زندگینامه آنهایی که حتی فقط برای یک روز در ساخت اولین بمب اتم همکاری کردند
بمبهای اتمی که ایالات متحده در ۱۹۴۵ دو تا از آنها را بر سر ژاپن ریخت، برای همیشه مسیر تاریخ بشر را تغییر دادند. نهتنها بهخاطر عواقب جنگ جهانی دوم، بلکه ازاینرو که تهدید به جنگ اتمی، به سیاستها و فرهنگ جهانی شکل تازهای داد. دور از انتظار نیست که تاریخدانان ساخت بمب اتم را لحظهای حیاتی برای نوع بشر بدانند و حتی از مطالعۀ زندگی و تجربیاتِ افراد شرکتکننده در این پروژه نگذرند.
آدریئِن لافرانس، آتلانتیک — میتوانستم تنها دربارۀ لئونا وودز مارشال لیبی۱ برایتان بگویم.
میتوانستم بگویم در ۲۳سالگی جوانترین فرد حاضر در پروژۀ منهتن بود و تنها زنی که در هنفورد، اولین رآکتور پلوتونیوم در مقیاس طبیعی در جهان، بهعنوان فیزیکدان کار میکرد. این را هم اضافه کنم که در ۱۹۴۳ لباسهای گشاد میپوشید تا بارداریاش را از رؤسایش پنهان کند و آنها مانع ادامۀ کارش نشوند.
میتوانستم برایتان تعریف کنم که بعد از جنگ لئونا لیبی بهعنوان متخصص ذرات و دانشمند محیطزیست به کار خود ادامه داد و بیش از دویست مقالۀ علمی و چندین کتاب به چاپ رساند و در رشتههای شیمی، فضانوردی، ژئوفیزیک، مطالعات زیستمحیطی و البته فیزیک کمکهای شایانی کرد.
اما بهتر است خود لیبی از داستانش بگوید. هرچند لیبی در ۱۹۸۶ درگذشت، میتوان صدایش را شنید که در تاریخی شفاهی در وبگاه بنیاد میراث اتمی۲ دربارۀ شاهکار زندگیاش صحبت میکند. صفحۀ او یکی از بیش از دههزار زندگینامه و شرححالی است که در پروژهای جدید گردآوری شدهاند و هدف از آن، فهرستکردن نیممیلیون فردی است که بهنحوی به پروژۀ منهتن کمک کردند.
سینتیا کِلی، رئیس بنیاد بیان داشت: «ششصدهزار نفرند؛ شامل تمام کسانی که حتی فقط برای یک روز قرارداد داشتند، مانند کارگران ساختمانی در هنفورد». تاکنون این پروژه ۳۷۰ تاریخ شفاهی را دربرمیگیرد. کلِی آن را «کارکردنِ دلی» مینامد.
ارزش تاریخیِ کار مشخص است. اگرچه افراد زیادی در پروژۀ منهتن نقش داشتند، کار دانشمندان در آن زمان فوقسری بود. بمبهای اتمی تولیدشده که ایالات متحده در ۱۹۴۵ دو تا از آنها را بر سر ژاپن ریخت، برای همیشه مسیر تاریخ بشر را تغییر دادند. نهتنها بهخاطر عواقب جنگ جهانی دوم، بلکه ازاینرو که تهدید به جنگ اتمی، به سیاستها و فرهنگ جهانی شکل تازهای داد. دور از انتظار نیست که تاریخدانان تا صدها یا حتی هزاران سال ساخت بمب اتم را لحظهای حیاتی برای نوع بشر بدانند.
نویسندۀ معروف استفن ال. سَنگِر، سی سال پیش، با لیبی در دفترش در یو. سی. ال. ای مصاحبه کرد. یکی از بگومگوهای شنیدنی در همان ابتدای نوار مصاحبۀ سَنگِر رخ میدهد. او آهسته از لیبی میپرسد: «شما تنها زنی بودید که در دهۀ ۱۹۴۰ با مردها کار میکردید. چه حسی داشت؟» این بخش از گفتوگو بدین شرح است:
سنگر: «کنجکاوم بدونم هیچ استثنائی وجود نداشت؟ یعنی وقتی کسی به این نکته توجه میکرد که شما خانم هستین، هیچ نکتۀ بخصوصی دربارۀ شما رعایت نمیشد؟»
[لیبی میخندد]
لیبی: «منظورتون چیه؟ حرف مسخرهایه.»
