نوشتار

سفرنامهٔ نائومی کلاین به واتیکان

بخش‌نامهٔ محیط‌زیستی پاپ؛ فقط یک نامه یا چرخشی رادیکال از کاتولیسیسم سنتی

سفرنامهٔ نائومی کلاین به واتیکان

کلاین در این سفرنامه از دعوت غیرمنتظره‌اش به واتیکان بعنوان یک یهودی فمینیست سکولار می‌گوید. از چرخش‌های رادیکال واتیکان: به چالش کشیدن انسان‌محوری، جایگزین شدن زمین مادر با خدای پدر، واژگونی قرن‌ها سنت تفسیری که آشکارا با طبیعت دشمنی می‌کرد، جدی شدن تلقی‌های سوسیالیستی از آموزه‌های مسیح و تغییر جغرافیای قدرتِ کلیسا.

نیویورکر

۲۹ ژوئن — آماده شدن برای سفر
وقتی از من دعوت شد در کنفرانس مطبوعاتی واتیکان دربارۀ بخش‌نامه اخیر پاپ با موضوع تغییرات آب‌وهوایی حرف بزنم، مطمئن بودم که دعوت به زودی لغو می‌شود. حالا به کنفرانس مطبوعاتی و سمپوزیوم دو روزۀ پس از آن برای بررسی بیشتر بخش‌نامه پاپ، فقط دو روز مانده است؛ این اتفاق واقعاً دارد رخ می‌دهد.

مثل همیشه، قبل از سفری پراسترس تمام توجه‌ام معطوف به کمد لباسم است، پیش‌بینی‌های هوا می‌گویند که رم قرار است خیلی گرم باشد. از طرفی از زن‌ها توقع می‌رود در واتیکان لباس‌های ساده بپوشند و بازو‌ها و پا‌ها نباید عریان باشد. انتخاب واضح خیلی از زن‌ها لباس‌های کتانی بلند و گشاد است، مشکل اینجاست که من از هر لباسی که حال‌وهوای هیپی‌وار داشته باشد متنفرم.

حتماً اتاق کنفرانس واتیکان سیستم تهویه هوا دارد و خب این یکی از آن چیزهایی است که پاپ از آن با عنوان «عادت‌های مضر مصرف که به نظر می‌رسد به‌جای کاهش یافتن، در حال افزایش‌اند» یاد کرده است. مانده‌ام که سیستم‌های تهویه را برای کنفرانسی مطبوعاتی که موضوعش کنترل تغییرات آب‌وهوایی است خاموش می‌کنند؟ یا روشن نگاه می‌دارند و تناقض را به جان می‌خرند؟‌‌ همان طوری که من دارم با حمایت از نوشته‌های جسورانه پاپ تناقض را به جان می‌خرم. چون با حرف‌هایش دربارۀ اینکه واکنش به تغییرات آب‌وهوایی مستلزم تغییرات عمیق در مدل اقتصادیِ رشدمحور است موافقم، در حالی که با بسیاری دیگر از نظراتش مخالفم؟

برای اینکه فراموش نکنم که این سفر ارزشش را دارد، بخش‌نامه پاپ را از نو می‌خوانم، بخش‌هایی از آن به واقعیت تغییرات آب‌وهوایی پرداخته و بخش‌های عمده‌ای از آن به بررسی این مطلب پرداخته که چطور فرهنگ کاپیتالیستی متأخر، شناسایی و یا حتی تمرکز بر چالش‌های تمدن، مثل چالش آب‌وهوا را دشوار کرده است. فرانسیس نوشته است: «طبیعت مملو از کلمه عشق است»، اما ما چطور می‌توانیم به این کلمات گوش فرادهیم، مادامی که هیاهوی دائمی، عوامل حواس‌پرتی بی‌پایان و آیین ظاهرپرستی احاطه‌مان کرده‌اند؟

این بار با شرمساری به محتویات متنوع کمد لباس‌هایم نگاه می‌کنم.

اول جولای —
چهارنفر از ما قرار است در کنفرانس مطبوعاتی واتیکان سخنرانی کنند، یکی از این چهار نفر از روسای ارشد پنل جهانی سازمان ملل برای تغییرات آب‌وهوایی است، هر سه نفر دیگر، به جز من، کاتولیک هستند. پدر «فردریکو لومباردی»، رئیس دفتر مطبوعاتی پاپ، مرا اینگونه توصیف می‌کند: «یهودی فمینیست سکولار»، عبارتی که در سخنرانی‌ای که از پیش آماده کرده بودم، از آن استفاده کردم؛ اما هرگز توقع نداشتم او هم تکرارشان کند. پدر لومباردی تقریباً تمامی باقی حرفش را به ایتالیایی می‌گوید و فقط همین سه کلمه هستند که آن‌ها را آرام و به انگلیسی ادا می‌کند، انگار بخواهد که بر غرابتشان تاکید کند.

