ما انسانها میتوانیم به سیارۀ مریخ کاوشگر بفرستیم اما هنوز نمیدانیم چطور با هم صحبت کنیم
بسیاری از آدمها درک درستی از زمان مناسب برای پایان یک مکالمه ندارند. خیلی وقتها حاضریم هر کاری بکنیم تا از دام گفتوگویی آزاردهنده رها شویم. و البته خیلی وقتها هم خودمان، دانسته یا ندانسته، دیگران را در چنین موقعیتی قرار میدهیم. یافتههای جدید نشان میدهند که در نود درصد مکالمهها حداقل یکی از دو طرف گفتوگو دوست داشته مکالمه زودتر تمام شود. آیا راهی هست که بتوان فهمید کِی باید از حرفزدن دست کشید؟
ریچل نیوئر،ساینتیفیک امریکن— حوالی غروب بود که آدام ماسترویانی با اکراه پاپیونش را میبست تا به مهمانی رسمیای در دانشگاه آکسفورد برود که هیچ دلش نمیخواست در آن شرکت کند. ماسترویانی آن زمان دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی آکسفورد بود و میدانست که ناگزیر گرفتار چند گفتوگوی تمامنشدنی میشود و راهی هم ندارد که محترمانه از آنها خلاص شود. بدتر اینکه ناگهان به خود میآمد و میدید خودش هم خواسته یا ناخواسته دیگران را به حرف گرفته و در این کار دست کمی از بقیه ندارد. از خودش میپرسید: «اگر هر دو طرف گفتوگو همینطور دربارۀ یکدیگر فکر کنیم چه؟ آخر هر دویمان گیر افتادهایم. چون وارد گود که بشوی دیگر راه فراری نداری».
هیچ بعید نیست که این شم ماسترویانی درست باشد. پژوهشی در سری اولِ ماه مارسِ مقالات آکادمی ملی علوم ایالات متحدۀ آمریکا منتشرشد که در آن محققان با افراد اهل گفتوگو مصاحبه کردهاند تا برآورد کنند افراد چهقدر تمایل دارند گفتوگوهایشان طول بکشد. این گروه تحقیقاتی دریافتند خیلی کم پیش میآید که گفتوگوها در زمانِ مطلوبِ دو طرف تمام شوند و افراد زمان مناسب اتمام گفتوگو را بهخوبی تشخیص نمیدهند. باوجوداین، در مواردی هم طرف صحبت از اینکه گفتوگو بیش از حد کوتاه بوده گله داشته، نه از بیشازحد طولانیبودن آن.
ماسترویانی، دانشجوی دکترای روانشناسی دانشگاه هاروارد، میگوید: «سخت در اشتباهید اگر فکر کنید همۀ خواستههای طرف مقابل را میدانید. در این صورت شاید گفتوگو را در اولین فرصتِ مناسب تمام کنید، با این دلیل که کوتاهکردن گفتوگو بهتر است از اینکه طرف مقابل برای تمامشدنش لحظهشماری کند».
تاکنون زبانشناسان یا جامعهشناسان بودهاند که اغلب تحقیقات دربارۀ گفتوگو را انجام دادهاند. از سوی دیگر، روانشناسانی که به مطالعۀ گفتوگوها پرداختهاند بیشتر از آن بهعنوان ابزاری برای پرداختن به دیگر چیزها استفاده کردهاند، مثل اینکه افراد چطور از واژهها برای متقاعدکردن یکدیگر استفاده میکنند. مطالعات معدودی به این موضوع پرداختهاند که افراد در پایان گفتوگو چه عبارتهایی را به کار میبرند، اما روی این تمرکز نکردهاند که در چه زمانی این کار را انجام میدهند. ماسترویانی میگوید: «روانشناسی تازه به این حقیقت رسیده که این یک رفتار اجتماعی بنیادی و بسیار جذاب است».
او و همکارانش برای بررسی پویایی گفتوگو دو آزمایش انجام دادند. در آزمایش اول، از ۸۰۶ شرکتکنندۀ آنلاین دربارۀ مدتزمان آخرین گفتوگویشان سؤال پرسیدند. بیشتر این گفتوگوها با فرد مهمی انجام شده بود، یعنی یکی از اعضای خانواده یا دوستان. از شرکتکنندگان خواسته میشد به صورت جزئی بیان کنند آیا لحظهای بوده که خواسته باشند گفتوگو را تمام کنند. بعد هم آن لحظه را با زمانِ واقعیِ پایانیافتن گفتوگو مقایسه میکردند.
در آزمایش دوم که در آزمایشگاه انجام شد محققان ۲۵۲ شرکتکننده را به گروههای دونفرۀ ناآشنا با هم تقسیم کردند و به آنها گفتند زمان گفتوگوی شما بین یک تا چهلوپنج دقیقه است و در این مدت هرچه میخواهد دل تنگت بگو. سپس تیم تحقیقاتی از افراد سؤال کرد که دوست داشتید چه زمانی گفتوگو پایان یابد و حدس بزنید پاسخ طرف مقابلتان به این سؤال چیست.
ماسترویانی و همکارانش دریافتند که تنها دو درصد از گفتوگوها درست در زمانی پایان یافته بود که هر دو طرف مایل به اتمام گفتوگو بودند. تقریباً در نیمی از گفتوگوها هر دو طرف دوست داشتند کمتر صحبت کنند اما معمولاً لحظۀ مطلوبِ اتمام گفتوگویشان با هم متفاوت بود. طبق گزارش شرکتکنندگان هر دو مطالعه، طول مطلوب گفتوگوها بهطور میانگین نصف طول واقعی آنها بود. همچنین محققان در شگفت بودند که همیشه هم مسئله این نیست که افراد اسیر صحبتها باشند؛ در ده درصد گفتوگوها، هر دو طرف خواهان بیشترشدن زمان تعامل خود بودند و تقریباً در سیویک درصد از تعاملات میان این افراد ناآشنا، دستکم یکی از دو طرف مایل به ادامۀ گفتوگو بود.
