تماسهای تصویری میتوانند چیزهای بیشتری دربارۀ ناخودآگاه افراد آشکار کند
فروید شیوۀ خاصی برای روانکاوی داشت: اتاقش را از وسایل اضافی خالی میکرد، سادهترین لباسها را میپوشید و صندلی راحتی میگذاشت، تا بیمار ناخودآگاهش را بدون مزاحمت بیرون بریزد. اما اگر الآن به روانشناسها زنگ بزنید، بیشتر آنها فقط میپذیرند آنلاین با شما ملاقات کنند. ولی چقدر از ناخودآگاه ما میتواند با اسکایپ و و واتساپ برای آنها آشکار شود؟ دکتر استیون بلومنتال میگوید حواسپرتیهای آنلاین و دیدن فضایی که بیمار در آن مکالمه میکند، میتواند سرنخهای بیشتری دست روانکاوها بدهد.
شارون هندری، اکونومیست ۱۸۴۳ — دکتر استیون بلومنتال، معمولاً پیش از دعوتِ بیمار به اتاق مشاوره، افکارش را متمرکز میکند. بیمار روی کاناپۀ چرمی آبیرنگی مینشیند و مشاوره همانطور آغاز میشود که یک قرن پیش آغاز میشد، مثل همان هنگامی که زیگموند فروید ایدۀ روانکاوی را پروراند. از بیمار میخواهند که هرچه به ذهنش میرسد بگوید. کار بلومنتال این است که به آنچه در ضمیر ناخودآگاه بیمار میگذرد توجه کند و آن را تفسیر کند: فرارَوَندهای فکری یا تصوراتی که ممکن است خود فرد از آن بیخبر باشد.
حالا کاناپه خالی مانده است. از وقتی که در لندن برای جلوگیری از گسترش کووید۱۹ محدودیتهای رفتوآمد مقرر شد، بلومنتال هم مثل خیلی از روانکاوهای دیگر رو آورده است به درمان از دور۱: ورود به ذهن و رؤیاهای بیمار از طریق «اسکایپ» و «زوم». تماس تصویری رابطۀ میان روانکاو و بیمار را دگرگون کرده است. بلومنتالِ ۵۳ساله، که هم برای اناچاس کار میکند و هم بهطور خصوصی، میگوید: «جای همهچیز خالی است. قبلاً دو نفر با هم توی یک اتاق بودیم؛ با فناوری اصلاً نمیشود جای خالیاش را پُر کرد».
این رسانۀ جدید، فرویدیها را به بازاندیشی دربارۀ اصولی واداشته است که زمانی در نظرشان اساسی بود. فروید معتقد بود که روانکاوی باید در محیطی خنثی انجام شود که تا حد امکان اطلاعاتی دربارۀ روانکاو بُروز ندهد: بوم نقاشی سفیدی که بیمار بتواند افکار ضمیر ناهشیارش را بر آن ترسیم کند. بنابراین، معمولاً اتاق مشاوره اثاث سادهای دارد و بدون تزئینات است.
در درمانازدور چنین چیزی ناممکن است. روانکاو نظارتی بر محیط بیمار ندارد و نمیتواند جلوی پرت شدن حواس او را بگیرد. بلومنتال میگوید که برخی از بیماران به خودروهایشان پناه میبردند تا بتوانند آرامش و سکوتی پیدا کنند. روانکاوها هم ممکن است مجبور شوند که پرده از زندگی خانوادگی خود بردارند. بلومنتال میگوید: «اوایل احساس میکردم [به حریم خصوصیام] تجاوز شده. الآن نظرم این است که اگر آدم هیچچیز از خودش نگوید، بیمار احساس میکند که روانکاو موضع تدافعی دارد، و این ممکن است باعث سرکوب و واپسرانی افکار آنها شود».
وقتی در «زوم» با بلومنتال تماس میگیرم، تصویرش ظاهر میشود، در دفتر کوچکی با دیوارهای سفید نشسته است و یک تیشرت ورزشی سیاهرنگ به تن دارد. فوراً از خودم میپرسم که آیا داشته دوچرخهسواری میکرده؟ روانداز آبیرنگی پشت صندلیاش آویخته است؛ ذهنم به این سمت میپرد که زیر آن چیست. این افکار، در نظر فرویدیها، نمونهای است از «انتقال»، یعنی پیشفرضها یا احساسات شدیدی که بیمار به روانکاو «نسبت میدهد»، و در درمان باید مهار شوند تا بتوان از دنیای درونی او سردرآورْد. به قول فروید، انتقالْ آشکارکنندۀ خیلی چیزهاست دربارۀ آنچه در ضمیر ناهشیار بیمار میگذرد. روانکاوان هنوز دارند روی این مسئله کار میکنند که آیا میتوان در تماس تصویری به چنین احساساتی دست یافت؟
معمولاً در مشاورههای روانکاوانه، ناگفتهها همانقدر مهماند که گفتهها. بلومنتال میگوید: کلمات برای دسترسی به ضمیر ناهشیار کفایت نمیکنند؛ ما به سکوتهای میان کلمات هم گوش میدهیم». سکوت در فضای مجازی تأثیر دیگری دارد. وقتی کسی در تماس تصویری سکوت میکند، حضورش را کمتر احساس میکنیم. روانکاو ممکن است احساس کند که باید بیشتر حرف بزند و در جریان فکر و کلام بیمار مداخله کند. دشوارتر یا حتی ناممکن است که بتوان سرنخهای غیرکلامی مهم دیگر را -مثلاً خارش یا پا روی پا انداختن را- در درمانازدور تشخیص داد.