اولین سوالی که سر راهم قرار می‌گیرد را «رزی اسکامل» از رِلیجن نیو سرویس۱ می‌پرسد: دوست دارم بدانم به کاتولیک‌هایی که از حضور شما در اینجا نگران‌اند، چه طور پاسخ می‌دهید؟ و البته به افراد دیگری که با تعلیمات کاتولیکی مخالف هستند؟

این سؤال به واقعیتی ارجاع دارد، بعضی افراد سنتی حاضر در کنفرانس، از حضور ملحدان دل خوشی ندارند. مثلاً دبیر کل سازمان ملل، بان کی‌مون و سیاهه‌ای از دانشمندان آب‌وهوا‌شناس. ترس اصلی این است که بحث از مشکلات زمین به تضعیف موضع کلیسا دربارۀ سایر موضوعات، مثلاً پیش‌گیری از بارداری و سقط جنین منتهی شود. سردبیر یکی از وبسایت‌های مشهور کاتولیک ایتالیا اخیراً نوشته است: «مسیری که کلیسا درپیش گرفته است دقیقاً این است: پذیرشِ بی‌سر و صدای کنترل جمعیت آن‌هم در حالی که از چیز دیگری حرف می‌زند».

در پاسخ به این سؤال گفتم اینجا نیستم تا مسئولیت متحدکردن جنبش آب‌وهوایی سکولار و واتیکان را بر عهده بگیرم. با این حال اگر پاپ فرانسیس در این باره که واکنش به تغییرات آب‌وهوایی مستلزم تغییرات بنیادین در مدل اقتصادی ماست، برحق باشد – و من فکر می‌کنم برحق است- آنوقت برای طلب کردن این تغییرات محتاج جنبشی وسیع خواهیم بود، جنبشی که بتواند راه خود را از میان مخالفت‌های سیاسی باز کند.

بعد از کنفرانس مطبوعاتی، روزنامه‌نگاری از آمریکا به سراغم می‌آید و می‌گوید بیشتر از بیست سال است که اخبار واتیکان را پوشش می‌دهد و هرگز توقع نداشته است که لغت فمینیست را بر روی سکوی کنفرانس خبری بشنود.

ضمناً برای ثبت در تاریخ باید بگویم که سیستم تهویه هوا روشن بود.

سفرای کشورهای انگلستان و هلند، مهمانی شامی برای برگزارکنندگان و سخنرانان کنفرانس ترتیب داده‌اند. در میانهٔ صرف غذا بحث به سفر پاپ در سپتامبر امسال به آمریکا کشیده می‌شود. یکی از میهمانان که عضو یکی از سازمان‌های تأثیرگذار کاتولیک آمریکاست خیلی درگیر این سفر است و می‌گوید: «البته پدر مقدس اول به کوبا می‌رود». از او می‌پرسم که بخش‌نامه پاپی در میان کاتولیک‌های آمریکایی چه واکنش‌هایی به دنبال داشته است؟ او می‌گوید: بخش‌نامه همزمان با انتشار خبر قانونی شدن ازدواج همجنس‌گرایان منتشر شد و این خبر همه توجه‌ها را به خودش جلب کرد. این ادعای کاملاً درستی است، خیلی از اسقف‌های آمریکایی از بخش‌نامه استقبال کردند، ولی این استقبال در قیاس با شدت مخالفتی که در مواجهه با خبر دیگر نشان دادند، هیچ بود.

این تفاوت واضح در میزان توجه به یاد ما می‌آورد که پاپ فرانسیس برای محقق کردن رویای خود برای کلیسایی جدید چه راه درازی درپیش دارد، کلیسیایی که وقت کمتری را صرف سرزنش مردم می‌کند، بر سر موضوعاتی نظیر سقط جنین، پیشگیری از بارداری و اینکه با چه کسی ازدواج می‌کنند؛ و وقت بیشتری را صرف مبارزه با قربانیان سیستم اقتصادیِ عمیقاً نابرابر و ناعادلانه می‌کند. وقتی به میزان پخش برنامه‌های تلویزیونی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که عدالت آب‌وهوایی در برابر مخالفت با ازدواج همجنس‌گرایان هیچ شانسی نداشته است.

در راه برگشت به هتل، به ستون‌ها و گنبدهای درخشان «باسیلیکای سنت پیتر۲» نگاه می‌کردم، این فکر به ذهنم رسید که شاید علت واقعی دعوت کردن بیگانه‌ای چنین نامتجانس همچون من به درون این جهان منزوی، نبرد اراده‌ها در درون خود کلیسا باشد. ما اینجاییم چون بسیاری از افراد قدرتمند درون کلیسا قادر نیستند پیام فرانسیس دربارۀ تغییرات آب‌و هوایی را ارج بنهند و به نظر می‌رسد که بعضی‌ها خوشحال می‌شوند از اینکه ببینند این پیام همچون بسیاری دیگر راز‌ها در میان این دیوارهای محصورگر مدفون می‌شود.

