نوشتار

دین‌داری رو به زوال است، اما اسلام رشد خواهد کرد

در تاریخ جهان اولین بار است که تعداد جوامعی که سکولار می‌شوند، از تعداد جوامعی که دین‌دار می‌شوند، پیشی می‌گیرد

دین‌داری رو به زوال است، اما اسلام رشد خواهد کرد

بسیاری از پژوهش‌های اخیر همگی یک چیز را نشان می‌دهند: دین‌داری رو به زوال است. از اسکاندیناوی تا جنوب آمریکا و از ونکوور تا سئول، جهان درحال تجربۀ موج غیرمنتظره‌ای از سکولاریسم است. در تاریخ جهان اولین‌‌بار است که تعداد جوامعی که سکولار می‌شوند، از تعداد جوامعی که دین‌دار می‌شوند، پیشی می‌گیرد. درواقع، براساس گزارش جدید نشنال جئوگرافیک جدید‌ترین دین دنیا بی‌دینی است.

HuffingtonPost

Religion Declining, Secularism Surging

فیل زاکرمن، هافینگتون‌پست — بسیاری از پژوهش‌های اخیر با مطالعۀ کشورهای مختلف سراسر دنیا، یک چیز را نشان می‌دهند: دین‌داری رو به زوال است. از اسکاندیناوی تا جنوب امریکا و از ونکوور تا سئول، جهان درحال تجربۀ موج غیرمنتظره‌ای از سکولاریسم است. درواقع براساس گزارش جدید نشنال جئوگرافیک جدیدترین دین دنیا بی‌دینی است.

آخرین داده‌ها را ملاحظه کنید:
• برای اولین بار در تاریخ نروژ، اکنون تعداد ملحدان و لااَدری‌گرایان بیشتر از مؤمنان به خداوند است.

• برای اولین بار در تاریخ بریتانیا، اکنون تعداد ملحدان و لااَدری‌گرایان بیشتر از مؤمنان به خداوند است. به‌علاوه میزان حضور در کلیسا در بریتانیا در کمترین حدِ تمام تاریخ این کشور است: کمتر از دودرصد از زنان و مردان بریتانیایی در هر یکشنبه در کلیسا حاضر می‌شوند.

• نظرسنجی‌ اخیر در ایسلند نشان می‌دهد که صفردرصد ایسلندی‌ها باور دارند که خداوند زمین را خلق کرده است. درست است: صفردرصد. این‌ در حالی است که بیست سال پیش نوددرصد ایسلندی‌ها مدعی بودند به مذهب معتقدند و اکنون کمتر از پنجاه‌درصد چنین ادعایی دارند.

• نزدیک به هفتاددرصد هلندی‌ها هیچ تعلق خاطری به هیچ دینی ندارند و احتمال دارد تقریباً هفتصد کلیسای پروتستان و هزار کلیسای کاتولیک در سراسر این کشور درآیندۀ نزدیک متروکه شوند.

• بر اساس نظرسنجی یوروبارومتر۱ نوزده‌درصد اسپانیایی‌ها، بیست‌وچهاردرصد دانمارکی‌ها، بیست‌وشش‌درصد اسلوونیایی‌ها، بیست‌وهفت درصد آلمانی‌ها و بلژیکی‌ها، سی‌وچهار درصد سوئدی‌ها و چهل‌درصد فرانسوی‌ها ادعا می‌کنند که به «هیچ نوع روح، خدا یا نیروی مافوق طبیعت» معتقد نیستند.

• در ایالات متحدۀ امریکا چیزی بین بیست‌وسه تا بیست‌وهشت‌درصد افراد بزرگ‌سال هیچ نوع تعلقی به هیچ دینی ندارند. این افراد را «بی‌دین»۲ می‌نامند. نه‌تنها تعداد این افراد روزبه‌روز در حال افزایش است، بلکه باورها و رفتارهای آن‌ها نیز به‌نحو فزاینده‌ای در حال سکولارشدن است.

