دریفوس استدلال میکرد که رؤیای هوش مصنوعی بر پایۀ چند پیشفرض مخدوش است
هیوبرت دریفوس، فیلسوف سرشناس، ۲۲آوریل در ۸۲سالگی بر اثر سرطان درگذشت. دریفوس را بیشتر با کتاب تاثیرگذارش، «آنچه کامپیوتر نمیتواند انجام دهد»، میشناسند، کتابی که ابتدا مایۀ عذاب و درنهایت الهامبخش محققان هوش مصنوعی شد. اما دریفوس در نیمقرن گذشته مشارکت بیشتری در فلسفه داشت. شان کلی، استاد فلسفۀ هاروارد، دربارۀ او گفته است: «اغراق نیست اگر بگوییم دسترسی فیلسوفان انگلیسیزبان به متفکرانی همچون هایدگر، مرلوپونتی و میشل فوکو به لطف ترجمه و تفسیرهایی است که ابتدا دریفوس عرضه کرد.»
ویلیام گریمز، نیویورک تایمز — هیوبرت ال. دریفوس، فیلسوفی که در سال ۱۹۷۲ با کتاب آنچه کامپیوتر نمیتواند انجام دهد۱ مایۀ عذاب و در نهایت الهامبخش محققان هوش مصنوعی شد، روز ۲۲ آوریل در خانهاش در برکلی (ایالت کالیفرنیا) درگذشت. او ۸۲ سال داشت.
دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، جایی که او مدتها استادش بود، سرطان را علت فوت او اعلام کرد.
پروفسور دریفوس در اواخر دهۀ ۱۹۵۰ هنگام تدریس در امآیتی به هوش مصنوعی علاقمند شد. او اغلب با دانشمندانی وقت میگذراند که سعی داشتند ماشینهایی خردورز از رایانهها بسازند.
او در مصاحبهای در سال ۲۰۰۵ با وبلاگ «فولتیلتبوگی» خاطرۀ آن دوران را چنین بازگو کرد: «آنها میگفتند که میتوانند رایانهها را چنان برنامهنویسی کنند که مثل انسانها هوشمند باشند. آنها سر کلاسم میآمدند و کمابیش حرفی در این حدود میزدند: ما دیگر نیازی به افلاطون و کانت و دکارت نداریم. اینها فقط اهل حرفاند، ولی ما اهل عمل و تجربهایم. ما میخواهیم واقعاً کاری کنیم.»
او افزوده بود: «واقعاً میخواستم بدانم آیا از پسش برمیآیند؟ اگر برمیآمدند، خیلی مهم بود. اگر هم نه، پس انسانها متفاوت از ماشینها بودند و این خیلی مهم بود.»
در سال ۱۹۶۵ پس از گذراندن مدتی در مؤسسۀ رَند، کیمیا و هوش مصنوعی۲ را منتشر کرد: حملهای بیامان به کارهای آلان نول و هربرت سیمون، دو تن از برجستهترین پژوهشگران هوش مصنوعی در رَند. پس از آن هم اثر دیگری منتشر کرد که به همان اندازه تحریکآمیز بود: آنچه کامپیوتر نمیتواند انجام دهد: نقد خِرد مصنوعی.
پروفسور دریفوس استدلال میکرد که رؤیای هوش مصنوعی بر پایۀ چند پیشفرض مخدوش است و مهمترینِ آنها عبارت است از این ایده که: مغز مشابه سختافزار رایانه و ذهن مشابه نرمافزار رایانه است.
در این دیدگاه، بشر با افزودن بیتهای اطلاعات و بازآراییشان طبق رویهای که پیرو قواعد پیشبینیپذیر است، تصویری دقیق از دنیا میسازد.
پروفسور دریفوس، تابع پدیدارشناس فرانسوی موریس مرلوپونتی و فیلسوف آلمانی مارتین هایدگر بود و درآمدهای گرانسنگی بر آثار هر دو مرد فیلسوف نگاشت. او دیدگاه متفاوتی دربارۀ انسان و تعاملاتش با دنیای پیرامونش داشت.