قبل از خواب وقت بیشتری را صرف خواندن بخش‌نامه پاپ می‌کنم، در پاراگراف نخست، پاپ فرانسیس می‌نویسد: «خانه مشترک ما همچون خواهری است که ما زندگیمان را با او به اشتراک گذاشته‌ایم و همچون مادر زیبایی است که بازوان خود را برای به آغوش کشیدن ما گشوده است». او عبارتی را از سرود موجودات۳ اثر «سنت فرانسیس آسیزی۴» نقل می‌کند که می‌گوید: «ستایش از آن تو باد، سرورمن، از طریق خواهر ما، زمین مادر که از ما محافظت می‌کند و برما حکم می‌راند، آنکه میوه‌های گونه‌گون، گل‌های رنگارنگ و گیاهان را محصول می‌دهد.»

چند پاراگراف پایین‌تر در بخش‌نامه پاپ می‌خوانیم که سنت فرانسیس «با تمامی موجودات راز دل می‌گفت، او حتی برای گل‌ها وعظ می‌گفت، دعوتشان می‌کرد تا سرورمان را ستایش کنند، گویی که به آنان نیز عقل موهبت شده است». بخش‌نامه پاپ بر اساس نقل‌قولی از «سنت بوناونتوره۵» می‌گوید: «این راهب قرن سیزدهمی، موجودات را -صرف نظر از آنکه چه‌قدر کوچک‌اند- با نام برادر یا خواهر صدا می‌کرد.»

در ادامۀ متن به ارجاعات انجیلی مختلفی اشاره می‌شود که بر مراقبت از حیواناتی توصیه می‌کنند که برای انسان کار و غذا فراهم می‌کنند. پاپ فرانسیس نتیجه می‌گیرد که «در انجیل جایی برای انسان‌محوری ظالمانه وجود ندارد، انسان محوری ظالمانه‌ای که نسبت به دیگر موجودات بی‌دغدغه است».

به چالش کشیدن انسان‌محوری برای اکولوژیست‌ها موضوعی تکراری و کسالت‌بار است، اما اگر همین حرف‌ها از دهان رأس قدرت واتیکان دربیاید، معنای دیگری دارند. هیچ روایتی در تاریخ، انسان محورانه‌تر از تفاسیر مستمر سنت یهودی-مسیحی نیست که می‌گوید خدا تمامی جهان را آفرید تا اختصاصاً در خدمت نیازهای آدم باشند.

این مسأله دربارۀ ایدهٔ دیگر هم صادق است، اینکه ما بخشی از یک خانواده بزرگ هستیم که موجودات زنده دیگری هم در آن هستند و زمین مادر زندگی بخش همهٔ ماست، این ایده هم در قلمرو اکولوژیست‌ها آشناست، اما چنین ایده‌ای در کلیسا؟ جایگزین کردن زمین مادر با خدای پدر و ادعای صدور تمامی جهان طبیعی از قدرت مقدس او، قلب ادعای مسیحیت در مواجهه با کفر و آنیمیسم بود.

وقتی فرانسیس می‌گوید طبیعت ارزشی در خود و از برای خود دارد، قرن‌ها سنت تفسیری را واژگون می‌کند، سنتی که به جهان طبیعت با دشمنی آشکار نظر می‌کرد، به مثابه مصیبتی که باید از آن استعلا یافت و اغواگری که باید در برابر آن مقاومت کرد. البته پاره‌ای از سنت‌های مسیحی وجود داشته‌اند که طبیعت را به عنوان امری که ارزش حفاظت و نظارت دارد معرفی کرده‌اند. بعضی از این سنت‌ها حتی برای طبیعت جشن می‌گرفتند، با این حال طبیعت عمدتاً به عنوان زنجیره‌ای از منابع پایدار برای انسان بزرگ داشته شده است و نه از برای خود.

فرانسیس نخستین پاپی نیست که نگرانی‌های عمیقی در خصوص محیط زیست دارد. ژان پل دوم و بندیکت شانزدهم نیز نگرانی‌های مشابهی بروز داده بودند. با این‌حال دوپاپ قبلی، زمین را خواهر یا مادر نخوانده بودند و نگفته بودند که سنجاب‌ها و قزل‌آلا‌ها خویشاوندان ما هستند.