• از میان هزاره‌ای‌ها [متولدین بین سال‌های ۱۹۸۰تا۲۰۰۰]، امریکایی‌هایی که بین بیست تا سی‌سال دارند، بیش از سی‌وپنج‌درصد فاقد دین هستند. این تعداد، بزرگ‌ترین گروه مردان و زنان سکولار را در تاریخ این کشور تشکیل می‌دهد.

• در کانادا، در سال ۱۹۹۱، دوازده‌درصد بزرگ‌سالان ادعا می‌کردند بی‌دین‌اند؛ اما امروزه این تعداد به بیست‌وچهاردرصد افزایش پیدا کرده است.

• در استرالیا، در سال ۲۰۰۱، پانزده‌درصد از جمعیت بیان کردند که فاقد دین‌اند. امروزه دست‌کم بیست‌ودودرصدِ افراد، بی‌دین هستند.

• در نیوزیلند، در سال ۲۰۰۱، سی‌درصد افراد ادعای بی‌دینی داشتند؛ اما امروزه این تعداد به چهل‌ودودرصد افزایش یافته است.

• در امریکای جنوبی، هفت‌درصدِ مردان و زنان مکزیکی، هشت‌درصدِ بزریلی‌ها، یازده‌درصدِ آرژانتینی‌ها، دوازده‌درصدِ السالوادوری‌ها، شانزده‌درصدِ شیلیایی‌ها، هجده‌درصدِ دومینیکنی‌ها و سی‌وهفت‌درصد اهالی اروگوئه بی‌دین هستند. این بیشترین میزان سکولاریسم است که تاکنون در امریکای لاتین ثبت شده است.

• شصت سال پیش در ژاپن، قریب به هفتاد‌درصد بزرگ‌سالان ادعا می‌کردند اعتقادات دینی شخصی دارند؛ اما امروزه تنها بیست‌درصد چنین اعتقاداتی دارند. در سال ۱۹۷۰ در سرتاسر ژاپن ۹۶‌هزار معبد بودایی وجود داشت؛ اما در سال ۲۰۰۷ این تعداد به ۷۵هزارو۸۶۶ معبد کاهش یافت. از این تعداد نیز در قریب به بیست‌هزار معبد هیچ روحانی‌ و خدمتگزاری وجود ندارد. در دهۀ پنجاه میلادی بیش از هفتادوپنج‌درصد از خانواده‌های ژاپنی در خانه‌هایشان محراب کامیدانا، عبادتگاه خانگی آیین شینتو، داشتند؛ اما در سال ۲۰۰۷ این رقم به چهل‌وچهاردرصد در کل ژاپن و بیست‌وشش‌درصد در شهرهای اصلی کاهش یافته است.

• در سال ۲۰۰۵، یازده‌درصد اهالی کرۀ ‌جنوبی خودشان را ملحد می‌دانستند؛ درحالی‌که اخیراً این میزان به پانزده‌درصد رسیده است. به‌علاوه تعداد کره‌ای‌هایی که خودشان را معتقد به دین معرفی می‌کردند، از پنجاه‌وهشت‌درصد به پنجاه‌ودودرصد کاهش پیدا کرده است.

• بیش از پنجاه‌درصد از بزرگ‌سالان چینی سکولارند؛ هرچند در نظام‌های دیکتاتوری کمونیستی، جایی‌که دین‌داری به‌شکلی رسمی سرکوب می‌شود، به‌دست‌آوردن اطلاعات معتبر دربارۀ دین همواره دشوار بوده است.

• در افریقا نیز تعداد افرادِ بی‌دین در حال رشد است؛ درحالی‌که میزان دین‌داری در این قاره همواره زیاد بوده است: بیش از پنج‌درصد از غنایی‌ها ادعا می‌کنند هیچ دینی ندارند و نُه‌درصد از مردم ماداگاسکار و تانزانیا و همچنین یازده‌درصد مردم گابون و سوازیلند بی‌دین‌اند.

• تقریباً بیست‌درصد اهالی بوتسوانا اکنون مدعی‌ بی‌دینی‌اند.

• بیش از بیست‌درصد اهالی جامائیکا فاقد دین‌اند.

