایناسورها را می‌سوزاند و در ارتفاع شش کیلومتری زمین حرکت می‌کند چقدر می‌تواند طبیعی باشد؟ و اگر راداگینگ صرفاً مستلزم حذف زواید است، باید گفت صنعت مسافربری هوایی مدت‌هاست که بسیاری از وسایل تجملی را از پروازها حذف کرده است -حتی در برخی موارد همین صفحهٔ نمایش پشت صندلی‌ها را که نقشهٔ پرواز را نشان می‌دهند و پیروان راداگینگ با نگاه‌کردن به آن‌ها رویهٔ خود را دنبال می‌کنند.

نمی‌توانیم پیشرفت‌های اجتماعی را به عقب بازگردانیم، حتی وقتی که این پیشرفت‌ها بیشتر پسرفت بوده‌ باشند. پسرفت نیز می‌تواند خود نوعی پیشرفت باشد. تلفن‌های هوشمند نسبت به سینما پسرفت محسوب می‌شوند، اما این تلفن‌ها توانستند سالن نمایش کوچکی بسازند که در جیب و کیف همه وجود دارد. هیجان خالی از احساس و مدرن تماشای غریبه‌ها در ایستگاه شلوغ قطار دیگر از بین رفته است، اما آن نگاه‌های دزدکی و غریب با مشارکت واقعی در گروه‌های گفت‌وگوی برخط جایگزین شده است. هیچ‌چیز در زندگی صرفاً بدتر یا بهتر، خالص‌تر یا آلوده‌تر نیست. هیچ‌چیز در زندگی صرفاً این یا آن چیز نیست.

اما تلاش برای رسیدن به وضعیت خلوص -حتی خلوصی خیالی؛ حتی خلوصی ساختگی و آشکارا ناپاک- همچنان ارزشمند به ‌نظر می‌رسد. تلاش برای نزدیک‌شدن به طبیعت، یا نزدیک‌شدن به نوعی وضعیت دست‌نخوردگی تخیلی، باعث می‌شود حس کنیم فراتر رفته‌ایم. مسافرت هوایی استعارهٔ مناسبی برای این حس برتری‌جویی است و برای پیروان راداگینگ به روش پیروزی تبدیل شده است. کار تطهیر بالا می‌گیرد و پیروان راداگینگ در پروازها به بهشت نزدیک‌تر می‌شوند. آیا آن‌ها نمی‌توانند کمی بالاتر بروند؟ بهتر نیست به‌جای رقصیدن در آسمان روی بال‌های خندان نقره‌ای مستقیماً با آن روبرو شوند؟

افسوس که هربار انسان فکر می‌کند چیزی را فتح کرده است، راه دیگر و به‌ظاهر ناب‌تری برای فتح آن پدیدار می‌شود. پس از دست‌کشیدن از تلاش کوچک خودم برای راداگینگ در پرواز، لپ‌تاپم را درآوردم و نسخه‌ای باز هم ناب‌تر از آن را یافتم، یعنی شبیه‌ساز راداگینگ که بازی‌ای ویدیویی برای شبیه‌سازی راداگینگ در پرواز است. بلیط مجازی پرواز از نیویورک به سنگاپور را که خریدم، آواتار راداگینگ خودم را از راهروی ورودی هواپیما گذراندم و ۱۸ ساعت و ۴۰ دقیقه روی صندلی مجازی‌ام در هواپیمایی که به ناکجاآباد می‌رفت نشستم. این بازی از دوربین لپ‌تاپ برای ردیابی چشم استفاده می‌کند تا مبادا بازیکنان به جایی غیر از مسیر پرواز مجازی نگاه کنند، که در آن صورت بازنده می‌شوند.

روی صندلی واقعی هواپیمای واقعی نشسته بودم و به نقشهٔ پرواز غیرواقعی روی پشتی صندلی هواپیمای غیرواقعیِ بازی نگاه می‌کردم. در همین لحظه، طعمی آشنا و بیمارگونه در دهانم حس کردم، طعم کناره‌گیری کنایه‌آمیز، طعم دست‌نخوردهٔ موفقیت لحظه‌ای در رسیدن به خلوص. پیروان راداگینگ که در دنیای واقعی مانند ابله‌ها واقعاً به سنگاپور سفر می‌کنید، خودتان را مسخره کرده‌اید. من داشتم روش راداگینگ را روی خود راداگینگ پیاده می‌کردم.


فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازه‌ترین حرف‌های دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و به‌روز انتخاب می‌شوند. مجلات و وب‌سایت‌هایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابع‌اند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفت‌وگو، بررسی کتاب، و پروندۀ ویژه قرار می‌گیرند. در پرونده‌های فصلنامۀ ترجمان تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمال‌کاری»، «تنهایی»، «مینیمالیسم»، «فقر و نابرابری»، «فرزندآوری» و نظایر آن پرداخته‌ایم. مطالب ابتدا در فصلنامه منتشر می‌شوند و سپس بخشی از آن‌ها به‌مرور در شبکه‌های اجتماعی و سایت قرار می‌گیرند، بنابراین یکی از مزیت‌های خرید فصلنامه دسترسی سریع‌تر به مطالب است.

فصلنامۀ ترجمان در کتاب‌فروشی‌ها، دکه‌های روزنامه‌فروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان به‌صورت تک شماره به‌ فروش می‌رسد اما شما می‌توانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهره‌مندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان، دریافت کتاب الکترونیک به‌عنوان هدیه و دریافت کدهای تخفیف در طول سال برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال می‌شود و در صورتی‌که فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید می‌توانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.

این مطلب را ایان بوگاست نوشته و در تاریخ ۲۶ اوت ۲۰۲۴ با عنوان «Young Men Have Invented a New Way to Defeat Themselves» در وب‌سایت آتلانتیک منتشر شده است و برای نخستین‌بار ۱۳ آبان ۱۴۰۳ با عنوان «هجده ساعت دست به گوشی نمی‌زنم، تا بعدش در شبکۀ اجتماعی به کارم افتخار کنم» و با ترجمۀ بهناز دهکردی در وب‌سایت ترجمان علوم انسانی منتشر شده است.

ایان بوگاست (Ian Bogost) نویسنده و همکار آتلانتیک است. از او تاکنون ۱۰ کتاب منتشر شده است و عنوان جدید‌ترین کتاب او Play Anything: The Pleasure of Limits, the Uses of Boredom, and the Secret of Games (2016) است. او، همچنین، طراح بازی نیز هست و نسخه‌هایی از بازی‌های او در مجموعه‌های بین‌المللی، ازجمله موزهٔ اسمیتسونین، نگهداری می‌شود.

پاورقی

  • 1
    Rawdogging این نوواژه از ترکیب دو کلمۀ Raw (خام، برهنه، ناشیانه) و Dog (سگ) ساخته شده است. در اصطلاح عامیانه به معنی سوارشدن بر اسب بدون زین و تجهیزات سوارکاری است. آنچه در این مقاله از آن صحبت می‌شود، استفادۀ جدیدی از این واژه است.
  • 2
    No Nut Novemberیا NNN چالشی اینترنتی حول محور پرهیز جنسی است [مترجم].

مرتبط

بازار اندیشه‌ها در رشتۀ اقتصاد دیگر شباهتی به بازار آزاد ندارد

بازار اندیشه‌ها در رشتۀ اقتصاد دیگر شباهتی به بازار آزاد ندارد

جوایز معتبر در حوزۀ اقتصاد بین چند مؤسسه متمرکز شده‌اند، چرا؟

پذیرش نقش شانس در زندگی اهمیت حمایت‌های اجتماعی را برجسته‌تر می‌کند

پذیرش نقش شانس در زندگی اهمیت حمایت‌های اجتماعی را برجسته‌تر می‌کند

با پذیرش و درک بهتر شانس، می‌توانیم در جریان زندگی هم‌زیستی بهتری داشته باشیم

ظهور تکنو-اقتدارگرایی

ظهور تکنو-اقتدارگرایی

همه نگران اقتدارگرایی روبه‌شد راست‌گرایان در جهان سیاست‌اند، اما شاید خطر اصلی جای دیگری باشد

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

لیزا هرتسُک

ترجمه مصطفی زالی

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0