دوم جولای — بازگشت از جهان طبیعت
در میدان «سنت پیتر»، لیوان، تقویم، پیش‌بند و هزار خرده ریز دیگر می‌فروشند که طرح چهرۀ پاپ دارند، کپی‌هایی از بخش‌نامه پاپ نیز در این میدان به زبان‌های مختلف به فروش می‌رسد و در نگاه اول مثل یکی دیگر از آن اجناس بنجل پاپی به نظر می‌رسند و نه متنی که قرار است دکترین کلیسا را متحول کند.

امروز افتتاحیه مراسم «مردم و زمین: الزام برای تغییر مسیر» است، دو روز گردهمایی برای شکل دادن به برنامهٔ اقدامی حول بخش‌نامه پاپ که «اتحاد بین‌المللی سازمان‌های گسترش کاتولیسیسم» و «شورای اسقفی عدالت و صلح» آن را به راه انداخته‌اند.

نخستین سخنرانی را کاردینال «پیتر کودو آپیاه تورکسون» ادا می‌کند که یکی از نیروهای عمدهٔ حمایت‌کننده از بخش‌نامه پاپ است. شقیقه‌های تورکسون در ۶۶ سالگی سفیدند، با این حال گونه‌های مُوَربش هنوز جوان‌اند. بسیاری پیش بینی می‌کنند که او پس از فرانسیس ۷۸ ساله به عنوانِ نخستین پاپ آفریقایی ملقب شود.

بیشتر سخنرانی تورکسون حول محور بخش‌نامه‌های پاپ‌های پیشین به عنوان پیشگامان طرح بخش‌نامه پاپ فعلی می‌گردد. پیام او روشن است، این حرف‌ها منحصر به یک پاپ نیستند، اینکه به زمین به عنوان امری مقدس نظر کنیم و اینکه میان وجودهای انسانی و طبیعت میثاقی ببینیم- میثاق و نه صرفاً ارتباط، بخشی از سنت کاتولیک است.

کاردینال می‌گوید: لغت «مباشرت» تنها دوبار در بخش‌نامه تکرار می‌شود، حال آنکه لغت «مراقبت» ده‌ها بار تکرار می‌شود. این تصادفی نیست. مباشرت از وظیفه‌ای بر مبنای وظیفه سخن می‌گوید، حال آنکه وقتی کسی از کسی مراقبت می‌کند، این کار را از روی عشق و شور انجام می‌دهد.

شور و عشق به جهان طبیعت بخشی از تأثیر فرانسیس است، تاثیری که مشخصاً از تغییر در جغرافیای قدرت در کلیسای واتیکان نشأت گرفته است. فرانسیس اهل آرژانتین است و تورکسون اهل غنا. یکی از روشن‌ترین نقل قول‌های بخش‌نامه پاپ این است: چه کسی جهان اعجاب‌انگیز دریا‌ها را به گورهای بی‌فایده و خالی زیرآب بدل کرد؟ این نقل قولی بود از عبارتی که یک اسقف کاتولیک در کنفرانسی در فیلیپین گفته بود. این نشان می‌دهد که در بخش‌های عظیمی از نیمکره جنوبی، مشخصه‌های ضدطبیعت دکترین مسیحی چندان جدی گرفته نمی‌شوند. کاتولیسیسم، خاصه در آمریکای لاتین با جمعیت عظیم بومیانش، قادر نبود که جهان‌شناسی‌ای را که مرکز آن موجودات زنده و زمین مقدس بودند، دیگرگون کند؛ و نتیجه اغلب این بود که کلیسا مسیحیت را با جهان بینیِ بومیان در هم می‌آمیخت. این تلفیق و درهم‌آمیزی عاقبت در بخش‌نامه پاپ در والا‌ترین مراتب کلیسا ظاهر شد.

با این‌حال تورکسون در سخنرانی خود در این باره هشدار می‌دهد، او می‌گوید برخی فرهنگ‌های آفریقایی طبیعت را می‌پرستند و این با مراقبت از طبیعت یکی نیست. ممکن است زمین مادر ما باشد، اما سرور ما خداست. حیوانات ممکن است بستگان ما باشند، اما انسان‌ها حیوان نیستند. با این حال، هرچه هم این موضع را تعدیل کنیم، وقتی آموزه‌های رسمی پاپیِ، ایده‌ای محوری همچون تسلط انسان بر زمین را به چالش می‌کشند، کنترل وقایع بعدی ممکن است؟

این نکته‌ای است که الهی‌دان و کشیش کاتولیک ایرلندی، «شان مک‌دونا» به شدت بر آن تاکید کرده است. او یکی از کسانی است که در تهیه پیش‌نویس بخش‌نامه پاپ نیز نقش داشته است. او می‌گوید نباید از این واقعیت فرار کنیم که عشق به طبیعتی که در بخش‌نامه پاپ حاضر است، چرخشی رادیکال نسبت به کاتولیسیسم سنتی را نشان می‌دهد. به عقیده مک دونا ما به سوی الهیاتی جدید حرکت می‌کنیم. مک دونا برای اثبات نظر خویش دعایی لاتینی را ترجمه کرده است که زمانی به نحو عمومی در «جشن ظهور۶» تلاوت می‌شد: به ما بیاموز که به چیزهای زمین نفرت بورزیم و به چیزهای بهشت عشق. غلبه کردن بر قرن‌ها نفرت ورزیدن به جهان زمینی، تکلیفی ساده نیست. به نظر مک دونا در مقابل کارهایی که در پیش است، این تنها هدفی کوچک است.