سنگر: «مشکلات… یا… منظورم اینه که رفتارشون با شما متفاوت بود یا نه؟ میدونم گفتین که سرویس بهداشتی شما توی هنفورد از بقیه جدا بود.»
لیبی: «خُب، این اونقدرها هم بامزه نیست…»
سنگر: «فقط کنجکاو بودم بدونم. بیشتر میخواستم ببینم که شما واقعاً…»
لیبی: «زن بودم یا نه؟»
سنگر: «تنها زن حاضر توی هنفورد بودین؟»
لیبی: «بله.»
سنگر: «البته فکر کنم بهاستثنای…»
لیبی: «منشیها.»
خیلی با سنگر جدی رفتار میکرد! چنین دقایقی در این مصاحبه وجود دارند و توصیفاتی در آنها است که بخشهایی از شخصیت لیبی را نشان میدهند. این نوار ارزشِ پایگاهِ دادهبنیادِ کارگران پروژۀ منهتن را نشان میدهد. بیشترِ مصاحبه به همین شکل ادامه مییابد. لیبی سریع میخندد؛ اما نمیخواهد کاری کند که مصاحبهکننده با او راحت باشد. شوخ است و به خودش مطمئن.
همچنین میگوید که با نقش خود در ایجاد مخربترین سلاح روی کرۀ زمین مشکلی ندارد. در طول جنگ بهعنوان یک فیزیکدان، این «ترس همیشگی» را داشتیم که آلمانها پیش از ما بمب هستهای بسازند. «پس اصلاً پشیمان نیستم. در زمان جنگ، اوضاع بحرانی بود. فکر میکنم کار درستی کردیم و نمیتوانستیم کار دیگری بکنیم… وقتی در جنگ باشید و جانتان در خطر باشد، کنار نمیایستید که فکر کنین که (این کار درسته یا نه؟)»
البته همه این حس را نداشتند. وقتی لیبی بهخاطر اکراهِ انریکو فِرمی، فیزیکدان مشاورش، از همراهی در ساخت بمبی هیدروژنی، دیدگاه او را به چالش کشید، انریکو «بیست دقیقۀ تمام سر او داد زد»، این ماجرا در سال ۱۹۸۰ در مقالهای در بولتن آو اتومیک ساینتیستس۳ بیان شد. بولتن نوشت: «او بعدها از تصمیم خود پشیمان شد و در بستر مرگ به لیبی گفت او را هیپنوتیسم کرده بودند و اشتباه کرده است.»
بهعلاوه، لیبی به سنگر گفت پرسوجو دربارۀ چیزی که دیگر اتفاق افتاده چه فایده دارد؟ «نمیتوانید در مقابلش بایستید. چطور میشود چنین کاری کرد؟ اصلاحگرانِ سادهلوح و کسانیکه سر روی شانۀ هم اشک میریزند، بچههایی هستند که به نوعی خوشبینی سادهاندیشانه دچار شدهاند که به هیچ دردی نمیخورد.»
«من به پایان هیچ چیزی اعتقاد ندارم.»
• نسخۀ صوتی این نوشتار را اینجا بشنوید.
پینوشتها:
• این مطلب را آدریئِن لافرانس نوشته است و در تاریخ ۲۵ مارس ۲۰۱۶ با عنوان «The People Who Built the Atomic Bomb» در وبسایت آتلانتیک منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ آن را با عنوان «تاریخِ شفاهی کسانی که بمب اتم را ساختند» و با ترجمۀ نجمه رمضانی منتشر کرده است.
•• آدریئِن لافرانس (Adrienne Lafrance) عضو تحریریۀ مجلۀ آتلانتیک است و مطالب حوزۀ فناوری را پوشش میدهد. وی پیشازاین گزارشگر تحقیقی هونولولو سیویل بیت، نیئمن جورنالیزم لب و دابلیو.بی.ی.آر بوده است.
[۱] Leona Woods Marshall Libby
[۲] Atomic Heritage Foundation
[۳] Bulletin of the Atomic Scientists
راستافراطی: جستوجویی تباه در جهانی ویرانشده
فرقهها از تنهایی بیرونمان میآورند و تنهاترمان میکنند
تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاشهای این اقتصاددان بریتانیایی درهمآمیخته است
کالاهایی که در فروشگاه چیده میشود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد