دومین یادداشت از مجموعه نوشتارهای تیم وو دربارۀ تکنولوژی و هوش
ابزارهایی که استفاده میکنیم، شیوهٔ زندگیمان را سریعتر از آنچه فکر میکنیم تغییر میدهند. این فرض که ما با مصنوعات تکنولوژیک در حال تکامل هستیم، این سؤال را مطرح میکند که آیا این نوع تکامل ما را در مسیر دلخواهمان قرار میدهد؟ این موضوع از آن جهت مهم است که معمولاً چنین فرض میشود که تکامل بیولوژیک چنین میکند.
استاد مدرسۀ حقوق کلمبیا و مدیر مرکز پولیاک
As Technology Gets Better, Will Society Get Worse
9 دقیقه
تیم وو، نیویورکر— تصور کنید دو نفر در آنِ واحد در حال کندهکاری بر روی یک کُندهٔ چوبی هستند. یکی از قلم حجاری و دیگری از ارّهٔ برقی استفاده میکند. برای اینکه از سرنوشت آن کنده باخبر شوید، تمایل داریدکدام یک را تماشا کنید؟
این منطق ارّه/قلم منجر به این پیشنهاد شده است که تکامل تکنولوژیک برای آیندهٔ نزدیک بشر اهمیت بیشتری دارد تا تکامل بیولوژیک؛ امروزه، بجای اینکه معنیِ انسانیت را قلم حجاریِ بیولوژیک تعریف کند، ارّهٔ تکنولوژیک باز تعریف میکند. ابزارهایی که ما استفاده میکنیم، شیوهٔ زندگی ما را سریعتر از آنچه فکر میکنیم تغییر میدهند. همانطور که قبلاً نیز گفته بودم، ما به مثابه همان کندهٔ چوب هستیم و بعضی اوقات حتی متوجه تغییر نمیشویم.
فرض این مطلب که ما با مصنوعات تکنولوژیک از پوشش گرفته تا نحوهٔ زیستمان -به عنوان مثال تلفنهای هوشمند و اتوموبیلهای نسل جدید و غیره- در حال تکامل هستیم، این سؤال را به ذهن متبادر میکند که آیا این نوع از تکامل ما را در مسیر دلخواهمان قرار خواهد داد؟ این موضوع از آن جهت سؤال برانگیز است که معمولاً چنین فرض میشود که تکامل بیولوژیک چنین میکند.
برخی مانند «کوین کلی» مؤسس مجلهٔ «وایرد» معتقدند که بیتردید جواب این سؤال «آری» است. کما اینکه وی در کتاباش «آنچه تکنولوژی میخواهد»۱ مینویسد: «تکنولوژی همانی را میخواهد که زندگی طلب میکند: افزایش بهرهوری، فرصت، شکوفایی، پیچیدگی، تنوع، تخصصگرایی، حضورِ فراگیر، آزادی، همزیستی متقابل، زیبایی، شور و هیجان، ساختار و افزایش تکامل.»
این تئوریِ «افزایش» را میتوانیم با یک سفر به شمال، به منطقهای دورافتادهای در جنوب «خلیج هادسون»، به آزمایش بگذاریم. آنجا محل سکونت قوم «اوجیکری»۲ است. آنها مردمانی هستند با حدود ۳۰ هزار نفر جمعیت که در سرزمینی سرد و بیآب و علف که تقریباً به وسعت کشور آلمان است، زندگی میکنند. در طولِ قرن بیستم معمولاً افراد قوم اوجیکری را در سطح تکنولوژیکِ ساده و بدوی طبقهبندی میکردند؛ که به عنوان اقوام بدوی، در تابستانها در چادر و در زمستانها در کلبه زندگی میکردند. کفشهای برفی، سورتمههایی که توسط سگها کشیده میشد و قایقهای باریک (کانو)۳، بیشترین طریقهٔ حمل و نقل آنها بود که برای ردیابی و شکار ماهی، خرگوش و گوزن بکار میرفته است. دکتری که با اوجیکری در دههٔ ۱۹۴۰ زندگی میکرده فقدان بیمارهای روانی و سوء مصرف مواد را در درون این جمعیت گزارش کرده بود، به طوری که مشاهدات وی حکایت از این داشت که «آنها مردمی استوار و مذهبی بودند که شکیبایی فراروانی داشتند». اوجیکریها همواره بیگانگان را با توان جسمی و روحی خود تحت تأثیر قرار میدادند. نویسندهای که در دههٔ ۱۹۵۰ به آنجا سفر کرده بود، مینویسد «اوجیکریها مردمی نابغه، شجاع و از خود گذشته هستند» و در این منطقه «تنها افرادی میتوانند دوام بیاورند که حاضرند با سختی روبرو شوند و ایثارگری کنند».