در دیگر کشورها نیز وضع به همین منوال است و بخش اعظمی از جمعیت این کشورها را افراد بی‌دین تشکیل می‌دهد؛ همچون اسلوونی، اسرائیل، فنلاند، مجارستان، روسیه، آذربایجان، قزاقستان و…. اعلام ریزارقام بی‌دینی در هر کشور در اینجا ممکن نیست؛ اما شایان‌ذکر است که درحال‌حاضر و در مقایسه با قرن گذشته، اغلبِ کشورها با میزان قابل‌توجهی از دین‌گریزی مواجه بوده‌اند و برای اولین‌ بار در تاریخ جهان است که تعداد جامعه‌هایی که سکولار می‌شوند، از تعداد جامعه‌هایی که دین‌دار می‌شوند، پیشی می‌گیرد.

حمایت آشکار از کفر و الحاد در برخی کشورها با اکثریتِ مسلمان، مجازات دارد: درواقع در سیزده کشور اسلامی الحاد جرمی با مجازات مرگ است. باوجوداین همچنان نشانه‌های متعددی مبنی بر رشد دین‌گریزی و سکولارشدن درجهان اسلام وجود دارد. البته ذکر آمار دقیق در این کشورها بسیار مشکل است.

درنهایت، مطلق تعداد زنان و مردان سکولار بر روی کرۀ خاکی تاکنون بی‌سابقه است. بر اساس آخرین تخمین‌های مرکز تحقیقاتی پیو۳ در سال ۲۰۱۰، بیش از ۱.۱میلیارد از مردم جهان بی‌دین بوده‌اند و احتمال دارد این رقم تا سال ۲۰۲۰ به بیش از ۱.۲میلیارد برسد.

آیا این موجِ دین‌گریزی ادامه پیدا می‌کند تا دین به‌کلی از روی کرۀ خاکی محو شود؟

پاسخ به این سؤال مطمئناً دشوار است.

ازیک‌طرف می‌دانیم که جامعه‌پذیری اولین موتور محرکی است که دین‌داری را به پیش می‌راند: کودکانی که والدین دین‌دار دارند، با تربیت دینی رشد می‌کنند و دین‌دار بار می‌آیند. بنابراین هرچه افرادْ بیشتروبیشتر از دین دست می‌کشند، این احتمال بیشتر می‌شود که فرزندان آن‌ها نیز دین‌دار بار نیایند و بدین‌ترتیب توسعۀ میان‌نسلیِ دین در دهه‌های بعدی تضعیف خواهد شد. به‌علاوه، دین‌گریزی به‌شدت با دسترسی به اینترنت و استفادۀ از آن همبسته است: هرچه اینترنت در زندگی انسان‌ها فراگیرتر می‌شود، به همان میزان نیز رشد سکولاریسم تداوم می‌یابد.

ازسویی‌دیگر، افرادِ دین‌دار معمولاً تعداد فرزندان بیشتری نسبت‌به افراد سکولار دارند. امروزه آن کشورهایی که بیشرین نرخ زادولد را دارند، دین‌دارترین کشورها هستند؛ درحالی‌که کشورهایی که کمترین میزان تولد را دارند، سکولارترین کشورها هستند. پس بنا بر ملاحظات جمعیت‌شناسانه، کشورهای دین‌دار از این جهت که نوزادان بیشتری دارند، از مزیت زادولد برخوردارند. از این‌روست که بر اساس آخرین پیش‌بینی مرکز تحقیقاتی پیو، احتمال اینکه رشد سکولاریسم در دهه‌های آتی متوقف شود، زیاد خواهد بود؛ درحالی‌که اسلام به گسترش خود ادامه خواهد داد و در سال ۲۰۵۰ بزرگ‌ترین دین دنیا خواهد شد.

اما اکنون کلیساها در سرتاسر دنیا در حال بسته‌شدن هستند. ایمانْ رو به زوال است. تعداد آن مردان و زنانی که زندگی خود را بر اساس آموزه‌های سکولاریسم و انسان‌باوری پیش می‌برند نیز رو به افزایش است.


پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را فیل زاکرمن نوشته است و در تاریخ ۱۲ می ۲۰۱۶ با عنوان «Religion Declining, Secularism Surging» در وب‌سایت هافینگتون‌پست منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «دین‌داری رو به زوال است، اما اسلام رشد خواهد کرد» و با ترجمۀ مهدی ذوالقدری منتشر کرده است.
• فیل زاکرمن (Phil Zuckerman) استاد جامعه‌شناسی و مطالعات سکولار در کالج پیتزر در کالیفرنیا است.
[۱] Eurobarometer Poll
[۲] Nones
[۳] Pew Research Center

مرتبط

راست‌های افراطی کيستند؟ چه می‌گويند؟ و چه اهميتی دارند؟

راست‌های افراطی کيستند؟ چه می‌گويند؟ و چه اهميتی دارند؟

راست‌افراطی: جست‌وجویی تباه در جهانی ویران‌شده

چطور اینستاگرام به معبد فرقه‌ها تبدیل شد؟

چطور اینستاگرام به معبد فرقه‌ها تبدیل شد؟

فرقه‌ها از تنهایی بیرونمان می‌آورند و تنهاترمان می‌کنند

آنتونی اتکینسون: میراثی برای ساختن دنیایی برابرتر

آنتونی اتکینسون: میراثی برای ساختن دنیایی برابرتر

تاریخ مطالعات فقر و نابرابری در قرن گذشته با تلاش‌های این اقتصاددان بریتانیایی درهم‌آمیخته است

چگونه مصرف کالاها می‌تواند از آدم‌ها دیو یا فرشته بسازد؟

چگونه مصرف کالاها می‌تواند از آدم‌ها دیو یا فرشته بسازد؟

کالاهایی که در فروشگاه چیده می‌شود ممکن است محصول کار کودکان یا بیگاری کارگران باشد

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

سعید

۰۱:۰۱ ۱۳۹۶/۰۱/۱۳
0

رشد ایدئولوژی ها و پدیده های دیگر در طی تاریخ همیشه به صورت خطی نبوده و بالا پایین های بسیاری داشته یعنی حتی اگر فرض کنیم این پیش بینی صحیح باشد که در چند دهه آینده جوامعی که دین مسیحی یا بودایی یا یهودی در آنها جامع هست به بی دینی برسند و مسلمانان به دلیل ذات بنیاد گرا و جدید تر بودن دینشان نسبت به بقیه اندکی بیشتر دوام آوردند در نهایت اکثریت جمعیت جهان حداقل از ادیان ابراهیمی روی برگردانده و به سمت پیشبرد شعور و فهم شخصی خود روی خواهند آورد ... چرا که بازخورد نتایج این تفکرات در طی قرن ها و در حافظه جمعی بشر به خصوص در جوامع خاور میانه، آنها را به سمت معنویاتی صحیح تر پیش خواهد برد

ميلاد زاهدي

۱۰:۱۲ ۱۳۹۵/۱۲/۰۵
0

جناب پرهام عزيز، در مورد لحن گفتار شما فكر ميكنم شما دنبال حقيقت نيستيد بلكه از قبل مطلبي رو حقيقت فرض كرديد و در برابر هر مطلبي كه خلاف اون بود موضع ميگيريد،و گرنه در جستجوي حقيقت بودن احتياج به عصبانيت و تندي و پرخاش نداره.مطلبي كه من به عنوان نقد بر اين مقاله ذكر كردم از دو حال خارج نيست يا غلطه يا درست.اگر از نظر شما غلطه بايد با استدلال صحيح نظر من رو رد كنيد.باور بفرماييد من تسلطم به زبان انگليسي اصلا كم نيست و متن انگليسي مقاله رو هم بارها مطالعه كردم.همونطور كه كاربر محترم سركار خانم هدي اشاره كردن انتقاد من به اصل انگليسي مقاله است نه ترجمه مقاله.در اين مقاله از كلمه secularism بارها به جاي اعتقاد به بي ديني استفاده شده كه بديهيه كه صحيح نيست.نظر شما رو جلب ميكنم به عنوان انگليسي مقاله كه اومده religion declining,secularism surging.حتي در عنوان مقاله اعتقاد به سكولاريسم مقابل زوال دين يا اعتقاد به دين قرار داده شده كه اين واضحا غلطه.يك مقاله معتبر در اين حد نبايد از واژگان اشتباه در رساندن يك مفهوم استفاده كنه.سكولاريسم يك روش حكومتيه و اعتقاد به سكولاريسم اثبات بي ديني يا باديني شخص رو نميكنه. ضمنا جهت اطلاع ،مغز براي توليد انرژي فسفر نميسوزونه بلكه قند گلوكوز مي سوزنه.در فرايند توليد انرژي در سلولهاي مغزي و ساير سلولها ملكول آدنوزين تري فسفات به آدنوزين تو فسفات تبديل ميشه و در اين فرآيند انرژي آزاد ميشه.از طرفي من براي فهميدن اشكال اين مقاله باور بفرماييد گلوكوز زيادي نسوزوندم هر دانشجوي تازه كار علوم سياسي يا اصلا هر كسي كه اندك مطالعه سياسي داشته باشه مي دونه كه سكولاريسم معادل اعتقاد به بي ديني نيست بلكه معادل اعتقاد به يك روش حكومتيه كه در اون اعتقادات ديني وارد مسائل حكومتي نميشن.