هیجان‌انگیز است که در درون دیوارهای چوبی و محصورگرِ سالنی که «سنت آگوستین» نام دارد-‌‌ همان الهی‌دانی که بدبینی‌اش نسبت به امور بدنمند و مادی به نحوی چنین بنیادین به کلیسا شکل داده است – شاهد نزاع الهیاتیِ رادیکالی باشی. با این حال تصور می‌کنم برای مردان مرموز و ساکتی که پوشیده در جامه‌های سیاه در صفوف مقدم کلیسا ایستاده‌اند، مردانی که در این ساختمان درس می‌دهند و مطالعه می‌کنند، این نزاع ترسناک باشد و نه هیجان انگیز.

شام امشب غیررسمی‌تر است: در «تراتوریا۷» با تنی چند از «فرانسیسکن۸» های برزیل و آمریکا و مک‌دونا که دیگران با او همچون عضوی افتخاری رفتار می‌کنند. همراهان شام امشب من تنی چند از بزرگ‌ترین دردسارسازان درون تشکیلات کلیسا درچند سال اخیر هستند، کسانی که آموزه‌های سوسیالیستی مسیح را جدی گرفته‌اند. «پاتریک کارولان»؛ مدیراجرایی شبکهٔ اقدام فرانسیسکن‌ها در واشنگتن یکی از آن‌هاست. کارولان درحالی که لبخند پهنی می‌زند به من می‌گوید ولادیمیر لنین در اواخر عمرش گفته بود که آنچه انقلاب روسیه واقعاً نیاز دارد بلشویک‌های بیشتر نیست، بلکه ده تا فرانسیس آسیزی است.

حال به ناگاه اوضاع عوض شده و این آدم‌ها که همیشه از کلیسا بیرونی باقی می‌ماندند، می‌توانند دیدگاه‌هایشان را با قدرتمند‌ترین کاتولیک جهان، با رهبر مذهبی ۱،۲ میلیارد انسان، به اشتراک بگذارند. پاپ جدید فقط با نام‌گذاری خود نبود که همه را غافلگیر کرد-هیچ پاپی پیش از او نام فرانسیس نداشت- بلکه به نظر می‌رسد که او عزم خود را جزم کرده است تا رادیکال‌ترین آموزه‌های فرانسیسکن‌ها را از نو احیاء کند. «موئما دمیراندا۹»، یک رهبر اجتماعی قدرتمند در برزیل که صلیب چوبی فرانسیسکن‌ها را بر سینه دارد، می‌گوید: «احساس می‌کنم عاقبت کسی صدای ما را شنید». تغییرات واتیکان برای مک‌دونا تکان دهنده‌تر بوده‌اند، او می‌گوید: «آخرین باری که من برای شنیدن سخنرانی پاپ به واتیکان آمدم، سال ۱۹۶۳ بود». سه تا از پاپ‌ها مردند بدون آنکه به سخنرانیشان بروم.

مک دونا می‌گوید ما به نحوی به مسائل زیست محیطی می‌پردازیم گویی این مسائل در سنت کاتولیک از پیش مطرح بوده‌اند، درحالی که هیچ استمراری درکار نیست. ما داریم عملاً آن الهیات گذشته را کنار می‌گذاریم. (این‌‌ همان نکته‌ای است که بسیاری از محافظه‌کاران نیز به آن اشاره کرده‌اند، تیتر یکی از روزنامه‌های راست افراطی این بود: پاپ فرانسیس، زمین خواهر من نیست). مک دونا گرچه درخصوص بخش‌نامه پاپ هیجان زده است، اما ترجیح می‌داد که بخش‌نامه در به چالش کشیدن این ایده که زمین به مثابه هدیه‌ای برای انسان خلق شده است، بیشتر پیشروی می‌کرد. زمین چطور می‌تواند موهبتی از آن آدمی باشد، وقتی که ما می‌دانیم که میلیارد‌ها سال پیش از ورود انسان به عالم وجود داشت؟

از مک دونا می‌پرسم که انجیل چطور می‌تواند این چالش‌های بنیادین را تاب آورد- آیا این تغییرات الهیاتی بنیادین سبب نمی‌شود تمامی انجیل از دست برود؟ مک‌دونا شانه بالا می‌اندازد و می‌گوید که متن انجیل در حال تکامل است و باید در بستر تاریخی قرائت شود.