اوجیکریها قرنهاست که با مهاجران اروپایی در تماس هستند، ولی در دههٔ ۱۹۶۰ زمانی که کامیونها توانستند به شمال سفر کنند، تکنولوژیهای جدید مانند موتورهای احتراق داخلی و الکتریسته وارد این منطقه شد. قوم اوجیکری با آغوش باز از این تکنولوژیهای نوین استقبال کرد. به عبارتی، شاید بتوان اینگونه گفت که آنها یک تکامل سریع را تجربه کردند و با پیشرفتهای تکنولوژیک که ماحصل هزاران سال بود رهِ صد ساله را یک شبِ طی کردند.
خبر مسرّرت بخش این است که اوجیکریها دیگر با رنج و قحطیِ زمستان-که به طور مداوم به واسطهٔ آنجان خود را از دست میدادند- تهدید نمیشدند. آنها دیگر به راحتی میتوانستند مواد غذایی مورد نیاز خود را وارد و ذخیرهسازی کنند و از لذتهایی چون شکلات و نوشیدنیهای الکی بهرهمند شوند. کارهای ثابتی مثل ساختن و سوار شدن بر کانوها و یا استفاده از کفشهای برفی به واسطهٔ ورود موتور قایق و اتومبیلهای برفی حذف شدند. تلویزیون در دههٔ ۱۹۸۰ راه خود را به شمال باز کرد و از آن زمان به طور روز افزون بین مردم محبوبتر شده است.
امّا، در واقع، ماجرای قوم اوجیکری پایان خوشی ندارد. از زمان ورود تکنولوژیهای نوین، جمعیت این منطقه از افزایش چشمگیر چاقی، بیماریهای قلبی و دیابت نوع ۲ رنج میبرد. مشکلات اجتماعی همچون بیکاری، اعتیاد به الکل و مواد مخدر در میان آنها بسیار شایع شده است و همچنین آمار خودکشی در این منطقه به یکی از بالاترین نرخهای خودکشی در جهان تبدیل شده است. دیابت، به طور خاص، چنان در میان جمعیت آنها فراگیر شده است (به طوری که ۴۰ درصد از جمعیت آنان را تحت تأثیر قرار داده است) که پژوهشگران فکر میکنند بسیاری از کودکان، در حالیزاده میشوند که از پیش استعداد فراوانی برای ابتلا به این بیماری دارند. چاقی در سنین کودکی بسیار فراگیر است و کودکان ده ساله گاهی اوقات میانسال به نظر میرسند. اخیراً، رئیس اجتماع کوچک اوجیکری ارزیابی کرده است که تقریباً نیمی از جمعیت بالغ این قوم به مورفین و یا دیگر مُسَّکنها و مخدرها اعتیاد دارند.
اگرچه تکنولوژی صرفاً تنها دلیل این تغییرها نیست، امّا دانشمندان به روشنی عنوان کردهاند که تکنولوژی یک مؤلفهٔ مؤثر است. در گذشته، سبکِ زندگی اوجیکریها تمرینهای بدنی فراوانی را دربرمیگرفت، به گونهای که میتوانست با تمرینهای یک ورزشکار حرفهای برابری کند. در اویل قرن بیستم یک پژوهشگر چنین مینویسد: «۱۰۰ کیلومتر پیاده روی در روز برای آنها چیز غریبی نبود». امّا آن روزها دیگر به تاریخ پیوسته است و آسایش دنیای مدرن جایگزین شده است. به رغم اشاعهٔ طب مدرن، مؤلفههای سلامت قوم اوجیکری به طوری کاهش یافته است که به آسانی نمیتوان آنها را تغییر داد. اوجیکری به معنایِ واقعی کلمه با پیشرفتهای تکنولوژیکی در حال نابود شدن است.
قوم اوجیکری موردی نادر است. معمولاً برای اینکه جامعهای با تکنولوژیهای نوین سازگار شود زمان لازم است، امّا این گروه علاوه بر مسائل عنوان شده مشکلات دیگری مانند مستعمره شدن و ممانعت از تداوم فرهنگی را نیز تجربه کرده است. به هر تقدیر، این داستان هشدارهای قابل تأملی را برای نوع بشر در بردارد. مشکل اساسی با تکامل تکنولوژیک این است که تحت کنترل ما انسانهاست و متأسفانه، ما همیشه بهترین تصمیمات را اتخاذ نمیکنیم.