او اصرار داشت که هیچ مجموعهای از حقایق عینی خارج از ذهن بشر وجود ندارد. تجربۀ یادگیری نزد انسان، تا حدی یک تعامل فیزیکی با محیط مجاور است، و تفسیر انسان از دنیا در یک فرآیند بازنگری دائمی از فیلتری میگذرد که جبر اجتماعی بر آن حاکم است.
او میگفت هوش مصنوعی با مسألۀ «شعور عامّه»۳ دست به گریبان میشود: آن مخزن گستردۀ حقایق و اطلاعاتی که مردم معمولی انگار به ارث بُردهاند، و برای استنباطهایشان و یافتن راهشان در میانۀ دنیا از آن بهره میگیرند.
«ادعاها و امیدهای فعلی به سیر پیشرفتِ الگوهایی که رایانهها را هوشمند میسازند، مثل آن اعتقادی است که ادعا میکند بالا رفتن از درخت یعنی پیشرفت به سمت رسیدن به ماه.» او این را در ذهن وَرای ماشین: قدرت شهود و تجربۀ انسانی در عصر رایانه۴ (۱۹۸۵) نوشت، کتابی که در آن با برادر کوچکش استوارت (استاد مهندسی صنعتی در دانشگاه برکلی) همکاری کرده بود.
قلمرو محققان هوش مصنوعی با خصومت شدید به استقبال انتقادات او رفت چون آنها کماکان مطمئن بودند که با قدرتمندتر شدن رایانهها، موفقیت در چنگ آنهاست.
رُخ ندادن آن اتفاق، سند تبرئۀ پروفسور دریفوس بود. و زمانی بیشتر تبرئه شد که آن حوزه استدلالهای او را هم به کار گرفت که در ویراست دوم آنچه کامپیوتر نمیتواند انجام دهد در ۱۹۷۹ و آنچه کامپیوتر هنوز نمیتواند انجام دهد در ۱۹۹۲ بسط داده شده بودند.
هیوبرت لِدِرِر دریفوس، مشهور به بِرت، در ۱۵ اکتبر ۱۹۲۹ در تِرِههوت (ایالت ایندیانا) به دنیا آمد. پدرش استنلی در کار عمدهفروشی مرغ و ماکیان بود و مادرش که ایرن لدرر نام داشت خانهدار بود.
مربی مناظرات دانشآموزی در دبیرستان وایلی او را تشویق کرد تقاضانامۀ ثبتنام برای هاروارد بفرستد، که هیوبرت گمان میکرد در انگلستان است چون آدرسش در کمبریج بود. او بیشتر به دانشکدۀ دیگری در کمبریج علاقه داشت که گمان میکرد استعدادش برای تولید مواد منفجرۀ دستساز و منفجر کردنشان از راه دور را تقویت خواهد کرد.
او در مصاحبهای در مؤسسۀ مطالعات بینالمللی در دانشگاه برکلی در سال ۲۰۰۵ گفت: «میخواستم به امآیتی بروم چون فکر میکردم به من کمک میکنند بمبهای بهتری بسازم.»
در نهایت به هاروارد تن داد که در آنجا ابتدا فیزیک خواند اما پس از نشستن پای یک سخنرانی فیلسوف آمریکایی سی.آی.لویس رشتهاش را عوض کرد.
او یک مدرک کارشناسی فلسفه در ۱۹۵۱ گرفت که پایاننامهاش را دربارۀ علیّت در مکانیک کوانتوم نوشته بود، و یک مدرک کارشناسی ارشد در ۱۹۵۲ گرفت. پیش از تکمیل دکترایش در ۱۹۶۴ با رسالهای پیرامون ادموند هوسرل (فیلسوفی که بعداً با وصف «کسالتبار» رهایش کرد)، دورههایی پژوهشی را در فرایبورگ (آلمان)، لووِه (بلژیک) و ایکولنُرمالسوپریور (فرانسه) گذراند تا آخرین دستاوردهای فلسفۀ قارهای را جذب کند.
پس از بازگشت به ایالات متحده، در دانشگاه برندایس و امآیتی تدریس کرد و با همسر اولش که پاتریشیا آلن نام داشت، بامعنا و بیمعنا۵ اثر مرلو پونتی را ترجمه کرد که در ۱۹۶۴ منتشر شد. او در ۱۹۶۸ به دانشکدۀ فلسفۀ دانشگاه برکلی پیوست.