هدی

۱۰:۱۲ ۱۳۹۵/۱۲/۰۲
0

دوست عزیز اولا چرا اینقدر تندی. ثانیا منقد محترم گفته یک اشتباه مهم در این مقاله یعنی در اصل مقاله نه در ترجمه که اشکال شما به او وارد باشه. از نظر منتقد، سکولاریسم به معنای بی دینی نیست حال این برداشت غلط چه مربوط به نویسنده باشه یا مترجم.

آفرین

۰۵:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۲۹
0

علاوه بر این در کشورهای اسلامی کسی جرات اعلام خداناباوری ندارد ولی در اسرائیل ..

علم

۰۵:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۲۹
0

دانش جان، امروزه دیگر علم می تواند به این سوالات جواب دهد

پرهام رضایی

۱۱:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
0

شما بجای اینکه این همه فسفر بسوزنی اگر خیلی برات مهمه یه نگاه به متن اصلی مینداختی: خط دوم : religion is in decline انتهای پاراگراف اول: Indeed, as a recent National Geographic report confirms, the world’s newest religion is: No Religion. امیدوارم معنی کلمه No Religion رو بدونی.

محمد

۱۱:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
0

الان این مطلبو ترجمه کردن معنیش این نیست که با محتواش مشکل دارن. چون تیتر عوضش شده همه حالا استاد اخلاق شدن. تغییر دادن تیتر به لحاظ اصول رسانه هیچ اشکالی نداری سایتهای خارجی هم وقتی از هم مطلب میذارن این کار رو میکنن. مرسی ترجمان همینطور ادامه بده

آرش

۱۱:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
0

دوست عزیز متوجه نشده‌اید که آنها خداناباور یا بی‌خدا هستند بنابراین تعبیر اعتراض به خدا برایشان مناسب نیست. دیگر این که اسلام به دلیل زاد و ولد زیاد رو به گسترش است نه به دلیل مبانی فکری اش که از قضا حتی خود مسلمانان را هم به جان هم انداخته است !!!

ميلاد زاهدي

۰۵:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
0

سلام يك اشتباه مهم در اين مقاله اينه كه كلمه سكولاريسم رو معادل بي ديني گرفته.سكولاريسم يك روش حكومته كه بر مبناي جدايي دين از سياست پايه گذاري شده.امكان داره صد در صد مردم يك كشور براي شيوه حكومتشون سكولاريسم رو انتخاب كنن و صد در صدشون هم ديندار باشن.لذا سكولاريسم معادل بي ديني نيست٠معادل بي دين كلمه irreligious و معادل كلمه خداناباور atheist هست.پس اگر در پرسشنامه هاي مطالعاتي از كلمه سكولار به جاي اعتقاد به بي ديني استفاده شده باشه مطالعه كلا مخدوش ميشه مگر اينكه در پرسشنامه تحقيقاتي صراحتا به جاي اعتقاد به سكولاريسم از كلمه بي ديني يا خداناباوري استفاده شده باشه.البته اين به اين معني نيست كه بي ديني رو به افزايش نيست ولي نبايد بي ديني رو معادل سكولاريسم ترجمه كرد يا به كاربرد.

