بررسی کتاب «جهل مقدس» نوشتۀ اولیویه روآ
یک قرن است جامعهشناسان از خود میپرسند آیا دین در عرصۀ زندگی عمومی دوام خواهد آورد؟ بر خلافِ نسل گذشته، متفکران معاصر غالباً از احیای دوبارۀ دین در جامعه سخن گفتهاند. اولویه روآ، اسلامشناس مشهور فرانسوی، چندان موافق نیست. او معتقد است بنیادگرایی، با ادیان سنتی تفاوتهای فراوانی دارد.
آلن وولف، نیویورکتایمز — هر سال زمستان، فاکس نیوز برای برانگیختن خشم مردم در سراسر کشور، نشانههایی از یک جنگ دربارۀ کریسمس را افشا میکند. یکنفر از توی استودیو اعلان میکند که اومانیستهای سکولارِ بیدین و سنتستیز، از ما میخواهند بگوییم «تعطیلات۱مبارک»؛ یا به همان اندازه به جشنِ زمستانیِ آفریقایی-آمریکاییها (کوانزا) هم احترام بگذاریم. اما کریسمس چنانچه اسمش نشان میدهد به مسیح برمیگردد. این دشمنان مسیحیت هیچوقت دست از سر ما برنمیدارند. حتی بابانوئل هم برایشان قداستی ندارد.
در واقع همانطور که جامعهشناس خوشفکر فرانسوی، اولیویه روآ، در جهل مقدس اشاره میکند، این مدافعان کریسمس هستند که به سنتها و آموزههایشان وفادار نیستند. به خاطر اینکه هیچ شام کریسمسی در کتاب مقدس نیامده، پیوریتنهای آمریکایی که سرسختانه به گفتههای متن مقدس مقیدند، هیچگاه به انتظار نیکلاس قدیس۲ کنار آتش ننشستهاند؛ در واقع آنها خیلی راحت کریسمس را در ماساچوست قدغن کردهاند.
جشن میلاد حضرت عیسی مسیح، به شکلی که ما امروز برگزار میکنیم، بیشتر از توماس آکویناس، وامدارِ چارلز دیکنز است. تعطیلات بزرگ سالانۀ ما همانطور که روآ میگوید، بیشتر یکجور «برساختۀ فرهنگی» است تا مراسمی فرقهای؛ و همین نکته روشن میکند چرا مسلمانان بوقلمونِ ذبحِ شرعیشده میخرند و یهودیها جشن هانوکا۳ را به مناسبتی برای هدیهدادن بدل کردهاند. مدافعان و طرفداران کریسمس با این باور غلط که کریسمس مقدس است، در جرگۀ طرفداران دنیا قرار گرفتهاند. مسیحی که آنها در کریسمس دنبالش میگردند، برساخته خیابان مدیسون۴ است، نه مسیحِ ناصره.
در طول سالهای اخیر، نظریههای فراوانی دربارۀ ظهور بنیادگرایی ارایه شده است. روآ اصیلترین و قانعکنندهترینِ آنها را ارایه داده است. به نظر او بنیادگرایی به جای اینکه واکنشی باشد در برابر گسترش سکولار شدنِ جامعه، خود یکی از علائم سکولاریسم است. بنیادگرایی چه به شکل راستِ مسیحی در ایالات متحده و چه به شکل احیاگری سلفی در جهان اسلام، ربطی به تجریۀ دینیِ روحانیِ عمیق و موثق ندارد. بلکه برعکس، تجسم جهلی مقدس است، اصطلاح روآ که جهانبینیِ کسانی را توصیف میکند که با از دستدادن همزمان الهیات و ریشههای خود، به ایدههایی بسیار بیحاصل و عبث متوسل شدهاند. مهمترین نکته درباره کسانی که میخواهند اصالت دینیِ ازدسترفته را دوباره احیا کنند، این است که نیروهایی آنها را حمایت و تقویت میکنند که از سوی خودشان کاملاً محکومند.