ازدواج اولش با طلاق تمام شد. از خانوادۀ او علاوه بر برادر کوچکش استوارت که استاد بازنشستۀ مهندسی صنعتی در دانشگاه برکلی است، همسرش ژِنِویِو بویسیهدریفوس و دو فرزندش استفنی و گیبریل ماندهاند.
پروفسور دریفوس در ادامۀ راه خود نقش مهمی در تبیین فلسفۀ قارهای بازی کرد، از جمله در میشل فوکو: فرای ساختارگرایی و هرمنوتیک۶ (۱۹۸۲) که با همکاری پُل رینبو نوشت، و هستی در جهان: شرحی بر قسمت اول از هستی و زمان هایدگر۷ (۱۹۸۹). او با مارک راتال، استاد فلسفه در دانشگاه کالیفرنیا-ریورساید، سردبیر چندین کتاب راهنما دربارۀ وجودگرایی، پدیدارشناسی و فلسفۀ هایدگر بود.
شان کلی، استاد فلسفۀ هاروارد، اخیراً در وبسایت فلسفۀ دیلینوس نوشت: «اغراق نیست اگر بگوییم دسترسی فیلسوفان انگلیسیزبان به متفکرانی همچون هایدگر، مرلوپونتی و میشل فوکو به لطف ترجمه و تفسیرهایی است که ابتدا دریفوس عرضه کرد.»
در سالهای بعد، او به سوژههای جدیدی توجه کرد. همراه با پروفسور کلی، اثری دربارۀ ادبیات خلق کرد که غافلگیرانه پرفروش شد: همۀ چیزهای درخشان: مطالعۀ آثار کلاسیک غربی برای یافتن معنا در عصر سکولار۸ (۲۰۱۱). او در هماوردی ماهرانه: مقالاتی پیرامون پدیدارشناسی روزمره از ادراک و کنش روزمره۹ (۲۰۱۴)، مجموعهمقالاتی که همراه با پروفسور راتال سردبیرش بود، بینشهای حاصل از پدیدارشناسی را به کار گرفت تا در اخلاقیات و کنش غیربازتابی کندوکاو کند.
نیکلاس فرن برای کتاب فلسفه: جدیدترین پاسخها به قدیمیترین پرسشها۱۰ (۲۰۰۶) بحث هوش مصنوعی را در مصاحبهای با پروفسور دریفوس پیش کشید که گفت: «دیگر به رایانهها فکر نمیکنم. به نظرم، من بُردم و قصه تمام شد. آنها دست کشیدهاند.»
پینوشتها:
• این مطلب را ویلیام گریمز نوشته است و در تاریخ ۲ می ۲۰۱۷ با عنوان «Hubert L. Dreyfus, Philosopher of the Limits of Computers, Dies at 87» در وبسایت نیویورک تایمز منتشر شده است و وبسایت ترجمان در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ این مطلب را با عنوان «هیوبرت دریفوس، فیلسوف هوش مصنوعی، درگذشت» ترجمه و منتشر کرده است.
•• ویلیام گریمز (William H. Grimes) دانشآموختۀ دکتری دانشگاه شیکاگو در رشتۀ ادبیات تطبیقی و خبرنگار نیویورک تایمز است.
[۱] What Computers Can’t Do
[۲] Alchemy and Artificial Intelligence
[۳] Common Knowledge
[۴] Mind Over Machine: The Power of Human Intuition and Expertise in the Era of the Computer
[۵] Sense and Non-Sense
[۶] Michel Foucault: Beyond Structuralism and Hermeneutics
[۷] Being-in-the-World: A Commentary on Heidegger’s ‘Being and Time, Division I
[۸] All Things Shining: Reading the Western Classics to Find Meaning in a Secular Age
[۹] Skillful Coping: Essays on the Everyday Phenomenology of Everyday Perception and Action
[۱۰] Philosophy: The Latest Answers to the Oldest Questions
چارلز تیلور شعر و موسیقی را عناصر نجاتبخش دوران افسونزدایی میداند
او چیزی از خواهرم نمیدانست، خوبیاش همین بود
کتابی جدید، تاریخ ایدۀ خودآفرینی را در کنار تغییرات مذهبی بررسی میکند
نظریۀ «انفجار هوش» بر مبنای درک نادرستی از هوش به وجود آمده است