به قول بلومنتال، این رسانۀ جدید ممکن است مزیتهای غیرمنتظرهای هم داشته باشد. روزی که با هم صحبت میکردیم، به من گفت که ناچار شده بود یک جلسۀ درمانازدورش روی «زوم» را قطع کند تا ببیند کیست که مُدام زنگ در را میزند. در مدتی که داشت با پیک حرف میزد، میکروفون را روشن گذاشته بود. پیک برای پسرش بستهای آورده بود. وقتی به صفحهنمایش برگشت، بیمارش به او گفت که حالا میداند که او پدر است؛ حقیقتی که بلومنتال در جلسۀ پیش حاضر نشده بود تأیید کند. بلومنتال میگوید: «بعداً بیمار به من گفت که این ماجرا مرا بهعنوان روانکاو [برایش] قابلاعتمادتر کرد. برایش تکاندهنده بود که با کسی سر و کار دارد که او هم با مشکلات دوران خانهنشینی دستبهگریبان است».
یک بیمار دیگرش که معمولاً در جلسات مشاورۀ حضوری غریبی میکرد، پشت تلفن صمیمی شده بود و افکار و احساسات شخصیاش را با او در میان میگذاشت. او اعتراف کرد که، در جلسات معمول، به جایی در ذهنش پناه میبُرد و خود را در خلوت اتاق زیرشیروانی خانهاش تصور میکرد. در جلسات تلفنی از همین اتاق با بلومنتال حرف میزد و آخرسر احساس کرد که میتواند روانکاوش را از نظر جسمی و عاطفی به این اتاق راه دهد.
فروید از نوآوری بدش نمیآمد. مشهور است که یکی از بیمارانش را به صرف شام در اتاق مشاوره دعوت کرد. او به این بیمار لقب «مرد موشی» داده بود، چون دچار افکاری وسواسی دربارۀ خرگوشها بود. اما مریدان فروید بایدنبایدهای او را وحی مُنزَل میدانند و مثل احکام دین به آنها عمل میکنند. بعضیها اما جرئت داشتهاند که مسیرشان را عوض کنند: شاندور فرنتزی، معاصر نزدیک فروید، «خودافشایی»۲ را به کار بست (یعنی از زندگی خود به بیمارانش میگفت)؛ ژاک لاکان جلسات را در لحظات مهم عاطفی تمام میکرد، نه پس از ۵۰ دقیقۀ معمول. فرویدیها این آزمایشها را نامعقول یا خطرناک دانستهاند و رد کردهاند.
چنین رویکرد سفتوسختی آزمودنِ روشهای درمانی جدید یا درمان بیماریهای خاص را دشوار کرده است. برخی از بیماران میکوشند که به زمانبندیِ دقیقی پایبند باشند و هر هفته سر ساعت مقرری در جلسۀ مشاوره حاضر شوند؛ بعضی دیگر بهطور غیرحضوری راحتتر حرف میزنند و رویشان بازتر است. تغییراتی که این بیماری همهگیر ایجاب کرده است، میتواند راه را برای آزمایشهای بیشتر در آینده هموار سازد. بلومنتال میگوید: «از آن زمان زیاد نمیگذرد که بیشترِ روانکاوان ایدۀ درمانازدور را کلاً غیرقابلطرح میدانستند. اما ظرف یکی دو هفته، تقریباً همه با آن وفق پیدا کردهاند».