این موضوع همچنین بیان کنندهٔ تفاوتهای بنیادین بین تکامل تکنولوژیک و بیولوژیک نیز هست.
نیروی محرکهٔ تکامل تکنولوژیک عبارت است از تکامل خود، به همین سبب بجای اینکه مبتنی بر سازگاری باشد مبتنی بر آن چیزی است که ما انسانها میخواهیم. این مسئله در اقتصاد بازار حتی پیچیدهتر هم میشود. هویت تکنولوژیک ما انسانها توسط تصمیمات شرکتهای تجاری تعیین میشود؛ و آنها نیز چنین باور دارند که تصمیماتشان بر اساس فهمی است که از رفتارهای اقتصادی و تقاضاهای ما دارند، شکل میگیرد. به عنوان گونههای یک نوع، ما نیز با اوجیکریها چندان تفاوت نداریم. ما به عنوان ارگانیسمهای جستجوگر آسایش، بیشترین هزینه را صرف به حداقل رساندن درد و به حداکثر رساندن لذت میکنیم؛ و زمانی که بحث از تکنولوژی میشود، ما اصولاً در پی آسان کردن امور هستیم یا نهایتاً اینکه حوصلهیمان سر نرود؛ و البته اینکه قدری جوانتر به نظر بیاییم.
تمایل ما برای آسایش، به همراه قدرت تکنولوژیکیای که در دست ماست، پیشامد ناخوشایندی را رقم خواهد زد؛ که اگر مراقب نباشیم، تکامل تکنولوژیک، ما را بجای اینکه به سوی شگفتیها رهنمون کند به سمت بیتحرکی۴ هدایت خواهد کرد. آیندهای که اینچنین تعریف شود، نه توسط اندیشهٔ کمال طلب بلکه توسط عدم وجود سختی و محنت تعریف شده است.
بیتحرکی (که به طرزی به یاد ماندنی در فیلم وال-ای به تصویر کشیده شده است) نیز چندان اجتنابناپذیر نیست. امّا احتمال وقوع آن این موضوع را روشن میکند که به عنوان گونههای انسانی، ما به ماشینها برای اینکه بشریت را در مسیر نگه داریم نیاز داریم. صنعت تکنولوژیک که تلاش فراوانی را صرف تعریف انسان میکند، بجای اینکه صرفاً نیازهای محدودمان را برآورده کند، همچنین وظیفه دارد ما را در رسیدن به تکامل یاری نماید. تکنولوژی به طور بالقوه هم فرصت و هم ابزار رسیدن به چیزی والاتر را در خود دارد؛ و ما به عنوان مصرفکنندهها باید یادمان باشد که تقاضاهای جمعیمان است که سرنوشتمان و شرایط پساانسان را مشخص خواهد کرد.
پینوشتها:
• این مطلب را تیم وو نوشته است و در تاریخ ۶ فوریۀ ۲۰۱۴ با عنوان «As Technology Gets Better, Will Society Get Worse» در نیویورکر منتشر شده است و وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۵ خرداد ۱۳۹۴ با عنوان «آیا با پیشرفت تکنولوژی، وضعیت جامعه بدتر میشود؟» و ترجمۀ مهدی منتظری منتشر کرده است.
•• تیم وو (Tim Wu)، نویسندهٔ جابجایی مهم (The Master Switch)، استاد دانشکده حقوق دانشگاه کلمبیا است.
[1] Kelly, Kevin. What technology wants. Penguin, 2010
[2] Oji-Cree
[3] canoe
[4] Sofalarity
[5] Wu, Tim. The master switch: The rise and fall of information empires. Vintage, 2011
کتاب تازۀ آماندا ریپلی جعبهابزاری را در اختیارمان میگذارد که زیربنای تعارضهای سازنده را شکل میدهد
تصویری که دادههای کوچک از واقعیت ارائه میدهند، محدود و تحریفشده است
قدردانی شاید حسی به جا مانده از دوران باستان باشد، وقتی همهچیز جادویی به نظر میرسید
سرگذشت افرادی که همهچیز را به یاد میآورند سؤالهای مهمی دربارۀ نقش فراموشی در شخصیت ما مطرح میکند
برای ما مهم است که محتوای ترجمان، همچون ده سال گذشته، رایگان بماند و در اختیار عموم باشد. اما این هدف بدونِ حمایت شما ممکن نیست. هر کمک کوچک نقشی بزرگ در این مسیر دارد. به جمع حامیان ترجمان بپیوندید.