آرین

۰۱:۱۱ ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
0

اجازه نداریم هر قسمتی از متن رو که دل‌مون خواست به عنوان تیتر انتخاب کنیم وقتی اصل مطلب از ما نیست و خودش تیتر داره.

نامدار

۱۱:۰۵ ۱۳۹۵/۰۵/۰۸
0

اصطلاح بی دینی درست نیست. بی دینها هم دین دارند؛ دینِ بی دینی. منتها بسیار پارادوکسیکال است و جذابیت احساسی اش هم ناشی از همین تراژدیه. در واقع بی دینی در عمل یک جور اعتراض به خداست که: چرا برامون هادی نفرستادی یا چرا هادی در دسترس ما نیست در شکل پیشرفته ترش یک جور تنبلی عوامی که نمی خوان دنبال هادیان بگردن یا می دونن اگه به هادی ها ملحق بشن خطر داره. ولی همین بی دینی چون یک دینه اون ها رو با خطر های جدیدی که فکرشو هم نمی کردن مواجه می کنه. به هر حال دین اگه واقعی نباشه به محاق می ره و اسلام که الان واقعی ترین دینه هر چه به معنی ناب خودش نزدیک تر بشه بیش تر فراگیر می شه. این ها قواعد جهان شموله و آدم با فطرتش هم متوجه می شه. می خوام بگم فراگیر شدن با واقعیت و حقانیت پیوند داره و برای همین هیچ مدعی واقعیتی نمی تونه از کنار فراگیری رد بشه و بالاخره یک جور توجیهش می کنه. چزی که مشخصه اینه که داره اتفاق عظیمی میفته و نباید از این تحول عظیم غافل باشیم و باید در موردش تحقیق کنیم.

معتمد

۰۱:۰۵ ۱۳۹۵/۰۵/۰۸
0

همانطور که مارکس گفته دلیل گرایش انسان به مذهب ترس است ولی این موضوع را زمانی که بسط دهیم میبینیم دلیل تقلید یک مکتب معمولا ترس است بچه ها در دوران کودکی برای اینکه در محیط احساس امنییت کنند باید به عنوان یک عضو از خانوده پذیرفته شوند ولی عضوییت یک کودک در خانواده وقتی پذرفته میشود که حرفهای کودک انعکاس حرفهای پدر و مادر باشد به همین دلیل یک کودک که در خانواده مسلمان بزرگ میشود مسلمان میشود و لی مشکل از زمانی شروع میشود که تنها روش ابراز وجود فرد در جامعه مذهب باشد که این منجر به تعصبات مذهبی میشود به نظر من نقشی که اینترننت در رشد سکولاریسم دارد این است که دید گسترده تری به فرد برای تحلیل مسا ئل اجتماعی میدهد که افراد درک میکنند مشکلات فرد و جامعه با تکیه به روشهای سنتی گذشته قابل حل نیست

پیمان

۰۹:۰۴ ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
0

دوستان متن درست ترجمه شده، توضیحات اسلام در متن هست اگه ببینید : according to Pew’s latest predictions, the growth of secularity will most likely level off within a few decades, while Islam will continue to grow, becoming the world’s largest religion by 2050.

بینام

۰۸:۰۴ ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
0

درود و تشکر از مطلب خوبتون اما فکر می کنم قسمت اسلام به این متن اضافه شده باشه. یا حتی اگه درست هم باشه باز هم دلیلی بر حقانیت اون نیست. فقط دلیلش این میتونه باشه که مسلمانان بیشتر به زاد و ولد می پردازند تا بی دینها

ehsan

۰۳:۰۴ ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
0

هیچ جای متن از حقانیت هیچ دینی حرفی به میان نیامده است.ابتدا متن را درست بخوانید بعد موضع گیری کنید.