ظهور درمانازدور دسترسی به روانکاوی را آسانتر کردهاست، چون زمان کمتری میگیرد (لازم نیست به مطب بروید) و این امکان را به بیمار میدهد که روانکاوش را از هرجای دنیا که خواست انتخاب کند. این دگرگونی خیلی هم بموقع است: بلومنتال و همکارانش احتمال میدهند که، بر اثرِ این بیماری همهگیر و خانهنشینی، سیلی از بیماریهای روانی به راه بیفتد. «دفتر آمار ملی» بریتانیا ماهانه مقایسهای انجام میدهد میان تعداد افراد بالای شانزده سالی که سطوح عمیقی از نگرانی و فشار روانی را گزارش دادهاند: از اواخر سال ۲۰۱۹ تا آوریل سال ۲۰۲۰ تعدادشان دو برابر شده است. در کشورهای دیگر هم تعداد کسانی که از اضطراب خود گزارش دادهاند یا با خدمات مشاورۀ تلفنی تماس گرفتهاند، بیشتر شده است. بلومنتال متوجهِ شکلگیری الگوهای آسیبشناختی جدیدی در طی این همهگیری شده است. خانهنشینی، برای آدمهای تنها و منزوی، تشویش ذهنی به بار آورده است و، برای کسانی که دچارِ مشکلاتِ صمیمیت بودند، تنگناهراسی. ازدستدادن شغل موجب تضعیف عزت نفس (بهویژه در مردان) شده است. با تعطیلی مدارس، بارِ خانهداری و بچهداری بر دوش زنان سنگینتر شده است. زن و مرد در معرضِ اضطراب مستمر درخصوص وضع مالی و سلامتی هستند. حدودِ سه ماه محدودیتهای اجباری به روابط آنها لطمه زده است.
این همهگیری موجب شده است که درمانگرانْ رفتار بیماران ثابت خود را طور دیگری ببینند. بلومنتال میگوید که ابتدا امر نابهنجار ناگهان بهنجار شد. «در مرحلۀ اولِ کووید۱۹، آسیبشناسی روانی زیر و رو شد. خیلیها علایمی نشان دادند دال بر خودبیمارانگاری۳، اختلال وسواسیجبری۴، و اختلال بدگمانی۵، اما کسانی که قبلاً این علایم را داشتند، احساس میکردند که به حالت عادی برگشتهاند». حالا مرحلۀ جدید خانهنشینی دارد اوضاع را دوباره تغییر میدهد. کسانی که در انزوا راحت بودند، اکنون باید در صحنۀ اقتصادی بیثبات بازیکنند و این امر برایشان فشاری تازه است. بلومنتال میگوید: «حالا که محدودیتها را کمابیش برداشتهاند، بیمارانِ گوشهگیرتر دوباره از نظر روانی احساس ناخوشی میکنند. این بیماران از خانهنشینی احساس ایمنی و امنیت پیدا میکردند، اما حالا دارند به حالت نابهنجاری برمیگردند».
خروج از وضع خانهنشینی ممکن است از نظر روانی چالشانگیزتر از همۀ مراحل قبل باشد. بلومنتال ارجاعم میدهد به آغاز سرزمین هرز۶ تی. اس. الیوت، که گویی وضع روانی ما را وصف میکند، هنگامی که از شدت محدودیتها کم میشود: «آوریل ستمگرترینِ ماههاست؛ گلهای یاس را / از زمین مرده میرویاند؛ خواست و خاطره را / به هم میآمیزد، و ریشههای کرخت را / با باران بهاری برمیانگیزد».۷ فصل بهار -فصلی که خودکشیها در آن زیاد میشود- برای بلومنتال استعارهای است از احساس ترسی که با دورانهای گُذار همراه است. «آن لحظهای است که از پنجره بیرون را نگاه میکنی و مردم دیگر را میبینی که پیِ زندگیشان میروند».
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار میگیرند. گزیدهای از بهترین مطالب وبسایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پروندههای موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر میشوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتیها» و نظایر آن پرداختهایم.
فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب بهعنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را شارون هندری نوشته است و در تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰ با عنوان «The virtual couch» در وبسایت اکونومیست ۱۸۴۳ منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ با عنوان «روانکاوی از پشت مانیتور: اسکایپ و زوم چه خدمتی به روانشناسی کردند؟» و ترجمۀ پدرام شهبازی منتشر کرده است.
•• شارون هندری (Sharon Hendry) روزنامهنگار و یکی از دبیران روزنامۀ سان است. کتاب او داستان رادیکا: نجات از قاچاق انسان (Radhika’s Story: Surviving Human Trafficking) نام دارد.
[۱] teletherapy
[۲] self-disclosure
[۳] hypochondriasis
[۴] OCD
[۵] paranoia
[۶]The Waste Land
[۷]با تغییر رسمالخط و علایم سجاوندی، به نقل از: سرزمین هرز، تی. اس. الیوت، ترجمۀ بهمن شعلهور، نشر و پخش: شرکت ایران فاریاب، چاپ اول، اسفندماه ۱۳۶۲، ص. ۸. [مترجم].
الگوریتمهای سرگرمیساز برای کار با دانش باستانی حاصل از متون و فضاهای مقدس طراحی نشدهاند
احساس کسلی وقتی پیدا میشود که موضوعِ توجه ما دائم تغییر کند