سوم جولای — کلیسا خودت را انجیلی کن.
با اندیشیدن به قدرت سازگاری از خواب بلند می‌شوم. چرا فرانسیسکن‌هایی مثل پاتریک کارولان و موئما دمیراندا سال‌ها به کلیسایی چسبیده بودند که عمیق‌ترین افکار و ارزش‌هایشان را منعکس نمی‌کرد؟ فقط زندگی کرده بودند تا شاهد چرخشی ناگهانی باشند؟ چرخشی که خیلی‌ها فقط با توسل به مفاهیم ماوراء طبیعی قادر به توجیه آن‌اند؟ کارولان به من گفت که در سن ۱۲ سالگی مورد سوء استفاده یک کشیش قرار گرفته؛ او خشمگین است و با این حال اجازه نمی‌دهد خشم‌اش او را از ایمانش دور کند، چه چیز آن‌ها را درون سنت مسیحی نگاه داشته؟

این سوال‌ها را از میراندا که در یکی از سخنرانی‌ها دیده‌امش می‌پرسم، میراندا می‌گوید اینطور نبوده که برای تمامی عمرش به مسیحیت چسبیده باشد: «من سال‌های سال آتئیست بودم، کمونیستی مائوئیست تا سی و سه سالگی. بعد تغییر مذهب دادم. برای من تمامش در یک لحظه رخ داد، خدا برایم امری بود که اندیشیدن به آن ممکن نیست و یک لحظه بعد او آنجا بود».

تغییر مذهب شاید یکی از مفاهیم کلیدی بخش‌نامه پاپ نیز باشد، پاپ فرانسیس یک فصل کامل از بخش‌نامه را به موضوع نیاز به «تغییر مذهب محیط زیستی مسیحیان» اختصاص می‌دهد. این تغییر مذهب باید به نحوی باشد که «اثرات نزدیکی و مؤانست آنان با عیسی مسیح، در رابطه آنان با جهان اطرافشان هویدا شود. زندگیمان را به نحوی زیست کنیم که نگهبانان دست‌ساخته‌های خدا باشیم، این جنبه‌ای اختیاری یا ثانوی از تجربه مسیحی نیست، بلکه برای داشتن یک زندگی فضیلت‌مندانه ضروری است».

فکر می‌کنم در این سه روز در رم، شاهد انجیلی شدن جنبش محیط زیست بودم. شواهد همه جا بود، در حرف زدن از «بشارت دادن خبر ِخوش بخش‌نامهٔ پاپ» و یا در «سفرهای زیارتیِ مردم برای زمین» و یا در طرح‌های میراندا برای بشارت دادن بخش‌نامه پاپ در برزیل از طریق رادیو، ویدئوهای آنلاین و…

سازوکار دیرینه‌ای که هدفش تغییردادن مذهب غیرمسیحی‌ها بود، حالا به درون معطوف شده است و آماده می‌شود تا مبلغین پرشور خود را به سوی کسانی روانه کند که از پیش ایمان آورده‌اند، با این هدف که باورهای بنیادین آن‌ها دربارۀ جایگاه انسان در جهان را تغییر دهد و به چالش کشد. پدر مک دونا پیشنهاد می‌کند که شواری کلیسایی سه‌ساله‌ای با محوریت بخش‌نامه پاپ تشکیل شود تا به اعضای کلیسا در خصوص این الهیات جدید و ارتباط درونی آن با مسائل زیست محیطی آموزش دهد.

بسیاری حیران‌اند که بخش‌نامه پاپی چطور می‌تواند هم عمیقاً منتقد وضع موجود باشد و هم دربارۀ آینده امیدوار. با این‌حال ایمان کلیسا به قدرت ایده‌ها و ظرفیت رعب‌انگیزش برای تبلیغ ایده‌ها به نحو جهانی امری است که می‌تواند این تعارض را رفع کند و توضیح دهد. کلیسا به قدرت تبشیری خود ایمان دارد. اهل ایمان، علی‌الخصوص مبلغین مذهبی، از اعماق قلب خود به چیزی باور دارند که بسیاری از افراد سکولار در مورد آن نامطمئن‌اند: اینکه تمامی انسان‌ها مستعد تغییر بنیادین‌اند. آن‌ها باور دارند که ترکیب صحیحی از استدلال، احساس و تجربه می‌تواند در زندگی فرد به تحولی بنیادافکن منتهی شود. ماهیت تغییر مذهب گذشته از همه چیز، همین است.