صادق

۱۱:۰۴ ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
0

اینفوگراف نقشه بی‌دینی: http://cdn.persiangig.com/preview/h4hjS6D1C0/map-none.jpg

الیاس

۰۹:۰۴ ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
0

از متن: ز این‌روست که بر اساس آخرین پیش‌بینی مرکز تحقیقاتی پیو، احتمال اینکه رشد سکولاریسم در دهه‌های آتی متوقف شود، زیاد خواهد بود؛ درحالی‌که اسلام به گسترش خود ادامه خواهد داد و در سال ۲۰۵۰ بزرگ‌ترین دین دنیا خواهد شد.

علی رضا

۱۱:۰۴ ۱۳۹۵/۰۴/۱۹
0

سلام شما که زحمت ترجمه را کشیدید چرا در ترجمه عنوان مطلب، رعایت امانت را نمی کنید: Religion Declining, Secularism Surging اگر با محتوای مطلب مشکل دارید، ترجمه نکنید و به مخاطب توهین نکنید! ممنون

نجفی

۰۹:۰۴ ۱۳۹۵/۰۴/۱۹
0

سلام و وقت بخیر ضمن آرزوی موفقیت و تداوم فعالیت ترجمان، لطفا برای بهبود وضعیت وب سایت در موتورهای جستجو نسبت به اصلاح آدرس (URL) مطالب اقدام کنید. قطعا http://tarjomaan.com/vdcf.tdciw6dxygiaw.html برای هیچ جستجوگری آشنا نیست. ترجمه انگلیسی مطلب یا کدبندی عددی دست کم برای کوتاه سازی آدرس. پیروز باشید

Hamlet

۰۸:۰۴ ۱۳۹۵/۰۴/۱۹
0

That is right. There is nothing about islam.

دانش

۰۶:۰۴ ۱۳۹۵/۰۴/۱۹
0

بشر در سير تكاملي خود براي حفظ بقا خود و همنوعانش، مجبور شد فكر كند، ابزار بسازد، تا بتواند در برابر ديگر موجودات، پديده ها، و ناملايمات طبيعت بي رحم دوام آورد. ما مجبور به تفكر شديم در غير اين صورت، محال ممكن بود نسل ما ادامه يابد. فرايند اين تفكر باعث شد انديشه‌ي بشر بسيار بيشتر از ظرفيت عقل و دانش او بال بگسترد و اين دقيقآ شروع مرحله‌اي جديد از تاريخ انديشه‌ي ما شد كه تاوان سختي براي آن داده و مي دهيم؛ چرا كه در پروسه ي اين تفكرورزي، سئولاتي پيش آمد كه پاسخش از توان علمي و ظرفيت‌هاي عقلي بشر بر نمي آمد. چاره اي نبود بايد براي اين سئوالات پاسخي بيايد: چرا هستيم؟ بودن و زندگي كردن چه معنايي دارد؟ چه كسي اين نظام و اين جهان را به وجود آورده است و هدفش چه بوده است؟ و... انديشه بشر باز هم جولان داد و كم‌كم وارد دنياي ديگري شد و جهان هاي ديگري در ذهنش آفريد و همين طور خالقي كه مدير و مدبر همه چيز است. عده‌اي گفتند ميخواهد ما را آزمايش كند. عده اي گفتند بايد عبادتش كنيم و در برابر عظمت او سر تعظيم فرود آوريم؟ عده اي گفتند بايد به اوامرش گوش دهيم تا از ما راضي باشد و بلايي نازل نكند. عده اي گفتند اينجا آمده ايم تا تقاص گناهي را كه در دنياي ديگر مرتكب شده ايم پس بدهيم و... اين سئوالات باقي خواهد ماند و محال ممكن است به اين زودي دست از سر بشر بردارند. شايد در دوره اي كمرنگ شوند؛ اما دوباره از طريق كدهاي ژنتيكي ما به نسل هاي آينده منتقل خواهد شد و دوباره سر باز خواهند كرد... چاره اي نيست، نه از تفكر گريزي بود و نه از سئوال و نه از پاسخ هايي كه به اين سئوالات داده شد و نه از منبع اين پاسخ ها كه دين بود. اينجا فقط بخت و شانس است كه مي تواند به داد انسان برسد كه كجا و در چه دوره اي به دنيا بيايد.

لیزا هرتسُک

ترجمه مصطفی زالی

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0