بهعلاوه، بیشتر افراد نمیتوانستند علایق طرف مقابل خود را به فراست دریابند. شرکتکنندگان زمان مطلوب برای اتمام گفتوگو از نظر طرف مقابل را تخمین میزدند، اما حدس آنها تقریباً به اندازۀ ۶۴ درصد طولِ کلِ گفتوگوها خطا داشت.
تایلا ویتلی، روانشناس اجتماعی در کالج دارتموث -که از پژوهشگران این تحقیق نبود- میگوید: افراد غالباً بهدرستی تخمین نمیزنند که، از نظر طرف مقابل، چه زمانی برای پایان گفتوگو مناسب است. این نکته «یافتهای مهم و حیرتانگیز است».او عنوان میکند که «گذشته از اینها، گفتوگو «جلوهای شکوهمند از همنوایی دوسویه» است، اما چون نمیفهمیم چه زمانی باید دست از گفتوگو بکشیم، در آخر همهچیز فرو میریزد». ویتلی میافزاید شاید این معما یکی از دلایلی باشد که افراد دوست دارند هنگام خوردن قهوه، نوشیدنی یا غذا با یکدیگر صحبت کنند، چون «حداقل فنجان خالی یا صورتحساب روی میز راه گریزی جلوی پایمان میگذارد، دستآویزی کارگشا برای پایاندادن به گفتوگو».
نیکلاس اِپلی، دانشمند رفتارشناسی دانشگاه شیکاگو -که او هم از پژوهشگران این تحقیق نیست- این مسئله را مطرح میکند که چه میشد اگر اغلب گفتوگوها درست زمانی پایان مییافتند که دلمان میخواست. او میپرسد: «اگر وارد گفتوگوهای طولانیتر یا عمیقتر نشویم، در آن صورت چه بینشهای جدید یا دیدگاههای تازه یا حقایق جذابی از زندگی را از دست میدهیم؟».
پاسخ این پرسش را نمیتوان در تعاملات بیشمار زندگی روزمره یافت، اما دانشمندان میتوانند آزمایشی ترتیب دهند که زمان پایانیافتن گفتوگوها دقیقاً مطابقِ مطلوبِ شرکتکنندهها یا کمی بیشتر باشد. اپلی میپرسد: «آیا کسانی که گفتوگوهایشان دقیقاً در زمان مطلوبشان به پایان میرسد حقیقتاً گفتوگوهای بهتری از کسانی دارند که گفتوگوهایشان کمی طولانی شده؟ نمیدانم، اما دوست دارم نتایج این آزمایش را بدانم».
این یافتهها عرصۀ جدیدی را به روی ما باز میکند. آیا در دیگر فرهنگها قواعد شفافی برای گفتوگو وجود دارد؟ گفتوگوکنندگان ماهر چه سرنخهایی را دنبال میکنند؟ چه چیزهایی دربارۀ پویایی گفتوگوهای جمعی میتوان گفت؟
الیسون وود بروکس، استاد مدیریت تجاری مدرسۀ تجارت هاروارد، میگوید: «دانشِ روبهشکوفاییِ گفتوگو به مقالاتی نیاز دارد که اینچنین توصیفی و باریکبینانه باشند، اما برای بررسی چالشهای مهم و فراگیر گفتوگو باید راهبردهایمان را در بوتۀ آزمایشهای علّی قرار دهیم. عجیب است که ما انسانها میتوانیم به سیارۀ مریخ کاوشگر بفرستیم اما هنوز نمیدانیم چطور با هم صحبت کنیم».
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار میگیرند. گزیدهای از بهترین مطالب وبسایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پروندههای موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر میشوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتیها» و نظایر آن پرداختهایم.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب بهعنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را ریچل نیوئر نوشته و در تاریخ ۱ مارس ۲۰۲۱ با عنوان «People Literally Don’t Know When to Shut Up—or Keep Talking—Science Confirms» در وبسایت ساینتیفیک امریکن منتشر شده است. و وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۰ با عنوان «گاهی باید سکوت کرد؛ اما مگر به این سادگی است» و ترجمۀ نجمه رمضانی منتشر کرده است.
•• ریچل نیوئر (Rachel Nuwer) روزنامهنگار آزاد و نویسندۀ کتاب در بند: در دنیای تاریک قاچاق حیوانات وحشی (Poached: Inside the Dark World of Wildlife Trafficking) است. او در بروکلین نیویورک زندگی میکند.
••• آنچه خواندید، بهطور اختصاصی برای وبسایت ترجمان تولید شده و بهرایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما میتوانید با خرید اشتراک فصلنامه ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیتهای ترجمان حمایت کنید. برای خرید اشتراک فصلنامه ترجمان و بهرهمندی از تخفیف و مزایای دیگر به فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانی tarjomaan.shop مراجعه کنید.
آیا روانکاوان حق دارند هر طور که دلشان میخواهد دربارۀ مراجعانشان بنویسند؟
هان میان نسل بومی دیجیتال محبوبیت شایانتوجهی یافته است
نوجوانی بهخودیخود دوران بسیار دشواری است
در اقتصاد آزاد هایک وظیفۀ اکثریت تسلیم و دنبالهروی است