و شاید معتبر‌ترین شاهد برای اثبات این ظرفیتِ تغییر، خود کلیسا باشد، خود واتیکان، واتیکانِ پاپ فرانسیس. با این‌حال این مدل تنها بر کلیسا صادق نیست، اگر یکی از قدیمی‌ترین و سنت-بنیاد‌ترین نهادهای جهان می‌تواند آموزه‌ها و روش‌هایش را چنین به سرعت و چنین رادیکال متحول کند، پس آنوقت می‌شود با قطع و یقین گفت که نهادهای جدید‌تر و انعطاف‌پذیر‌تر نیز می‌توانند این چنین کنند.

اگر این تغییر رخ دهد- و اگر تحول‌‌ همان قدر که در واتیکان فراگیر به نظر می‌رسد فراگیر باشد- آنوقت می‌توانیم بگوییم در مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی شانسی برای پیروزی داریم.


پی‌نوشت‌ها:
* این مطلب را نائومی کلاین نوشته است و در تاریخ ۱۰ جولای ۲۰۱۵ با عنوان «A Radical Vatican» در وب‌سایت نیویورکر منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ آن را با عنوان «سفرنامهٔ نائومی کلاین به واتیکان» و با ترجمۀ مژگان جعفری منتشر کرده است.
[۱] New Religion Service
[۲] St. Peters Basilica
باسیلیکای سنت پیتر یا کلیسای پطرس حواری، یکی از بزرگ‌ترین کلیساهای جهان در رم است که بنایی به شکل باسیلیکا دارد، باسیلیکا یکی از ابداعات معماری رومی و ساختمانی با پلان مستطیل شکل است که دو یا چند مذبح نیم دایره دارد. کلیسای سنت پیتر بر روی تپه‌ای در واتیکان قرار دارد و به نام پیتر یا پطرس که نخستین مسیحی قلمداد می‌شود، نام گذاری شده است؛ زیرا بر طبق روایات پطرس مقدس در این مکان مدفون است، بسیاری از پاپ‌های نخستین مسیحی نیز در این کلیسا مدفون هستند. پلان کلیسا از زمان کنستانتین تا قرن هفدهم میلادی دائم در حال تحول بوده است، از جمله معماران این کلیسا برامانته، می‌کل آنژ و برنینی بوده‌اند. [مترجم]
[۳] Canticle of the Creatures
سرود موجودات که بیشتر با نام سرود برادر خورشید شناخته می‌شود، نام سرودی مذهبی است که سنت فرانسیس آسیزی آن را در قالب دیالوگی به ایتالیایی نوشت. این سرود گذشته از اهمیت مذهبی آن یکی از نخستین پاره‌های ادبی‌ای است که به زبان ایتالیایی نوشته شده است. در این سرود شاعرانه موجودات عالم برادر و خواهر خوانده می‌شوند. این سرود در واقع تجلی بخش الهیات شخصی و شاعرانهٔ آسیزی است. [مترجم]
[۴] Saint Francis of Assisi
جیووانی دی پیترو دی برناردونه، ملقب به قدیس آسیزی یکی از مورد احترام‌ترین چهره‌های عالم مسیحی است. آسیزی که به همراه دسته‌ای از فقرا به سفر زیارتی‌ای به رم رفته بود، نخستین تجربه معنوی خود را در باسیلیکای سنت پیتر بدست آورد، این تجربه سبب شد زندگی متمولانه خانواده خود را‌‌ رها کند، ثروت خود را ببخشد و در فقر بزید. وی پس از مدتی با فرمان پاپ به موعظه پرداخت و اجتماعات مذهبی متعددی حول وی شکل گرفتند که بسط آن‌ها نهایتاً به شکل گیری فرقهٔ رهبانی فرانسیسکن‌ها منتهی شد. وی در سال ۱۲۲۸ قدیس شناخته شد و او را به عنوان قدیس حامی حیوانات و طبیعت می‌شناسند. یکی از وجوه دیگر شهرت آسیزی صلح‌طلبی اوست، وی در سال ۱۲۱۹ به مصر سفر کرد و قصد داشت با مسیحی کردن سلطان عثمانی به جنگ‌های صلیبی پایان دهد. موضوع کتاب رفیق اعلی اثر کریستین بوبن که پیروز سیار آن را به فارسی درآورده است نیز زندگی و احوال سنت فرانسیس است. پاپ فعلی، پاپ فرانسیس با گرایشات فرانسیسکنی خود نخستین پاپی است که لقب فرانسیس را برگزیده است و بوضوح تحت تأثیر تعالیم قدیس فرانسیس است. [مترجم]
[۵] Saint Bonaventure
از جمله بزرگ‌ترین متکلمان، عارفان و فلاسفه مسیحی در قرن سیزدهم میلادی متولد شد و با عنوان معمار فرقهٔ فرانسیسکن شناخته می‌شود، بوناوونتوره بخش عمده‌ای از هم خود را در زندگی مصروف شناساندن شخصیت قدیس فرانسیس به جهان مسیحیت نمود. جایگاه وی در میان فرانسیسکن‌ها شبیه جایگاه توماس آکویناس در میان دومینیکن‌هاست. از جمله مهم‌ترین آثار وی کتاب سفر روح به سوی خداوند است. [مترجم]
[۶] دوره‌ای چهار هفته‌ای پیش از میلاد مسیح که در آن برای ورود به مراسم روحانی میلاد مسیح آماده می‌شوند. [مترجم]
[۷] Trattoria
نوعی رستوران ایتالیایی که می‌زهای خود را در خیابان می‌چیند. [مترجم]
[۸] فرقهٔ مسیحی که بر عقاید فرانسیس قدیس اقتدا می‌کنند و در کنار فرقهٔ دومینکن بزرگ‌ترین فرقه‌های مسیحی را شکل می‌دهند، فرانسیس و یارانش گوشه نشینی را‌‌ رها کردند و با پای پیاده و در فقر مطلق برای وعظ سفر می‌کردند، فرانسیسکن‌ها نیز تا سال‌ها بر اساس اصول عهدنامهٔ فرانسیس از چنین زندگی‌ای برخوردار بودند، با این حال در دوران رنسانس عامل فقر در فرقه فرانسیسکن‌ها کمرنگ شد. فرقه فرانسیسکن‌ها از زمان حیات قدیس فرانسیس تا سال‌ها مورد قبول کلیسا و پاپ بود و اعضای فرقه به نشان تبعیت از رهبانیت رسمی کلیسا وسط سر خود را می‌تراشیدند، با این حال در سال ۱۳۲۳ پاپ ژان بیست و دوم عقاید آن را مرتدانه اعلام کرد و فرانسیسکن‌های بسیاری در آتش سوزانده شدند. گرچه نقش فرانسیسکن‌ها در عصر جدید کمرنگ شد اما در عصر حاضر این فرقه از نو رونق یافته است، در دوران معاصر، فرانسیسکن‌ها عمدتاً به خاطر فعالیت‌های اجتماعیشان نظیر حمایت از حقوق کودکان و یا حمایت از بیماران مبتلا به ایدز شهرت دارند. [مترجم]
[۹] Moema de Miranda