دو چرخشِ اساسی، حفرهای پدید آورده که بنیادگرایی آن را پر کرده است. یکی از این چرخشها، راجع به سوالی است برای یک قرن بر جامعهشناسی دین سلطه داشته است: آیا با پیشرفت مدرنیته، ایمان رو به زوال خواهد رفت؟ متفکران بزرگ عصر گذشته -کارل مارکس، امیل دورکیم و ماکس وبر- معتقد بودند که به هر شکل این اتفاق رخ خواهد داد. جامعهشناسان برجستۀ معاصر با اشاره به جری فالوِل۵ و اسامه بن لادن مدعیاند که این اتفاق رخ نخواهد داد. روآ با بزرگان عصر قبلی همصداست. او تصدیق میکند که دینِ محافظهکارانه در حال رشد است. اما هر سخنی درباره احیای دینی «خطای دید» است. او مینویسد: دین «در عین حال که بیشتر به چشم میآید، دارد رو به زوال میرود». اوضاع چنان در حال گذار به جهانی سکولار است که دیگر نمیتوان بدیلی استعلایی برایش ارایه داد.
علاوه بر این، ما شاهد جدایی دین از فرهنگ هستیم، در حالی که دین روزگاری در دل آن جای داشت. دین و فرهنگ مدتهاست در مقابلهای ناخوشایند قرار گرفتهاند. مذهبِ کاتولیک احتمالاً ایمانی جهانی و فراگیر است، اما با این حال خیلی پیشتر از آنکه اصلاحات واتیکان دوم به مردم اجازه دهد به شیوۀ بومی خود جشن بگیرند، کاتولیسیسم برزیلیها همانقدری ریشههای آمریکای جنوبی خود را داشته که کاتولیسیسم لهستانیها ریشههای اروپای شرقی خودش را. اسلام در پی تسخیر جهان یا هرجایی که دستش رسیده بوده است، اما بااینحال در ارتباطی تنگاتنگ با فرهنگ عربیای که در آن متولد شده قرار داشته است. تنها دلیلی که «یهودی سکولار» نداریم، به طور گیجکنندهای این است که ما میدانیم یهودیت هم یک قومیت و هم مقولهای دینی است. چنین چیزی را برای بسیاری دیگر از دینهای جهانی از جمله هندوئیسم و بودیسم هم میتوان مطرح کرد.
به عقیده روآ، اگر دین در جهان مدرن در حال زوال است، فرهنگ هم هست. از طرفی ما چندفرهنگگرایی داریم، بزرگداشتِ تنوعی که به نوعی همه فرهنگها را با نگاه و احساس یکسان منحل و بیمصرف میکند. از این مهمتر، جهانیسازی را داریم که ایمانِ واقعیِ جهان امروز است، و همه سنتهای محلی را زیر یوغ قواعد بازار کشیده است. زیر نفوذ این دو، چه بسا دین تمام پیوستگیهایش را با فرهنگی که محمل آن بوده است از دست بدهد. روآ معتقد است جاکارتا، پایتخت بزرگترین کشور مسلمان جهان، حدود ۵۰۰۰ مایل دورتر از شهر مقدس مکه است، در عین حال، خود مکه هم بیشترِ ویژگیهای فرهنگ عربی خود را از دست داده است.
زائران ژاپنی برای یافتنِ فرهنگ بوداییای پویاتر از آنچه در توکیو رایج است، به سانفرانسیسکو سفر میکنند. مورمونها۶ دیگر به یووتا۷ محدود نمانده و پیروانی در مانیل۸ پیدا کردهاند. حتی کلیساهای مسیحی ارتدوکس که با کشورهای اصلی خود شناخته میشدند، خصیصۀ قومیشان را از دست دادهاند؛ شمار زیادی از پیروان ارتدوکس در فرانسه از قرار گرفتن زیر سلطه اقتداری پاتریارک روسیه۹سرباز زدهاند.
یکی از اجزای اصلی فرهنگ زبان است. زمانی که کلام خداوند به شکل شفاهی در قالب کلمات بیان میشد، زبان مانع گسترش دین میشد؛ مبلغان فقط میتوانستند با کسانی سخن بگویند که میفهمیدند چه میگویند. پنطیکاستالیسم -مذهبی که رشد سریعی در جهان داشته- از پیروانش میخواهد که با آواهای دهانی حرف بزنند، چون اصلا به زبان احتیاجی ندارند. در این میان تلویزیون و اینترنت به جذابیت بنیادگرایی کمک میکند؛ هر دو این امکان را به مفتیانِ مصری میدهد که به پیروان خود در اروپا دسترسی داشته باشند (و البته با زبان «گلوبیش۱۰» موعظه کنند، یعنی انگلیسیِ دستوپا شکستهای که هرجا جهانی شدن پا گرفته، پیدا میشود). نمیدانیم باید دلواپسِ قابلیتهای ایمان برای انطباق با همهچیز باشیم، یا از این شلمشوربایی که امکان هر انطباقی را برای ایمان فراهم ساخته، برآشفته شویم. روآ مینویسد: «روحالقدس هرجا و همهجا هست. بنابراین نیازی نیست دنبال تختهسنگی باشیم تا رویش کلیسا بسازیم». فقط خدا میداند پولس مقدس از این دین چه خواهد ساخت.