مرتبط

چه بر سر ژیژک آمده است؟

چه بر سر ژیژک آمده است؟

سوپر استار عالم روشنفکری بیش از همیشه با چپ‌ها به مشکل خورده است

چرا نباید از هوش مصنوعی ترسید؟

چرا نباید از هوش مصنوعی ترسید؟

گفت‌و‌گویی دربارۀ دشواری همتاسازی هوش انسانی در رایانه‌ها

افسون‌زدایی بیماری مدرنیته است، آیا هنر می‌تواند درمانش کند؟

افسون‌زدایی بیماری مدرنیته است، آیا هنر می‌تواند درمانش کند؟

چارلز تیلور شعر و موسیقی را عناصر نجات‌بخش دوران افسون‌زدایی می‌داند

خبرنامه را از دست ندهید

نظرات

برای درج نظر ابتدا وارد شوید و یا ثبت نام کنید

هومن

۱۱:۰۷ ۱۳۹۴/۰۷/۰۷
0

درود مادر زمین بر شما باد، مقاله جالب و ترجمه خوبی بود.

بابک

۰۲:۰۵ ۱۳۹۴/۰۵/۲۶
0

دورد بر شما؛ خیلی خوب بود فقط فکر می‌کنم در ترجمه‌ی این جمله سهوی روی داده: The road the church is heading down is precisely this: To quietly approve population control while talking about something else. راهی که کلیسا به‌سوی آن می‌رود، دقیقاً این است: پذیرشِ بی‌سر و صدای (تلویحی) کنترل جمعیت در عین حال که دارد از چیز دیگری حرف می‌زند.

sardabir

۰۲:۰۵ ۱۳۹۴/۰۵/۲۶
0

ممنون

لیزا هرتسُک

ترجمه مصطفی زالی

گردآوری و تدوین لارنس ام. هینمن

ترجمه میثم غلامی و همکاران

امیلی تامس

ترجمه ایمان خدافرد

سافی باکال

ترجمه مینا مزرعه فراهانی

لیا اوپی

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

دیوید گرِیبر

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

جو موران

ترجمه علیرضا شفیعی نسب

لی برِیوِر

ترجمه مهدی کیانی

آلبرتو منگوئل

ترجمه عرفان قادری

گروهی از نویسندگان

ترجمه به سرپرستی حامد قدیری و هومن محمدقربانیان

d

خرید اشتراک چهار شمارۀ مجلۀ ترجمان

تخفیف+ارسال رایگان+چهار کتاب الکترونیک رایگان (کلیک کنید)

آیا می خواهید از جدیدترین مطالب ترجمان آگاه شوید؟

بله فعلا خیر 0