انتشار کتاب «شکست اسلام سیاسی» روآ در سال ۱۹۹۲، به فرانسوی و در سال ۱۹۹۴ به انگلیسی، خشم کسانی که اسلام رادیکال را دشمن اصلی غرب میدیدند برانگیخت. روآ در آن کتاب ادعا کرد که اسلامگرایی، انحرافی در ایمان اسلامی است، انحرافی به سمت جنبشی آرمانگرا و سیاسی که از جانب بخش کوچکی از مسلمانان مطرح شده و از این روی، نخواهد توانست مدت زیادی در قدرت بماند. (روآ در اثر بعدیش گفت من قانع شدهام که آموزههای حاکم بر ایران یا برنامههای حماس، بیشتر از مذهب، با ملیگرایی پیوند دارد). این دیدگاهی نیست که همراه باشد با کسانی که فکر میکنند چیزی که آن را اسلام فاشیستی مینامند، بزرگترین تهدید برای غرب از زمان هیتلر است. از نظر روآ دستِ بنیادگرایی اسلامی رو شده است. جای شرمساری است که دیدگاههای او در ایالات متحده مورد توجه قرار نمیگیرد، به ویژه اگر بدانیم که دیدگاههای خصمانهتر برنارد لوئیس دربارۀ اسلام، به ترغیب دستگاه بوش برای حمله به عراق کمک کرده است.
جهل مقدس، تز روآ را به همۀ اشکال بنیادگرایی تعمیم میدهد، نه فقط آن نوعی که در جهان اسلام وجود دارد.
اطلاعات کتابشناختی:
Olivier, Roy. Holy ignorance: when religion and culture part ways. Oxford University Press, 2010
پینوشتها:
• این مطلب را آلن وولف نوشته است و در تاریخ ۲۴ دسامبر ۲۰۱۰ با عنوان «faith and modernity» در وبسایت نیویورکتایمز منتشر شده است و وبسایت ترجمان در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۴ این مطلب را با عنوان «چرا ایمان در حال زوال است؟» و ترجمۀ علی تدینراد منتشر کرده است.
•• الیویه روآ (Olivier Roy)، اسلامشناس فرانسوی، استاد مرکز مطالعات پیشرفتۀ رابرت شومن و نویسندۀ کتاب جهاد و مرگ: جذابیت جهانی دولت اسلامی (Jihad and Death: The Global Appeal of Islamic State) است.
[۱] سکولارها میگویند به جای کریسمس که عیدی مختص مسیحیان است، باید از واژه «تعطیلات» استفاده کرد که از لحاظ سابقۀ دینی بیطرف باشد [مترجم].
[۲] St. Nick: اشاره به بابانوئل یا همان Santa Claus [مترجم].
[۳] Hanukkah
[۴] Madison Avenue: اشاره به خیابان مدیسون نیویورک که مرکز شرکت های تبلیغاتی و آگهیپردازی امریکاست و نام آن مترادف با صنعت تبلیغات آمریکایی به شمار میرود [مترجم].
[۵] Jerry Falwell: مفسر سیاسی تلویزیونی بنیادگرا و تبشیری آمریکائی [مترجم].
[۶] Mormons
[۷] Utah
از ایالتهای جنوب غربی آمریکا [مترجم].
[۸] Manila: از شهرهای پرجمعیت فیلیپین با تنوع قومی و فرهنگی گسترده [مترجم].
[۹] Russian patriarch: پیشوا یا کشیش اعظم کلیسای ارتدکس روسیه [مترجم].
[۱۰] Globish: زبان ابداعی سادهشدهای است که در مقایسه با زبان انگلیسی متعارف، ساختار آسانتر و تعداد واژگان کمتری دارد و نام آن ترکیبی از دو واژه English و Global به معنای انگلیسی جهانی است [مترجم].